eitaa logo
دانلود
⁦ داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) نزول آیه ولایت در شأن علی و امامان(ع) 🔵 نجاشی(از زمامداران عادل و مهربان حبشه بود، که اسلام را پذیرفت و از علاقمندان مخلص اسلام و پیامبر(ص) گردید، هدایائی برای پیامبر(ص) فرستاد از جمله) فرستاد، پیامبر(ص) آن را گرفت و به علی(ع) بخشید. علی(ع) آن را پوشید(ولی علی(ع) زاهد بود، گوئی آن لباس گران‌قیمت را برای خود شایسته نمی‌دانست، در انتظار فقیری بود، تا آن را به او بخشید). علی(ع) (به مسجد رفت و در آنجا) مشغول نماز شد، هنگامی‌که در رکعت دوم به رکوع دوم رفت، مستمندی به پیش آمد و گفت: السلام علیک یا ولی الله واولی بالمومنین من انفسهم تصدق علی سزاوارتر هستی، به فقیر صدقه‌ای بده. حضرت علی(ع) در همان حالت رکوع، آن روپوش را به سوی فقیر انداخت و اشاره کرد که بردار. 🔴 در این هنگام این آیه(55 مائده) نازل شد: انما ولیکم الله ورسوله والدین آمنوا الدین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون :سرپرست و رهبر شما، تنها خدا است، و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده‌اند، و نماز را برپامی‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌پردارند. خداوند پس از نزول این آیه در شأن علی(ع)، صدقه‌دادن فرزندان علی(ع) (امامان معصوم) را به صدقه‌دادن علی(ع) متصل ساخت، پس هرکس از فرزندان علی(ع) که به مقام امامت برسد، در حال رکوع صدقه می‌دهد، و آن سائلی که (به عنوان فقیر) از علی(ع) تقاضای کمک کرد، از فرشتگان بود، و آنها که از امامان بعد از او تقاضا کنند و نیز از فرشتگانند. https://eitaa.com/Dastanqm
داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معرفی علی(ع) توسط پیامبر(ص) 🔷( سال آخر عمر پیامبر(ص) بود، آن حضرت در آن سال در مراسم حج، شرکت نمود) روز جمعه که روز عرفه(نهم ذیح‌جه) بود فرارسید، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد، و این آیه را از جانب خدا نازل کرد: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً :امروز دین شما را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم، و اسلام را به عنوان آئین(جاودان) شما پذیرفتم (مائده -۳). تکمیل دین به این بود که رهبری علی(ع) (برای بعد از پیامبر) اعلام گردد، پیامبر(ص) در آنجا با خود می‌گفت: هنوز امت من به عصر جاهلیت نزدیک هستند(و تازه به اسلام گرویده‌اند) اگر من درباره پسر عمویم علی(ع) سخنی بگویم، هرکس سخن بی‌ربطی خواهد گفت. 🔶 پیامبر(ص) بی‌آنکه این مطلب را به‌زبان بیاورد، در دلش می‌گفت، تا آنکه فرمان خدا فرا رسید، فرمانی تهدیدآمیز و مؤکد، و آن فرمان این بود: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین ؛ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است(کاملاً به مردم برسان، و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده ای، و خداوند تو را از (خطر احتمالی) مردم نگاه می دارد، و خداوند جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی کند (مائده - ۶۷) 🔷🔹پیامبر(ص) پس از نزول این آیه، دست علی(ع) را گرفت و خطاب به مردم فرمود: خداوند به همه پیامبران قبل از من، عمر معینی داد، سپس آنها را به سوی خود برد، و آنها هم دعوت خدا را اجابت کردند، و رحلت نمودند، و نزدیک شده که مرانیز دعوت کند، و اجابت کنم، من مسؤلیت دارم، شما نیز مسؤلیت دارید، اکنون شما چه می‌گوئید؟ حاضران: گواهی می‌دهیم که تو ابلاغ رسالت کردی و خیرخواهی نمودی، و آنچه را برعهده تو بود انجام دادی، خداوند بهترین پاداش پیامبران را به تو بدهد. 🔶🔸در این هنگام پیامبر(ص) سه بار گفت: خدایا! شاهد باش، سپس به مردم فرمود: ای گروه مسلمانان! علی(ع) ولی(رهبر) شما بعد از من است و حاضران، این خبر را به غایبان برسانند. https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) اعتراض منافقین به نصب علی(ع) برای رهبری ✔️ ✔️هنگامی که پیامبر(ص) از آخرین حج خود، در سال آخر عمرش، از مکه به سوی مدینه بازمی‌گشت، جبرئیل (در صحرای غدیر) بر آن حضرت واردشد و آیه 67 مائده را(که در داستان قبل ذکر شد) نازل کرد. 🔻پیامبر(ص) اعلام کرد، تا مسلمانان اجتماع کنند، آنگاه دستورداد در آن بیابان، خارهای بوتههای خار را تراشیدند(تا مردم بتوانند روی آنها بنشینند یا بایستند) سپس خطاب به مردم فرمود:ای مردم! مولای شما و آن‌کس که سزاوارت از خودتان، نسبت به شما است کیست؟. حاضران: خدا و رسولش می‌باشند. آنگاه پیامبر(ص) سه بار فرمود: هرکس من مولای او هستم، علی(ع) مولای او است، خدایا دوست علی(ع) را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار. 🔴 دراین‌هنگام خار نفاق در دل گروهی (منافق) افتاد، و (گستاخانه) گفتند: خداوند هرگز چنین دستوری به محمد(ص) نداده‌است، بلکه محمد(ص) می خواهد بازوی پسر عمویش را بلند کند (و علی (ع) را رهبر مردم کند). ⭐️ انصار (مسلمانان اهل مدینه) نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند: ای رسول خدا! تو به ما نیکی‌کردی و عزت و شرافت بخشیدی، دوست ما را شاد و دشمن ما را سرکوب ‌مودی، اکنون نزد شما آمده‌ایم تا یک‌سوم اموال ما را بپذیری، تا افرادی که از مکه و اطراف، بر شما واردمی‌شوند، برای کمک به آنها، دستت خالی نباشد. پیامبر(ص) جوابی به پیشنهاد آنها نداد و منتظر وحی الهی شد، جبرئیل بر آن حضرت، وارد گردید و این آیه(23 سوره شوری) را بر آن حضرت نازل کرد: قل لا اسلکم علیه اجراً المودة فی القربی :بگو من برای پیغمبری، از شما مزدی جز دوستی خویشان نمی‌خواهم. پیامبر(ص) مطابق این آیه، اموال انصار را نپذیرفت، باز منافقان اعتراض کرده و گفتند:خدا، این آیه را بر محمد(ص) نازل نکرده، بلکه منظور محمد(ص) با ادعای نزول این آیه از طرف خدا، بلندکردن بازوی پسر عمویش علی(ع) و تحمیل رهبری اهل‌بیتش بر ما است. سپس آیه خمس(۴۱ انفال) نازل شد. منافقان گفتند: پیامبر(ص) می‌خواهد اموال و غنیمت ما را به اهل‌بیتش بدهد. 🌀 سرانجام جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای محمد! تو وظیفه پیغمبریت را انجام دادی، و عمرت به آخر رسیده، اکنون اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به علی(ع) بسپار زیرا من هرگز زمین را از عالمی که اطاعت و ولایت من به وجود او شناخته شود، خالی نگذارم.... پیامبر(ص) طبق فرمان خدا، اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به عنوان وصیت، به علی(ع) سپرد، و هزار باب علم را به علی(ع) وصیت کرد، که ازهرکلمه و ازهرباب آن، هزارکلمه دیگر و هزارباب دیگر، به روی علی(ع) گشوده‌می‌شد. https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) علی(ع) خلیل محمد(ص) ☑️☑️ پیامبر(ص) در بستر رحلت بود، به حاضران فرمود: ادعوا لی خلیلی: دوست خالص مرا حاضر کنید. آن دو زن(دو همسر رسول خدا، حفصه و عایشه) به دنبال پدران خود (عمر و ابوبکر) فرستادند، آن دو نفر حاضرشدند، هنگامی‌که چشم پیامبر(ص) به آنها افتاد، از آنها روی‌گردانید، سپس بار دیگر فرمود: خلیل و دوست خالص مرا حاضر کنید. ☑️ به دنبال علی(ع) فرستادند، هنگامی‌که علی(ع) وارد شد، و چشم پیامبر(ص) به آن حضرت افتاد، به او متوجه شد و سخنانی به او فرمود. وقتی که علی(ع) از آن خانه بیرون آمد، عمر و ابوبکر به او گفتند:خلیل تو چه سخنی به تو گفت. علی(ع) فرمود: پیامبر(ص) هزار باب علم را به من خبر داد، که از هر باب آن، هزار دیگر گشوده می‌شود، و هزار حرف به من آموخت که هرحرف آن، کلید هزار حرف دیگر است. 🔷🔹 پیامبر(ص) در بستر رحلت بود، و لحظات آخر عمر را طی می‌کرد، حضرت علی (ع) کنار بسترش آمد، و سرش را زیر روپوش پیامبر(ص) برد (و پیامبر(ص) سر مبارک علی(ع) رادر بر گرفت) آنگاه پیامبر(ص) به علی (ع )فرمود:ای علی! هرگاه از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن، سپس مرا بنشان، و ازمن سوال کن، و بنویس. و طبق روایت دیگر فرمود: آنچه می‌خواهی بپرس، سوگند به خدا از هر چه بپرسی، پاسخ تو رامی دهم. 🔴🔵 (طبق نقل قطب راوندی(ره) امام علی (ع) فرمود:همانگونه که پیامبر(ص) دستور داده بود، بعداز کفن کردن، او را نشاندم، آن حضرت مر خبر داد از آنچه تا روز قیامت رخ می‌دهد، هیچ‌گروهی نیست مگراینکه من گمراهان آنان رااز طرفداران حق می‌شناسیم. ) https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) امتیازات شیعیان علی(ع)، از زبان پیامبر(ص) ✅✅ جمعی به گرد پیامبر( ص ) حلقه زده‌بودند، آن حضرت فرمود: خداوند امت مرا در جهان طینت و سرشت، به من نشان داد، و نام‌های آن‌ها را به من آموخت چنان‌که به آدم (ع ) آموخت، آنگاه ره‌بران و زمام‌داران از کنار من گذشتند، من برای علی (ع) و شیعیانش، از درگاه خدا طلب آمرزش کردم. خداوند، یک مطلب را درباره شیعیان علی(ع) به من وعده داد. شحصی پرسید: ای رسول خدا! آن مطلب چیست؟. پیامبر: آن مطلب چنین بود: 1️⃣ آمرزش برای مؤمنان شیعه 2️⃣ عفو از گناهان 3️⃣ تبدیل گناهشان به پاداش‌ها و نیکی‌ها. https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) اتمام حجت عجیب علی(ع) به ابوبکر ✴️ (آن‌هنگام که رسول خدا(ص) رحلت کرد، و ابوبکر بر مسند خلافت نشست، و خلیفه حقیقی رسول خدا(ص) یعنی علی(ع) را از حق خود بازداشتند) روزی علی(ع) به ابوبکر فرمود: قرآن می‌فرماید: ولا تحسبن الدین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون :ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شود (آل عمران -169). و من گواهی می دهم که محمد رسول خدا(ص) شهید ازدنیارفت، سوگندبه‌خدا آن حضرت نزد تو می‌آید، وقتی که نزد تو آمد یقین کن، چراکه شیطان نمی‌تواند خود را به حضرت آن حضرت درآورد، آن‌گاه علی(ع) دست ابوبکر را گرفت و شخص پیامبر(ص) را به ابوبکر نشان داد. پیامبر(ص) به ابوبکر فرمود: یا ابابکر آمن بعلی و باحد عشر من ولده، انهم مثلی الا النبوة وتب الی الله مما فی یدک فانه لا حق لک فیه :ای ابوبکر به (امامت) علی(ع) و یازده فرزندش، ایمان بیاور، آنها(در مقام رهبری و در وجوب اطاعت از آنها) مانند من هستند، فقط نبوت را ندارند، از آنچه(از مقام رهبری) در دست گرفته‌ای، در پیش‌گاه خدا توبه کن، زیرا تو در آن مقام، حقی نداری. ♻️ سپس پیامبر(ص) رفت و دیده نشده. https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) نام امیرمؤمنان از مختصات علی(ع) 👤 شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا رواست که به امام قائم (عج) به عنوان سلام بر تو ای امیرمؤمنان سلام کرد؟ ☀️امام صادق: نه، روانیست، خداوند تنها علی(ع) را به این اسم، نامید، قبل از علی(ع)، کسی به این نانم، نامیده نشده و بعد از او هم جز کافر، کسی آن نام را بر خود نبندد. 👤 آن شخص پرسید: قربانت گردم، پس چگونه باید بر قائم(عج) سلام کرد؟ ☀️امام صادق: می گوئید السلام علیک یا بقیةالله:سلام بر تو ای باقی‌مانده (و عصاره) خدا، سپس آن حضرت، این آیه (86 سوره هود) را خواند: بقیةالله خیر لکم ان کنتم مؤمنین:اگر با ایمان باشید، باقی‌مانده(از حجت‌های) خدا برای شما بهتر است. https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) رئیس جنیان در خدمت امام علی(ع) 🌿 عصر خلافت امیرمؤمنان علی(ع) بود، آن حضرت در مسجد اعظم کوفه بالای منبر سخن می‌گفت، و جمعیت بسیاری پای منبر او، سخنانش را گوش می‌کردند، ناگهان دیده‌شد، اژدهائی از طرف یکی از درهای مسجد، وارد مسجد شد، مردم به جلو رفتند و خواستند او را بکشند، امیرمؤمنان (ع) شخصی را به سوی آنها فرستاد که به آنها بگوید دست‌نگه‌دارند و او را نکشند. 💥 آن اژدها سینه‌کشان حرکت‌کرد تا پای منبر آمد و برخاست و روی دمش ایستاد، و به امیرمؤمنان (ع) سلام کرد، حضرت اشاره کرد: بنشین، تا خطبه تمام گردد، پس از پایان خطبه، علی(ع) به آن اژدها توجه کرد و فرمود: تو کیستی؟. 💥او گفت: من عمروبن عثمان نماینده شما در میان جنیان هستم، پدرم ازدنیارفت، و به من سفارش کرد تا به خدمت شما برسم و دستور شما را به‌دست آورم، اینک نزد شما برای گرفتن دستور آمده‌ام، تا چه دستور فرمائی؟ 🌟 امام علی: تو را به تقوا و پرهیزکاری دعوت می‌کنم، و سفارش می‌کنم که بازگردی و درمیان جنیان، به‌جای پدرت باشی، و تو را به‌عنوان نماینده خودم در میان آنها منصوب‌کردم. ❄️ عمرو رفت و طبق وظیفه خود، بین جنیان حکومت کرد. جابر جعفی می‌گوید: ماجرای فوق را امام باقر(ع) نقل‌کرد، من به آن حضرت عرض کردم: آیا عمرو (نام‌برده) نزد شما نیز می‌آید، و آمدن او به خدمت شما واجب است؟ . 🌟امام باقر(ع) فرمود: آری. https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | چرا همام پس از شنیدن سخن امام علی علیه السلام بیهوش شد و از دنیا رفت؟ 🌱 یک دقیقه با قرآن در 💠 مجموعه دیدنی به روایت حجت‌الاسلام راجی 🔹 🔹 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir