eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
971 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
سوار بر موتورهایمان به راه افتادیم. حاج همت و میرافضلی جلو می‌رفتند و من هم پشت سرشان. دو سه متری با هم فاصله داشتیم. جایی که حاجی می‌خواست برود، پایین جاده بود. برای رفتن به آن‌جا می‌بایست از پایین پد می‌رفتیم و روی جاده. این کار باعث می‌شد که شتاب دور موتور کم شود. عراقی‌ها هم روی آن نقطه دید کامل داشتند و درست به موازات نقطه مرکزی پد، تانکی را مستقر کرده بودند و هر وقت ماشین یا موتوری از آن‌جا رد می‌شد، تیر مستقیم شلیک می‌کردند.   موتور حاج همت کشید بالا تا برود روی پد، من که پشت سر آن‌ها بودم، گفتم: «حاجی، این‌جا رو گاز بده.» حاجی گاز را بست به موتور که در یک آن، گلوله شلیک شد و منفجر شد. دود غلیظی بین من و موتور حاج همت ایجاد شده بود. بر اثر موج انفجار، به گوشه‌ای پرتاب شدم و تا چند لحظه گیج و منگ بودم.   دود و گرد غبار خوابید، موتوری را دیدم که در سمت چپ جاده افتاده بود و دو جنازه هم روی زمین بود. تازه یادم افتاد که موتور حاج همت و میرافضلی جلوی من حرکت می‌کرد. به سمت جنازه‌ها رفتم، اولی را که با صورت روی زمین افتاده بود، برگرداندم، تمام بدنش سالم بود، فقط صورت نداشت و دست چپ؛ موج انفجار صورتش را برده بود، اصلا قابل شناسایی نبود. به سراغ دومی رفتم، نمی‌توانستم باور کنم، میرافضلی بود. عرق سردی روی پیشانی‌ام نشست.»   📚کتاب «همت بی‌پایان» ص94 🍃👈آیه مرتبط: فرحينَ بِما آتاهمُ اللَّهُ مِنْ فضْلِهِ وَ يَسْتَبشرون بِالذين لَمْ يلْحَقوا بِهِمْ مِنْ خلْفِهم أَلا خوف عليْهمْ وَ لا هم یحزنون(آل عمران-۱۷۰) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۷۹
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله با عده ای از اصحاب خود به سفر رفته بودند. حضرت در بین راه دستور داد گوسفندی را ذبح کنند و غذایی تهیه نمایند. مردی گفت: کشتن گوسفند با من باشد، دیگری گفت: پوست کندن آن با من باشد سو می گفت: پختن آن را من به عهده می گیرم.  پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: من هم هیزم آن را آماده می کنم.  اصحاب گفتند: با رسول اللّه! پدران و مادران ما فدای شما باد، خود را به زحمت نیندازید، ما خود هیزم را جمع آوری خواهیم کرد.  حضرت فرمود: می دانم که شما این کار را برای من انجام می دهید اما خدای عز و جل نمی پسندد که بنده اش خود را از اصحابش ممتاز کند. آنگاه برخاست و برای آنها هیزم جمع آوری کرد.  📚محجة البیضاء، ج 4، ص 61 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۰
طلبه بود و برای تبلیغ به هامبورگ آمده بود. بی نظم بود و حراف. بیشتر برای خودش تبلیغ می کرد تا مسجد. بعد از چند جلسه دکتر [شهید بهشتی] اصرار کرد تا او را به یک فروشگاه ببرم و برایش کت و شلوار بخرم. وقتی دلیلش را پرسیدم، گفت: این شخص به درد این کار نمی خورد و بهتر است با لباس غیر روحانی ظاهر شود. به خودش هم گفت هر وقت موقع پوشیدن این لباس شد تو را خبر می کنم. چند سال بعد به مجاهدین خلق(منافقین) پیوست. 📚نگاهی به زندگی و مبارزات شهید دکتر بهشتی 🍃👈آیه مرتبط: 🔷 اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ 🔶 [منافقین] ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪﻥ ﻧﻔﺎﻗﺸﺎﻥ ] ﺳﭙﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ [ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ] ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ . ﭼﻪ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ !(منافقون- ٢) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۱
سيد بن طاوس در كتاب «اقبال» از ابان بن محمد روايت كرده كه سالى حضرت صادق عليه السّلام بحج رفت و در زير ناودان خانه خدا ايستاده دعا فرمود. عبد اللَّه بن حسن در جانب راست، و حسن بن حسن در سمت چپ، و جعفر بن حسن‏ [اين سه تن فرزندان حسن مثنى پسر امام حسن مجتبى عليه السّلام ميباشند.] پشت سر آن حضرت ايستاده بودند. در اين وقت عباد بن كثير بصرى آمد و عرض كرد: يا ابا عبد اللَّه! [ابا عبد اللَّه كنيه حضرت صادق عليه السّلام است]. حضرت در جواب وى سكوت فرمود. عباد سه بار بدين گونه حضرت را صدا زد و پاسخى نشنيد. سپس حضرت را بنام مخاطب ساخت و گفت: يا جعفر! حضرت فرمود: يا ابا كثير! هر چه ميخواهى بگو! عرض كرد: كتابى دارم كه در آن نوشته است مردى اين خانه را بكلى منهدم خواهد كرد. حضرت فرمود: ابو كثير! كتاب تو دروغ ميگويد، بخدا قسم من آن مرد را ميشناسم، پاهاى او زرد و ساقهاى وى مجروح، گردنش باريك، سرش بزرگ و در كنار اين ركن، (اشاره بركن يمانى فرمود) مردم را از طواف خانه خدا منع كند [مقصود دجال است]. بطورى كه از دور او متفرق گردند. آنگاه خداوند براى دفع وى مردى‏ از اولاد من (و با دست اشاره بسينه خود فرمود) برانگيخته كند و او را مانند قوم عاد و ثمود و فرعون بقتل رساند. در اين موقع عبد اللَّه بن حسن گفت: بخدا قسم ابا عبد اللَّه راست ميگويد، و بعد از او ساير اولاد حسن مثنی نيز فرمايش امام ششم را تصديق كردند.  📚مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، محمد باقر مجلسی،تهران:1378 ،صص376-377. 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۲
روزی نزدیک ظهر به منزل شهید رجائی رفتم. ظهر، صدای اذان که شنیده شد، ایشان از جا برخاستند و برای اقامه نماز آماده شدند. ایشان را صدا زدند که: «غذا آماده است و سرد می شود. اگر اجازه می فرمائید، بیاوریم» شهید رجائی در همان حال فرمودند: «خیر، بعد از نماز.» نگاهی به صورت آرام و چهره متبسم شهید رجائی انداختم با لبخند به من گفت: «عهد کرده ام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم. اگر هم زمانی ناهار را قبل نماز خوردم و نماز را اول وقت نخواندم، فردایش را روزه بگیرم.» ایشان همیشه می فرمودند: «به کار بگوئید وقت نماز است، به نماز نگوئیید کار دارم. 📚کوتاه و خواندنی از نماز، نادر فاضلی، ستاد اقامه نماز، اول، ۱۳۷۷ به نقل از دکتر غلامعلی افروز، ص ۵۱. 🍃👈آیه مرتبط: 🔷فأقیموا الصلاه ان الصلاه کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا 🔶...پس نماز را تمام برپا دارید که نماز بر مؤمنان در وقتهای معین واجب گشته است. (نساء- ۱۰۳) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۳
روزی پیغمبر اکرم با جمعی از مسلمین در نقطه ای نماز می گذارد. موقعی که آن حضرت به سجده می رفت حسین - علیه السّلام- که کودک خردسالی بود به پشت پیغمبر سوار می شد و پاهای خود را حرکت می داد و هی هی می کرد. وقتی پیغمبر می خواست سر از سجده بردارد او را می گرفت، پهلوی خود به زمین می گذارد. باز در سجده ‎ ی دیگر، و تا پایان نماز طفل مکرر به پشت پیغمبر سوار می شد. یک نفر یهودی ناظر این کار بود. پس از نماز به حضرت عرض کرد: شما با کودکان خود طوری رفتار می کنید که ما هرگز چنین نمی کنیم. پیغمبر اکرم در جواب فرمود: اگر شماها به خدا و رسول خدا ایمان می داشتید به کودکان خود عطوف و مهربان بودید. مهر ومحبت پیغمبر عظیم الشأن نسبت به کودک، مرد یهودی را سخت تحت تأثیر قرار داد و صمیمانه آئین مقدّس اسلام را پذیرفت. 🍃👈روایت: 🔷پيامبر صلي الله عليه و آله :اَحِبُّوا الصِّبْيانَ وَ ارْحَمُوهُمْ ، وَ اِذا وَ عَدتُموهُمْ شَيْئا فَفُوا لَهُمْ ، فَاِنَّهُمْ لايَدْرونَ اِلاّ اَ نَّـكُمْ تَرْزُقونَهُمْ ؛ 🔶كودكان را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد و هرگاه به آنان وعده داديد ، به آنوفا كنيد ، زيرا آنان ، روزى دهنده خود را كسى غير از شما نمى دانند . كافى ، ج ۶، ص ۴۹، ح ۳ 📚بحار الانوار، جلد ۱۰، ص ۸۳. 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۴
شخصی با هیجان و اضطراب به حضور امام صادق علیه السلام آمد و گفت: «درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد، که خیلی فقیر و تنگدستم.» امام:«هرگز دعا نمی کنم.» -چرا دعا نمی کنید؟! «برای اینکه خداوند راهی برای این کار معین کرده است.خداوند امر کرده که روزی را پی جویی کنید و طلب نمایید. اما تو می خواهی در خانه خود بنشینی و با دعا روزی را به خانه خود بکشانی!»  📚وسائل،چاپ امیر بهادر،ج 2/ص 529. 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۵
