eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
امام باقر،محمد بن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقر العلوم » می گفتند، یعنی شکافنده دانشها. مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی. امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.» مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. - شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی شود. - مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود. - اگر این نسبتها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. مشاهده اینهمه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد،کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. مرد مسیحی بعدا مسلمان شد. 📚بحار الانوار،جلد 11،حالات امام باقر،صفحه 83. 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۶
💠 جوانى از اهل شام در جلسه امام باقر صلوات اللَّه عليه زياد حاضر مى شد، روزى در محفل حضرتش گفت: سوگند به خدا! من به جهت محبّت به شما در جلسه شما حاضر نمى شوم، بلكه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست كه در اين محفل حاضر مى شوم. امام عليه السلام تبسّمى نمود و چيزى نفرمود. چند روزى گذشت و خبرى از جوان نشد، حضرت جوياى حال آن جوان شد. شخصى گفت: او بيمار است. در اين حين شخصى وارد شد و گفت: اى فرزند رسول خدا! جوان شامى كه در مجلس شما زياد حاضر مى شد از دنيا رفت. او وصيّت كرده كه شما بر جنازه او نماز بخوانيد. امام باقر عليه السلام فرمود: وقتى او را غسل داديد، بگذاريد روى سرير باشد و كفن نكنيد تا من بيايم. آنگاه حضرتش برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد، بعد برخاست و رداى رسول خدارا بر تن كرد و نعلين بر پا نمود و به سوى او رفت. وارد خانه شد، آنگاه وارد اتاقى شد كه او را غسل مى دادند. او را غسل داده روى سرير گذاشته بودند، حضرت با نامش او را صدا زد و فرمود: اى فلانى! ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبّيك گفت و سر بلند كرد و نشست، حضرت شربت سويقى خواست، و به او خورانيد. آنگاه پرسيد: چه شده به تو؟ گفت: ترديدى ندارم كه قبض روح شدم، وقتى روح از بدنم خارج شد صداى دلنشينى را شنيدم كه تا حال نيكوتر از آن نشنيده‌ام كه گفتند: ردّوا إليه روحه، فإنّ محمّد بن عليّ قد سألناه. روح او را باز گردانيد، زيرا محمّد بن على او را از ما خواسته است. 📚کتاب القطره[بخش مناقب امام پنجم] احمد مسنتبط۶ ~~~~ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۳۶
21.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) در مورد مبارزات فرهنگی امام باقر (ع)
💠 جابر بن یزید جعفی می گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: مراد از ملکوت آسمان و زمین که به حضرت ابراهیم خلیل اللَّه (ع)، ارائه نمودند چیست؟ همان واقعه ای که خداوند متعال در قرآن شریف آن را یادآور شده و می فرماید: «وَ کذلِک نُری ابْراهیمَ مَلَکوتَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ»[1]؛ «و این چنین ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.» پس دیدم که دست مبارک خود را به جانب آسمان برداشت و به من فرمود: نگاه کن تا چه می بینی؟ من نوری دیدم که از دست آن حضرت به آسمان متصل شده بود، چنانکه چشم ها خیره می شد. آنگاه به من فرمود: ابراهیم (ع) ملکوت آسمان و زمین را چنین دید. امام باقر (ع) در این لحظه دست مرا گرفته و به درون خانه برد. لباس خود را عوض کرده و فرمود: چشم برهم بگذار! بعد از لحظاتی گفت: می دانی در کجا هستیم؟ گفتم: خیر. فرمود: در آن ظلماتی هستیم که ذوالقرنین به آن جا گذر کرده بود. گفتم: اجازه می دهید که چشم هایم را باز کنم. فرمود: باز کن امّا هیچ نخواهی دید. چون چشم گشودم در چنان تاریکی بودم که زیر پایم را نمی دیدم. اندکی رفتیم باز هم فرمود: جابر! می دانی در کجائی؟ گفتم: خیر. امام فرمود: بر سر چشمه ای که خضر از آن آب حیات خورده بود، قرار داری. آن حضرت همچنان مرا از عالمی به عالم دیگر می برد تا به پنج عالم رسیدیم. فرمود: ابراهیم (ع) ملکوت آسمان ها را این چنین [که تو ملکوت زمین] را دیدی مشاهده کرد. . او ملکوت آسمان ها را دید که دوازده عالم است و هر امامی که از ما از دنیا برود، در یکی از این عالم ها ساکن می شود تا آنکه وقت ظهور قائم آل محمد (ص) فرا رسد. امام باقر (ع) دوباره فرمود: چشم بر هم بگذار و بعد از لحظه ای فرمود: چشم بگشا! چون چشم گشودم خود را در خانه آن حضرت دیدم. آن بزرگوار لباس قبلی خود را پوشید و به مجلس قبلی برگشتیم. من عرض کردم: فدایت شوم چه قدر از روز گذشته؟ فرمود: سه ساعت.[2] پی نوشت ها: [1] انعام، 75. [2] حديقة الشيعه، مقدس اردبيلى، ص 531 و اثبات الهداة، ج 3، ص 48 📚منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ امام محمد باقر علیه السلام سرچشمه دانش، ص: 55 ~~~~~~~~ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۳۷
