#معراج_پیامبر
💠 17 رمضان سالگرد معراج پیامبر اکرم(ص) است. یکی از معجزات علمی و عملی پیامبر اعظم(ص) که به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده، «معراج» است. عروجی که در آن محمد (ع) خاک را در نوردید و فاتح افلاک شد.
معراج یک سفر آسمانی برای پیامبر اکرم بود. حضرت محمد(ص) این سفر با شکوه و بی سابقه را از خانه ام هانی یا مسجدالحرام آغاز کرد، در مسجدالاقصی (بیت المقدس) با حضور ارواح پیامبران بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نماز گزارد. سپس از مسجدالاقصی، «بیت اللحم» زادگاه حضرت مسیح(ع) و خانه های پیامبران دیدن کرد. آن گاه به سوی آسمان های هفت گانه رفت و ساختار جهان بالا و ستارگان را دید. آن حضرت در بعضی آسمان ها با دوزخ و دوزخیان و در بعضی آسمان های دیگر با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و از مراکز رحمت و عذاب پروردگار بازدید به عمل آورد. سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنة المأوی» (بهشت برین) رسید. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، باز گردد.📚اقتباس از سوره اسراء، آیه: 1. ««سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ.»
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۸۹۳
#شهیدآوینی
💠 آن روز مراسم خاكسپاری سید مرتضی آوینی، قرار نبود مقام معظم رهبري در این مراسم باشكوه شركت كنند.
در اولین ساعات روز آقا تماس گرفتند و فرمودند:
"من دلم گرفته، دلم غم دارد، میخواهم بیایم تشییع پیكر پاك شهید آوینی. من افتخار میكنم به وجود این بچههای نویسنده و هنرمندی كه در این مجموعه حوزه هنری تلاش می كنند. این آقای آوینی را آدم وقتی سیما و چهره نورانیاش را میبیند، همینطور دوست دارد به ایشان علاقمند بشود"
دل بیقرار رهبر در جست و جوی مروارید گم شده سپاهش بود، كه اینك بر دوش هزاران ایرانی مسلمان به سمت بهشتزهرا میرفت، و باز هم آقا صبور، سنگین و سرافراز غم فراق یكی دیگر از مرواریدانش را به جان میخرید.
اواخر فروردین ماه بود، پیكر خونین و خسته سید مرتضی بر دوش امت حزبالله در مقابل حوزه هنری تشییع میشد، در همین لحظه اتومبیل حامل مقام معظم رهبری در خیابان سمیه ایستاد، آقا برای ادای احترام به شهید علیرغم مسائل امنیتی از ماشین پیاده شد، كنار پیكر سرباز دلخسته خویش ایستاد، و زیر لب زمزمه نمود، «انا لله و انا الیه راجعون»
نگاهی به اطراف انداخت، در جست و جوی خانواده شهید بود. آقا آرام و بیصدا در حالیكه چشم به تابوت سید مرتضی دوخته بود، به راه افتاد خیابان سمیه هنوز صدای گامهای آهسته مقام معظم رهبری را به دنبال پیكر سربازش در ذهن دارد.
نسربازی را در مقابل چشمان مولا و مقتدایش به خاك سپرده، و چه بغضی در دل دارد، سالاری كه فرزند، سرباز و سردار فاتح قلبش را به خاك میسپرد.
📚منبع : کتاب راز خون
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۸۹۴
#شهیداهل_قلم
💠 سید دل پرخونی داشت، همراهانش با صدای «یارب» های او در نیمه شب آشنا بودند.
پاسی از شب كه میگذشت، در انتظار صدای نالههای آوینی چشمانشان را باز میكردند مرتضی مرثیهسرا بود، دلی عاشورایی داشت قصه وصال، روح بیتابش را عاشق میساخت.
یكبار در دوكوهه به او گفتم: شهید داوود یكبار در زمین خیس پادگان به زمین افتاد و گریه كرد وقتی علت گریهاش را پرسیدم، پاسخ داد:"یاد حضرت عباس افتادم كه هنگام به زمین افتادن دست نداشت، حتماً خیلی سخت به زمین افتاده است".
با شنیدن این سخن گریه مجال صحبت را از مرتضی گرفت، همانجا در پادگان نشست، ساعتها به یاد غربت عباسبنعلی و داوود گریست. گوئی پردههای غیب را از چشمانش گرفته بودند، داوود را در زمین صبحگاه میدید. لب به سخن گشود، داوود باید میرفت.
برخاست، پا برجای گامهای داوود نهاد. مرتضی مردی آسمانی بود كه پای بر خاك داشت.
📚منبع : كتاب هسفر خورشید.
راوی : برادر رضا برجی
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۸۹۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 لحظه شهادت سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی
خوشا آنان که مردانه میمیرند و تو ای عزیز!
خوب میدانی که تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند... امروز ۲۰ فروردین سالگرد شهادت مستندساز و روزنامه نگار "شهید مرتضی آوینی" گرامی باد!🌷
شادی روح بلندشان صلوات....🌷
داستان های عبرت آموز
_
چه بلایی به سرت آمده بابای همه
تیغِ که سرزده بر سر زده بابای همھ..؟!
#مولاعلی
💠 علی'ع' بود و دوازده هزار نفر از
لشکرش که در مقابلش استاده
بودند. در صفین خودشان اشتباه
کرده بودند. امام پیروز را به اجبار
به مذاکره با معاویه کشاندند.
میانجی را بر خلاف نظر امام انتخاب
کردند. معاویه نیز با حیله کار را
به نفع خودش پیش برد. حالا که
کار و زندگی سخت شده بود از
امام طلبکار بودند. امام اما
هدایتگر است. دستور داد با
آنها صحبت کنند شاید خوارج
از کارشان پشیمان شوند. فایده
نداشت. علی'ع' خودش در مقابل
دیدگان دو لشکر بدون زره به
میدان آمد به میانهی میدان که
رسید ایستاد.برای خوارج سخن
گفت. شاید هدایت شوند،
هشتادهزار نفر از تصمیمشان منصرف
شدن و برگشتند. و ماندند چهارهزار
نفر که همچنان بر حرف و اندیشهی
باطلشان پافشاری میکردند.
علی'ع' زره به تن کرد. آر آن چهارهزار
نفر، فقی به تعداد انگشتان دو دست
جان سالم به در بردند. امام هرگز
در شناخت این چهار هزار نفر اشتباه
نکرده بود. آنها کسانی بودند که در لباس
دین، به دین ضربه میزدنند.
📚' امالیشیخصدوق '
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۸۹۶
گفت ای فرزند ملجم دیر کردی، قبل تو
در میان کوچه، قنفذ جان حیدر را گرفت
#شهادت_امام_علی
#مولایم_علی_مظلوم
💠 روزی امیر المومنین علیه السلام در کوفه سخنرانی می کرد و در پایان سخن فرمود:
ای مردم آگاه باشید همانا من سزاوارترین مردم نسبت به مردم هستم و از زمانی که پیامبر از جمع ما رفت پیوسته مظلوم واقع شدم.
در این زمان اشعث بن قیس بلند شد و گفت یا امیرالمومنین چرا اینقدر این جمله را تکرار می کنید که من مظلوم واقع شدم در حالی که برای شما سپاهی و گروهی بودند که از حق شما دفاع کنند
حضرت فرمود:
تو چیزی گفتی و حال سخن مرا گوش کن
هیچ چیز مرا منع نکرد الا پیمانی که با رسول خدا بستم
که پیامبر به من فرمود:
ای اباالحسن! امت بعد از من عهد و پیمان ها را نقض خواهند کرد و تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی
عرض کردم یا رسول الله در آن زمان چه کنم و چه وظیفه ای دارم؟
پیامبر فرمود:
اگر ناصر و یاوری پیدا کردی قیام کن و اگر یارانی پیدا نکردی سکوت کن و دست از قیام بردار تا اینکه با مظلومیت به من ملحق شوی.
بعد از اینکه پیامبر از دنیا رفت من مشغول تدفین و نماز بر بدن او بودم و در خانه نشستم تا قرآن را جمع آوری کنم
بعد از اینکه از کارم فارغ شدم
دست حسن و حسینم را گرفتم تا حق خودم را بگیرم
و مردم را به یاری خود دعوت کنم
ولی بیش از چهار نفر مرا یاری نکردند: و آنها سلمان، ابوذر، عمار و مقداد بودند....
📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج1، ص: 191
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۸۹۷
مرحوم سید بحرالعلوم در مکه به کتابخانه ی یک قاضی اهل سنت وارد شد و فرمود:
چه کتاب هایی در این جا وجود دارد؟
او جواب داد:"فیها ما تشتهیه الانفس"(دربهشت آنچه آن را دلها بخواهد هست) .
سید فرمود:فلان کتاب را دارید؟وی گفت خیر.به همین ترتیب برای نقض سخن او تا هفت کتاب را نام برد و او گفت ندارم.بعد کتابی را از او خواست و وی آورد.
سید کتاب را چند ورق زد و نشانه ای لای آن گذاشت،و چند ورق دیگر زد و نشانه ای لای آن گذاشت.و همین طور از اول تا پایان کتاب به صفحات آن احاطه داشت.
آن شخص بعد از رفتن سید دید در صفحاتی که نشانه گذاشته روایات و نصوصی است که بر خلافت امیر المومنین علی علیه السلام دلالت میکند.
سرانجام آن قاضی سنی گفت "هنگام مرگ، آن سید مرا غسل بدهد" یعنی بنابر مسلک و مذهب سید غسل بدهید،معلوم شد که آن قاضی سنی مذهب شیعه شده است.
#مولایم_علی_مظلوم
💠 نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و از ایشان، اسبِ قرمزِ خوش رنگی خواست.
حضرت هم به او هدیه داد، بی چشم داشت و کریمانه.
وقتی سوار بر آن اسب شد و رفت، امیرمؤمنان این شعر را خواند:
«أُریدُ حیاتَهُ و یُریدُ قَتلی، عذیرَکَ مِن خلیلِکَ مِن مُرادِ» یعنی «من برای او حیات و سلامتی را آرزومندم، اما او قصد کشتن مرا دارد».
کسی را از قبیله مراد بیاورید که عذر مرا (در اینکه به بدخواه خود محبت می کنم) بپذیرد.
سپس رو به دوستان خود فرمود به خدا قسم که این مرد قاتل من است!
مردم بارها دیده بودند درستی پیش بینی هایش را، با تعجب پرسیدند پس چرا او را نمی کشی؟
پاسخ داد پس چه کسی مرا بکشد؟
او که دست رد به سینه قاتلش نزد، چگونه ممکن است محبان امیدوارش را ناامید کند؟
📚 منبع: بحارالانوار، جلد ۴۲، صفحه ۱۸۶
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۸۹۸