eitaa logo
دانلود
✅ روزي پيامبر (ص) از ائمه خاندان خود براي سلمان صحبت مي فرمود، وقتي به نام حضرت مهدي (ع) رسيد، سلمان براي شناخت و ديدار او بي تابي کرد؛ پيامبر (ص) به او فرمود: تو و کساني همچون تو و هر کس که او را با حقيقت ايمان دوست بدارد، او را درک خواهد نمود. سلمان گفت: خدا را بسيار شکرکردم و گفتم: اي رسول خدا! آيا من تا زمان او زنده خواهم ماند؟ پيامبر (ص) پاسخ مستقيمي به اين سوال نداد و اين آيه را تلاوت فرمود: پس آنگاه که وعده نخستين آن دو (فساد) فرا رسد بندگاني از خود را که جنگاوراني نيرومندند بر شما برانگيزيم تا (براي تعقيب شما) داخل خانه ها را جستجو کنند و اين وعده انجام شدني است.(سوره آسراء آیه 5) 📚تفسير البرهان 7/320/8096، دلائل الائمه 447/424، بحارالانوار 15/9/9، المحجة 168 🌹از اين گفتگو فهميده‌مي‌شود که پيامبر (ص) از نسل‌هاي مجاهدي از قوم سلمان سخن مي‌گفته‌است که از مشرق زمين به‌پامي‌خيزند و زمينه استقرار حکومت حضرت مهدي (ع) را فراهم مي‌نمايند و مصداق اين حديث شريف نبوي هستند که فرمود: جماعتي از مشرق زمين قيام مي کنند و زمينه را براي حکومت مهدي (ع) فراهم مي نمايند. 📚سنن ابن ماجه 2/4088؛ البدء و التاريخ 2/174؛ مجمع الزوائد 7/318؛ الحاوي للفتاوي 2/60 و نهايه البدايه 1/41 @Dastanqm
🌸 لوح | چهار هزار شاگرد در شرایط اختناق ♦️ رهبرمعظم انقلاب: غالباً تصوّر میشود که علیه‌السّلام بر روى یک منبر مى‌نشست و چهار هزار نفر جمع میشدند. اما این‌جورى نبوده. چهار هزار نفر در طول عمر طولانىِ امام بتدریج خدمتشان رسیده‌اند. این‌جور نبود که خلفا‌ اجازه میدادند که امام بنشیند و حرف بزند. عمر امام یک عمر آرام و راحت نبوده است. منبع:کتاب همرزمان حسین علیه‌السلام 🔺 پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام، پوستر «چهار هزار شاگرد در شرایط اختناق» را منتشر می‌کند. 📥 دسترسی به نسخه قابل چاپ و ارسال نظر: http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=38410
🔴 شرط قیام عصر در بیان امام صادق علیه السلام 🔵 شخصی بنام «سهل بن حسن خراسانی» خدمت امام صادق ـ علیه السّلام ـ رسید، سلام کرده و نشست. عرض کرد یابن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی‌کنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی‌که بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید! حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امرکردند، تا تنور را روشن کنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو، در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض کرد: یابن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ مرا با آتش سوزان، از من درگذر، ... حضرت فرمودند: تو را بخشیدم، 🔺 در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق ـ علیه السّلام ـ بنام «هارون مکی» وارد شد در حالی‌که یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن‌حضرت رسید و سلام کرد. امام ـ علیه السّلام ـ جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور ... هارون مکی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. 🔹 امام ـ علیه السّلام ـ شروع کرد با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خرسان از او پرسیدن و ... سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن. مرد خراسانی بطرف تنور رفت و دید که «هارون مکی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام ـ علیه السّلام ـ از مرد خراسانی سئوال کرد: «از این‌ها در خراسان چند نفر پیدا می‌شود؟ مرد خراسانی عرض کرد: بخدا قسم یک‌ نفر هم نیست. 🔶 امام ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ما در زمانی که پنج نفر یاور اینچنین نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می‌دانیم. 📚 بحارالانوار، جلد ۴۷، صفحه ۱۲۳
