eitaa logo
دانلود
داستان‌های قرآنی و مذهبی
💬 | چهار روایت از شهید رجائی 🎤 گفتگوی رسانه Khamenei.ir علی رجبی، از همکاران شهید رجائی در زمان نخست وزیری و ریاست جمهوری 🔹 ما با آقای رجائی در یک ساختمان بودیم. من همان ساعت یک ربع، بیست دقیقه به سه از این طرف آمدم پایین. ایشان از سمت راست آمد پایین و به همدیگر برخوردیم و من به ایشان سلام دادم. معمولاً وقتی به ایشان سلام می‌کردیم، حال و احوال می‌‌کرد، و مثلاً می پرسید کارها چه جوری است؟ فلان قضیه حل شد؟ فلان نامه رسید؟ ولی آن روز حتی جواب سلام من را با یک حالت نصفه نیمه جواب داد، من بعدها احساس کردم که اصلاً در دنیا نبود و یک حالت دیگری داشت. بعد ایشان رفتند بالا در جلسه‌ی شورای امنیت ملی. ما رفتیم پایین با عجله غذا خوردیم و موقع برگشت همین طور که به موازات پاستور می‌آمدیم، پنجره‌ی سمت چپ ما به ارتفاع دو سه متری در طبقه‌ی اول بود. من اول دیدم پنجره به حالت نور افشانی منفجر شد و بعد صدا را شنیدم. 🔹 ما دویدیم از پله‌ها بالا رفتیم. ولی دیگر هیچ کاری نمی‌شد کنیم. دود چنان ساختمان را گرفته بود که چشم، چشم را نمی‌دید. دیدم کاری نمی‌توانیم بکنیم. آمدیم پایین ببینیم چه خبر است و چه کار می‌شود کرد. مرحوم شهید وحید دستجردی، رئیس پلیس آن موقع، از همان پنجره‌ خودش را انداخته بود پایین. صورتش خاکستری شده و تاول زده بود و داشت با صدای ناله‌ای می‌گفت یاحسین(ع) یا حسین(ع). در این فاصله ما دست و پایش را گرفتیم گذاشتیمش در آمبولانس. آمدیم در قسمت شمالی ساختمان که پنجره‌اش به خیابان پاستور هم باز می‌شد. از آن پنجره‌ شهید کلاهدوز که بعدها شهید شد، پریده بود پایین. البته او سرپا بود و مشکلی نداشت. 🔹 در تقاطع فلسطین و پاستور هم هلی کوپتری آوردند و به زحمت نشست. واقعاً فکر می‌کردیم پره‌های آن ممکن است به جایی برخورد کند ولی از هلی کوپتر استفاده‌ای نشد. چون شهید رجایی شهید شده بودند. ظاهراً بمب آتش‌زا هم بوده که باعث شده بود ساختمان آتش بگیرد و دیدم که داشت ذوب می‌شد. 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/46367
معجزه‌ی چادر حضرت زهرا (س) روزى حضرت امیرالمؤمنین على (علیه السّلام) محتاج به قرض شد، چادر حضرت فاطمه (علیها السلام) را پیش مرد یهودى که نامش زید بود، رهن گذاشت آن چادر از پشم بود، قدرى جو قرض گرفت . یهودى آن چادر را به خانه برد و در اتاقى گذاشت ، وقتى شب شد زن یهودى به آن اتاق رفت ، ناگاه نورى را از آن چادر دید که تمام اتاق را روشن کرده بود وقتى زن آن حالت شگفت را دید فریاد زد: شوهر خود را خواست آنچه را دیده بود براى شوهرش بازگو کرد. یهودى شگفت زده شده بود و فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در آن خانه است، با سرعت داخل اتاق شد، دید که اشعه نورانى چادر آن خورشید عصمت است که مانند بدر منیر خانه را روشن کرده است . یهودى از مشاهده این حالت تعجبش بیشتر شد، یهودى همراه با زنش ‍ به خانه خویشان خود دویدند و 80 نفر از ایشان حاضر شدند و این را دیدند از برکت شعله چادر فاطمه (علیهاالسلام ) همگى به نور اسلام مشرف و منور گردیدند. منبع:حجاب برتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.131.mp3
902.5K
آیه ۱۳۱ سوره بقره، تسلیم‌بودن حضرت ابراهیم(ع): إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿١٣١﴾ [و یاد کنید] هنگامی که پروردگارش به او فرمود: تسلیم باش. گفت: به پروردگار جهانیان تسلیم شدم. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
02.Baqara.132_0.mp3
1.36M
آیه ۱۳۲ سوره بقره، اهمیت حسن عاقبت: وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿١٣٢﴾ و ابراهیم و یعقوب پسرانشان را به آیین اسلام سفارش کردند که ای پسران من! یقیناً خدا این دین را برای شما برگزیده، پس شما باید جز در حالی که مسلمان باشید، نمیرید. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
02.Baqara.133.mp3
1.49M
آیه ۱۳۳ سوره بقره - حتى فرزندان انبیا در معرض خطر بی ‏دینى هستند: أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَكَ وَإِلَٰهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿١٣٣﴾ آیا شما [یهودیان که ادعا می کنید یعقوب پسرانش را به آیین شما سفارش کرد] هنگامی که یعقوب را مرگ در رسید [کنار بستر او] حاضر بودید؟ [یقیناً حاضر نبودید] آن گاه که به پسران خود گفت: پس از من چه چیزی را می پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خدای یگانه است می‌پرستیم، و ما تسلیم اوییم. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
02.Baqara.134.mp3
1.42M
آیه ۱۳۴ سوره بقره - مغرور نشدن به نیاکان و گذشتگان خود: تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١٣٤﴾ آنان گروهی بودند که درگذشتند، آنچه [از طاعت و معصیت] به دست آوردند مربوط به خود آنان است، و آنچه شما به دست آوردید مربوط به خود شماست؛ و شما در برابر آنچه آنان انجام می دادند، مسؤول نیستید. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
02.Baqara.135.mp3
1.42M
آیه ۱۳۵ سوره بقره - انحصارطلبی/ پاسخ‌دادن به تبلیغات سوء دیگران‏: وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٣٥﴾ و [اهل کتاب به مردم مؤمن] گفتند: یهودی یا نصرانی باشید تا هدایت یابید. بگو: بلکه از آیین ابراهیم یکتاپرست و حق گرا [پیروی می کنیم نه از آیین تحریف شده شما که عین گمراهی است] و او هرگز از مشرکان نبود. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
02.Baqara.136.mp3
1.94M
آيه ۱۳۶ سوره بقره - ايمان به همه انبيا و كتاب‏هاى آسمانى لازم است: قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿١٣٦﴾ [شما مردم مؤمن از روی حقیقت اقرار کنید و] بگویید: ما به خدا و آنچه به سوی ما نازل شده، و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگانِ [دارای مقام نبوّت] آنان فرود آمده، و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به پیامبران از ناحیه پروردگارشان داده شده ایمان آوردیم؛ میان هیچ یک از آنان [در اینکه از سوی خدا برای هدایت مردم مبعوث شده اند] فرقی نمی‌گذاریم، و ما در برابر او تسلیم هستیم. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 eitaa.com/moejezeyepeyambar
آیه ۱۳۸ سوره بقره، رنگ خدایی: صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ﴿١٣٨﴾ [به یهود و نصاری بگویید:] رنگ خدا را [که اسلام است، انتخاب کنید] و چه کسی رنگش نیکوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش‌کنندگان اوییم. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
02.Baqara.140.mp3
1.24M
آیه ۱۴۰ سوره بقره، تعصبات نابجا: أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿١٤٠﴾ آیا می گویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [دارای مقام نبوّت] آنان یهودی یا نصرانی بودند؟! بگو: شما داناترید یا خدا؟ [شما به یقین می دانید که آنان یهودی و نصرانی نبودند، پس چرا واقعیت را پنهان می دارید؟!] وستمکارتر از کسی که شهادتی را که از خدا نزد اوست پنهان کند، کیست؟ وخدا از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
♨️چرا گاهی بدون دلیل،غمگین و دلگیر میشویم؟ 🔹جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد. از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: گاهي به طور ناخوداگاه، اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، رازش چيست؟ 🔹امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند، انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود، به همين خاطر مؤمن، برادر مؤمن است... بر اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد... ✍امام باقر با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر ناراحت نشود، در ايمان او، نقص و نارسائي وجود دارد. پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند.. 📚اصول کافی،باب اخوة المؤمنين، حديث 2، ص 166 - ج 2. 📌پی نوشت: بی جهت نیست که غروب جمعه ها برای شیعیان دلگیر است، زیرا قلب نازنین قطب عالم امکان آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از دیدن پرونده گناهان شیعیان غرق اندوه میشود و این حزن و اندوه به سایر شیعیان هم سرایت میکند...
حفظ حجاب, به هر قیمت! خانم زهرا گونزالس بانوی مسلمان و نوشیعه‏‌ی آمریکایی که چند سالی است به کشورمان مهاجرت کرده است، در حاشیه جشنواره دختران آفتاب، برایمان از وضعیت دشوار زنان و بانوان مسلمان و محجبه در آمریکا و جوامع غربی حکایاتی تعریف کرد. در طول این مصاحبه، چند باری لرزه بر اندامم افتاد و هوای دل و دیده‏ام را ابری کرد؛ نه به خاطر اینکه او چه سختی‏هایی کشیده است، بلکه به این دلیل که اینگونه زنان مسلمان در غرب، برای حفظ حجاب خود از جان مایه می‏گذارند؛ اما درعوض در ایران و برخی کشورهای اسلامی که همه در انتخاب حجاب آزادند و کرامت زن مسلمان محفوظ است، متأسفانه برخی از دختران و زنان‏مان حرمت پوشش اسلامی را پاس نمی‏دارند! زهرا گونزالس می‏گفت: ۱۲ یا ۱۳ ساله بودم که مادرم به دین اسلام گروید. پیش از آن ما کاتولیک بودیم و من در مدارس کاتولیکی درس می‏خواندم. بعد از اسلام آوردن مادرم، او ما (من و برادران و خواهرانم) را نیز بدون هیچ اجباری به اسلام دعوت کرد و ما همگی به عشق و علاقه خود مسلمان شدیم. از آن به بعد همواره با پوشیدن روسری، در انظار ظاهر می‏شدم. درست یادم هست که روز آغاز سال تحصیلی بود. من به کلاس اول راهنمایی می‏رفتم و اولین بار بود که می‏خواستم با روسری به محیط آموزشی بروم. بارها خود را در آینه مشاهده کردم و از اینکه روسری‏ام به رنگ آسمان است، بسیار شاد بودم. می‏خواستم با دوستانم هم این شادی را تقسیم کنم. فکر می‏کردم همگی از نوع پوشش من لذت می‏برند... اتوبس مدرسه رسیده بود و من آخرین نفری بودم که سوار شدم. از همین اتوبوس‏های زرد بزرگ که همیشه برای سرویس مدارس استفاده می‏شود. از داخل سرویس سروصدا و هلهله شادی بچه‏ها شنیده می‏شد. همینکه وارد اتوبوس شدم و چشم بچه‏ها به من افتاد، ناگهان برای مدتی "سکوت" بر اتوبوس حکم‏فرما شد. یکی فریاد زد که «اینو ببینید؛ چی سرش گذاشته!!» یکی دیگر از بچه‏ها برای من آشغال پرتاب کرد، دیگری حرف‏های رکیک نثارم کرد... می‏خواستم فرار کنم؛ اما راننده اتوبس در را بست و گفت: «بنشین!» پایم بسیار سنگین شده بود و یارای حمل به من به سمت صندلی را نداشت؛ همان دو یا سه قدم به سمت صندلی برایم به اندازه یک سال طول کشید. بالاخره بر روی یکی از صندلی‏ها در ردیف جلوی اتوبوس نشستم. همچنان فحاشی‏ها و پرتاب اشیاء به سمت خودم را حس می‏کردم و می‏شنیدم؛ ولی به روی خودم نمی‏آوردم. به مدرسه که رسیدیم، احساس کردم روسری‏ام خیس شده؛ بعدها یکی از دوستانم گفت که بچه‏ها در سرویس و در طول راه، یکی یکی به سمت من می‏آمده‏اند و به روسریم آب دهان می‏اندخته‏اند! این داستان هرروز برای من تکرار می‏شد و من مجبور بودم با خودم دو یا سه روسری به مدرسه بیاورم تا پس از پرتاب‏های آب دهان از طرف دانش‏آموزان، دومی یا سومی را به سر کنم! خانم گونزالس با چنان شور و حرارتی این داستان را تعریف می‏کرد که گویی همین چند روز پیش این اتفاقات برایش رخ داده است؛ اما عجیب اینکه او اصلا از بیان این خاطرات تلخ ناراحت نبود! وقتی پرسیدم «آیا از یادآوری این قضایا ناراحت می‏شوید؟» گفت: «ما رأیت الا جمیلا! مگر من از حضرت زینب(س) بالاترم؟ هرگز ! او با آن همه سختی، مصائب کربلا را زیبا می‏دید؛ حال من بیایم و از اینکه به وظیفه مسلمانیم عمل کرده‏ام ناراحت باشم؟» "زهرا" در پایان گفت: «از اینکه می‏بینم در ایران تعداد زیادی از زنان و دختران اهتمام جدی‏ای به حجاب و پوشش خود ندارند، دلم به درد می‏آید!» این را گفت و با لبخندی به سمت کودک خردسال خود که در کالسکه خوابیده بود، رفت. منبع:حجاب برتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 | لحظاتی از گفتگوی رهبر انقلاب با خانواده شهید وحید زمانی‌نیا، محافظ حاج قاسم ➕ حضور رهبر انقلاب بر مزار شهید زمانی‌نیا در آبانماه ۱۴۰۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 شهید محمدحسین حدادیان هم یکی از جوانان سرزمین زیبایمان ایران بود که برای آسایش مردم کشورش از جان خود گذشت و با شهادتش آرامش را به مردم ایران هدیه داد. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🌼کانال گل نرگس🌼 ╭━═━⊰🌼☘️🌼⊱━═━╮ @golenarges_jamkaran ╰━═━⊰🌼☘️🌼⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 موشن‌گرافیک به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه دختر کردستان 🔸روایت داستان شهادت فاطمه اسدی که توسط عناصر حزب تجزیه‌طلب دموکرات اسیر و پس از تحمل یک ماه شکنجه و آزار تیرباران شد. وضعیت پیکر مطهرش که تا ۳۷سال مشخص نبود، در ارتفاعات چهل چشمه کردستان پیدا شد.
❤️ شهید جواد محمدی جاهایی هم اگر میدید حق الناسی مرتکب شده سریع جبران میکرد اطراف منطقه نطنز باغهایی بود که چون حصار نداشت، فکر کردیم اینها عمومی است یک روز که برای سرکشی رفته بودیم چند تا چاقاله چیدیم و خوردیم. یکهو دیدیم یک نفر دارد با بیل به طرف ما می‌آید !!! آمد و به ما گفت: من بچه یتیمم؛ آمده اید از باغ من میخورید؟! خجالت نمیکشید؟! جمع کنید خودتان را ... این را که ،گفت جواد خشکش زد ،بهش گفت: ما فکر کردیم این باغ صاحب ندارد. بعد دستش را کرد توی جیبش و گفت بفرمایید این پول را بگیرید و حلال کنید. صاحب باغ هم وقتی رفتار جواد را دید گفت نوش جانتان هرچه خوردید فقط چیزی بیرون نبرید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوشا به حال شما که چادر دارید برای همه دخترانش که به سن تکلیف می رسیدن یه چادر می گرفت، یه چادر گل قرمزی هم برای من گرفته بود و قرار بود اون روز، سر سفره افطار بهم هدیه بده. قبل از افطار بهش گفتم : «امروز توی مدرسه وقتی دوستم فهمید قراره برایم چادر بخری بهم گفت : ما دیشب هیچی برای افطار نداشتیم،خوشا به حال شما که چادر هم دارید » .هیچی نگفت و بلند شد و رفت …همه نشسته بودیم سر سفره و منتظر اذان بودیم که دیدم کاسه آش رو آورد داد به من و گفت: « ببر برای دوستت». گفتم: «خودمون با چی افطار بکنیم ؟»گفت:«با همونی که دوستت دیشب افطار کرد ». منبع:حجاب برتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا