سلام خدمت همراهان موکب یاران مهدی عج
در راستای فعالیت های فرهنگی و مذهبی موکب ،در نظر هست چله زیارت عاشورا به نیت گره گشایی مشکلات و حوائج ،بعد از عید سعید فطر به صورت مجازی در این گروه برگزار می شود لذا دوستانی قصد مشارکت و قرائت روزانه زیارت عاشورا به مدت 40 روز از آغاز طرح دارند در گروه اعلام نمایند.
اجرکم عندالله
#چله_زیارت_عاشورا
#موکب_یاران_مهدی_عج
#زیارت_عاشورا
لینک عضویت گروه چله زیارت عاشورا موکب یاران مهدی عج در پیام رسان ایتا
👇
https://eitaa.com/joinchat/3556705021C5673bf5d39
داستان های عبرت آموز
برخی از دوستان خدمت آیتالله بهاءالدینی رحمت الله علیه رسیدند و از ایشان تقاضای موعظه داشتند که ایش
🌷بمناسبت سالروز شهادت، شهید صیاد🌷
دارد تمام میشود این ماه دلبری
ای یار از قصور من ای کاش بگذری
مهمان بی حیای خودت را حلال کن
حالا که سفره جمع شد این شام آخری
از خانه ات نرفته دلم تنگ میشود
آه ای فراق ، آه چه وضع مقدری
ای وای اگر که دوست نبخشیده باشدم
باید چه کرد با غم این خاک بر سری
رفتند مردم و در بازار بسته شد
فریاد میزنم برسد کاش مشتری
من جنس بنجلم ته بازار مانده ام
اما تویی که میرسی و باز میخری
حتی اگر محل ندهی صاحب منی
نوکر غلط کند برود جای دیگری
با دیدنم بیا وسرت را تکان نده
شرمنده ام از این همه تقصیر نوکری
دست مرا بگیر و ببر وادی السلام
سیرم بده کنار غلامان حیدری
گفتم به قبر من بنویسند یا علی
آخر نمیشناسم از این نام بهتری
بابای بچه های زمین خورده یا علی
دست مرا بگیر که راهم بیاوری
***
با دیدن هلال دلم رفت کربلا
افتاد یاد قد هلالی خواهری
دارد برادری سوی گودال میرود
در پای خیمه میرود از حال خواهری
آن میرود به قتلگه این میرود ز حال
آه از فراق ، آه چه وضع مقدری
رفت و لباس خویش به سرنیزه ها سپرد
عریان تر از حسین ندیدم توانگری
ای کاش ناشیانه نبرّند لااقل
این نازدانه را جلوی چشم مادری
دیگر هلال آب نیاور به قتلگاه
این تشنهی عزیز ندارد دگر سری
*الشمر جالس نفس مادرش گرفت
سر را برید و روبروی خواهرش گرفت*
*این بیت ماندگار از استاد بزرگوارم حاج رحمان نوازنی ست
شاعر:وحید عظیم پور ۱۴۰۳
#مناجات
#وداع_با_ماه_رمضان
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: رژیم خبیث اشتباه کرد و باید تنبیه شود و تنبیه خواهد شد
لبخند حاجی زاده
﷽؛
💠 #حديث1426💠
💎 روزِ جـايـزههـا
امام باقر علیه السلام :
«پيامبر صلىالله عليه و آله فرمود: «چون روز اوّل ماه شوّال شود، منادى ندا مىدهد: اى مؤمنان! صبحگاهان به سوى جايزههايتان بشتابيد». سپس فرمود: «اى جابر! جايزههاى خدا، جوايز اين پادشاهان نيست». سپس فرمود: «آن روز، روزِ جايزههاست».
«قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «إذا كانَ أوَّلُ يَومٍ مِن شَوّالٍ نادى مُنادٍ : أيُّهَا المُؤمِنونَ ، اُغدوا إلى جَوائِزِكُم» . ثُمَّ قالَ : يا جابِرُ جَوائِزُ اللّهِ لَيسَت بِجَوائِزِ هؤُلاءِ المُلوكِ، ثُمَّ قالَ : هُوَ يَومُ الجَوائِزِ».
📚 الكافی : ج٤ ص١٦٨ ح٣
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عیدی خداوند در عید فطر به مسلمانان
🔸 حجةالإسلام انصاریان
💠در روز عید فطر مأمون از حضرت رضا خواست كه سوار شود و در مجلس عيد حاضر گردد و خطبه بخواند تا دل مردم مطمئن شود و مقام آن جناب را دريابند و بواسطه اين دولت مبارك خوشحال شوند. در جواب حضرت رضا فرمود تو ميدانى ما با هم چه قرار داريم مأمون پيغام داد من ميخواهم با اين كار موضوع وليعهدى پيش سپاهيان و فرماندهان و سربازان ثابت شود و مطمئن گرديده خوشحال شوند بالاخره در اين باره چند مرتبه پيغام فرستاد.
وقتى خيلى اصرار كرد حضرت رضا فرمود يا امير المؤمنين اگر مرا معاف دارى بهتر است در صورتى كه معذورم ندارى همان طورى كه پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم و علي مرتضى خارج ميشد خارج خواهم شد مأمون گفت هر طور مايلى خارج شو مأمون بفرماندهان و مردم دستور داد كه صبح زود در خانه حضرت رضا جمع شوند مردم سر راه حضرت رضا نشستند از زن و مرد و بچه ها حتى روى پشت بامها رفتند. سرلشكران نيز درب خانه ايستادند.
خورشيد كه طلوع كرد حضرت رضا عليه السّلام غسل كرد و عمامهاى سفيد از پنبه بسر بست و يك سر آن را روى سينه انداخت و يك سرش را بين دو شانه، دامن بكمر زد بعد بغلامان خود دستور داد كه مثل من بكنيد عصائى بدست گرفت و خارج شد ما جلوى آن جناب بوديم پاهايش برهنه بود كه شلوار خود را تا نصف ساق پا بالا زده بود.
همين كه از جاى حركت كرد و ما در مقابلش ايستاده بوديم صورت بطرف آسمان بلند كرده چهار مرتبه گفت: اللَّه اكبر چنين بنظر ما آمد كه در و ديوار و آسمان با او همصدا شدند سپاهيان و سپهداران بر در خانه خود را در لباس زمين آراسته و غرق در سلاح به زيباترين صورت آماده بودند همين كه ما از منزل خارج شديم پاى برهنه با دامن و شلوار بالا زده. حضرت رضا بر در خانه ايستاده فرمود:
«اللَّه اكبر اللَّه اكبر اللَّه اكبر على ما هدانا اللَّه اكبر على ما رزقنا من بهيمة- الانعام و الحمد للَّه على ما ابلانا»
صدا باين تكبيرها بلند كرد ما نيز با صداى بلند هم آهنگ شديم.
مرو از گريه و ناله بلرزه آمد سه مرتبه اين تكبير را گفت تمام فرماندهان ز اسبها بزير آمده چكمه هاى خويش را از پا درآوردند وقتى چشمشان بحضرت رضا افتاد مرو يك پارچه گريه شد مردم نمي توانستند از گريه و ناله خوددارى كنند.
حضرت رضا در هر ده قدم مي ايستاد و چهار تكبير مي گفت مثل اينكه در و ديوار و آسمان با او همصدا هستند اين خبر همايون رسيد فضل بن سهل ذو الرياستين باو گفت اگر حضرت رضا باين وضع تا مصلى برود مردم فريفته او مي شوند صلاح اينست كه تقاضا كنى برگردد مأمون كسى را فرستاد و تقاضا كرد كه برگردد حضرت رضا عليه السّلام كفشهاى خود را خواست پوشيد و برگشت.
📚منبع: زندگانى حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام( ترجمه جلد 49 بحار الأنوار)،مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،تهران:اسلاميه،1380، ص: -123-
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