.زهرا
از بچگی مادربزرگم نیلوفر صدام میڪرد ولی دوست داشتم زهراصدام ڪنه
یه روز قرار گذاشتیم با مادر بزرگم مسجد بریم.
میدونستم بابام اجازه نمیده.یواشڪی از خونه خارج شدم سرچهارراه قرار داشتیم
مادر بزرگم یه چادر بهم هدیه داد،خیلی قشنگ بود.چادر نماز،ازارزونترین پارچه ولی قشنگ چون خودش دوخته بود.
تو مسجد نماز ڪه تموم شد مادربزرگ گفت:یه فرشته ڪنارمن نشسته!باتعجب گفتم چرا من نمیبینم؟گفت یه نگاه به خودت بنداز!
-یعنی اینقدر چادرم قشنگه؟
گفت بیشتر از هرچیزی!… یه آهی ڪشید وگفت:چادر فاطمه خیلی ڪهنه ووصله داشت اما خیلی قشنگ بود!باخودم گفتم ڪاش چادر من هم مثل چادر فاطمه بود…
بعداز خداحافظی از مادربزرگ،داشتم به خونه برمیگشتم ڪه عمومو دیدم چادررو ازسرم ڪشید وتاخونه موهامو گرفت ورو خاڪها ڪشون ڪشون به خونه برد.
عمو در اتاق بابامو بازڪرد،پراز دودبود آخه بابام معتاده!…
عموم یه الم شنگه ای به پا ڪرد.
بابام هم تا تونست ڪتکم زد بعدهم سه بار دستمو با سیخ داغ ڪرد تا یادم باشه ڪه….اما هیچوقت یادم نموند!
منو تو اتاق حبس ڪرد وچادرمو تیڪه تیڪه ڪرد.
بادست سوخته تیڪه های چادرمو برداشتم دادم مادربزرگ برام وصله ڪنه…
بالاخره به آرزوم رسیدم چادر م شبیه چادر حضرت فاطمه سلام الله علیها شد….
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی
حضور زنان و مشارکت عینی و عملی و به نوعی نقش آفرینی آنان در وقایع تاریخ قابل انکار نیست؛ چنانچه آن را به عنوان یکی از ویژگی های مهم عاشورا در جاودانگی این قیام می توان شمرد.
باارزیابی دقیق برنامه جامع امام حسین(ع) از مدینه تا مدینه می توان آن را به دو مسیر از مدینه تا کربلا و از کربلا تا مدینه تقسیم نمود که مسیر اول را حسینیان با شهادت و مسیر دوم را زینبیان با استقامت به انجام رساندند.
به گونه ای که جایگاه رفیع زنان در تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با شرکت در حماسه کربلا به نمایش گذاشته شد. زنان بزرگی همچون زینب، ام کلثوم، رباب، عاتکه و… که با همپایی مردان و به نمایش گذاشتن جلوه هایی از ایثار، الگوی اهل ایمان شدند و هریک نمونه ای عینی از فضایل و ارزش های اخلاقی را به نمایش گذاشتند.
یکی از آنها حضرت زینب(س) است که علاوه بر کرامات ویژه به عنوان الگوی صابران نیز می باشد.
در فضیلت و مقام والای ایشان همین بس که علاوه بر آنکه فرزند علی و فاطمه علیهماالسلام است دارای القابی چون عقیله بنی هاشم، عارفه، عالمه، کامله و عابده است که نشانگر شخصیت الهی این بانوی بزرگ است.
همچنین دارای قوت قلب، فصاحت زبان و شجاعت بوده که در نقل روایات از جد و پدر و مادرش مشهود است.
زینب(س) مورد احترام ویژه امام حسین(ع) بوده و در طول قیام عاشورا همراه و همدم امام و عهده دار مسئولیت خطیر سرپرستی اهل بیت علیهم السلام، بانوان و کودکان در کربلا و پس از آن پرچمدار رساندن پیام خون شهدا به همراه امام سجاد(ع) بوده است.
این بانوی بزرگ هم دختر شهید، هم خواهر شهید، هم مادر شهید و هم عمه شهید است.
صابره کربلا محرم اسرار امامت بود و از حوادث آینده خبر داشت. در یکی از منازل بین راه به نام خزیمیه به امام حسین(ع) خبر داد که هاتفی به او از سرنوشت کاروات، شهادت یاران و مصیبت های آینده خبر داده است که امام در جواب فرمود: یاأختاه! كل الذي قضي فهو كائن. ای خواهر هر آنچه خدا مقدر کرده است محقق خواهد شد.۱
دردناک ترین صحنه برای بانوان به ویژه زینب کبری(س) لحظه وداع امام حسین(ع) با اهل خیام بود که همگی را به صبر امر فرمود.
