eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
925 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم در طول تاریخ بیان داستان همواره الهام بخش انسان در مسیر زندگی بوده وهست وبنده تلاشم براین است که که با جمع اوری این حکایات ره توشه ای برای طی این مسیر برای شما دوستان عزیز فراهم کنم. هدف بیان قصه براساس آیه۱۷۶ سوره مبارکه اعراف، فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ، تفکر است. ابتداءا از همه ی عزیزانی که بدون اجازه به این کانال اضافه شدند، عذرخواهی میکنم، امید است که بنده را عفو نموده و در این راه یاری فرمایید. توصیه های شما عزیزان قطعا موجب دلگرمی و بهتر شدن مطالب و موضوعات می شود. با تشکر از همه ی سروران عزیز، مخصوصا اساتید بزرگوارم🌹 و من الله التوفیق
📖 غریب کیست؟! روزی امام سجاد (علیه السلام) در بازار مدینه شنید مردی می گوید به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. حضرت به او فرمود اگر مقدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی، آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟ آن مرد با تعجب گفت الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد (علیه السلام) منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستی. سوگنامه آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، صفحه ۳   🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۱
وقتی که پرورگار متعال به حضرت ابراهیم علیه السلام دستور داد که به جای حضرت اسماعیل علیه السلام این گوسفند را ذبح کند و فرمود: این گوسفند را بجای اسماعیل ذبح کن و جهت ارتفاء درجه به حضرت ابراهیم علیه السلام وحی فرمود : ای ابراهیم؛ محبوب ترین خلق نزد تو کیست؟ عرض کرد: بار پروردگارا خلقی نیافردی که پیش من محبوب تر از حبیب تو محمد (ص) باشد. پروردگار عالم فرمود: آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ عرض کرد: او را بیشتر دوست دارم . خطاب رسید: آیا فرزندت را بیشتر دوست داری یا فرزند او را ؟ عرض کرد: فرزند او محبوتر است. خطاب رسید: آیا ذبح فرزند او به ظلم و ستم به دست دشمنان پیش تو درد آورتر است یا ذبح فرزندت به دست خودت به اطاعت من؟! فرمود : خدایا ذبح او به دست دشمنان برای قلبم درد آورتر و محزون تر است. در اینجا خداوند متعال برای حضرت ابراهیم علیه السلام روضه خوانی کرد و فرمود : ای ابراهیم گروهی که خود را از امت پیغمبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله وسلم می پندارند، فرزندش حسین علیه السلام را بعد از او به ظلم و ستم می کشند و به خاطر این کارشان سزاوار خشم و غضب من می گردند. حضرت ابراهیم با شنیدن این مصائب ناله ای زد و دلش به درد آمد و صدای خود را به گریه بلند نمود. خطاب رسید: ای ابراهیم ناله و فریاد و هَمَّت را که برای فرزندت اسماعیل که می خواستی بادست خودت به ناراحتی و ناله ذبح کنی ، بر حسین و کشته شدنش فدا کردم و به خاطر این گریه و ناله هایی که برای حسین کردی، بالاترین درجات اهل ثواب بر مصیبت واجب کردم و فدیناه بذبح عظیم. 📚بحار الانوار، ج44، ص225. 📚داستان ها ی از گریه بر امام حسین علیه السلام ، ص11  🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۲
روز دهم محرم: روز شهادت سيّد الشهداء (عليه السّلام) و روز مصيبت و حزن ائمه طاهرين (عليهم السّلام) و شيعيان ايشان است، و در اين روز سزاوار است، شيعيان مشغول كاري از كارهاي دنيا نگردند و براي خانه ي خود چيزي ذخيره نكنند، و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند و عزاداري حضرت امام حسين (عليه السّلام)را بر پا كنند و اشتغال به ماتم داشته باشند به صورتي كه در ماتم عزيزترين اولاد و اقوام خود اشتغال مي ورزند و آن حضرت را به زيارت عاشورا كه پس از اين در باب زيارات بيايد، زيارت كنند. و در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت سعي نمايند. و يكديگر را در مصيبت آن وجود مقدّس به اين جملات تعزيت گويند: أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الإِْمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ اَلسَّلامُ خدا مزدهاي ما را به خاطر سوگواري مان براي حسين (درود بر او باد) بزرگ گرداند، و قرار دهد ما و شما را از خونخواهانش به همراه ولي اش امام مهدي از خاندان محمّد (درود بر ايشان باد) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق (علیه السلام) فرموده است یکی از پیروان امام علی (علیه السلام) بیمار و گرفتار تب سوزانی بود. امام حسین (علیه السلام) به دیدار او رفت. همین که حضرتش به حجره او وارد شد، تب سوزان آن مرد از میان رفت. او گفت به راستی و به حق به آنچه شما آورده اید معتقد و خشنودم و آشکار است که تب از شما می گریزد. امام حسین (علیه السلام) فرمود به خدا سوگند که خداوند هیچ چیز نیافریده است، مگر آنکه او را به فرمانبرداری از ما فرمان داده است. 📚اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۳
بسم الله الرحمن الرحيم با اجازه ی سروران عزیز به مناسبت روز مصیبت عظمای حسینی، روز عاشورا، یه شعر روضه میذارم. شاعر: محمود اسدی یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن الشبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن الشبیب تَرَک روی آئینه دیده ای؟ جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟ یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
در روایت آمده که حضرت اسماعیل گوسفندانش در کنار شط فرات به چرا مشغول بودند، روزی چوپانش خبر داد که گوسفندان چند روزی است که از آب شط فرات نمی آشامند علّت چیست؟ حضرت اسماعیل از خداوند متعال راز مسئله را پرسید؟ جبرئیل نازل شد و گفت: ای اسماعیل از خود گوسفندان بپرس زیرا آنها از راز آن تو را خبر می دهند؟ اسماعیل(ع) خطاب به گوسفندان فرمود: چرا از این آب نمی نوشید؟ «فقالت بلسانٍ فصیحٍ: قد بلغنا انّ ولدک الحسین(ع) سبط محمد یقتل هنا عطشاناً فنحن لانشرب من هذه المشرعة حزناً علیه؛ با زبان فصیح جواب دادند که به ما خبر رسیده که پسر تو حسین نوه محمد (مصطفی) در اینجا با لب تشنه شهید می شود، پس ما به جهت اعلام حزن و اندوه بر او از این آب نمی نوشیم. آنگاه اسماعیل از قاتل حسین(ع) پرسید، گفتند: قاتل او کسی است که اهل آسمان و زمین و تمام مخلوقات او را لعن می کنند «فقال: اسماعیل اللّهم العن قاتل الحسین(ع)؛ پس اسماعیل عرض کرد: خدایا کشنده امام حسین(ع) را لعنت کن.» بحارالانوار، ج 44، ص 243، ح 39، منتخب طریحی 38 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۴
به هرکاری که همت بسته گردد  اگرخاری بودگلدسته گردد بوجعرانه، دانشمند و عالم بزرگ اسلامی که به پایداری و استقامت معروف است، درس استقامت را از حشره ای به نام جعرانه فراگرفته است. او می گوید:در مسجد جامع دمشق، کنار ستون صافی نشسته بودم که دیدم این حشره قصد دارد روی آن سنگ صاف بالا برود و بالای ستون، کنار چراغی بنشیند. من از اول شب تا نزدیکی های صبح در کنار آن ستون نشسته بودم و در بالا رفتن این جانور دقت می کردم. دیدم هفتصد بار از روی زمین تا میانه ستون بالا رفت و در میان راه، شکست خورد و به روی زمین افتاد؛ زیرا آن ستون صاف بود و پای او روی آن قرار نمی گرفت و در وسط راه می لغزید.  از تصمیم و اراده آهنین این حشره، فوق العاده در تعجب فرو ماندم. برخاستم، وضو ساختم و نماز خواندم. بعد نگاهی به آن حشره کردم و دیدم بر اثر استقامت، شاهد مقصود را در آغوش کشیده و کنار آن چراغ نشسته است. 📚رمز پیروزی مردان بزرگ، ص۵۶ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۵
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود. محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم:" دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود،هیچ کس نتونست از این جا رد بشه". گفت:" بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم". رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی. محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.آهسته گفتم:" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط". جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!". گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه". گفت:" یک کار دیگه هم باید انجام داد". گفتم:" چه کاری؟" با حال عجیبی جواب داد:"توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم". خاطره ای از شهید محمود کاوه/ ساکنان ملک اعظم،ص88 آیات مرتبط: 1⃣غافر-۶۰ 2⃣فرقان-۷۷ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۶
« يحيي مازني» كه از علماي بزرگ و راويان حديث است ميگويد:   مدتها در مدينه در همسايگي علي عليه السّلام در يك محله زندگي مي كردم. منزل من در كنار منزلي بود كه  زينب دختر علي عيلها السّلام در آنجا سكونت داشت. حتي يك دفعه هم، كسي حضرت زينب را نديد و صداي او را نشنيد.  او هرگاه ميخواست به زيارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب ميرفت؛ در حالي كه پدرش علي عليه السّلام در پيش و برادرانش حسن و حسين عليهما  السلام در اطراف او بودند. وقتي هم به نزديك قبر شريف رسول الله صلّي الله عليه و اله و سلّم مي رسيدند، اميرالمؤمنين عليه السّلام شمعهاي روشن اطراف قبر را خاموش ميكرد.  يك روز امام حسن عليه السّلام علت اين كار را سؤال كرد  حضرت فرمود: اخشي ان ينظر أحد الي اختك زينب؛ از آن مي ترسم كه كسي در روشني خواهرت را ببيند.  فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي(ص)، الرحماني الهمداني ،صفحه :642 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۷
مردی به محضر امام سجاد (علیه السلام) آمد و از حال و روزگار دنیای خود شكایت كرد. امام سجاد (علیه السلام) فرمود بیچاره انسان كه در هر روز، دستخوش سه مصیبت است كه از هیچ یک عبرت نمی گیرد؛ در صورتی كه اگر عبرت می گرفت، مصائب دنیا برای او آسان می شد. ۱- هر روز كه از عمر او می گذرد از عمر او كاسته می گردد، در صورتی كه اگر از مال او چیزی كاسته می شد قابل جبران بود، ولی كاهش عمر قابل جبران نیست. ۲. هر روز، رزقی كه به او می رسد اگر از راه حلال باشد حساب دارد، و اگر ار راه حرام باشد عِقاب دارد و این حساب و عِقاب در دادگاه الهی در انتظار او است. ۳. مصیبت سوم از همه بزرگ تر است و آن اینكه هر روز كه از عمر انسان می گذرد، به همان اندازه به آخرت نزدیک می گردد، ولی نمی داند كه رهسپار بهشت است یا دوزخ؟ اگر به راستی در فكر این سه مصیبت باشد، گرفتاری های مادی در برابر آنها ناچیز است و آسان خواهد شد. 📚داستان دوستان، محمدمحمدی اشتهاردی 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۸
حسن بن کثیر نزد امام باقر علیه السلام از فقر خویش و بی وفایی دوستانم، گلایه کردم؛ آن حضرت فرمود: «بِئْسَ اْلأخُ أخٌ یَرْعاکَ غَنیّاً وَ یَقْطَعُکَ فَقیراً؛ بد برادری است آنکه در زمان توانگری، حقّ تو را نگهدارد ولی به هنگام احتیاج، رشته دوستی خود را از تو بِبُرد.» سپس به غلامش دستور داد کیسه ای (هفتصد درهم) آورده تا به من دهد. آنگاه فرمود: «این پول ها را خرج زندگی ات کن و هرگاه تمام شد، مرا آگاه ساز.» الارشاد، شیخ مفید، ترجمه سید هاشم رسولی محلاّتی، ج 2، ص 164، علمیّه اسلامیّه، تهران، دوم. بنا به نقل دیگر، راوی آن «اسود بن کثیر» است. (المحجّة البیضاء، ج 4، ص 244)  🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۹
آمده بود بیمارستان،کپسول اکسیژن می خواست؛ امانت،برای مادر مریضش.سرباز بخش را صدا زدم،کپسول را ببرد؛نگذاشت! هر چه گفتم: «امیر،شما اجازه بفرمایید.؛قبول نکرد!،خودش برداشت...» گفت: «نه!خودم می برم،برای مادرمه.» خاطره از امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی؛(جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح)! 📚یادگاران، ص69 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۰
طاووس یمانی می گوید: کنار کعبه رفتم مردی را دیدم زیر ناودان خانه خدا نماز می خواند و دعا می کند و اشک می ریزد. نزد او رفتم، دیدم امام سجاد علیه السلام است، گفتم: یابن رسول الله! شما را در چنین حال می بینم با اینکه دارای سه امتیاز مهم هستی که هر کدام از آنها مایه امید و نجات است: 👈1. فرزند پیامبر هستی. 👈2. شفاعت جدت شامل حال شما است. 👈3. مشمول رحمت الهی می باشی. حضرت فرمود: 1⃣ اما فرزند پیامبر بودنم امیدوار کننده نیست. زیرا خداوند می فرماید: فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ  ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻮﺭ ﺩﻣﻴﺪﻩ ﺷﻮﺩ ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻧﻪ ﻣﻴﺎﻧﺸﺎﻥ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﻱ ﻭ ﻧﺴﺒﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻰ  ﭘﺮﺳﻨﺪ ;(١٠١مومنون) 2⃣شفاعت جدم نیز مایه امید نمی باشد زیرا خداوند می فرمایید: وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ  ﻭ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﭙﺴﻨﺪﺩ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻧﻤﻰ  ﻛﻨﻨﺪ.(٨٢انبیاء)  👈پیامبر شفاعت نمی کند مگر اشخاص نیک را بنابراین شفاعت مرا از خوف خدا ایمن نمی کند 3⃣و اما در مورد رحمت پروردگار قرآن می فرماید:  إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ (٦٥ اعراف) رحمت خدا شامل حال نیکوکاران است، من نمی دانم از نیکوکارانم، یا نه. 📚القرآن یواکب الدهر ج 2 ص 18 📚گناه شناسی،قرائتی ص161 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۱
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد مسجد مسجد مدینه شد،چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود و هر دسته ای حلقه ای تشکیل داده سر گرم کاری بودند. 👈یک دسته مشغول عبادت و ذکر 👈و دسته دیگر به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند. هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد. به کسانی که همراهش بودند رو کرد و فرمود: «این هر دو دسته کار نیک می کنند و بر خیر و سعادتند.» آنگاه جمله ای اضافه کرد: «لکن من برای تعلیم و دانا کردن فرستاده شده ام.» پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلم اشتغال داشتند رفت و در حلقه آنها نشست. 📚منیة المرید،چاپ بمبئی،صفحه 10 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۲
فضل گوید از امام جعفر صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرماید: روزی خداوند به ابراهیم (علیه السلام) وحی کرد که به زودی صاحب فرزندی خواهی شد. ابراهیم (علیه السلام) بسیار خوشحال شد به سرعت به نزد ساره، همسر خود، شتافت تا این مژده ی مسرّت بخش را به او برساند. وقتی ساره از بشارت الهی مطلع شد، به ابراهیم (علیه السلام) گفت: چه می گویی، من پیر شده ام، چه طور ممکن است که صاحب فرزندی شوم؟ ابراهیم (علیه السلام) سخت به فکر فرو رفت. حق تعالی دوباره به او وحی کرد وفرمود: ای ابراهیم! همسرت به زودی فرزندی به دنیا خواهد آورد؟ اولاد او به خاطر این که مادرشان وعده او را انکار کرد، چهارصد سال گرفتار عذاب خواهند شد! (فرزند ساره یعنی) بنی اسرائیل، سال ها، (به همین جهت) گرفتار عذاب (وستم فرعونیان) بودند. تا این که روزی از طولانی شدن مدت عذاب به تنگ آمده وچهل شبانه روز تمام به درگاه الهی گریه وزاری نمودند. در این هنگام، خداوند متعال موسی وهارون (علیه السلام) را مبعوث نمود تا آن را از دست فرعونیان نجات دهند، وصد هفتاد سال زودتر از موعود مقرر گرفتاری آنها را بردارند. آنگاه امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود: شما نیز اگر برای تعجیل در فرج قائم ما (علیه السلام) گریه وزاری کنید، خداوند فرج ما را نزدیک خواهد نمود. والا باید تا آخرین روز موعود ظهور او در انتظار به سر برید! تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۶۳، در تفسیر سوره هود؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۱ و۱۳۲ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۳
