۱۶ آبان ۱۳۹۹
#مژده_دادن_پیامبر_ص
#نتایج_صلوات
#امر_عجیب
✅ روزی پیغمبر خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند:
👈 یا علی! می خواهی تو را به چیزی مژده بدهم؟
💠 علی (ع) عرض کرد: بله، پدر و مادرم به قربانت! شما همیشه مژده دهنده هر چیزی بودید.
🍃 حضرت فرمودند: جبرئیل نزد من آمد و از امر عجیبی خبر داد.
💠 حضرت علی (ع) پرسید: آن امر عجیب چیست؟
🍃 فرمودند: جبرئیل خبر داد هرکس از دوستان من، بر من و خاندانم صلوات بفرستد،
1⃣ درهای آسمان به روی وی گشوده می شود
2⃣ و فرشتگان هفتاد صلوات برای او می فرستند
3⃣ و اگر گناهکار است گناهانش می ریزد، همچنان که برگ درختان می ریزد
4⃣ و خداوند متعال به او خطاب می کند: لَبّیکَ یا عَبدِی وَ سَعدَیکَ،
5⃣ سپس به فرشتگان می فرماید: فرشتگان من! شما بر او هفتاد صلوات فرستادید؛ اما من بر او هفتصد صلوات فرستادم.
📚 داستان های بحار، ج۵، ص۳۴.
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۳۲
۱۶ آبان ۱۳۹۹
۱۸ آبان ۱۳۹۹
#حسادت
#سخن_چینی
#رضایت_پدرومادر
#حضرت_موسی_ع
🔵 وقتی حضرت موسی (ع) به سوی پروردگارش شتافت، مردی را در سایه عرش دید.
✅ پس بر بلندی جایگاه او رشک برد و با خود گفت: این مرد در پیشگاه خداوند محترم است.
💠 از خدا خواست که از اسم او به موسی (ع) خبر دهد؛
🔷 ولی خداوند از اسم او خبر نداد و فرمود: [ای موسی!] سه کار از کارهای او را برایت می گویم:
1⃣👈 او به آن چه خدا از بخشش خود داده حسد نورزیده،
2⃣👈 پدر و مادرش را از خود ناراضی نساخته
3⃣👈 و سخن چینی نکرده است.
📚 راه روشن، ج۵، ص۲۴۹.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 حسد ناخشنودی از موفقیت کسی و زوال نعمت او را تمنا کردن است.
(1⃣رسائل الشهید الثانی (ق) ص۳۰۴
2⃣جواهر الکلام ج۴۱، ص۵۲)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۳۳
۱۹ آبان ۱۳۹۹
#فقر
#قناعت
#فقر_اهل_بیت_ع
#شرم_حضرت_فاطمه_س
🔵 یک روز صبح امیر المؤ منین علیه السلام به فاطمه علیها السلام گفت: آیا چیزی در منزل هست بخوریم؟
✅ فاطمه علیها السلام گفت: سوگند به کسی که پدرم را به نبوت و تو را به وصایت برگزید چیزی در منزل نیست تا برای شما آماده کنم و دو روز است که چیزی در منزل نبوده است مگر کمی که آنهم تو را بر خود و حسن و حسین مقدم داشتم.
💠 امام علی علیه السلام گفت: ای فاطمه! چرا نگفتی تا چیزی برای شما تهیه کنم؟
✅ فاطمه علیها السلام گفت: یا اباالحسن! من از خداوند شرم دارم که شما را به آنچه توان نداری وادار کنم.
(چون می دانستم توانائی خرید چیزی را نداری در خواستی نکردم)
📚 بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۴
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام علی (ع) فرمودند:
من اکثر من ذکر الموت رضی من الدنیا بالیسیر;
🍃 هر کس فراوان به یاد مرگ باشد، به مقدار کم از دنیا راضی می شود. (نهج البلاغه، حکمت ۳۴۹)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۳۴
۲۰ آبان ۱۳۹۹
۲۰ آبان ۱۳۹۹
#سیره_شهدا
#نماز_اول_وقت
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
🔵 نماز اول وقتش ترک نمی شد. حتی وقتی توی برف های کوه یا در حال صخره نوردی بود.
✅ یک بار در کوه های توچال، نزدیک پناهگاه شیرپلا و شروین، صخره نوردی می کرد. جای خطرناکی بود. زیر پا را که نگاه می کردی، چشمت سیاه می رفت. موقع اذان به همراهش گفت طناب را شل کند. خودش را به تخته سنگی رساند. راحت نمی شد نشست. همه ترسیده بودند. قلاب را باز کرد و نمازش را خواند.