امام باقر،محمد بن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقر العلوم » می گفتند، یعنی شکافنده دانشها. مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی. امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم.» مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. - شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی شود. - مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود. - اگر این نسبتها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. مشاهده اینهمه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد،کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند. مرد مسیحی بعدا مسلمان شد. 📚بحار الانوار،جلد 11،حالات امام باقر،صفحه 83. 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۶
شخصی آمد حضور رسول اکرم و از همسایه اش شکایت کرد که مرا اذیت می کند و از من سلب آسایش کرده. رسول اکرم فرمود: «تحمل کن و سر و صدا علیه همسایه ات راه نینداز، بلکه روش خود را تغییر دهد.» بعد از چندی دو مرتبه آمد و شکایت کرد.این دفعه نیز رسول اکرم فرمود: «تحمل کن.» برای سومین بار آمد و گفت: «یا رسول الله این همسایه من دست از روش خویش برنمی دارد و همان طور موجبات ناراحتی من و خانواده ام را فراهم می سازد.» این دفعه رسول اکرم به او فرمود: «روز جمعه که رسید، برو اسباب و اثاث خودت را بیرون بیاور و سر راه مردم که می آیند و می روند و می بینند بگذار، مردم از تو خواهند پرسید که چرا اثاثت اینجا ریخته است؟ بگو از دست همسایه بد، و شکایت او را به همه مردم بگو.» شاکی همین کار را کرد. همسایه موذی که خیال می کرد پیغمبر برای همیشه دستور تحمل و بردباری می دهد، نمی دانست آنجا که پای دفع ظلم و دفاع از حقوق به میان بیاید اسلام حیثیت و احترامی برای متجاوز قائل نیست. لهذا همینکه از موضوع اطلاع یافت به التماس افتاد و خواهش کرد که آن مرد اثاث خود را برگرداند به منزل. و در همان وقت متعهد شد که دیگر به هیچ نحو موجبات آزار همسایه خود را فراهم نسازد. 📚اصول کافی،جلد 2، باب «حق الجوار»،صفحه 668 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۷
🔹خوابی که دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبیرهای وحشتناکی به نظرش می رسید. هراسان آمد به حضور امام صادق و گفت: «خوابی دیده ام.» 🔶«خواب دیدم مثل اینکه یک شبح چوبین، یا یک آدم چوبین، بر یک اسب چوبین سوار است و شمشیری در دست دارد و آن شمشیر را در فضا حرکت می دهد. من از مشاهده آن بی نهایت به وحشت افتادم و اکنون می خواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.» 🔷امام: «حتما یک شخص معینی است که مالی دارد و تو در این فکری که به هر وسیله شده مال او را از چنگش بربایی. از خدایی که تو را آفریده و تو را می میراند بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.» 🔶حقا که عالم حقیقی تو هستی و علم را از معدن آن به دست آورده ای. اعتراف می کنم که همچو فکری در سر من بود، یکی از همسایگانم مزرعه ای دارد و چون احتیاج به پول پیدا کرده می خواهد بفروشد و فعلا غیر از من مشتری دیگری ندارد. من این روزها همه اش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنم و با پول اندکی آن مزرعه را از چنگش بیرون بیاورم. 📚وسائل،ج 2/ص 582 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۸
عایشه همسر رسول اکرم در حضور رسول اکرم نشسته بود که مردی یهودی وارد شد. هنگام ورود به جای سلام علیکم گفت: «السام علیکم» یعنی «مرگ بر شما». طولی نکشید که یکی دیگر وارد شد، او هم به جای سلام گفت «السام علیکم ». معلوم بود که تصادف نیست، نقشه ای است که با زبان، رسول اکرم را آزار دهند. 🔶عایشه سخت خشمناک شد و فریاد بر آورد که: «مرگ بر خود شما و...» 🔷رسول اکرم فرمود: «ای عایشه! ناسزا مگو. ناسزا اگر مجسم گردد بدترین و زشت ترین صورتها را دارد. نرمی و ملایمت و بردباری روی هر چه گذاشته شود آن را زیبا می کند و زینت می دهد و از روی هر چیزی برداشته شود از قشنگی و زیبایی آن می کاهد. چرا عصبی و خشمگین شدی؟» 🔶عایشه: «مگر نمی بینی یا رسول الله که اینها با کمال وقاحت و بی شرمی به جای سلام چه می گویند؟» 🔷- چرا، من هم در جواب گفتم: «علیکم » (بر خود شما) همین قدر کافی بود.». 📚بحار الانوار،ج 11/ص 109 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۹
🔶شخصی وارد مسجد پیامبر (ص) شد و به پیامبر (ص) عرض کرد: ای رسول خدا! به من قرآن بیاموز! 🔷پیامبر (ص) او را به یکی از یارانش سپرد. او دست این شخص را گرفت و به کناری برد و سوره مبارکه زلزال را برای او خواند تا به این آیه رسید: 🌱«فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره؛ ☘پس هر کس ذره ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند و هر کس ذره ای کار بد کرده آن را می بیند.» 🔷آن شخص اندکی به فکر فرو رفت سپس به خواننده آیه گفت: آیا این جمله، وحی است؟ او در جواب گفت: آری! 🔷آن شخص گفت: من درس خود را از همین آیه آموختم. یعنی همین آیه برای موعظه و نشان دادن خط و راه راست و پیمودن آن کافی است. 🔶سپس آن صحابی به حضور رسول خدا (ص) رسید و جریان را برای حضرت نقل نمود. 🔷پیامبر فرمود: دعوه فانه فقه؛ او را آزاد بگذارید که حقیقت را دریافت و شناخت. 📚تفسیر نمونه، ج 27، ص 232 - 231. به نقل از روح البیان، ج 10، ص 495، نورالثقلین، ج 5، ص 650 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۰
🔶منصور دوانیقی هر چندی یک بار به بهانه های مختلف امام صادق را از مدینه به عراق می طلبید و تحت نظر قرار می داد. گاهی مدت زیادی امام را از بازگشت به حجاز مانع می شد. 🔹در یکی از این اوقات که امام در عراق بود یکی از سران سپاه منصور پسر خود را ختنه کرد، عده زیادی را دعوت کرد و ولیمه مفصلی داد. اعیان و اشراف و رجال همه حاضر بودند. از جمله کسانی که در آن ولیمه دعوت شده بودند امام صادق بود. سفره حاضر شد و مدعوین سر سفره نشستند و مشغول غذا خوردن شدند. 🔸در این بین یکی از مدعوین آب خواست. به بهانه آب، قدحی از شراب به دستش دادند. قدح که به دست او داده شد، فورا امام صادق نیمه کاره از سر سفره حرکت کرد و بیرون رفت. خواستند امام را مجددا برگردانند، برنگشت. 🔷حضرت فرموند رسول خدا فرموده است: «هر کس بر سر سفره ای بنشیند که در آنجا شراب است لعنت خدا بر او است.» 📚بحار الانوار،ج 11/ص 115 📖یَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ كَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا... 🍃درباره شراب🔥 و قمار💥 از تو سؤال می‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است... (بقره- ۲۱۹) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۱
مفضل بن قیس سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی او را آزار می داد. 🔶یک روز در محضر امام صادق لب به شکایت گشود و بیچارگیهای خود را مو به مو تشریح کرد: «فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا کنم. فلان مبلغ خرج دارم و راه در آمدی ندارم. بیچاره شدم، متحیرم، گیج شده ام. به هر در بازی می روم به رویم بسته می شود...» در آخر از امام تقاضا کرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از کار فرو بسته او بگشاید. 🔷امام صادق به کنیزکی که آنجا بود فرمود: «برو آن کیسه اشرفی که منصور برای ما فرستاده بیاور.» کنیزک رفت و فورا کیسه اشرفی را حاضر کرد. 🔷آنگاه به مفضل بن قیس فرمود: «در این کیسه چهار صد دینار است و کمکی است برای زندگی تو.» 🔶- مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود. -بسیار خوب، دعا هم می کنم. اما این نکته را به تو بگویم، هرگز سختیها و بیچارگیهای خود را برای مردم تشریح نکن، 🔴اولین اثرش این است که 👈وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای. 👈در نظرها کوچک می شوی، 👈شخصیت و احترامت از میان می رود. 📚بحار الانوار،ج 11/ص 1144 📖لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ... 🔵🍃هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد... (آل عمران- ۹۲) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۲
🔹رسول اکرم صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرت ها با اصحابش در سرزمینی خالی و بی علف فرود آمدند. به هیزم و آتش احتیاج داشتند، 🔷فرمود: «هیزم جمع کنید.» 🔶عرض کردند: «یا رسول الله! ببینید این سرزمین چقدر خالی است! هیزمی دیده نمی شود.» 🔷فرمود: «در عین حال هر کس هر اندازه می تواند جمع کند.» 🔶اصحاب روانه صحرا شدند، با دقت به روی زمین نگاه می کردند و اگر شاخه کوچکی می دیدند بر می داشتند. 🔸هر کس هر اندازه توانست ذره ذره جمع کرد و با خود آورد. 🔹همینکه همه افراد هر چه جمع کرده بودند روی هم ریختند، مقدار زیادی هیزم جمع شد. 🔷در این وقت رسول اکرم فرمود: «گناهان کوچک هم مثل همین هیزم های کوچک است، ابتدا به نظر نمی آید، ولی هر چیزی جوینده و تعقیب کننده ای دارد، همان طور که شما جستجو و تعقیب کردید این قدر هیزم جمع شد، گناهان شما هم جمع و احصا می شود و یک روز می بینید از همان گناهان خرد که به چشم نمی آمد، انبوه عظیمی جمع شده است.» 📚وسائل،ج 2/ص 462 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۳
🔵روزی رسول اکرم (ص) با اصحاب از راهی می‌گذشتند، رسیدند به گله معظمی از شترهای «‌عشار» [که شترهای ده ماهه آبستن را می‌گفتند و از نفیس‌ترین اموال عرب به شمار می‌رفتند]. 🔷رسول اکرم (ص) وقتی به آنها رسید، چشم بر هم نهاد و صورت از آنها برگردانید و از نگاه کردن به آنها خودداری نمود آن گونه که یک انسان متقی از نگریستن به زن نامحرم می پر هیزد و چشم برهم می‌نهد. 🔶یکی از همراهان گفت: یا رسول الله، اینها شترهای عشار هستند و تماشایی اند. إعراض فرمودید و به آنها نگاه نمی‌کنید؟ 🔷فرمود: «‌قد نهانِیَ اللهُ عن ذلک» (‌خدا مرا از این نگاه کردن نهی فرموده است) . 🔷آنگاه این آیه را تلاوت کرد: وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَه الْحَیَاه الدُّنیَا….. 🔷هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه‌هایی داده‌ایم میفکن. اینها گلهای ناپایدار زندگی دنیا هستند و قابل آن نیستند که در نظر انسان خدابین بزرگ و با ارزش جلوه کنند و دیده و دل از او ببرند... (طه- ۱۳۱) [در اینجا پیشوا و رهبر عظیم الشان امت اسلام با این عمل هشدار داده است که مواظب باشید نگاه کردن به زیباییهای دنیا خواه نا خواه دل را دگرگون می‌کند و در وادی بی پایان هوسها به تکاپو در می‌آورد و از خدا و آخرت غافل می‌سازد.] 📚موعظه ی ضیاء آبادی، ص ۱۰۳ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۴
🔵مردی با اصرار بسیار از رسول اکرم یک جمله به عنوان اندرز خواست. 🔷رسول اکرم به او فرمود: «اگر بگویم به کار می بندی؟» 🔶بلی یا رسول الله! 🔷اگر بگویم به کار می بندی؟ 🔶بلی یا رسول الله! 🔷اگر بگویم به کار می بندی؟ 🔶بلی یا رسول الله! 🔷رسول اکرم بعد از اینکه سه بار از او قول گرفت و او را متوجه اهمیت مطلبی که می خواهد بگوید کرد، به او فرمود: ☘«هر گاه تصمیم به کاری گرفتی، 🍃👈اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن کار فکر کن و بیندیش، ⬅️اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح✅ است آن را دنبال کن ⬅️و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی❌ است از تصمیم خود صرف نظر کن.» 📚وسائل،ج 2/ص 4577 📖إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ 🍃در حقيقت‏ خدا حال قومى را تغيير نمى‏‌دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.(رعد- ۱۱) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۵
🔵مرحوم آیت الله آخوند ملا علی همدانی فرمود: ☘روزی پیرمردی جهت حساب خمس و زکات، نزد من (شهر همدان) آمد. 🔶متوجه شدم از آن پیرمرد بوی عطر عجیبی بر مشامم می رسد که تا به حال، نظیر آن را استشمام نکرده بودم!! 🔷از او پرسیدم: شما از چه عطری استفاده می کنی؟ 🔶گفت: این بوی خوش، حکایتی دارد که تا کنون برای کسی تعریف نکرده ام، اما چون شما آقای ما هستی، برایت تعریف می کنم. 🍃شبی در عالم خواب پیامبر خدا (ص) را زیارت نمودم، در حالی که آن حضرت نشسته بودند و من هم در آن مجلس بودم. قریب ده یا بیست نفر اطراف ایشان حضور داشتند و من هم در آن مجلس بودم. 🔷پیامبر (ص) فرمود: کدام یک از شما بر من زیاد صلوات می فرستد؟ 🔸می خواستم بگویم من، اما ساکت شدم.  بار دوم و سوم، پیامبر(ص) سوال را تکرار کردند و کسی جواب نداد. 🔷آنگاه بلند شدند و به من فرمودند: شما بر من زیاد صلوات می فرستی؛ پس لبان مرا بوسیدند؛ از آن وقت این بوی عطر از من استشمام می شود؛ مردم خیال می کنند من عطری می زنم. 📚فضایل و آثار صلوات،ص 116 📖إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً 🍃خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‌فرستند؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و [در برابر اوامر او] كاملاً تسليم باشيد. (احزاب- ۵۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۶
🔵ارديبهشت سال 1359 بود. دبير ورزش دبيرستان شهدا بودم. در كنار مدرسه ما دبيرستان ابوريحان بود. ابراهيم هم آنجا معلم ورزش بود. رفته بودم به ديدنش. كلي با هم صحبت كرديم. شيفته مرام و اخلاق ابراهيم شدم. آخر وقت بود. 🔶گفت: تك به تك واليبال بزنيم!؟ خنده ام گرفت. من با تيم ملي واليبال به مسابقات جهاني رفته بودم. خودم را صاحب سبك ميدانستم. حالا اين آقا ميخواد...! گفتم باشه. توي دلم گفتم: ضعيف بازي ميكنم تا ضايع نشه! 🔷سرويس اول را زد. آنقدر محكم بود كه نتوانستم بگيرم! دومي، سومي و... رنگ چهره ام پريده بود. جلوي دانش آموزان كم آوردم! ضرب دست عجيبي داشت. گرفتن سرويس ها واقعاً مشكل بود. 🔸دورتا دور زمين را بچه ها گرفته بودند. نگاهي به من كرد. اين بار آهسته زد. امتياز اول را گرفتم. امتياز بعدي و بعدي و.. . ميخواست ضايع نشم. عمداً توپها را خراب ميكرد! رسيدم به ابراهيم. 🔹بازي به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم كه سرويس بزند. توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائي آمد. 🔸الله اكبر... ندای اذان ظهر بود. توپ را روي زمين گذاشت. رو به قبله ايستاد و بلندبلند اذان گفت. در فضاي دبيرستان صدايش پيچيد. بچه ها رفتند. عده اي براي وضو، عده اي هم براي خانه. ☘او مشغول نماز شد. همانجا داخل حياط. بچه ها پشت سرش ايستادند. جماعتي شد داخل حياط. همه به او اقتدا كرديم. نماز كه تمام شد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتي زيباست كه با رفاقت باشد. 🖊راوی: رضا هوریار 📚سلام بر هادی، ص۷۲ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۷
🔵روایت شده که به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خبر دادند که؛ 🔶«شخصی روزها نماز می خواند و شبها دزدی می کند». 🔷حضرت پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: 🔸«نماز او باعث ترک دزدیش می شود ». 🔷پس از مدتی او را دیدند که در حال عبادت و در گوشه ای رنجور بود سبب وعلت را پرسیدند گفت: 🔶«توبه کرده ام! و هر چه از هرکس دزیده ام به آنها بر گردانده ام. و اینک می خواهم گوشت هائی که از دزدی و حرام در بدنم روئیده است، آب شود!» 📚بحار الانوار، ج ۸۲ 📖...إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ.. 🍃..ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺯﺷﺖ ، ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ.. (عنکبوت- ٤٥) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۸
🔵در جریان سفر مرحوم شوشتری به ایران هنگامی که ایشان وارد تهران گردید، انبوه مردم از جمله سفیر کشور روسیه به ملاقات ایشان رفتند. 🔶مردم تقاضای موعظه کردند و مرحوم شوشتری بنا به اصرار مردم سرش را بلند کرد و فرمود: 🔷مردم، آگاه باشید که خدا در همه جا حاضر است و به نهفته ی سینه‌ها داناست( انه علیم بذات الصدور). 🔶این فراز تکان دهنده و کوتاه اثر عمیقی بر مردم نهاد، به گونه‌ای که اشکها روان شد وقلبها تپید و مردم دگرگون شدند. 🔷سفیر روسیه در نامه‌ای به امپراتور روس در این مورد نوشت: 🖌تا هنگامی که این قشر روحانیون راستین مذهبی در میان مردم باشند ومردم از آنان پیروی کنند، سیاست ما کاری از پیش نمی‌برد، چرا که وقتی یک جمله ی شوشتری در مجلسی این گونه دگرگونی ایجاد می‌کند، روشن است دستورها و فتواهای آنان چه خواهد کرد. 📚ویژگیهای امام حسین (ع)، ص ۳۶ 📖قال رسول الله (ص): «رَحِمَ اللَّهُ خُلَفَائِی فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ الَّذِینَ یُحْیُونَ سُنَّتِی وَ یُعَلِّمُونَهَا عِبَادَ اللَّه. 🍃خداوند رحمت کند جانشینان مرا. پرسیدند: اى پیامبر خدا! جانشینان تو چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانى که سنت مرا زنده بدارند و آن را به بندگان خدا بیاموزند.» (بحارالانوار، ج۲، ص۲۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۹۹
🔵روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به میان اصحاب صفّه رفتند. 🔶یکی از آنها گفت: یا رسول اللَّه! من در نفس خودم حالتی را احساس می کنم که تمام دنیا در نظر من بی ارزش است. الآن در نظر من طلا و سنگ یکی است؛ یعنی هیچ کدام از اینها نمی تواند مرا به سوی خودش بکشد. 🔷رسول خدا نگاهی به او کرد و فرمود: إذاً انْتَ صِرْتَ حُرّاً؛ تو حالا مرد آزادی هستی. 📚آزادى معنوى، استاد مطهرى، ص32 📖فَلَا تَغُرَّنَّکمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَلَا یغُرَّنَّکم بِاللَّهِ الْغَرُورُ؛ زنهار که زندگی دنیا شما را نفریبد و زنهار که شیطان شما را مغرور نسازد. (لقمان- ۳۳) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۰
