داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
چهار:
🕋 دعا و نیایش 🕋
دعای یوسف (ع) برای نجات خود از چاه
هنگامیکه برادران یوسف(ع)، آن حضرت را به بیابان برده، و به چاه افکندند، جبرئیل نزد یوسف (ع) آمد و گفت:
ای پسرک! در اینجا چه میکنی؟
یوسف: برادرانم مرا در چاه افکندند.
جبرئیل: آیا دوست داری از چاه خارجگردی؟
یوسف: این با خداوند بزرگ است، اگر خواست مرا خارج میکند!.
جبرئیل: خداوند به تو میفرماید، مرا با این دعا بخوان، تا تو را از چاه خارجسازم.
یوسف: آن دعا چیست؟
جبرئیل: آن دعا این است، بگو:
اللهم انی اسلک بان لک الحمد، لا اله الا انت المنان، بدیع السماوات و الارض، ذوالجلال و الاکرام، ان تصلی علی محمد و آل محمد، و ان تجعل لی مما انا فیه فرجاً و مخرجاً
:خدایا از درگاه تو درخواست می کنم، به اینکه حمد و سپاس مخصوص ذات پاک تو است، معبودی نیست جز وجود یکتای تو که بخشنده نعمتهای فراوان هستی، آفریننده آسمانها و زمین، و صاحب مقام ارجمند و والا میباشی، (از تو می خواهم) بر محمد و آل او (ص) درود بفرستی، و مرا در این محلی که قرار دارم خارج سازی و راه گشایشی برویم باز کنی.
امام صادق (ع) فرمود: یوسف (ع) این دعا را خواند، و از چاه (توسط کاروانیان) خارج گردید (که داستانش در قرآن آمده - به مصر رفت و کم کم از گرفتاریها نجات یافت...)
#ما_ملت_امام_حسينيم
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
چهار:
🕋 دعا و نیایش 🕋
دعائی، برای محفوظ ماندن از گزند طاغوت
عبدالله بن عبدالرحمن میگوید: در حضور امام صادق (علیه السلام) بودم، به من فرمود: آیا دعائی به تو نیاموزم، تا بهوسیله آن، دعا کنی؟ ما خاندان هنگامیکه موضوعی ما را اندوهگین کند، و احساس خطر شدید شیطان (طاغوت) کنیم، خدا را بهوسیله آن دعا میخوانیم.
عبدالله: چرا، ای پسر رسول خدا، پدرم و مادرم به فدایت.
امام صادق: این دعا را بگو:
یا کائنا قبل کل شیی ء، و یا مکون کل شیی ء، و یا باقی بعد کل شیی ء، صل علی محمد و آل محمد وافعل بی...
:ای خداوندی که قبلاز هرچیزی بودی، و ای پدیدآورنده همهچیز، وای کسی که بعداز همهچیز، همیشه هستی، بر محمد و آلش درود بفرست، و فلانکار مرا انجام بده.
#ما_ملت_امام_حسينيم
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
http://eitaa.com/joinchat/1727266827C5fd712b4d4
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
17.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://www.aparat.com/v/UR7xQ
حضرت سکینه سلاماللهعلیها _ علوی تهرانی
#ما_ملت_امام_حسينيم
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
https://www.aparat.com/v/Hoi0R
👆سخنرانی آیت الله طوبایی، محرم۹۷، موضوع زنان عاشورایی، #حضرت_سکینه سلام الله علیها
۲۸ دقیقه
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
💚سكينه غالباً و باتمام وجود محو جمال ازلى خداى متعال است💚
سکینه، دختر باكمال و بافضيلت امام حسين (علیهالسلام) و رباب فرزند امرىء القيس است. نامش را، أميمه، أمينه، آمنه، امامه و اميّه گفتهاند.
(مؤلف كتاب اعیان الشیعه مىگويد ممكن است اميمه تصغير«امامه» باشد.) امّا به «سكينه» لقبى كه مادرش، رباب به او داده مشهور مىباشد.
سال ولادت سكينه به درستى روشن نيست. ولى چون در زمان حيات پدرش بالغه و بانويى رشيده بوده مىتوان گفت در روز عاشورا ده يا چهارده ساله و تولدش سال ۴۷ يا ۵۱ قمرى بودهاست.
حضرت سكينه، عفيفه، بخشنده، شاعر، فصيح و بليغ، آشنا در نزد اهل ادب، بافراست، باوقار و خوشذوق بود.امام حسين (علیهالسلام) دربارهاش مىفرمايد:«امّا سكينة فغالب عليها الاستغراق مع اللَّه؛ اما سكينه غالباً و با تمام وجود محو جمال ازلى خداى متعال است.
