#شهید_مسعود_کریمی_مجد
#نوجوان_شهید
#حق_الناس
#مال_حلال
#تقوا
#ورع
💠 زیر سایۀ درخت مشغولِ بازی بودیم.
🔻 یکی از بچه ها چشمش خورد به سیبِ سرخی که تویِ جویِ آب افتاده بود. دست کرد سیب رو برداشت و اومد بینِ بچهها تقسیم کرد.
🔷 اما مسعود سهمش رو نگرفت و گفت: چون نمیدونم صاحبش راضی هست یا نه، نمی خورم.
🌷خاطره ای از نوجوانیِ شهید مسعود کریمی مجد
📚 زنگ عبور، ص۱۱۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 حضرت مهدی ارواحنا له الفداء:
🔻 لایَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَتَصرَّفَ فی مالِ غیرهِ اِلاّ بِاِذنِه.
🍃 کسی حق ندارد در مال دیگری بدون اجازه او دخل و تصرف نماید. (بحارالانوار، ج ٥٣، ص ١٨٣)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۲
#علامه_سید_شرفالدین_ره
#علمای_شیعه
#توسل
#تبرک
💠 مرحوم سید شرف الدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامی که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند.
🔻 زمانی که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه ای به او داد و هدیه اش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود.
🔶 ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت.
🔷 سید شرف الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می بوسی و تعظیم می کنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست؟
🔶 ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد نه خود جلد.
🔷 آقای شرف الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر را می بوسیم، می دانیم که آهن هیچ کاری نمی تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماوَرای این آهن ها و چوب ها قرار دارد. ما می خواهیم رسول اللَّه را تعظیم و احترام کنیم، همان گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف [درون] آن پوست قرار دارد.
🔷 حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند.
🔶 آن جا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجاج با آثار رسول خدا (ص) تبرک جویند، ولی آن که پس از او آمد، به قانون گذشته شان بازگشت.
📚 آنگاه هدايت شدم، ص۹۳
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید!(مائده- ۳۵)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۳
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#شهدای_دانشمند
#حق_الناس
#خودسازی
#مراقبه
#تقوا
💠 نانِ سنگک گرفته بودیم و می رفتیم سمتِ خوابگاه چند تا سنگ به نان ها چسبیده بود.
🔻 مصطفی اونا رو کند و برگشت سمتِ نانوایی.
🔷 بعد برگشت و گفت: بچه که بودم یکبار نانِ سنگک خریدم. وقتی رفتم خونه، بابام سنگهایی که به نان چسبیده بود رو جدا کرد، داد به دستم و گفت:
👈 ببر و بده به شاطر؛ نانواها بابتِ اینها پول دادند.
🌹خاطرهای از زندگی دانشمند شهید مصطفی احمدیروشن
🇮🇷 یادگاران۲۲ «کتاب شهید احمدیروشن»، ص۲۶
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام محمدباقر(علیهالسلام):
🔻 اوَّلُ قطرهٍ مِنَ الشَّهیدِ کفّارَهٌ لِذُنوبِهِ اِلاّ الدَّین فَاِنَّ کفّارَتَه قَضاءُه؛
🍃 اوّلین قطره خون شهید کفاره گناهان او است مگر قرض و بدهکاری او که کفارهاش ادا کردن آن است (بدهی و حقالناس شهید را وارثان باید ادا کنند). (وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۸۵)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۴
#امام_جواد_ع
#حجت_خدا
#سخن_گفتن_عصا
💠 محمد بن ابی العلاء مي گويد: شنيدم يحيی بن اكثم چنين مي گفت:
👈 روزی از امام جواد عليه السلام مسائل مختلفی را سؤال كردم و همه را پاسخ داد.
🔷 به حضرت گفتم: به خدا سوگند! می خواهم چيزی را از شما بپرسم، ولی شرم می كنم.