📚 یادگاران، شهید حسن طهرانی مقدم، ص۶۳
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام صادق (ع): امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ کیفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَیهَا
🍃شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید که چگونه بر خواندن نماز خود در موعد مقرّر محافظت می کنند».(بحارالأنوار، ج۶۵، ص۱۴۹)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۳۵
۲۰ آبان ۱۳۹۹
#نماز
#تفکر
#نمازشب
#قرائت_قرآن
#حاج_سیدهاشم_حداد
🔵 شبها که خواب پرستان خفته بودند، حاج سیدهاشم حداد به نیایش می پرداخت. شبها تقریبا خواب نداشت با صوتی دلربا قرآن می خواند و به قرائت قرآن با صدای حزین بسیار علاقه مند بود.
🔷 اول شب کمی استراحت می کرد و سپس برای مناجات بر می خاست.
🍃 چهار رکعت نماز می گذارد که مدتی طول می کشید سپس رو به قبله در حالت تفکرو توجه مدتها می نشست. سپس مقداری استراحت مینمود و دوباره نماز می خواند و تا نزدیک اذان صبح این رویه ادامه داشت .
📚 داستانهایی از زندگی علماء ص 41
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 رسول خدا (ص) فرمود:
«افْضَلُ الصَّلاةِ بَعْدَ الصَّلاةِ الْمَکتوبَةِ الصَّلاةُ فی جَوْفِ اللَّیل».
🍃برترین نماز بعد از نماز واجب، نماز شب است. (کنز العمال، ج ۷، ح ۲۱۳۹۷)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۳۶
۲۱ آبان ۱۳۹۹
#عکس_بچه
#محبت_پدر_و_فرزندی
#شهید_مهدی_زینالدین
🔵 چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون.
🍃 گفتم:"هان، آقا مهدی [زین الدین] خبری رسیده؟"
✨ چشم هایش برق زد.
🔷 گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن".
🔺 خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم. با عجله گفتم:"خب بده، ببینم".
🔷 گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم.
💠 قیافه ام را که دید، گفت:" راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات،اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش".
🔶 نگاهش کردم. چه می توانستم بگویم؟
گفتم:" خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم".
🗂 خاطره ای از شهید مهدی زین الدین
📚 تو که آن بالا نشستی، ص ۳۹
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۳۷
۲۱ آبان ۱۳۹۹
#زیارت_امام_زمان_عج
#نماز_امام_زمان_عج
#شهید_امیر_امیرگان
#ورم_صورت
💠 می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد.
✅ نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند.
🔷 صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است.
🔶 ازش پرسیدم چه شده؟
🔷 گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند:
🔻 «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود.
🔶 باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم.
✅ من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها [او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود.
☘ شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است.
📚 کیهان فرهنگی به نقل از کتاب وصال، صفحه ۱۶۶ الی ۱۶۹
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 بخشی از زندگینامه شهید امیر امیرگان👇
http://hamedan.navideshahed.com/fa/news/422603/زندگینامه-شهید-۰امیر-امیرگان
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۳۸
۲ آذر ۱۳۹۹
#توسل
#مسجد_جمکران
#نحوه_توسل_به_حضرت_عباس_ع
💠 یکی از علمای نجف اشرف که مدتی به قم آمده بود، برای من چنین نقل کرد که: من مشکلی داشتم به مسجد جمکران رفتم و درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجّة ابن الحسن العسکری امام زمان (عج) عرضه داشتم و از وی خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
🔷 برای این منظور، مکرر به مسجد جمکران رفتم ولی نتیجه ای ندیدم .
🌱 روزی هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولا جان! آیا جایز است که در محضر شما و منزل شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟ شما امام زمان من می باشید آیا زشت نیست با وجود امام حتّی به علمدار کربلا قمر بنی هاشم (ع) متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟!
🔶 از شدت تأثّر بین خواب و بیداری قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره ی نورانی قطب عالم امکان حضرت حجة ابن الحسن العسکری (عج) مواجه شدم.
🔷 بدون تأمل به حضرتش سلام عرض کردم، حضرت با محبّت و بزرگواری جوابم را دادند و فرمودند:
🍃 نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمی شوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی، بلکه شما را راهنمایی هم می کنم که به حضرتش چه بگویی.
✅ چون خواستی از حضرت ابوالفضل (ع) حاجت بخواهی، این چنین بگو:
《یا ابا الغوث ادرکنی》
📚 لاله هاى رنگارنگ، ص ۴۱۹
📚 مسجد جمکران میعادگاه دیدار، به نقل از آیت الله العظمی مرعش نجفی (ره)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۳۹
۲ آذر ۱۳۹۹
۲ آذر ۱۳۹۹