به جهت اين مقام والا است كه امام حسين (علیهالسلام) در روز عاشورا، وى را «يا خيرة النسوان»، اى بهترين زنان، خطاب فرمود.
📚ویکی فقه
#وفات_حضرت_سكينه
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
صحبت امام حسین با سکینه از قتلگاه
✅ نقل شدهاست كه چون امام حسين (علیهالسلام)، هفتاد و دو تن از ياران و خاندانش را كشته و بر روى زمين افتاده ديد متوجه خیمهگاه شد و به سكينه و ساير زنان سلام داد. سكينه فرياد زد: پدر جان! آيا تن به مرگ دادهاى؟ امام (علیهالسلام) فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. امام (علیهالسلام) فرمود: اگر مرغ سنگخوار را به حال خود مىگذاردند مىخوابيد.
امام حسين (علیهالسلام) به زنها گفت: سكينه من امروز یتیم خواهدشد، به او توجّه و التفات كنيد، زيرا ❤️دل يتيمان نازک مىباشد❤️ در اينوقت سكينه فريادكنان به سوى آن حضرت آمد و امام (علیهالسلام) او را در آغوش گرفت و فرمود: «اى سكينه! بدان كه گريه تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد.
📚ویکی فقه
#وفات_حضرت_سكينه
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
ملاقات با جسد پدر
چون دشمن، زنان را از ميان كشتگان عبور داد، حضرت سكينه خود را بر روى جسد پدر انداخت و آنرا در آغوش گرفت. در اثر گريه، بىهوش شد. در آن حالت شنيد كه پدرش مىفرمايد: «شیعیان من! هر زمان كه آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد. يا حكايت غريب يا شهيدى را شنيديد بر من بگرييد.»
📚ویکی فقه
#وفات_حضرت_سكينه
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
جاماندن از کاروان اسرا
حضرت سكينه در توقّفگاه «قصر بنی مقاتل» كه سپاه عمر بن سعد مشغول استراحت و تهيّه آب بودند، تنها به سوى درختى رفت و اندكى خوابيد. در اين هنگام، دشمن زبون، كاروان اسيران را حركت داده و سكينه در بيابان جا ماند. درخواستِ هم محملِ او، فاطمه بنت الحسین (علیهالسلام) از ساربان مبنى بر توقّف كاروان بىنتيجه ماند و قافله اسيران حركت كرد. ولى پس از طىّ مقدارى از مسير و با اصرارِ فاطمه، ساربان، شتر را نگه داشت و سكينه به كاروان ملحق شد.
📚ویکی فقه
#وفات_حضرت_سكينه
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
در مجلس يزيد
امام محمدباقر (علیهالسلام) مىفرمايد: چون ذرّيه و اهل بيت امام حسين (علیهالسلام) را در روز و با وضعى خاصّ به مجلس یزید بردند، مردم جفاكار شام گفتند: اسيرانى نيكوتر از اينان نديدهايم. حضرت سكينه كه ريسمان به كتفش بسته بودند فرمود: ما اسيران خاندان پيامبريم.
گردانندگان مجلس يزيد، سكينه را جايى نشاندهبودند كه سر بريده پدر را نبيند. ولى وقتى تلاشكرد تا آنرا ببيند يزيد با چوب خيزران بر لب و دندان مبارک پدرش مىزد. صداى گريهاش بلند شد. بهطورى كه زنهاى يزيد و دختران معاویه بهگريه افتادند. سرانجام او و خواهرش، فاطمه، بىتاب گشته و بهعمّه خود حضرت زینب پناهبردند و گفتند: «يا عمّتاه انّ يزيداً ينكث ثنايا ابينا بقضيبه.» «عمّه جان! يزيد با چوب دستى خود دندانهاى پيشين پدرمان را مىزند.»
📚ویکی فقه
#وفات_حضرت_سكينه
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
جسارت مرد شامى
مردى از قبيله لَخْم به يزيد گفت: اى امير! اين کنیز را به من ببخش تا خدمتكارم باشد. (شبيه اين موضوع دربارهى فاطمه بنت الحسين (علیهالسلام) نيز ذكر گرديده است.) سكينه خود را به عمّهاش ام کلثوم چسبانيد و عرض كرد: عمّه جان! او مىخواهد دختران پيامبران، خدمتكارِ فرزندان بىپدر شوند. ام كلثوم او را نفرین كرد و دعايش مستجاب شد.
📚ویکی فقه
#وفات_حضرت_سكينه
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT