eitaa logo
دانلود
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام پیام پیامبر، توسط جابر به امام باقر (ع) ابوبکر شیبانی می‌گوید: در محضر امام سجاد (ع) با جمعی نشسته‌بودیم، فرزندان آن حضرت نیز حاضر بودند، ناگاه جابر بن عبدالله انصاری (یار راستین پیامبر اکرم) وارد مجلس شد و سلام کرد و سپس متوجه حضرت باقر (ع) (که در آن هنگام کودک بود) شد و به عرض کرد: (همانا پیامبر (ص) به من خبر داد، که من مردی از اهلبیت او را که نامش محمد پسر علی بن الحسین (ع) و کنیه‌اش (ابوجعفر) است، درک می‌کنم، آنگاه به من فرمود: سلام مرا به او برسان). جابر ابلاغ سلام کرد و رفت. در این‌هنگام حضرت باقر (ع) نزد پدر آمد و با برادرانش نشست و پس از ادای نماز مغرب، امام سجاد (ع) به فرزندش محمد باقر (ع) فرمود: (جابر به تو چه گفت؟). حضرت باقر (ع) پاسخ داد: جابر گفت؛ رسول خدا (ص) فرمود: تو مردی از اهل‌بیت مرا که نامش (محمد) و کنیه‌اش (ابوجعفر) است ملاقات می‌کنی، سلام مرا به او برسان. امام سجاد (ع): پسر جانم، این خبر بیانگر امتیاز و خصوصیتی است که پیامبر (ص) در میان خاندانش تنها به تو عطا کرده است، هنیئا لک: (این مقام بر تو گوارا باد)، ولی این جریان را به برادرانت نگو تا مبادا درباره تو مکر کنند، چنان‌که برادران یوسف، به یوسف مکر کردند. (238) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام ابلاغ سلام پیامبر (ص) به امام باقر (ع)، توسط جابر ✅ امام صادق (ص) فرمود: جابر بن عبدالله انصاری، آخرین نفر از اصحاب رسول خدا (ص) بود که هنوز زنده بود، او پیوند گرم و تنگاتنگ با ما خاندان رسالت داشت، او در مسجد می‌نشست و عمامه سیاهی به‌دور سر خود می‌بست و فریاد می‌زد: یا باقر العلم، یا باقر العلم (ای شکافنده و تشریح‌کننده علم و دانش)، منظور او امام باقر (ع) و معرفی او بود. ✳️ مردم مدینه می‌گفتند: جابر هذیان می‌گوید، او می‌گفت؛ سوگند به خدا هذیان نمی‌گویم، بلکه من از پیامبر (ص) شنیدم می‌فرمود: (تو به مردی از خاندان من می‌رسی که هم‌نام من است و چهره‌اش مانند چهره من می‌باشد، علم را می‌شکافد و توضیح می‌دهد این است، راز آنچه را که می‌گویم.) روزی جابر در یکی‌از کوچه‌های مدینه، که در آن مکتب خانه‌ای بود عبور می‌کرد، امام باقر (ع) که در آن وقت کودک بود، در آنجا بود هنگامی‌که چشم جابر به او افتاد: گفت: (ای پسر! پیش بیا). او پیش آمد، جابر گفت: برگرد، او برگشت، جابر گفت: شمائل رسول الله والدی نفسی بیده: سوگند به خدائی که جانم در دست او است، سیمای این پسر، همانند سیمای رسول خدا (ص) است، آنگاه گفت: ای پسر! نامت چیست؟ امام باقر (ع) فرمود: نامم علی بن الحسین (ع) است. جابر به پیش آمد و سر آن حضرت را می‌بوسید و می‌فرمود: (پدر و مادرم به فدایت، پدرت رسول خدا (ص) به تو سلام می‌رسانید و می‌فرمود: (که سیمای او همانند سیمای من است). امام باقر (ع) هراسان نزد پدرش امام سجاد (ع) آمد و ماجرای ملاقات جابر و گفتار او را به پدر گزارش داد. امام سجاد (ع) فرمود: (پسر جانم به‌راستی، جابر چنین گفت؟). او گفت: آری. امام سجاد (ع) فرمود: پسرجان در خانه بنشین (تا از خطر دشمن محفوظ بمانی، زیرا جابر، امر تو را فاش ساخت.) ❇️ جابر در هر صبح و شام نزد امام باقر (ع) می‌رفت، مردم مدینه می‌گفتند: (عجیب است کار جابر که هر روز به دیدار این کودک م‌ رود، درصورتی‌که او آخرین نفر از اصحاب رسول خدا (ص) است که باقی مانده‌است). از این جریان، چندان نگذشت: که امام سجاد (ع) به شهادت رسید، آنگاه امام باقر (ع) به احترام هم‌نشینی جابر با پیامبر (ص)، نزد جابر می‌رفت و برای مردم مدینه حدیث می‌گفت. مردم مدینه می‌گفتند: ما جسورتر از این شخص را ندیده‌ایم (که در سنین نوجوانی حدیث می‌گوید با اینکه سال‌خوردگان وجود دارند). امام باقر (ع) از گفتار پیامبر (ص)، مطالبی را برای مردم بیان می‌کرد. آنها می‌گفتند: ما دروغگوتر از این مرد را ندیده‌ایم، از پیامبری برای ما حدیث می‌گوید که او را ندیده‌است. امام باقر (ع) وقتی که دید آنها چنین می‌گویند، این‌بار حدیث پیامبر (ص) را از زبان جابر نقل می‌کرد، آنگاه آنها تصدیقش می‌کردند، با اینکه جابر به محضر آن حضرت می‌آمد و از او دانش می‌آموخت. (239) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام معجزه‌ای از امام باقر (ع) ✅ ابوبصیر (که از شاگردان برجسته امام باقر (ع) بود و هر دو چشمش نابینا شده‌بود) به حضور امام باقر (ع) آمد و چنین گفت: آیا شما وارث پیامبر (ع) هستید؟ امام باقر: آری. ابوبصیر: آیا پیغمبر اسلام وارث پیامبران پیشین بود و هرچه آنها می‌دانستند، می‌دانست؟ امام باقر (ع): آری. ابوبصیر: روی این اساس، آیا شما می‌توانید (مانند پیامبران) مرده را زنده کنید و کور مادرزاد را بینا نمائید و مبتلا به بیماری پیسی را درمان نمائید؟ امام باقر: آری می‌توانیم به اذن خدا. آنگاه امام باقر به ابوبصیر فرمود: (جلو بیا). ابوبصیر می‌گوید: نزدیک رفتم، امام باقر (ع) دست بر چهره و دیده‌ام مالید، همان‌دم خورشید و آسمان و زمین و خانه‌ها و هرچه در شهر بود همه را دیدم، آنگاه به من فرمود: (می‌خواهی این‌گونه باشی و در روز قیامت در سود و زیان با مردم شریک گردی؟، یا آنکه به حال اول برگردی و بدون بازداشت به بهشت روی؟). گفتم: می‌خواهم، همان‌گونه که بودم برگردم. امام باقر (ع) بار دیگر دست به چشم او کشید و چشمان او به حال اول برگشتند. ابوبصیر، این جریان را برای (ابن ابی عمیر) (یکی از شاگردان ممتاز امام) نقل کرد، ابن ابی عمیر گفت: (من گواهی می‌دهم که این حادثه حق و راست است، چنان‌که روز، حق و راست است). (240) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام دو پرنده قمری در حضور امام باقر (ع) و قضاوت آن حضرت ✅ محمد بن مسلم می‌گوید: روزی در محضر امام باقر (ع) بودم، ناگاه یک جفت پرنده قمری (241) آمدند و روی دیوار خانه امام باقر (ع) نشستند، طبق معمول خود سروصدا می‌کردند و امام باقر (ع) ساعتی به آنه پاسخ داد، سپس آنها روی دیوار دیگر پریدند، قمری نر مدتی بر سر قمری ماده فریاد می‌کشید و سپس با هم پریدند و رفتند، از امام باقر (ع) پرسیدم: (ماجرای این دو پرنده چه بود؟). ✳️ امام باقر: ای پسر مسلم! هر پرنده و جا‌ن‌دار و چارپائی را که خدا آفرید، از همه کس، نسبت به ما شنواتر و فرمانبردارتر است، این دو قمری که یکی نر بود و دیگری ماده، قمری نر به قمری ماده بدگمان شده‌بود، قمری ماده سوگند یاد می‌کرد که دامنش پاک است و گفته بود آیا به قضاوت امام باقر (ع) راضی هستی، قمری نر پیشنهاد قمری ماده را پذیرفته‌بود با هم نزد من برای داوری آمده‌بودند (آنها به اینجا آمدند و شکایت خود را مطرح کردند) و من به قمری نر گفتم: (تو نسبت به ماده خود ظلم کرده‌ای). قمری نر، داوری مرا پذیرفت و قمری ماده را (در پاک‌دامنی‌اش) تصدیق کرد. (242) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنیتوجه و عنایت امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه به ما❤️ 🎤 حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
هدایت شده از پرسمان احکام شرعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدشما(253) یه مسابقه جذابِ راحت از چهارتا کلیپ کوتاه😍😍😍 با کلی جایزه مادی و معنوی توپ توپ (بیش از50تا جایزه) 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 جایزه ویژه نفر اول تا سوم👇👇 تور سفر زیارتی خانوادگی (هرتاریخی که خودتون خواستید) با شرایط کلیپ اولش همین کلیپ بالا بود👆 شماهم به این مسابقه دعوتید🙏 تاریخ قرعه کشی 12 فروردین 1401 برای اطلاع از جزئیات مسابقه وارد بزرگترین گروه پرسمان احکام شرعی در فضای مجازی شوید👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2881421331Cd4d8cd0bc8
هدایت شده از رویین دژ
🔴⚠️ فوری ‼️ فوری ⚠️🔴 🚨 به دلیل استقبال کم‌نظیر هموطنان عزیز از مسابقه عظیم فرهنگی «آشنای غریب»، علاوه بر ، مهلت‌ ثبت‌نام و زمان برگزاری مسابقه نیز ‼️ 🎁 جوایز ارزنده‌ی این مسابقه، ۵۰ میلیون تومان شامل: 💰 ۱۲ کارت هدیه یک میلیون تومانی برای نفرات برتر 💰 ۱۲ کارت هدیه پانصد هزار تومانی برای نفرات برتر 💰 ۳۱۳ کارت هدیه صد هزار تومانی به قید قرعه برای افرادی که حداقل نصف نمره آزمون را کسب کنند ⏳آخرین مهلت ثبت نام در مسابقه: ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ 📆 تاریخ برگزاری مسابقه: ۲۵ و ۲۶ فروردین ۱۴۰۱ ✅ ثبت‌نام در مسابقه، دانلود نسخه PDF جزوه‌ی «آشنای غریب» و عضویت در کانال اطلاع‌رسانی: 🆔 zil.ink/ashenaye_gharib 📌 کلیه‌ی جوایز این مسابقه، از جانب دوستان و اعضای تامین شده و کاملا مردمی است. 🔺 @RooyinDezh
داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام امام باقر در تبعید و زندان ✅ (وجود امام باقر (ع) و روش و حرکات او در مدینه، گرچه جنگ گرم و مبارزه علنی با دستگاه طاغوتی هشام بن عبدالملک نبود، ولی همه آن برنامه‌ها، نشانگر رویاروئی جدی امام باقر (ع) با دستگاه طاغوتی هشام بن عبدالملک (دهمین خلیفه اموی) بود، هشام نتوانست وجود امام باقر (ع) را تحمل کند، تصمیم گرفت آن حضرت را با وضعی اهانت آمیز، از مدینه به شام تبعید نماید: ) امام باقر (ع) را به اجبار از مدینه به شام آوردند، هشام در شام بود، در کاخ مخصوص خود، به درباریان روکرد و گفت: (محمد بن علی) (امام باقر) را نزد من آوردند، وقتی‌که دیدید من او را سرزنش کردم، گوش فرادهید، همین‌که سکوت کردم، شما یکی پشت‌سرهم، او را سرزنش نمائید). با امام باقر (ع) اجازه‌داده‌شد، آن حضرت به جای‌گاه هشام وارد گردید، با دست به همگان اشاره کرد و فرمود: السلام علیکم: (سلام بر شما باد). به این ترتیب همگان را مشمول سلام خود نمود (نه تنها هشام را) و سپس بی‌اجازه نشست. 😡 خشم و کینه هشام، نسبت به امام باقر (ع) بیشتر شد و به امام رو کرد و سخنان رکیک و سرزنش‌آمیز به آن حضرت گفت، که قسمتی از سخنان هشام، چنین بود: (ای محمد بن علی! همیشه مردی از میان شما خاندان، موجب اختلاف بین مسلمانان شده و آنها را به‌سوی خود دعوت کرده و از روی بی‌خردی ودانش کم، گمان‌برده که او امام و رهبر مردم است … ). هشام آنچه خواست با گفتار توهین‌آمیز خود، آن حضرت را سرزنش کرد، سپس ساکت شد، به دنبال او (طبق توطئه قبل) هرکدام از درباریان به حضرت روآوردند و با گفتار جسورانه خود، آن بزرگوار را سرزنش نموده و سپس خاموش گشتند. امام باقر (ع) در این هنگام برخاست و فرمود: ❗️ (ای مردم! به کجا می‌روید، شیطان می‌خواهد شما را به‌کجا بیندازد؟ (با این سخن، هشام را شیطان خواند)، خداوند به‌وسیله ما گذشتگان شما را هدایت کرد و هدایت آیندگان شما نیز به‌وسیله ما ختم گردد، اگر شما دارای سلطنتی عاریه ای زودرس و زودگذر هستید، ما سلطنتی دیررس ولی جاودانه داریم، که بعد از سلطنت ما، سلطنتی نباشد، زیر سرانجام خوش و نیک از آن ما است و خداوند می‌فرماید: والعاقبة للمتقین: (سرانجام از آن افراد پاک است) (قصص - 83). هشام (که از بیان قاطع امام، سخت عصبانی شده‌بود) دستور داد، امام باقر (ع) را به زندان افکندند، بعد زندانبان به هشام گزارش داد که: (تبلیغات محمد بن علی (امام باقر) در زندان موجب شده که من در مورد سقوط حکومت تو توسط مردم شام، نگران هستم. ⭕️ هشام که چاره‌ای جز برگرداندن امام باقر (ع) به مدینه نمی‌دید، دستورداد آن حضرت را سوار بر استر کرده و توسط کاروان پست به مدینه بازگردانند. (243) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم کارتونی حضرت آدم و حوا (ع) (داستان پیامبران) مربوط به جزء اول قرآن کریم داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar
داستان آفرینش ‌آدم آیات ۳۰ تا ۳۹ سوره بقره از جزء اول👇👇👇 وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾ وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿٣٤﴾ وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَـٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿٣٥﴾ فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ ﴿٣٦﴾ فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧﴾ قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿٣٨﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٣٩﴾ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «‌من در زمین جانشینی خواهم گماشت »، [فرشتگان‏] گفتند: «‌آیا در آن کسی را می‏گماری که در آن فساد انگیزد، و خونها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه می‏کنیم و به تقدیست می‏پردازیم.‌» فرمود: «‌من چیزی می‏دانم که شما نمی‏دانید.‌» (۳۰) و [خدا] همه [معانی‏] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «‌اگر راست می‏گویید، از اسامی اینها به من خبر دهید.‌» (۳۱) گفتند: «‌منزهی تو! ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‏ای، هیچ دانشی نیست تویی دانای حکیم.‌» (۳۲) فرمود: «‌ای آدم، ایشان را از اسامی آنان خبر ده‍.‌» و چون [آدم‏] ایشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: «‌آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را می‏دانم و آنچه را آشکار می‏کنید، و آنچه را پنهان می‏داشتید می‏دانم؟‌» (۳۳) و چون فرشتگان را فرمودیم: «‌برای آدم سجده کنید »، پس بجز ابلیس- که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد- [همه‏] به سجده درافتادند. (۳۴) و گفتیم: «‌ای آدم، خود و همسرت در این باغ سکونت گیر [ید] و از هر کجای آن خواهید فراوان بخورید و [لی‏] به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود.‌» (۳۵) پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد و فرمودیم: «‌فرود آیید، شما دشمن همدیگرید و برای شما در زمین قرارگاه، و تا چندی برخورداری خواهد بود.‌» (۳۶) سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آری، او [ست که‏] توبه‏پذیرِ مهربان است. (۳۷) فرمودیم: «‌جملگی از آن فرود آیید. پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد، آنان که هدایتم را پیروی کنند بر ایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد. (۳۸) و [لی‏] کسانی که کفر ورزیدند و نشانه‏های ما را دروغ انگاشتند، آنانند که اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.‌» (۳۹)‌ داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستان شجره ممنوعه آیه ۳۵ تا ۳۷ سوره بقره از جزء اول👇👇👇 وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَـٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿٣٥﴾ فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ ﴿٣٦﴾ فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧﴾ و گفتیم: «‌ای آدم، خود و همسرت در این باغ سکونت گیر [ید] و از هر کجای آن خواهید فراوان بخورید و [لی‏] به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود.‌» (۳۵) پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد و فرمودیم: «‌فرود آیید، شما دشمن همدیگرید و برای شما در زمین قرارگاه، و تا چندی برخورداری خواهد بود.‌» (۳۶) سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آری، او [ست که‏] توبه‏پذیرِ مهربان است. (۳۷) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستان‌های بنی‌اسرائیل از آیه ۴۰ تا ۶۶ از جزء اول: نجات از فرعون آیه ۴۹-۵۰ 👇👇👇 وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿٤٩﴾ وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿٥٠﴾ و [به یاد آرید] آن‌گاه که شما را از [چنگ‏] فرعونیان رهانیدیم [آنان‏] شما را سخت شکنجه می‏کردند پسران شما را سر می‏بریدند و زنهایتان را زنده می‏گذاشتند، و در آن [امر، بلا و] آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود. (۴۹) و هنگامی که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات بخشیدیم و فرعونیان را- در حالی که شما نظاره می‏کردید- غرق کردیم. (۵۰) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستان‌های بنی‌اسرائیل از آیه ۴۰ تا ۶۶ از جزء اول: گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل آیه ۵۱-۵۴ و نیز آیات ۹۲-۹۳ 👇👇👇 وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ﴿٥١﴾ ثُمَّ عَفَوْنَا عَنكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿٥٢﴾ وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿٥٣﴾ وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٥٤﴾ و آن‌گاه که با موسی چهل شب قرار گذاشتیم آن‌گاه در غیاب وی، شما گوساله را [به پرستش‏] گرفتید، در حالی که ستمکار بودید. (۵۱) پس از آن بر شما بخشودیم، باشد که شکرگزاری کنید. (۵۲) و آن‌گاه که موسی را کتاب و فرقان [جدا کننده حق از باطل‏] دادیم، شاید هدایت یابید. (۵۳) و چون موسی به قوم خود گفت: «‌ای قوم من، شما با [به پرستش‏] گرفتن گوساله، بر خود ستم کردید، پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید، و [خطاکاران‏] خودتان را به قتل برسانید، که این [کار] نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است.‌» پس [خدا] توبه شما را پذیرفت، که او توبه‏پذیر مهربان است. (۵۴) وَلَقَدْ جَاءَكُم مُّوسَىٰ بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ﴿٩٢﴾ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا ۖ قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ ۚ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٩٣﴾ و قطعاً موسی برای شما معجزات آشکاری آورد، سپس آن گوساله را در غیاب وی [به خدایی‏] گرفتید، و ستمکار شدید. (۹۲) و آن‌گاه که از شما پیمان محکم گرفتیم، و [کوه‏] طور را بر فراز شما برافراشتیم، [و گفتیم:] «‌آنچه را به شما داده‏ایم به جد و جهد بگیرید، و [به دستورهای آن‏] گوش فرا دهید.‌» گفتند: «‌شنیدیم و نافرمانی کردیم.‌» و بر اثر کفرشان، [مِهر] گوساله در دلشان سرشته شد. بگو: «‌اگر مؤمنید [بدانید که‏] ایمانتان شما را به بد چیزی وامی‏دارد.‌» (۹۳) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://www.aparat.com/v/j4BV7 ☝️یکی از قصه‌های قرآنی _ سوره بقره آیات67 تا 73 _استاد کافی داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm کانال معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠روایتی از آنچه بر یک مرد به دلیل بد اخلاقی با همسر در برزخ گذشت ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2566840 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