🔵هنگامی که حضرت رضا (علیه السلام) با دانشمند معروف عِمران صابئی مناظره می‌نمودند و بحث به جای حساس خود رسیده بود، یکباره حضرت از جای خود برخاستند و رو به مأمون کرده و فرمودند: موقع نماز است. 🔶عمران عرض کرد: آقای من؛ پاسخ سؤالات مرا قطع نکن که قلبم نرم و آماده شده. 🔷امام (ع) فرمود: نماز می‌خوانیم و باز می‌گردیم . 📚عیون اخبار الرضا (ع)، ص ۱۵۴ 📖پیامبر اکرم (ص): احَبُّ الْاَعْمالِ اِلَى الله الصَّلاةُ لِوَقْتِها، ثُمَّ بِرُّ الْوالِدَيْنِ، ثُمَّ الْجَهادُ فى سَبيلِ الله 🍃نماز اول وقت، سپس نيكى به پدر و مادر و پس از آن جهاد در راه خدا، محبوب‌ترین کارها نزد خدای.(نهج الفصاحه، ص۷۰) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۱
🔵مردی به عنوان یک مهمان عادی بر علی علیه السلام وارد شد. 🔶روزها در خانه آن حضرت مهمان بود. اما او یک مهمان عادی نبود. چیزی در دل داشت که ابتدا اظهار نمی کرد. 🔹حقیقت این بود که این مرد اختلاف دعوایی با شخص دیگری داشت و منتظر بود طرف حاضر شود و دعوا در محضر علی علیه السلام طرح گردد. 🔶تا روزی خودش پرده برداشت و موضوع اختلاف و محاکمه را عنوان کرد. 🔷علی فرمود: «پس تو فعلا طرف دعوا هستی؟» 🔶بلی یا امیر المؤمنین! 🔷خیلی معذرت می خواهم، از امروز دیگر نمی توانم از تو به عنوان مهمان پذیرایی کنم، زیرا پیغمبر اکرم فرموده است: ✅«هرگاه دعوایی نزد قاضی مطرح است، قاضی حق ندارد یکی از متخاصمین را ضیافت کند، مگر آنکه هر دو طرف با هم در مهمانی حاضر باشند.» 📚وسائل،ج 3/ص 395 📖قال الصادق ع : القُضاةُ أربَعَةٌ : ثَلاثَةٌ فِي النّارِ و واحِدٌ فِي الجَنَّةِ : رَجُلٌ قَضى بِجَورٍ و هُوَ يَعَلَمُ فَهُوَ فِي النّارِ ، و رَجُلٌ قَضى بِجَورٍ و هُوَ لايَعلَمُ فَهُوَ فِي النّارِ ، و رَجُلٌ قَضى بِالحَقِّ و هُوَ لايَعلَمُ فَهُو فِي النّارِ و رَ جُلٌ قضى بِالحَقِّ و هُوَ يَعلَمُ فَهُوَ فِي الجَنَّةِ. «اصول کافی،ج7، ص407». 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۲
🔵نقل کرده اند دو نفر فاضل در کربلای معلی با هم رفیق بودند. یکی از آنان وفات کرد و دیگری شبی او را در خواب دید. 🔷خواست با وی مصاحبه کند، دستش را گرفت و گفت: بگو ببینم بر تو چگونه گذشت؟ 🔶گفت: مأمور نیستم که بگویم. 🔷شخص خواب بیننده که از ارادت بسیار فراوان شخص متوفی به حضرت عبّاس(س) خبر داشت وقتی دید نمی گوید به وی گفت: به نیابت تو یک دفعه حضرت عباس(س) را زیارت می کنم، بگو. 🔶وی گفت: از سه چیز در آن دنیا امید نجات هست؛ ✅1⃣اول زیارت امام حسین(ع), ✅2⃣دوم گریه کردن بر آن حضرت، ✅3⃣سوم مماشات با مردم. 📚مفاتیح الجنة، ص 226 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۳
🔵امام سجاد (ع) فرمود «روز عاشورا، هنگامی که کار بر امام حسین (ع) بسیار سخت شد، عده‌ای از یاران آن حضرت دیدند که حال امام (ع) با حال آن‌ها فرق دارد آنان، هر چه بیشتر در محاصره دشمن قرار می‌گرفتند، ناراحت‌تر می‌شدند و دل‌هایشان پریشان‌تر می‌شد، ولی حال امام حسین (ع) و بعضی از خواص یاران چنین نبود، بلکه رنگ چهره آن‌ها برافروخته‌تر می‌شد و آرام‌تر می‌شدند در این وقت بعضی به یکدیگر می‌گفتند «گویا حسین(ع) باکی از مرگ ندارد» 🔷امام (ع) به آن‌ها رو کرد و فرمود: «ای فرزندان عزیز و بزرگوار من! قدری آرام بگیرید، صبر و تحمّل کنید، زیرا مرگ پُلی است که شما را از گرفتاری‌ها و سختی‌ها به سوی بهشت‌های وسیع و نعمت‌های جاودان گذر می‌دهد، کدام‌یک از شما دوست ندارد از زندانی به قصری انتقال یابد؟ آری مرگ برای دشمنان شما قطعاً چنان است که از قصری به سوی زندان انتقال یابند پدرم نقل کرد که رسول اکرم (ص) فرمودند: 📖«اِنَّ الدُّنیا سِجْنُ الْمُؤمِنِ وجَنَّهُ الْکافِرِ وَالْمَوْتُ جِسْرُ هؤلاءِ اِلی جَنّاتِهِم وَجِسْرُ هؤُلاءِ اِلی جَحِیمِهِم. 🍃همانا دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و مرگ پلی است که مؤمنین را به سوی بهشت و کافرین را به سوی دوزخ می‌کشاند . 🔷سپس فرمود: «نه من دروغ می‌گویم و نه پدرم و رسول خدا به من دروغ گفته‌اند». 📚معانی الأخبار صدوق ص۲۸۸ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۴
🔵مرحوم شهید دستغیب(ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است: 🔷یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. 🔶پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ 🔷ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. 🔶شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ 🔷عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغ های عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. 🔶آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟ 🔷فرمود: نه! 🔶گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! 🔷فرمود: نه! 🔶گفتم پس برای چه؟ 🔷فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا. 🔸نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت. 📚داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۵
🔵خیلی دلش می خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه، آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می کردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. 🔶فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم؛ 🔷گفت: کار بابا تو مغازه زیاده، برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد. 🌹جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان 📚یادگاران۹ ص ۵ 📖رسول خدا (ص) می فرمایند : ثلاثة من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الي الاخرة: عقوق الوالدين، و البغي علي الناس و كفر الاحسان. 🍃کیفر سه گناه به قیامت نمی‏ ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می‏ شود.) 1 - عاق پدر و مادر 2 - ظلم و تجاوز به مردم ‏3 - ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی.(بحار الانوار، ج74، ص74) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۶
🔵شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شکایت از فقر و نداری کرد. 🔷حضرت فرمود: مگر نماز نمی‌خوانی؟ 🔶عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می‌کنم. 🔷حضرت فرمود: مگر روزه نمی‌گیری؟ 🔶عرض کرد سه ماه روزه می‌گیرم. 🔷آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می‌کنی یا به کدام معصیت گرفتاری؟ 🔶عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلّا که من خلاف فرموده‌ی خدا را بکنم. 🔹حضرت متفکرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد، عرض کرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام می‌رساند و می‌فرماید: ✅در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی‌نمازی می‌باشد، به شومی آن استخوان از خانه‌ی این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. 🔷حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. 🔶به فرموده‌ی آن حضرت عمل کرد بعد از آن توانگر شد. 📚انوار المجالس ------------------------------------------------- 📖رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «لَا یَزَالُ الشَّیْطَانُ یَرْعَبُ مِنْ بَنِی آدَمَ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ- فَإِذَا ضَیَّعَهُنَّ یَجْتَرِئُ عَلَیْهِ وَ أَوْقَعَهُ فِی الْعَظَائِمِ‏؛ 🍃همواره شیطان از بنی آدم گریزان است مادامی كه بر نماز های پنج گانه محافظت می نماید اما هنگامیكه آنها را ضایع نمایع بر او جرأت پیدا كرده و او را دچار گرفتاریهاى بزرگ مى‏كند.»(جامع الأخبار، ص: 74) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۷
🔵اولین نظامی که نماینده امام شد، تیمسار شهید نامجو بود. او اعتقاد داشت که حزب اللهی خسته نمی شود و تا یک هفته قبل از شهادتش در منزل اجاره ای زندگی می کرد. 🔷هنگام اخذ درجه بالاتر گفته بود: 🔶من با درجه ای که دارم، می توانم کار کنم و درجه را قبول نکرد» 📚خاطرات قرائتی، ج 1، ص 111 ------------------------------------------------ 📖قالَ علی عَلَیْهِ السَّلامُ: الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرینُ الرِّضی. 🍃حضرت علی علیه السلام فرمود: ناتوانی آفت، پایداری شجاعت، زهد در دنیا ثـروت، و پاکدامنی سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشینی نیکوست.(نهج البلاغه - حکمت ۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۸