وبعد از واقعه عاشورا، اینک بانویی که شهادت دو فرزند، برادران و برادرزادگان و خویشان را به چشم خود دیده تازه رسالت سنگینی را بر دوش خود احساس می کند بر می خیزد و بیرق شهدا را تا پایان راه با صبر و پایداری در دست می گیرد.
شام غریبان، حرکت از قتلگاه و حوادث مسیر اسارت هرکدام به تنهایی می توانست قوی ترین مردان را از پای درآورده و زمینگیر کند اما زینب(س) دلخراش ترین صحنه ها را دید و چالش ها را به فرصتی برای رساندن پیام عاشورا به گوش جهانیان نبدیل نمود، با ایراد خطبه هایی۲ در کوفه و شام و درمجلس یزید که وسایل تحریف پیام عاشورا و خون عاشوراییان فراهم بود ورق را برگرداند و جو تبلیغاتی مسموم شامیان را چنان متحول ساخت که دشمن از نگهداری اسراری سرافراز در آن دیار احساس خطر کرد.
او فاطمه ای بود در شام و زبان گویای علی بود در کوفه او به واقع زینب بود، زینت پدر…
ما یار قدیم مشکلات و رنجیم
درسنگر صبر و در میان گنجیم
در حادثه های تلخ حال خود را
با صابره کرببلا می سنجیم
پی نوشت
۱. مقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۱۷۶
۲. همان، ص ۳۵۷
#کربلا
اربعین حسینی
اربعین حسینی چهلمین روز پس از شهادت امام حسین(ع) در روز عاشورای سال ۶۱ق که با ۲۰ صفر مصادف است.
براساس برخی از نقلها، اسیران کربلا روز ۲۰ صفر سال ۶۱ قمری در بازگشت از شام، برای زیارت مدفن امام حسین(ع) به کربلا رفتند؛ البته گروهی از علما همچون شیخ مفید و شیخ طوسی تصریح کردهاند که اسرا در بازگشت از شام به مدینه رفتند.
همچنین جابر بن عبدالله انصاری، در این روز بهعنوان اولین زائر بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شدهاست.
براساس قول مشهور، سر امام حسین(ع)، در روز اربعین به بدنش در کربلا ملحق شد.
📚ویکی شیعه
#اربعین
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
بازگشت اسیران کربلا
🚩 سید ابن طاووس در لهوف نقل کردهاست هنگامیکه اسیران کربلا در راه بازگشت از شام، به عراق رسیدند، به راهنمایشان گفتند «ما را از راه کربلا ببر». پس هنگامیکه آنها به قتلگاه رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و برخی از بنیهاشم را دیدند که برای زیارت قبر امام حسین(ع) آمدهبودند. پس با گریه و اندوه مجلس عزایی برپا کردند و پس از چند روز به مدینه بازگشتند. البته سید بن طاووس تاریخ ورود به کربلا را ذکر نکردهاست. وی در کتاب اقبال الاعمال ورود اسرا به کربلا و همچنین مدینه در روز اربعین را بعید دانسته است. سید محمدعلی قاضی طباطبایی (۱۲۹۳-۱۳۵۸ش) در کتاب تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، بازگشت اسرا به کربلا در اولین اربعین را درست دانستهاست. برخی نیز با توجه به شواهد و قراینی همچون درستی احتمال الحاق سر امام حسین(ع) به بدنش در روز اربعین، محل دفن سر و وجه استحباب زیارت اربعین حضور اسرا در کربلا را پذیرفتنی دانستهاند.
شیخ مفید و شیخ طوسی و کفعمی تصریح کردهاند که کاروان اهل بیت (ع)، پس از برگشت از شام، به مدینه رفتهاند نه کربلا. گروهی مانند محدث نوری و شیخ عباس قمی نیز معتقدند به دلیل دوری مسافت، ممکن نیست بازماندگان کربلا چهل روز بعد از عاشورا به کربلا بازگشته باشند؛ زیرا پیمودن مسیر کوفه تا شام و سپس بازگشت به کربلا در مدت زمان ۴۰ روز، برای کاروان اسرای کربلا ممکن نبوده است. علاوه بر این برخی بر این باورند که گزارش معتبری نیز بر اثبات این رویداد در دست نیست.
گروهی نیز ضمن پذیرش اصل بازگشت کاروان اسرای بازماندگان به کربلا در مسیر شام به مدینه، زمان آن را حدود پایان صفر و اوایل ربیع الاول و یا زمانی بعد از آن دانستهاند.[نیازمند منبع] برخی دیگر، اربعین سالهای بعد را زمان این رویداد شمردهاند.