🔶 امام فرمود: «أنا أخبرك قبل أن تسألني، تسألني عن الامام»؛
🔷 بدون آن كه تو سؤال كنی من پاسخ می دهم. مي خواهی بپرسی امام كيست؟
🔶 گفتم: آری، به خدا سوگند! سؤال من همين است.
🔷 حضرت فرمود: امام منم.
🔶 عرض كردم: نشانه ای بر اين ادعا داريد؟
🔷 در اين هنگام عصايی كه در دست آن حضرت بود، به سخن آمد و گفت: او مولاي من و امام زمان و حجت خدا است.
👈 «فكان في يده عصا، فنطقت فقالت انه مولاي امام هذا الزمان و هو الحجة».
📚 اصول كافی، ج۱، ص ۳۵۳
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 قالَ محمدُ بنُ علی الجواد عليهالسلام:
🔻 يَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ يَغيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ، وَ هُوَ سَمّيُ رَسُول اللّهِ صلىاللهعليهوآله وَ كَنّيهِ؛
🍃 زمان ولادت امام عصر عليهالسلام بر مردم زمانش مخفى است، و شخصش از شناخت افراد غايب و پنهان است. و حرام است كه آن حضرت را نام ببرند؛ و او همنام و همكنيه رسول خدا (ص) است. (بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۲)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۵
#شهید_حاج_احمد_متوسلیان
#کمک_به_فقرا
#مردانگی
#شرافت
#غیرت
#انفاق
#تقوا
💠 حقوقش روگرفت و از سپاهِ مریوان اومد بیرون.
🔻 دید زنی بچه به بغل، کنارِ خیابون نشسته و گریه میکنه. رفت جلو و پرسید:
👈 چرا ناراحتی خواهرم؟
🔷 زن گفت: شوهرِ بیغیرتم من و بچهی کوچیکم رو ول کرده و رفته تفنگچیِ کومله شده، بخدا خیلی وقته که یک شکمِ سیر غذا نخوردیم.
✅ حاجی بغضش گرفت. بلافاصله دست کرد توی جیبش و همۀ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت:
👈 بخدا من شرمندهام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیۀ مختصریه؛ فعلا اموراتِ خودتون رو بگذرونید، نشانیتون رو هم بدید به برادر دستواره، از این به بعد خودش موادِ خوراکی رو میاره دم درِ خانه و بهتون تحویل میده.
📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
📚 آذرخش مهاجر ، ص ۱۰۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام جواد علیه السلام می فرماید:
🔻 ان الله - تبارک وتعالی - اخذ علیهم (العلماء) المیثاق فی الکتاب ان یامروا بالمعروف وبما امروا به وان ینهوا عما نهوا عنه وان یتعاونوا علی البر والتقوی؛
🍃 همانا خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود از علما پیمان گرفته است که امر به معروف و نهی از منکر کنند و در نیکیها و پرهیزگاری تعاون و همکاری داشته باشند. (اصول کافی، ج۸، ص۵۴)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۶
#امام_جواد_ع
#سمانه_س
#ام_الفضل
#انگور
#کینه
#زهر
💠 امام جواد (ع) با پیشنهاد تحمیلی ماءمون، با دختر ماءمون به نام زینب که به «ام الفضل»معروف بود، ازدواج کرد ولی او نازا بود.
🔻 امام جواد (ع) با کنیزی به نام سمانه (س) مادر امام دهم (ع) ازدواج کرد و از او دارای فرزند شد.
🔷 ام الفضل بر سر همین موضوع ، کینه امام جواد (ع) را به دل گرفت وقتی که ماءمون از دنیا رفت، برادرش معتصم، خلیفه شد، او نتوانست وجود مقدس امام جواد (ع) را تحمل کند.
🔶 سرانجام با جعفر (پسر ماءمون) در فکر توطئه قتل آن حضرت برآمدند.
