eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حضرت رضا(ع) وقتی به خراسان آمد، دارای امکانات وسیع شد. ولی هیچ‌گاه سفره‏ رنگین، او را از مستمندان غافل نساخت. 🔻 محدّث بزرگ، شیخ کُلینی از مردی از اهالی بلخ روایت می‌‏کند: 🔷 من در سفر خراسان همراه امام رضا(ع) بودم. 🔶 روزی سفره‌ی غذا طلبید. همه‌ی غلامان از سیاه و سفید را کنار سفره جمع کرد. 🔷 عرض کردم؛ فدایت شوم! مناسب‌تر بود سفره‌ی این‌ها را جداگانه بیندازید. ✅ در پاسخ فرمود: 👈 مَهْ! إنَّ الرِّبَّ تَبارکَ و تَعالی واحِدٌ، وَ الأمَّ واحِدۀٌ، و الأب واحِدٌ، والجزاءَ بالأعمالِ؛ 🔷 ساکت باش! خدای همه‌ی ما یکی است. مادر ما یکی است. پدر ما یکی است و پاداش هر کسی بستگی به کردار او دارد. 📚 انوارالبهیه، احوالات حضرت رضا (ع) ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام حسن عسکری علیه السلام: 🔻 کَفاکَ ادباً تَجنُّبُکَ ما تَکرهُ مِن غَیرکَ؛ 🍃 در مقام ادب همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود از آن دوری کنی. (بحارالانوار، ج۶۶ ،ص۴۰۷، ح۱۱۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۸
2.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مالک می گوید: گلی به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دادم، گرفتند و بوییدند و بر هر دو دیده گذاشتند. پس فرمودند: هرکه گلی را بگیرد و ببوید و بر دیده ها بگذارد و بگوید: اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد هنوز بر زمین نگذاشته باشد؛ گناهانش آمرزیده می شود. 📚 وسائل الشیعه،ج ۲،ص ۱۷۱،ح ۱۸۴۹ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قال رسول اللّه (ص): 🔻 مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً لَمْ يَبْقَ لَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ ذَرَّة؛ 🍃 کسی که یکبار بر من [با معرفت] صلوات بفرستد، ذرّه ای از گناهان برای او باقی نمی ماند. (بحارالانوار، ج۹۱،ص ۶۳) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۹
💠 چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران محسن بعد از اینکه دکتر چشماش رو معاینه کرد، پرسید: 👈 آقای دکتر! مجرایِ اشکِ چشمم سالمه؟ می‌تونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟ 🔻 دکتر پرسید: برای چی این سوال رو می‌‌پرسی پسر جون؟ ✅ محسن ‌گفت : چشمی‌که برای امام حسین(ع) گریه نکنه به دردِ من نمی‌خوره. 🌷خاطره ای از زندگی طلبه شهید محسن درودی 📚 ماهنامه فکه، شماره ۱۲۶، ص۱۰۷ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام حسین علیه السلام می فرمایند: 🔻 أنَا قَتیلُ العَبرَةِ، لا یَذکرُنی مُؤمِنٌ إلَا استَعبَرَ؛ 🍃 من کشته اشکم. هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‏کند مگر آن که اشک به چشمانش می‏ آید. (شیخ صدوق، امالی، ص۱۱۸) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۰
💠 شخصی به نام مرزام، نقل می کند که: 🔻 به زیارت مدینه مشرف بودم. در خانه ای که توقف کرده بودم خانمی بود که پیشنهاد ازدواج با وی را مطرح نمودم و او رد کرد. 🔷 شب هنگام، دیر وقت به خانه بازگشتم. کسی که درب خانه را به رویم گشود همان کنیز بود. 🔶 با دست بدن او را لمس کردم. او از مقابل من بسرعت دور شد و من داخل خانه شدم. 🔷 صبحگاهان که محضر امام ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام رسیدم. 🔶 حضرت بدون مقدمه و ابتدا فرمودند: 👈 ليسَ مِن شيعَتِنا مَن خَلا ثُمّ لَم يَرُعْ قلبُهُ. 🔻 ای مرزام کسی که در خلوتها در قلبش ورع و تقوا و خداترسی نباشد، از شیعیان ما نیست. 📚 بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۴۵ - بصائر الدرجات، ج۱۰، ص۲۴۷ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ؛ به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است! (نور- ۳۰) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۱
💠 زیر سایۀ درخت مشغولِ بازی بودیم. 🔻 یکی از بچه ها چشمش خورد به سیبِ سرخی که تویِ جویِ آب افتاده بود. دست کرد سیب رو برداشت و اومد بینِ بچه‌ها تقسیم کرد. 🔷 اما مسعود سهمش رو نگرفت و گفت: چون نمی‌دونم صاحبش راضی هست یا نه، نمی خورم. 🌷خاطره ای از نوجوانیِ شهید مسعود کریمی مجد 📚 زنگ عبور، ص۱۱۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 حضرت مهدی ارواحنا له الفداء: 🔻 لایَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَتَصرَّفَ فی مالِ غیرهِ اِلاّ بِاِذنِه. 🍃 کسی حق ندارد در مال دیگری بدون اجازه او دخل و تصرف نماید. (بحارالانوار، ج ٥٣، ص ١٨٣) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۲
💠 مرحوم سید شرف الدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامی که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. 🔻 زمانی که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه ای به او داد و هدیه اش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود. 🔶 ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت. 🔷 سید شرف الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می بوسی و تعظیم می کنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست؟ 🔶 ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد نه خود جلد. 🔷 آقای شرف الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر را می بوسیم، می دانیم که آهن هیچ کاری نمی تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماوَرای این آهن ها و چوب ها قرار دارد. ما می خواهیم رسول اللَّه را تعظیم و احترام کنیم، همان گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف [درون] آن پوست قرار دارد. 🔷 حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. 🔶 آن جا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجاج با آثار رسول خدا (ص) تبرک جویند، ولی آن که پس از او آمد، به قانون گذشته شان بازگشت. 📚 آنگاه هدايت شدم، ص۹۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید!(مائده- ۳۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۳
💠 نانِ سنگک گرفته بودیم و می رفتیم سمتِ خوابگاه چند تا سنگ به نان ها چسبیده بود. 🔻 مصطفی اونا رو کند و برگشت سمتِ نانوایی. 🔷 بعد برگشت و گفت: بچه که بودم یک‌بار نانِ سنگک خریدم. وقتی رفتم خونه، بابام سنگهایی که به نان چسبیده بود رو جدا کرد، داد به دستم و گفت: 👈 ببر و بده به شاطر؛ نانواها بابتِ اینها پول دادند. 🌹خاطره‌ای از زندگی دانشمند شهید مصطفی احمدی‌روشن 🇮🇷 یادگاران۲۲ «کتاب شهید احمدی‌روشن»، ص۲۶ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام محمدباقر(علیه‌السلام): 🔻 اوَّلُ قطرهٍ مِنَ الشَّهیدِ کفّارَهٌ لِذُنوبِهِ اِلاّ الدَّین فَاِنَّ کفّارَتَه قَضاءُه؛ 🍃 اوّلین قطره خون شهید کفاره گناهان او است مگر قرض و بدهکاری او که کفاره‌اش ادا کردن آن است (بدهی و حق‌الناس شهید را وارثان باید ادا کنند). (وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۸۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۴
💠 محمد بن ابی العلاء مي گويد: شنيدم يحيی بن اكثم چنين مي گفت: 👈 روزی از امام جواد عليه السلام مسائل مختلفی را سؤال كردم و همه را پاسخ داد. 🔷 به حضرت گفتم: به خدا سوگند! می خواهم چيزی را از شما بپرسم، ولی شرم می كنم. 🔶 امام فرمود: «أنا أخبرك قبل أن تسألني، تسألني عن الامام»؛ 🔷 بدون آن كه تو سؤال كنی من پاسخ می دهم. مي خواهی بپرسی امام كيست؟ 🔶 گفتم: آری، به خدا سوگند! سؤال من همين است. 🔷 حضرت فرمود: امام منم. 🔶 عرض كردم: نشانه ای بر اين ادعا داريد؟ 🔷 در اين هنگام عصايی كه در دست آن حضرت بود، به سخن آمد و گفت: او مولاي من و امام زمان و حجت خدا است. 👈 «فكان في يده عصا، فنطقت فقالت انه مولاي امام هذا الزمان و هو الحجة». 📚 اصول كافی، ج۱، ص ۳۵۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قالَ محمدُ بنُ علی الجواد عليه‌السلام: 🔻 يَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ يَغيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ، وَ هُوَ سَمّيُ رَسُول اللّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله وَ كَنّيهِ؛ 🍃 زمان ولادت امام عصر عليه‌السلام بر مردم زمانش مخفى است، و شخصش از شناخت افراد غايب و پنهان است. و حرام است كه آن حضرت را نام ببرند؛ و او هم‌نام و هم‌كنيه رسول خدا (ص) است. (بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۲) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۵
💠 حقوقش رو‌گرفت و از سپاهِ مریوان اومد بیرون. 🔻 دید زنی بچه به بغل، کنارِ خیابون نشسته و گریه می‌کنه. رفت جلو و پرسید: 👈 چرا ناراحتی خواهرم؟ 🔷 زن گفت: شوهرِ بی‌غیرتم من و بچه‌ی کوچیکم رو ول کرده و رفته تفنگ‌چیِ کومله شده، بخدا خیلی وقته که یک شکمِ سیر غذا نخوردیم. ✅ حاجی بغضش گرفت. بلافاصله دست کرد توی جیبش و همۀ‌ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: 👈 بخدا من شرمنده‌ام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیۀ مختصریه؛ فعلا اموراتِ خودتون رو بگذرونید، نشانی‌تون رو هم بدید به برادر دستواره، از این به بعد خودش موادِ خوراکی رو میاره دم درِ خانه و بهتون تحویل میده. 📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📚 آذرخش مهاجر ، ص ۱۰۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام جواد علیه السلام می فرماید: 🔻 ان الله - تبارک وتعالی - اخذ علیهم (العلماء) المیثاق فی الکتاب ان یامروا بالمعروف وبما امروا به وان ینهوا عما نهوا عنه وان یتعاونوا علی البر والتقوی؛ 🍃 همانا خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود از علما پیمان گرفته است که امر به معروف و نهی از منکر کنند و در نیکیها و پرهیزگاری تعاون و همکاری داشته باشند. (اصول کافی، ج۸، ص۵۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۶
💠 امام جواد (ع) با پیشنهاد تحمیلی ماءمون، با دختر ماءمون به نام زینب که به «ام الفضل»معروف بود، ازدواج کرد ولی او نازا بود. 🔻 امام جواد (ع) با کنیزی به نام سمانه (س) مادر امام دهم (ع) ازدواج کرد و از او دارای فرزند شد. 🔷 ام الفضل بر سر همین موضوع ، کینه امام جواد (ع) را به دل گرفت وقتی که ماءمون از دنیا رفت، برادرش معتصم، خلیفه شد، او نتوانست وجود مقدس امام جواد (ع) را تحمل کند. 🔶 سرانجام با جعفر (پسر ماءمون) در فکر توطئه قتل آن حضرت برآمدند. 🔷 برای این کار ام الفضل را مناسب دیدند، به او پیشنهاد کردند او پذیرفت و زهری را در انگور رازقی نمود، حضرت جواد (ع) را با آن انگور، مسموم و شهید کرد. 🔶 وقتی که امام جواد (ع) در بستر شهادت افتاد، ام الفضل پشیمان شد و گریه می کرد. 🔷 امام جواد ( ع ) به او فرموند: 👈 چرا گریه می کنی؟ گریه تو سودی ندارد، سوگند به خدا بزودی به فقر و دردی گرفتار گردی که نجات و درمان ندارد. 📚 بحارالانوار ، ج ۵۰، ص ۱۷ - منتخب التواریخ، ص ۷۴۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام حسين عليه السلام: 🔻 إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَل‏ 🍃 بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه و فريبكارى پاك است. (تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ص۳۰۹، ح۱۵۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۷
💠 عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونه‌مون رو عوض‌ کنیم، می‌خوام خونه‌مون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا. 🔻 اون بنده خدا وقتی فهمید فرمانده‌اش می‌خواد اینکار رو کنه قبول نکرد. 🔷 اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم. 🌷خاطره ای از زندگی خلبانِ شهید عباس بابایی 📚 خدمت‌از ماست۸۲، ص۱۸۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ 🍃 و در راه خدا، انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد. (بقره- ۱۹۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۸
💠 سوید بن غفله می گوید: به حضور علی علیه السلام رسیدم. دیدم نشسته و ظرفی از شیر و مقداری نان جوین خشک در برابرش است؛ 🔻 نان را با دستش خرد می کند، و هر گاه نان با دستش نمی شکند، آن را با زانو می شکند و در ظرف شیر می ریزد. 🔷 امام به من فرمود: بفرما و از این غذای ما بخور. 🔶 گفتم:‌ من روزه هستم. 🔷 حضرت فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: هر کس به خاطر روزه، از غذای مورد اشتهایش چشم بپوشد، بر خدا واجب است که او را از خوردنی و نوشیدنی بهشت بهره مند سازد. 🔶 سوید بن غفله می افزاید: به خدمتکار امام که نزد او ایستاده بود، گفتم: ای فضه، آیا در مراعات حق این مرد، از خدا نمی ترسید؟ چرا نان نرم برایش نمی پزید؟ 🔷 فضه پاسخ داد: امام با ما شرط کرده است که نان نرم برایش نبریم. ✅ و امام علی (ع) فرمود: پدر و مادرم فدای آنکه هیچ‌گاه نانش نرم نبود و تا روز فوتش هرگز سه روز پیاپی یک وعده کامل از نان گندم نخورد. من دیده‌ام رسول خدا (ص) نانی خشکتر از نان من می خورد و جامه ای خشن‌تر از جامه من می پوشید و من اگر او را الگو قرار ندهم می ترسم روز قیامت به او ملحق نشوم. 📚 بحارالانوار، ‌ج ۴۰، ص۳۳۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ 🍃 سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند. (مائده- ۵۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۵۹