حسین بن علوان می گوید: داستانی را از همام بن حارث شنیدم که می گفت: از وهب بن منبه شنیده است آن را برای امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل کردم. حضرت (علیه السلام) فرمود: درست است (وداستان چنین بود) شبی که موسی (علیه السلام) در کوه طور مورد خطاب واقع شد، به هر درختی در کوه هر سنگ وگیاه که نگاه می کرد، می دید که ناطق به نام محمد(ص) ودوازده جانشین او هستند. موسی (ع) عرض کرد: بار الها! تمام مخلوقات ناطق به نام محمد (ص) وجانشینان دوازده گانه او هستند. منزلت آنها نزد تو چه قدر است؟ خداوند می فرماید: ای پسر عمران! من آنان را قبل از به وجود آوردن انوار؛ خلق کرده ودر خزانه قدس خود اقرار دادم در حالی که در بوستان مشیتم در نسیم روحانی جبروتم در گردش بودند، وملکوت مرا از همه سو مشاهده می نمودند، تا این که مشیتم (به وجود خاکی آنها) تعلق گیرد وقضا وقدرم جاری شود. ای پس عمران! آنها را نخستین آفرینش خود قرار دادم حتی بهشت خود را به واسطه وجود آنها زینت دادم. 👈 ای پسر عمران! متمسک به آنها باش که اینان 1⃣خزانه دار علم من 2⃣وجایگاه اسرار حکمت من 3⃣ومعدن نور من هستند... بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۴۹ آیه مرتبط: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ...(آل عمران-١٠٣) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۴
✍فردی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت: من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: 1⃣برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است) امام حسین(ع) فرمودند: 2⃣جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است) امام فرمودند: 3⃣حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت:نمی توانم چیزی نخورم... امام فرمودند: 4⃣پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند. 5⃣امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود. امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟ او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست. 📚بحار الانوار؛جلد۷۸؛ص۱۲۶ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۵
امام جعفر صادق عليه السّلام حكايت نموده است : هرگاه حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام مى خواست به همراه عدّه اى مسافرت رود، سعى مى كرد كه او را نشناسند، همچنين شرط مى نمود تا در تمام كارها همانند ديگر افراد شريك باشد و خدمت نمايد. در يكى از مسافرت هایى كه حضرت با عدّه اى داشت ؛ در بين راه ، شخصى حضرت را شناخت و به همراهان حضرت گفت : آيا او را مى شناسيد؟ گفتند: نه ، او را نمى شناسيم . آن شخص گفت : او حضرت زين العابدين ، پسر امام حسين عليه السّلام است ، پس همراهان دست و پاى حضرت را بوسيدند؛ و عرضه داشتند: اى پسر رسول خدا! خواستى ما را به آتش جهنّم مبتلا گردانى ، اگر ما جسارتى به شما مى كرديم تا آخر عمر بدبخت مى شديم ، اى مولاى ما! چرا چنين برخوردى نمودى و به طورناشناس همراه ما آمدى ؟ حضرت فرمود: من يك زمانى با عدّه اى كه مرا مى شناختند، مسافرت رفتم و آنان به جهت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله بيش از آنچه مستحقّ بودم ، به من كمك و خدمت كردند. و الا ن هم ترسيدم مرا بشناسيد و همانند آن دوستانم با من برخورد نمائيد؛ و من نتوانم همانند ديگران در كارها مشاركت نموده و كمك نمايم و هچنين نتوانم وظايف خويش را انجام دهم . به همين جهت ، مخفى بودن و ناآشنا بودنم در بين دوستان هم سفر براى من بهتر است . 📚وسائل الشّيعة : ج 11، ص 43، ح 2، 📚اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 635، 📚عيون اءخبار الرّضا عليه السّلام : ج 2، ص 145، ح 13 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۶
هنگامى که امام حسین علیه السلام متولّد شد، پیغمبر اسلام صلّلى اللّه علیه و آله پس از بشارت و تهنیت ، خبر از شهادت نوزاد و کیفیّت کشته شدنش را داد، حضرت زهراء سلام اللّه علیها سخت گِریست و اظهار داشت : در چه زمانى اتّفاق خواهد افتاد؟ پیامبر اسلام فرمود: زمانى که من و تو و پدرش، علىّ و برادرش، حسن نباشیم و او یعنى ؛ حسین تنها باشد. آن گاه گریه حضرت زهراء سلام اللّه علیها افزون یافت و گفت : چه کسى براى فرزندم گریه و عزادارى خواهد کرد؟ حضرت رسول فرمود: فاطمه جان ! زنان و مردان امّت من بر مصیبت او و اهل و عیالش مى گریند و نوحه سرائى و عزادارى خواهند کرد، و این نوحه سرائى و عزادارى هر سال تجدید خواهد شد؛ و چون روز قیامت برپا شود تو، زنان گریه کننده و عزادار بر حسین را شفاعت نموده و من ، مردانشان را شفاعت مى کنم . و اى فاطمه! تمام چشم ها در قیامت گریان مى باشند، مگر آن چشمانى که در عزا و مصیبت حسین علیه السلام گریان بوده باشد که آنان خندان و خوشحال وارد بهشت خواهد شد. 📚معالى السّبطین : ج 2، ص 11، بحار: ج 44، ص 29، ح 37 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۷
  در زمان خلافت امام على (علیه السلام) در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندى در نزد یک مرد مسیحى پیدا شد. حضرت على (ع) او را به محضر قاضى برد و اقامه دعوى کرد که این زره از آن من است، نه آن را فروخته‏‌ام و نه به کسى بخشیده‏‌ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته‏‌ام. قاضى به مسیحى گفت: خلیفه ادعاى خود را اظهار کرد، تو چه مى‏‌گویى؟ او گفت: این زره مال خود من است و درعین‌حال گفته مقام خلافت را تکذیب نمى‏‌کنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد). قاضى رو کرد به حضرت على (ع) و گفت: تو مدعى هستى و این شخص منکر است، علی‌هذا بر تو است که شاهد بر مدعاى خود بیاورى. حضزت على (ع) خندید و فرمود: قاضى راست مى‌‏گوید، اکنون مى‌‏بایست که من شاهد بیاورم، ولى من شاهد ندارم. قاضى روى این اصل که مدعى شاهد ندارد، به نفع مسیحى حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد. مرد مسیحى که خود بهتر مى‏‌دانست که زره مال کیست، پس‌از آنکه چند گامى پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهاى بشر عادى نیست، از نوع حکومت انبیاست و اقرار کرد که زره از على (ع) است. طولى نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم على (ع) در جنگ نهروان مى‏‌جنگد. 📚 بحارالأنوار، ج ۹، ص ۵۹۸ 📚الامام على، صوت العداله الانسانیه، صفحه ۶۳ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۸
صداي گريه سيد مجتبي به گوش مادر رسيد.رو به قبله نشست: خدايا كودكم از گرسنگي خواهد مُرد.  در آن روز به لطف خداوند كودك را به دايه سپرد، زن قرار گذاشت، به علت دوري راه هفته اي يكبار سيد مجتبي را براي ديدار مادر به محله خاني آباد بياورد؛ اما همان شب سيد مجتبي بي‌تاب ديدار مادر شد، دايه با پشت دست ضربه‌اي كم‌جان به كمر كودك زد.  شب در عالم خواب چند بانو را ديد كه از آسمان به خانه او آمدند. و سيد مجتبي را كه گريه مي‌كرد در آغوش گرفتند. زن هراسان جلو دويد و گفت: «من دايه او هستم، اجازه دهيد او را آرام كنم».  بانوي آسماني دست رد به سينه دايه زد و گفت:«تو نبايد بچه ما را نگه داري زود او را به مادرش بازگردان». سراسيمه ازخواب بيدار شد، دو شب ديگر اين خواب تكرار شد، سرانجام كودك را برداشت،‌ و به خانه شكوه‌السادات رفت:«خانم! با ديدن اين خواب فهميدم، كه اجداد كودك راضي به نگهداري فرزندشان توسط من نيستند». و كودك را از آن پس به مادرش بازگرداند، تا فرزند ائمه در دامان مادر بزرگوارش كه از سادات بود تربيت شايسته بيابد. 📚كتاب شبنم سرخ          راوي: مادر شهيد نواب صفوي 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۹
یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سید على سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى) در مشهد مقدس براى آنكه به محضر امام زمان عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند: در یكى از جمعه هاى آخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانه اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید. در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه فرجه در یكى از اتاق هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفید بروى آن كشیده بودند. وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم، حضرت بمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم! بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند! 📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص ۱۵۸،  گوهر صدف، ص 48 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۰