20334345727438.mp3
7.48M
😍 والا محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ❤️ ما قطره‌ای به دریا 🌊 دریا محمد(ص) است 💚 صلی الله علیه وآله وسلم علیه السلام💚
✍️ ابوبصير از امام باقر (ع) روايت می‌كند كه فرمودند: 1️⃣ چون پيامبر اکرم (ص) به‌دنيا آمد مردى [یهودی] از اهل كتاب نزد جمعى از كه در ميان آن‌ها: هشام بن مغيره، وليد بن مغيرة، عاص بن هشام، ابو وجزة بن أبى عمرو بن امية و عتبة بن ربيعة بودند آمده و گفت: آیا ديشب در ميان شما نوزادى به‌دنيا آمده؟ گفتند: نه، گفت: پس چنين نوزادى بايد در به‌دنيا آمده باشد و نامش است، و خالى در بدن دارد كه رنگش چون خز خاكسترى است [منظور «مُهر نبوت» است] و نابودى و به‌دست او است، و به‌خدا اى گروه قريش اين مولود نصيب شما نشده است! 2️⃣ قریشیان (كه اين سخن را شنيدند) از نزد آن مرد پراكنده شده به جست‌وجو پرداختند و اطلاع پيدا كردند كه در خانهٔ بن عبدالمطلب نوزادى به‌دنيا آمده است. پس به‌دنبال آن گشتند و او را ديدند و گفتند: چرا، به‌خدا قسم که در ميان ما پسرى به‌دنيا آمده است. پرسيد: آيا پيش از آن‌كه من به شما بگويم يا بعد از آن به‌دنيا آمده‌؟ گفتند: پيش از آن‌كه آن سخن را به ما بگوئى، گفت: مرا پيش او ببريد تا او را ببينم. 3️⃣ آن‌ها نزد مادر آن حضرت (آمنه) آمدند و گفتند: پسرت را بياور تا ما او را ببينيم، آمنه گفت: به‌خدا اين فرزند من وقتى به‌دنيا آمد مانند بچه‌هاى ديگر نبود، او دو دست خود را به زمين نهاد و سر به‌سوى آسمان بلند كرد و بدان نگريست سپس نورى از او ساطع گشت كه من كاخ‌هاى بصرى را [شهرى در سرحد شام] مشاهده كردم و شنيدم هاتفى در هوا می‌گفت: همانا تو سَروَر مردم را زادى، و چون او را بر زمين نهادى بگو: او را از شرّ هر حسودى به خداى يگانه پناه دادم، و نامش را بگذار. 4️⃣ یهودی گفت: او را بياور، و چون آمنه آن حضرت را آورد آن مرد او را نگريست و برگردانيد و چون آن خال [مهر نبوت] را در ميان دو شانه‌اش ديد بيهوش شده روى زمين افتاد، قريش آن حضرت را گرفته به مادرش دادند و گفتند: خدا اين فرزند را بر تو مبارک سازد. 5️⃣ همين كه از نزد [س] بيرون رفتند آن مرد به هوش آمد، به او گفتند: واى بر تو! اين چه حالى بود كه به تو دست داد؟ گفت: نبوت تا روز قيامت از بين رفت، به‌خدا اين کودک همان كسى است كه آن‌ها را نابود سازد، قريش از اين سخن خوشحال شدند، آن مرد كه خوشحالى قريش را ديد به آن‌ها گفت: شادمان شديد؟! به‌خدا سوگند چنان حمله و يورشى بر شما بَرَد [و بر شما مسلط شود] كه اهل شرق و غرب زمين از آن یاد كنند!
📚 منابع حدیث: 1️⃣ الکافی، ج۸، ص۳۰۰ 2️⃣ الأمالی (للشیخ الطوسی)، ص۱۴۵ 3️⃣ بحارالأنوار، ج۱۵، صفحات۲۹۴و۲۷۱و۲۶۰ 4️⃣ الوافی، ج۲۶، ص۳۵۹ 5️⃣ اثبات الهداة، ج۱، ص۱۹۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم نهم؛ امام کاظم علیه السلام خبر امام کاظم از آینده ✅ ابوخالد می‌گوید: مهدی عباسی (سومین خلیفه عباسی) دستور جلب امام کاظم (ع) را داده‌بود و مأمورین او، آن حضرت را (از مدینه به بغداد) نزد او می‌بردند، در منزل‌گاه زباله من با آن حضرت سخن می‌گفتم، به من فرمود: چرا اندوه‌گین هستی؟ گفتم: چگونه اندوهگین نباشم با اینکه شما را نزد این طاغوت (مهدی عباسی) می‌بردند و نمی‌دانم چه بر سرت می‌آید؟ فرمود: در این سفر آسیبی به من نمی‌رسد، وقتی که فلان ماه فرارسید در فلان‌روز و فلان‌مکان خود را به من برسان. من دقیقه‌شماری می‌کردم تا آن‌روز فرارسید، درهمان‌روز خود را به آن‌محل رساندم، نزدیک بود خورشید غروب کند، دیدم از امام کاظم (ع) خبری نیست، شیطان در دلم وسوسه کرد و ترسیدم درمورد سخن امام (که فلان‌ساعت در فلان‌جا با من ملاقات کن) شک نمایم، که ناگاه چشمم به یک سیاهی خورد، که از سوی عراق می‌آمد، جلو رفتم دیدم امام کاظم (ع) جلو قافله بر استری سوار شده‌است و به من فرمود: ایابا خالد! گفتم: بله، ای پسر رسول خدا! فرمود: (لا تشکن ود الشیطان انک شککت: البته شک نکن، زیرا شیطان دوست دارد که شک کنی). عرض کردم: شکر خدا را که شما را از گزند طاغوت حفظ کرد. فرمود: مرا بار دیگر به‌سوی آنها بازمی‌گردانند، که در این بازگشت خلاص نشوم (و با این سخن اشاره به دست‌گیری خود به دستور هارون نمود، که در زندان او، به‌شهادت خواهدرسید). (274) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم نهم؛ امام کاظم علیه السلام مسلمان شدن مسیحی آگاه در محضر امام کاظم (ع) ✅ یک نفر مسیحی (دانشمند و کنجکاو) به محضر امام کاظم (ع) آمد و گفت: سی سال است که از پروردگارم خواسته‌ام تا مرا به بهترین دین‌ها و به ممتازترین بندگان خود، هدایت نماید تا آنکه شبی در عالم خواب، شخصی مرا به مردی (به نام مطروان) که در (علیای دمشق) سکونت داشت معرفی کرد، نزد او رفتم، پس از گفتگو، گفت: (اگر علم اسلام، تورات، انجیل و تمام کتاب‌های آسمانی و اخبار را می‌خواهی به مدینه برو و در آنجا بپرس (موسی بن جعفر) کیست، وقتی به خدمتش رسیدی، بگو که فلان کسی در علیای دمشق سلام رسانید و مرا به‌سوی تو فرستاده‌است … هرچه خواهی در نزد او است … ). ✳️ مرد مسیحی، به مدینه مسافرت کرد و سر انجام به محضر امام کاظم (ع) رسید و سرگذشت و خواب خود را بیان کرد و گفت: مطروان که مرا نزد شما فرستاده، سلام برسانید، آنگاه گفت: (اگر اجازه بدهی تکفیر کنم (یعنی تواضع مخصوصی که در برابر سلاطین می‌نمایند و اندکی خم می‌شوند و ...). من ترسیدم که مبادا او از جاسوسان منصور دوانیقی (دومین خلیفه عباسی) باشد، زیرا منصور در مدینه جاسوس‌های زیادی داشت تا حرکات شیعیان را تحت‌نظر بگیرند و گزارش دهند، که اگر شیعیان به امامت شخصی قائل شدند، منصور گردن آن شخص را بزند، از این رو به مؤمن الطاق گفتم: از این دورتر بایست، زیرا در مورد خودم و تو، احساس خطر می‌کنم، این پیرمرد مرا می‌خواهد نه تو را، مؤمن الطاق اندکی از من دور شد و من دنبال آن پیرمرد ناشناس حرکت کردم و ترسان و هراسان در پشت‌سر او می رفتم، تا اینکه مرا به در خانه امام کاظم (ع) برد و خودش رفت و مرا تنها گذاشت. ناگاه خادم امام، بیرون آمد و گفت: بفرما، من وارد خانه امام کاظم (ع) شدم، همین‌که آن‌حضرت را دیدم، بی‌آنکه چیزی بگویم، فرمود: (نه به سوی مرحبه و نه به سوی قدریه و نه به سوی معتزله، بلکه به سوی من، به سوی من بیا). هشام: قربانت گردم پدرت از دنیا رفت؟ امام کاظم: آری. هشام: وفات کرد یا او را با شمشیر کشتند. امام کاظم: آری (وفات کرد) هشام: امام ما بعد از او کیست؟ امام کاظم: اگر خدا بخواهد تا تو را هدایت نماید، هدایت خواهد کرد. هشام: فدایت شوم، عبدالله (برادرت) معتقد است که، امام بعد از پدرش او است. امام کاظم: عبدالله می‌خواهد خدا عبادت نشود. هشام: قربانت گردم، امام بعد از امام صادق (ع) کیست؟ امام کاظم: اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد. هشام: آیا آن امام شما هستید؟ امام کاظم: نه، من این سخن را نمی‌گویم. هشام، شیوه سؤال کردن خود را عوض کرد و این بار، از امام کاظم (ع) چنین پرسید: (آیا شما امام دارید؟) امام کاظم: نه. هشام: در یافتم که او خودش امام است، در این هنگام، شکوه عظیمی از او بر دلم افتاد که عظمت آن را جز خدا نداند، همانگونه که شکوه امام صادق (ع) بر دلم می افتاد. هشام: آیا همانگونه که از پدرت مسائلی می پرسیدم، از شما نیز بپرسم. امام کاظم (ع): آنچه می خواهی بپرس، تا آگاهی یابی، ولی موضوع را بپوشان که نتیجه فاش نمودن آن، سر بریدن است (اشاره به سانسور و خفقان حکومت طاغوتی منصور دوانیقی). هشام می‌گوید: آنچه مسأله داشتم سؤال کردم و او پاسخ داد، امام کاظم (ع) را دریای ژرف و بی‍کران علم و معرفت یافتم، به او عرض کردم: (شیعیان پدرت سرگردان هستند، اگر اجازه بفرمائی با تعهد به پوشاندن موضوع، که از من گرفتی، با شیعیان تماس بگیرم و آنها را به سوی امامت شما راهنمائی نمایم. امام کاظم: هرکدام از شیعیان را که دیدی دارای رشد و استقامت و هشیاری است، جریان را به او بگو و با او شرط کن که موضوع را مخفی بدارد، که نتیجه فاش کردن، سربریدن است - و با دست اشاره به گلو کرد. هشام: من از نزد آن حضرت بیرون آمدم و خود را به نزد مؤمن الطاق رساندم، به من گفت: چه خبر؟ گفتم: هدایت بود و ماجرا را برایش بیان کردم، سپس جریان را به فضیل و ابو بصیر گفتم، آنها نیز به حضور امام کاظم (ع) رسیدند و سؤالاتی کردند و جواب صحیح شنیدند و به امامتش معتقد شدند، سپس هرکسی از مردم به حضورش رفت، امامتش را پذیرفت، جز طائفه عمار (ساباطی) و اصحاب او. و اطراف (عبدالله افطح) کم‌کم خلوت شد، او علت را پرسید، گفتند: (هشام بن سالم) مردم را از پیرامون تو پراکنده نموده است، عبدالله چندنفر از مریدهایش را مأمور کرده‌بود تا مرا کتک بزنند. (287) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/XdoxR?playlist=25988178 نماهنگ «اسلام امانت خدا»؛ بیانات امام خمینی(ره) درباره پیامبر اکرم(ص) کانال بشارت در ایتا👇 @besharat_ir @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️زنان در آخرالزمان 💠امام علی علیه السلام می‌فرماید: «یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمانِ وَ اقتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الاَزمِنَةِ نِسْوَةٌ کَاشِفاتٌ عَارِیاتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّینِ دَاخِلاتٌ فِی الفِتَنِ مَائِلاتٌ اِلَی الشَّهَواتِ مُسرِعاتٌ اِلَی اللَّذَّاتِ مُستَحِلّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِداتٌ.» 📚(من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 390.) 🔹در آخِرُالزّمان و نزدیک شدن قیامت - که بدترین زمان‌ها است - زنانی ظاهر می‌شوند که برهنه و عریان هستند! زینت‌های خود را آشکار می‌سازند، به فتنه‌ها داخل می‌شوند و به سوی شهوت‌ها می‌گرایند! به سوی لذت‌ها می‌شتابند، حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی شهید «امیراحمدی» بعد از ۷ سال محقق شد همسر شهید امیراحمدی: 🔹سال ۱۳۹۴ بود که ایشان با گروهی آشنا شده و برای حضور در سوریه ثبت‌نام کرده بودند. آن سال‌، هنوز فرزند نداشتیم. به من گفت که باید ۳-۴ هفته برای حضور در دوره آموزشی بروم تا بتوانم در سوریه حضور پیدا کنم. خیلی بی‌تابی کردم و از او خواستم که نرود؛ اما او گفت: «نمی‌توانم نروم، چرا که من هم سهمی دارم.» 🔹به دوره آموزشی رفت، اما در میان‌دوره به او گفته بودند که نمی‌تواند به سوریه برود. از آنجا که خانواده امیر احمدی یک شهید داشت، فرد دیگری اجازه پیدا نمی‌کرد که به سوریه برود. البته تا آخرین لحظه تلاش کرد، اما نتوانست به آرزویش برسد. واقعاً ناراحت بود و خواب و خوراک نداشت. 🔹جالب است بدانید که گروهی که سلمان می‌خواست همراه با آنان به سوریه برود، همان شهدای خان‌طومان بودند که تقریباً تمامشان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. همین موضوع او را بسیار بیشتر ناراحت می‌کرد و می‌گفت: اگر می‌رفتم، شهادتم حتمی بود. 