eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حاج موسی می گفت: ساعتی از آزادسازی خرمشهر می گذشت که وارد خرمشهر شدم. 🔻 روی سکویی نشستم تاخستگی در کنم. 🔷 لحظه ای بعد ۴ نفر دیگر هم کنار من نشستند. اسلحه یکی از آنها روی پایم بود و ناراحتم می کرد. 🔶 گفتم:« برادر اسلحه رو بردار»؛ تا گفتم برادر، هر ۴ نفر که بر خلاف من مسلح بودند، اسلحه ها را جلو من انداختند و بلند گفتند: 👈 «دخیل یا خمینی!» 🔷 شانه ای بالا انداختم، اسلحه ها را برداشتم و آن چهار عراقی را به سمت جایگاه اسرا راهنمایی کردم. 📚 پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 پیامبر اکرم (ص) فرمود: 🔻 إِنَّ اللّه‏َ تَعالى يَقولُ كُلَّ يَوْمٍ: أَنَا رَبُّكُمُ الْعَزیزُ، فَمَنْ أَرادَ عِزَّ الدّارَيْنِ فَلْيُطِعِ الْعَزیزَ؛ 🍃 به راستی پروردگار شما هر روز می گوید: من پروردگار شما هستم. من عزیز هستم. هر کس عزت دو جهان را می خواهد باید عزیز را اطاعت کند.(میزان الحکمة،ج 5، ص۱۹۵۸) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۳۰
💠 عملیات بیت المقدس بود، آزاد سازی خرمشهر. 🔻 حسن تک تیرانداز بود من هم تیربارچی. 🔷 اولین روز سقوط شهر بود که وارد خرمشهر شدیم. تک و توک درگیری توی شهر بود. هلیکوپترهای عراقی هم که دیگر محل نیروهای خودشان را نمی دانستن، مرتب در حال گشت بودند. 🔶 حسن گفت: مجید من برم تو این سنگر ببینم چه خبره. 🔷 ربع ساعتی گذشت که دیدم، یک عراقی از در سنگر آمد بیرون، تا آمدم ببندمش به رگبار، گفت: نزن بابا، حسنم! 🔶 خودش بود، یک دست لباس نو عراقی پوشیده بود. قیافه سبزه اش هم کمک کرده بود تا بشود یک عراقی تمام عیار! 🔷 به سنگر لجستیک عراقی ها تک زده بود. چند دقیقه بعد سر و کله یه هلیکوپتر عراقی پیدا شد، من پناه گرفتم، اما حسن ایستاد و چشم دوخت به هلیکوپتر. 🔶 چند لحظه بعد یک بسته بزرگ از هلیکوپتر جلو حسن افتاد. تا هلیکوپتر چرخید هر دو بستیمش به رگبار. 🔷 هلیکوپتر که فرار کرد، رفتیم سراغ بسته. بازش کردیم، پر آب میوه خنک بود. در آن گرمای خرداد چقدر چسبید. ✅ حسن دیگر آن لباس را بیرون نیاورد و بین بچه ها معروف شد به حسن عراقی! 📚 پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قرآن کریم: 🔻 إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ؛ 🍃 البته خدا آن مؤمنان را كه در صف جهاد مانند سد آهنین همدست و پایدارند، بسیار دوست می دارد.(صف- ۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۳۱
داستان های عبرت آموز
«پرچم ایران» حاج موسی می گفت: ساعتی از آزادسازی خرمشهر می گذشت که وارد خرمشهر شدم. روی سکویی نشستم
👆👆👆خاطرات بالا در خصوص شهیدان سید محمد کدخدا ، حسن صفرزاده (حسن عراقی)، حاج موسی رضا زاده و حاج کرم الله بوستانی، از شهدای فارس است که در عملیات های از زبان همرزمان بازگو شده است.