💠 عمربن ذرقاضي ،وابن قيس ماصر،وصلت بن بهرام از شخصيتهاوعلماي برجسته ومعروف اهل تسنن درقرن اول هجري بودند،اين سه نفر درسفرحج تصميم گرفتنددرمدينه به حضورامام باقرع رسيده وچهارهزارمساله روزي سي مساله بپرسندوبه قول خودشان ،بااين كارآنحضرت رادربن بست و تنگناقراردهند . ثويرين فاخته معروف به ابوجهم كوفي كه ازشاگردان امام باقر ع بود،درسفرحج باسه شخص نامبرده همسفرشد،آنهابه وي گفتندچهارهزار مساله نوشته ايم وميخواهيم ازامام باقرع بپرسيم ،ازشماخواهش ميكنيم ،از امام باقرع براي اجازه ورودبه حضورش بگير . ابوجهم ميگويدمن پيش خودغمگين شدم ،باآنهاواردمدينه شديم ،من ازآنهاجداشده وبه حضورامام باقرع رسيدم ، وجريانرابه امام باقرع گفتم وعرض كردم من دراينباره غمناك هستم . فرمود هيچ غمگين مباش ،هرگاه آمدند،اجازه ورودبه آنهابده . فرداي آن روز،خادم امام آمدوگفت گروهي باعمربن ذر،آمده اندواجازه ورودميطلبند . امام فرمود به آنهااجازه واردشوند،اجازه داده شدوآنهابه حضورامام باقرع واردشدند وپس ازسلام نشستند . ولي شكوه امام آنچنان برآنان چيره شده بودكه مدت طولاني گذشت ،كه هيچكدام سخن نگفتند:وقتي كه امام اين وضع رامشاهده كرد،به كنيزش فرمودغذابياور،كنيزسفره غذاراآوردوگسترد،امام باقرع شروع به سخن كردتابلكه آنهانيزسخن بگويندفرمودحمدوسپاس خداوندي راكه براي هر چيزي حدي قرارداده وحتي براي اين سفره طعام نيزحدي هست . ابن ذرگفت حد سفره غذاچيست ؟امام فرمودخوردن غذابانام خداشروع شود،وپس ازدست كشيدن ازغذا،حمدوسپاس الهي بجاآورده شود   پس ازمدتي ،امام ازكنيزآب خواست ،كنيزي كوزه آبي آورد،امام فرمودحمدوسپاس خداوندي راكه براي هر چيزي حدي قرارداده كه بازگشت بسوي آن حددارد،حتي براي اين كوزه حدي است كه به آن منتهي ميشود . ابن ذرگفت حدآن چيست ؟امام فرمودآغازنوشيدن ، همراه نام خداباشد،وپس ازنوشيدن حمدخدارابجاي آورد،وازناحيه دسته كوزه آب نياشامدكه مكروه است . بعدازغذا،وجمع كردن سفره ،امام باقرع ازآنان خواست كه سخن بگويندوسوالات خودرامطرح سازند .  ولي آنان همچنان خاموش وساكت بودند،سرانجام امام ازابن ذرپرسيدآياازاحاديث ماكه به شمارسيده ،سخني نميگوئي ؟ابن ذرگفت چرااي پسررسول خداص ،ازجمله رسول خداص فروداني تارك فيكم الثقلين احدهمااكبرمن الاخر،كتاب الله واهل بيتي ،ان تمسكتم بهمالن تضلوا .  من درميان شمادوچيزگرانقدربه يادگار ميگذارم كه يكي ازآنهابزرگترازديگراست كتاب خداواهل بيت من ،هرگاه به اين دوتمسك نموديد،هرگزگمراه نخواهيدشد . امام باقرع فرموداي پسرذر هرگاه درروزقيامت بارسول خداملاقات كني واوازتوبپرسدكه باثقلين قرآن و عترت چگونه رفتاركردي ،چه پاسخ ميدهي ؟ابن ذرباشنيدن اين سخن ،بي اختيار گريست ،آنچنانكه اشكهايش ازمحاسنش فروميريخت وگفت اماالاكبرفمرقناه و اماالاصغرفقتلناه . اماامانت بزرگترقرآن راپاره كرديم ،وامانت كوچكتر ائمه اهلبيت راكشتيم . امام فرمودآري اگرچنين نگوئي ،راست گفته اي ،آنگاه فرموديابن ذرلاوالله ،لاتزول قدم يوم القيامه حتي تسال عن ثلاث ،عن عمره فيماافناه ،وعن ماله من اين اكتسبه وفيماانفقه ،وعن حبنااهل البيت . اي پسرذرسوگندبه خدا،درروزقيامت ،هيچ كسي قدم برنميداردمگراينكه ازاو سه سوال ميشود 1ازعمرش ،كه درچه راهي به پايان رسانده است . 2ازمالش ، كه ازكجابدست آورده ودرچه راهي مصرف نموده است . 3وازحب ودوستي ما اهل بيت رسول خداص . ابوجهم ميگويدآنهابرخاستندورفتند. خادم پشت سرآنهارفت وپس ازمدتي بازگشت وبه امام عرض كردهمراهان ابي ذر به اوگفتندآيابراي چنين ملاقاتي به اينجاآمده بوديم ؟يعني مگربنانبودچهار هزارمساله بپرسيم ؟ابن ذرگفت واي برشما،ساكت باشيد،چه بگويم درباره كسي كه معتقداست خداوندازمردم درموردولايت اوسوال وبازخواست ميكندوبه حدودوبموزاحكام غذاوآب واقف است  📚اعيان الشيعه ارشادج 4ص 27  ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۸۱