🔸شهید سلمان امیراحمدی از جمله شهدایی است که در اغتشاشات اخیر در منطقه فلاح تهران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زن بارداری که زیر آوار هم به فکر حجابش بود! ⏪مامور هلال احمر: اول صبح گفتم خدایا یک معجزه نشانم بده! 🔺 ماجرای زن بارداری که ۱۸ ساعت، از زیر سه طبقه آوار در زلزله سر پل ذهاب کرمانشاه زنده بیرون آمد و تقاضای جالبی کرد. قابل توجه دشمنان حجاب: این شیرزن، از زنان کُرد ایران است . ══════════✦✧ ⃟ ⃟♥️ ⃟ 🆔@sabke_zendegie_mahdavi ▁▂▃▄▅💐🇮🇷💐▅▄▃▂▁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅منادی🔅 📌مرکزجامع رصد سامانه های فرهنگی 📊رصد دستاوردهای کشور در حوزه مجازی ✍️ معرفی سیصد سامانه و پلتفرم ایرانی ⚙️ما در اینجا شما را با ابزارها، سامانه ها، پلتفرم های مجازی، به روز میکنیم 🙏ممنون میشویم مارابه بقیه معرفی کنید آدرس عضویت: 🆔https://eitaa.com/joinchat/2179268800C31a8a097ef
سلام علیکم برای تکمیل پژوهشی در زمینه ی مهدویت، نیاز به نظر سنجی عمومی در مسائل مهدوی داریم. از شما عزیزان خواهشمندیم در این نظر سنجی ها شرکت کرده و با ما همراه باشید ..‌. 1️⃣ سوال: به نظر شما مهم ترین علت طولانی شدن غیبت امام زمان (عج) چیست ؟؟؟ لطفا پاسخ های خود را برای مدیر کانال ارسال کنید : @Mahdi_yarrr بهترین پاسخ ها در کانال ارسال خواهد شد. با تشکر از مشارکت شما 🌹 @be_samte_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 بی غیرتی بعضی مردان آخر الزمان 🔵 در روایت هست مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی «قحط غیرت» می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند. 🌕 و در روایت دیگری آمده است : يطيع الرجل زوجته و يعصی والديه. 🔹 مردان آسيب ديده دوره آخرالزمان از اطاعت و احترام والدين دوری میكنند. در عين حال يك گرايش و اطاعت و پيروی صد در صد از همسران خود در رفتارشان ديده میشود.( البته منظور اطاعت در معاصی هست)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم کانال استیکر مدرسه👇👇👇👇 @stikermadreseh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم 🔹یک سال پس از تبعید امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به همراه عده ای از برادرانشان به منظور دیدار و نیز تجدید عهد با امام زمان خویش راهی دیار غربت شدند. هنگامی که مرکب حضرت معصومه سلام الله علیها و همراهانشان به شهر ساوه رسید، ماموران حکومتی به دستور مامون عباسی با این کاروان وارد جنگ شدند. بر اثر این درگیری، تعداد زیادی از همراهان آن حضرت به شهادت رسیدند و خود ایشان نیز از شدت غم و اندوه این واقعه و یا به قولی بر اثر مسمومیت، به سختی بیمار شدند و ادامه سفر برای آن بانوی بزرگوار ناممکن شد. لذا دستور دادند که ایشان را به قم ببرند.[1] ☘️در بیست و سوم ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری قمری کجاوه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در میان استقبال پر شور و بی نظیر مردم شریف قم به این سرزمین وارد شد. ناقه آن حضرت در محلی که امروزه به میدان میر معروف است، زانو به زمین زد و این افتخار نصیب موسی بن خزرج، بزرگ اشعریان قم گردید که هفده روز میزبان آن بانوی گرامی اسلام باشد.[2] 🌱خانه به احترام اقامت حضرت فاطمه معصومه به صورت مدرسه درآمد که امروزه به مدرسه "ستیه" معروف است و محراب عبادتشان "بیت النور" نام گرفت که هم اکنون نیز به عنوان زیارتگاه، مورد توجه عاشقان و شیفتگان حضرتش می باشد. 1️⃣الحیاة السیاسیة للامام الرضا ص۴۲۸ 2️⃣سفینة البحار ج۳ ص۹۳۵ ماده فطم http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا