#شهید_نواب_صفوی
#اهمیت_شیر_مادر_در_عاقبت_فرزند
#دایه_شهید_نواب_صفوی
صداي گريه سيد مجتبي به گوش مادر رسيد.رو به قبله نشست: خدايا كودكم از گرسنگي خواهد مُرد.
در آن روز به لطف خداوند كودك را به دايه سپرد، زن قرار گذاشت، به علت دوري راه هفته اي يكبار سيد مجتبي را براي ديدار مادر به محله خاني آباد بياورد؛ اما همان شب سيد مجتبي بيتاب ديدار مادر شد، دايه با پشت دست ضربهاي كمجان به كمر كودك زد.
شب در عالم خواب چند بانو را ديد كه از آسمان به خانه او آمدند. و سيد مجتبي را كه گريه ميكرد در آغوش گرفتند.
زن هراسان جلو دويد و گفت: «من دايه او هستم، اجازه دهيد او را آرام كنم».
بانوي آسماني دست رد به سينه دايه زد و گفت:«تو نبايد بچه ما را نگه داري زود او را به مادرش بازگردان».
سراسيمه ازخواب بيدار شد، دو شب ديگر اين خواب تكرار شد، سرانجام كودك را برداشت، و به خانه شكوهالسادات رفت:«خانم! با ديدن اين خواب فهميدم، كه اجداد كودك راضي به نگهداري فرزندشان توسط من نيستند». و كودك را از آن پس به مادرش بازگرداند، تا فرزند ائمه در دامان مادر بزرگوارش كه از سادات بود تربيت شايسته بيابد.
📚كتاب شبنم سرخ
راوي: مادر شهيد نواب صفوي
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۹