🔷 برای این کار ام الفضل را مناسب دیدند، به او پیشنهاد کردند او پذیرفت و زهری را در انگور رازقی نمود، حضرت جواد (ع) را با آن انگور، مسموم و شهید کرد.
🔶 وقتی که امام جواد (ع) در بستر شهادت افتاد، ام الفضل پشیمان شد و گریه می کرد.
🔷 امام جواد ( ع ) به او فرموند:
👈 چرا گریه می کنی؟ گریه تو سودی ندارد، سوگند به خدا بزودی به فقر و دردی گرفتار گردی که نجات و درمان ندارد.
📚 بحارالانوار ، ج ۵۰، ص ۱۷ - منتخب التواریخ، ص ۷۴۳
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام حسين عليه السلام:
🔻 إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَل
🍃 بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه و فريبكارى پاك است. (تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ص۳۰۹، ح۱۵۴)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۷
#شهید_عباس_بابایی
#گذشت_و_فداکاری
#انفاق
#ایثار
💠 عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونهمون رو عوض کنیم، میخوام خونهمون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا.
🔻 اون بنده خدا وقتی فهمید فرماندهاش میخواد اینکار رو کنه قبول نکرد.
🔷 اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم.
🌷خاطره ای از زندگی خلبانِ شهید عباس بابایی
📚 خدمتاز ماست۸۲، ص۱۸۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛
🍃 و در راه خدا، انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد. (بقره- ۱۹۵)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۸
#حضرت_علی_ع
#نان_خشک
#زهد
💠 سوید بن غفله می گوید: به حضور علی علیه السلام رسیدم. دیدم نشسته و ظرفی از شیر و مقداری نان جوین خشک در برابرش است؛
🔻 نان را با دستش خرد می کند، و هر گاه نان با دستش نمی شکند، آن را با زانو می شکند و در ظرف شیر می ریزد.
🔷 امام به من فرمود: بفرما و از این غذای ما بخور.
🔶 گفتم: من روزه هستم.
🔷 حضرت فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: هر کس به خاطر روزه، از غذای مورد اشتهایش چشم بپوشد، بر خدا واجب است که او را از خوردنی و نوشیدنی بهشت بهره مند سازد.
🔶 سوید بن غفله می افزاید: به خدمتکار امام که نزد او ایستاده بود، گفتم: ای فضه، آیا در مراعات حق این مرد، از خدا نمی ترسید؟ چرا نان نرم برایش نمی پزید؟
🔷 فضه پاسخ داد: امام با ما شرط کرده است که نان نرم برایش نبریم.
✅ و امام علی (ع) فرمود: پدر و مادرم فدای آنکه هیچگاه نانش نرم نبود و تا روز فوتش هرگز سه روز پیاپی یک وعده کامل از نان گندم نخورد. من دیدهام رسول خدا (ص) نانی خشکتر از نان من می خورد و جامه ای خشنتر از جامه من می پوشید و من اگر او را الگو قرار ندهم می ترسم روز قیامت به او ملحق نشوم.
📚 بحارالانوار، ج ۴۰، ص۳۳۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛
🍃 سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند. (مائده- ۵۵)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۹
#فضائل_حضرت_علی_ع
#خطبه_نماز_جمعه
#فرماندار_مدینه
#ناسزا
💠 عمر بن عبدالعزیز می گوید:
🔻 پدرم فرماندار مدینه و از گویندگان توانا و سخن سرایان نیرومند بود و خطبه نماز را با كمال فصاحت و بلاغت ایرادمی كرد. ولی از آنجا كه، طبق بخشنامه حكومت شام، ناچار بود در میان خطبه نماز علی و خاندان او را لعن كند، هنگامی كه سخن به این مرحله می رسید ناگهان در بیان خود دچار لكنت می شد و چهره او دگرگون می گشت، وسلاست سخن را از دست می داد.
🔷 من از پدرم علت را پرسیدم.
