آن نشنیدید که یک قطره اشک
صبحدم از چشم یتیمی چکید
برد بسی رنج نشیب و فراز
گاه در افتاد و زمانی دوید
گاه درخشید و گهی تیره ماند
گاه نهان گشت و گهی شد پدید
عاقبت افتاد بدامان خاک
سرخ نگینی بسر راه دید
گفت، که ای، پیشه و نام تو چیست
گفت مرا با تو چه گفت و شنید
من گهر ناب و تو یک قطره آب
من ز ازل پاک، تو پست و پلید
#پروین_اعتصامی
آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
#پروین_اعتصامی
سالروز درگذشت شاعره پروین اعتصامی