#شهیدآوینی
💠 آن روز مراسم خاكسپاری سید مرتضی آوینی، قرار نبود مقام معظم رهبري در این مراسم باشكوه شركت كنند.
در اولین ساعات روز آقا تماس گرفتند و فرمودند:
"من دلم گرفته، دلم غم دارد، میخواهم بیایم تشییع پیكر پاك شهید آوینی. من افتخار میكنم به وجود این بچههای نویسنده و هنرمندی كه در این مجموعه حوزه هنری تلاش می كنند. این آقای آوینی را آدم وقتی سیما و چهره نورانیاش را میبیند، همینطور دوست دارد به ایشان علاقمند بشود"
دل بیقرار رهبر در جست و جوی مروارید گم شده سپاهش بود، كه اینك بر دوش هزاران ایرانی مسلمان به سمت بهشتزهرا میرفت، و باز هم آقا صبور، سنگین و سرافراز غم فراق یكی دیگر از مرواریدانش را به جان میخرید.
اواخر فروردین ماه بود، پیكر خونین و خسته سید مرتضی بر دوش امت حزبالله در مقابل حوزه هنری تشییع میشد، در همین لحظه اتومبیل حامل مقام معظم رهبری در خیابان سمیه ایستاد، آقا برای ادای احترام به شهید علیرغم مسائل امنیتی از ماشین پیاده شد، كنار پیكر سرباز دلخسته خویش ایستاد، و زیر لب زمزمه نمود، «انا لله و انا الیه راجعون»
نگاهی به اطراف انداخت، در جست و جوی خانواده شهید بود. آقا آرام و بیصدا در حالیكه چشم به تابوت سید مرتضی دوخته بود، به راه افتاد خیابان سمیه هنوز صدای گامهای آهسته مقام معظم رهبری را به دنبال پیكر سربازش در ذهن دارد.
نسربازی را در مقابل چشمان مولا و مقتدایش به خاك سپرده، و چه بغضی در دل دارد، سالاری كه فرزند، سرباز و سردار فاتح قلبش را به خاك میسپرد.
📚منبع : کتاب راز خون
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۸۹۴