🔶 گفت: اگر آنچه را كه من از علی می دانم، دیگران نیزمی دانستند كسی از ما پیروی نمی كرد؛ و من با توجه به مقام منیع علی به او ناسزا می گویم، زیرا برای حفظ موقعیت آل مروان ناچارم چنین كنم.
📚 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۲۲۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ وَ اللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛
🍃 و از میان مردم كسی است كه جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. (بقره- ۲۰۷)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۰
#روغن
#قناعت
#احتکار
#ساده_زیستی
#شهید_مجید_بقایی
💠 یه حلب ۱۷ کیلویی روغن خریده بودیم.
🔻 به مجید گفتم: روغن رو از بازار بیار خونه.
🔷 گفت: شما اینهمه روغن خریدید، اونوقت از من میخواین اون رو بذارم روی دوشم و بیارم خونه؟!!!
🔶 من از اینکار عار دارم ، چرا میخواین احتکار کنین؟
🔷 من که نمیدونستم احتکار یعنی چی، بهشگفتم: مادر! برا مصرف روزمرهی ماست.
🔶 مجید گفت: خب! دو کیلو؛ سه کیلو؛ نه ۱۷ کیلو. امام خمینی فقط برا مصرف روزانه ش مواد خوراکی داره ، شما چرا؟
🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید مجید بقایی
📚 تا چشمهی بقا، ص ۲۹
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 پیامبر اکرم (ص):
🔻 الجالب الی سوقنا کالمجاهد فی سبیل الله و المحتکر فی سوقنا کالملحد فی کتاب الله؛
🍃 آنانکه به بازار ما چیزی وارد میکنند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد میکند و آنکه در بازار احتکار مینماید، مانند کسی است که در کتاب خدا کافر به شمار میآید. (نهج الفصاحه، ص۲۷۸)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۱
#حاج_حسین_خرازی
#بوسیدن_دست_علما
#احترام_به_علما
#علمای_شیعه
💠 احترام خاصی برای روحانيت قائل بود.
🔻 در برابر آنها خود را كوچك ميشمرد.
🔷 بارها در مقابل چشم نيروهای لشگر، دست علمایی را كه در لشگر حضور پيدا ميكردند ميبوسيد.
✅ ميگفت هر چه داريم از اين علمای شيعه داريم.
📚 بنيلوحي، ۱۷۲:۱۳۷۵
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔻 إذا رأیتَ عالماً فکُن لَهُ خادماً؛
🍃 زمانی که به عالمی برخوردی خدمتگذار او باش. (تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، ح۲۱۸)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۲
#امام_جواد_ع
#کمک_به_فقرا
#بی_تفاوت_نبودن
#ضایع_کردن_اعمال
💠 مردی در حال نشاط و خوشحالى خدمت امام جواد (ع) رسید.
🔻 حضرت فرمود چه خبر است که این چنین مسرور و خوشحالى؟
🔷 آن مرد عرض کرد ای فرزند رسول خدا (ص)، از پدر شما شنیدم که مى فرمود بهترین روز شادى انسان، روزى است که خداوند توفیق انجام کارهاى نیک و خیرات و احسانات به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینى موفق بدارد.
🔶 امروز نیازمندانى از جاهاى مختلف به من مراجعه کردند و به خواست خداوند گرفتاری هایشان حل شد و نیاز ده نفر از نیازمندان را برطرف کردم، بدین جهت چنین سرور و شادى به من دست داده است.
🔷 حضرت فرمود به جانم سوگند که شایسته است که چنین شاد و خوشحال باشى، به شرط این که اعمالت را ضایع نکرده و نیز در آینده باطل نکنى.
📚 بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۹
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام علي عليه السلام:
🔻 اَلْمَنُّ يُنَكِّدُ الاِْحْسانَ؛
🍃 منت گذارى ، [وزن ] احسان و نيكى را سبك مى كند. (شرح غررالحكم ، ج۱، ص۱۷۸)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۳