eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
928 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 روزی امیرالمؤمنین از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که سی رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد، عبور کرد و فرمود: 👈 به خدا قسم اگر من به تعداد این گوسفندان، نیرو داشتم، حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛ وقتی عصر شد، تعداد ۳۶۰ نفر با علی بیعت کردند که تا پای جان در کنار او بجنگند. 🔷 حضرت به آنها فرمود: 👈 بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت حاضر شوید. 🔷 حضرت سر خود را تراشید و در محل قرار حاضر شد ولی از بیعت کنندگان جز ابوذر، مقداد، حذیفه، عمار و سلمان که در آخر آمد، کسی دیگری حاضر نشد. ✅ حضرت در این هنگام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: 👈 خدایا این قوم مرا تنها گذاشته و ناتوان کردند، همانگونه که بنی اسرائیل هارون را ناتوان گذاشتند. 📕کافی، ج۸، ص ۳۳، ح۵ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام علی (ع) فرمود: 🔻 فنظرت فاذا لیس لی معین الا اهل بیتی، فضننت بهم عن الموت، و اغضیت علی القذی، و شربت علی الشّجی، و صبرت علی اخذ الکظم و علی اَمرَّ من طعم العلقم؛ 🍃 نگاه کردم دیدم که برای گرفتن حق خود یاوری جز خاندان خویش ندارم و اگر اقدام می کردم همه کشته می شدند و لذا به مرگ آنان راضی نشدم، چشم های پر از خاشاک را فرو بستم، و با همان گلویی که گویا در آن استخوانی گیر کرده بود [جرعه حوادث] را نوشیدم، و با اینکه تحمل گلو گرفتگی و نوشیدن جرعه حوادث از حنظل هم برای من تلخ تر بود، اما شکیبایی کرده و صبر نمودم. (نهج البلاغه، خطبه ۲۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۴۵