📚ویکی شیعه
#کربلا
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/HLntU
جابربن عبدالله انصاری
#امام_حسین
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/zfjxy
گذری به زندگی جابر بن عبدالله انصاری
#زیارت_اربعین
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «بچههای امام زمان»
👤 استاد #رائفی_پور
🔸 گریه شدید امام صادق بر مصیبت امام زمان
♨️بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...
💠آیت الله بهجت (ره)
🔸زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حائری در مسجد کوفه معتکف بود، امام زمان را در خواب دید، حضرت به او فرمود:
اینها که در اینجا معتكفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عيال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و...، ولی هیچ کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به طور جدی دعا نمی کند!
📚در محضر بهجت، ج۳، ص۲۶۸
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 این روزها در خانه امام زمان علیهالسلام عجب شور و غوغایی برپاست...
مسجد سهله - اربعین ۱۴۴۵
#مسجد_سهله
#سهله_خانه_امام_زمان علیهالسلام
🔴 امام زمان(علیه السلام): یادم کردی یادت کردم
🔵 آیت الله عبدالقائم شوشترى که مدتى امام جمعه شاهین شهر اصفهان بود، مىگفت که در مسجد مقدّس جمکران، نماز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ونماز تحیّت را خواندم، بعد در حیاط مسجد، زیر آسمان دو رکعت نماز استغاثه به صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) را خواندم و بعد از نماز دعاى «سلام الله الکامل التام…» را زمزمه کردم و همواره یاد مولاى عزیزم بودم.
🌕 به منزل آمدم واستراحت کردم، در عالم رؤیا روى پلى کنار حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) حضرت بقیه الله الاعظم ـروحى فداه ـ را مشاهده کردم، حضرت رو به من کردند وبا انگشت به سینه من زدند وفرمودند:
«یادم کردى یادت کردم».
#امام_زمان
مادر در خواب، پسر شهیدش را میبیند، پسر به او میگوید:
در بهشت جایم خیلی خوب است، چه چیزی میخواهی برایت بفرستم؟
مادر میگوید: چیزی نمیخواهم؛
فقط جلسه قرآن که میروم، همه قرآن میخوانند و من نمیتوانم بخوانم، خجالت میکشم، میدانند من سواد ندارم، میگویند همان سوره توحید رو بخوان، پسر میگوید: نماز صبحت را که خواندی قرآن را بردار و بخوان!
بعد از نماز، یاد حرف پسرش میافتد، قرآن را بر میدارد و شروع میکند به خواندن...
خبر میپیچد!
پسر دیگرش، این را به عنوان کرامت شهید، محضر آیتالله نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند،
حضرت آیتالله نوریهمدانی نزد مادر شهید میروند، قرآنی را به او میدهند که بخواند، به راحتی همه جای قرآن را میخواند اما بعضی جاها را نه!
میفرمایند:
«قرآن خودتان را بردارید و بخوانید!» مادر شهید شروع میکند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط،
آیتالله نوری با گریه، چادر مادر شهید را میبوسند و میفرمایند:
«جاهایی که نمیتوانستند بخوانند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»
شهید کاظم نجفیرستگار
🇮🇷نیمه پنهان
🇮🇷@nimeyepenhan
قرار
بلوز تمیزوقشنگی تنش بود.جلوی آینه ایستاده بود و باوسواس موهایش را
شانه می کرد.گفتم <مزاحم شدم.جایی می خوای بری...؟>
گفت <جایی که نه اما...>حرفش را نصفه گذاشت.موهایش را بافت و پشت سرش انداخت.
همین طور که با من حرف می زد صورتش را آرایش کرد. ملیح و زیبا شده بود. کم کم نگران شدم,
نکند مهمان دارد و من بی موقع مزاحمش شده ام. بین رفتن و ماندن مردد بودم که بوی عطر خوشی
فضا را پرکرد.<یادته!این عطررو خودت برای تولدم خریدی...>
وقتی حسابی مرتب و خوش بو شد.آمد و کنار من نشست تصمیم گرفتم بروم.
گفت<کجا؟من که جایی نمی خوام برم, فقط ساعت 12/05 قراردارم...>
بعد به ساعتش نگاهی انداخت.ساعت 12/05 بود.سجاده نماز را پهن می کرد تازه فهمیدم
با چه کسی قرار دارد... .
امام علی(ع): بهترین لباس, لباسی است که تورا از خدا به خود مشغول نسازد.
(چهل حدیث از حجاب).
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm