eitaa logo
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانی درباره از قول آیت الله مجتهدی از علماء تهران، نقل شده: شبی در نجف، بعد از اتمام نماز جماعت پشت سر آیت‌الله شهید مدنی و خلوت‌شدن مسجد، ناگهان دیدم آقای مدنی به شدت شروع‌کرد به گریستن، چون به من اظهار لطف‌داشتند به خودم جرئت دادم و از ایشان علت گریه را آن هم این‌طور ناگهانی پرسیدم. ایشان فرمودند: بعد از نماز یکی به من گفت امام زمان (عج) را دیده است که به او فرموده‌اند: ببین این شیعیان بعد از نماز بلافاصله به سراغ کارهای خود رفتند و هیچ‌کدام برای فرج من دعا نکردند. من هم تا این را شنیدم به شدت متأثر شدم و گریستم. آقای مجتهدی می‌گفت: بعدا متوجه شدم، امام زمان علیه‌السّلام این گلایه را به خود ایشان کرده‌بود. 📚پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه @Dastanqm
🌺🍃 برخی از داستان‎ها و روایت‎های تاریخی سوره آل عمران: داستان مریم و عیسی علیهماالسلام نذر مادر حضرت مریم و ولادت حضرت مریم؛ آیات ۳۵-۳۷ إِذْ قَالَتِ امْرَ‌أَتُ عِمْرَ‌انَ رَ‌بِّ إِنِّي نَذَرْ‌تُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّ‌رً‌ا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٣٥﴾ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَ‌بِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ‌ كَالْأُنثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْ‌يَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّ‌يَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّ‌جِيمِ ﴿٣٦﴾ فَتَقَبَّلَهَا رَ‌بُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِ‌يَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِ‌يَّا الْمِحْرَ‌ابَ وَجَدَ عِندَهَا رِ‌زْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْ‌يَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْ‌زُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ‌ حِسَابٍ ﴿٣٧﴾ چون زن عمران گفت: «پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد؛ پس، از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى.» (۳۵) پس چون فرزندش را بزاد، گفت: «پروردگارا، من دختر زاده‌ام -و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود- و پسر چون دختر نيست، و من نامش را مريم نهادم، و او و فرزندانش را از شيطان رانده‌شده، به تو پناه مى‌دهم.» (۳۶) پس پروردگارش وى [مريم‌] را با حُسنِ قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد، و زكريا را سرپرست وى قرار داد. زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مى‌شد، نزد او [نوعى‌] خوراكى مى‌يافت. [مى‌]گفت: «اى مريم، اين از كجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى‌]گفت: «اين از جانب خداست، كه خدا به هر كس بخواهد، بى شمار روزى مى‌دهد.» (۳۷) @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهار دعاى پرمحتوا از امام صادق(علیه السلام) گروهى از بزرگان یاران امام صادق(علیه السلام) دعاى پرمحتواى زیر را از آن حضرت نقل کردند. امام(علیه السلام)فرمود: در شگفتم از کسى که از چهارچیز مى ترسد چرا به چهار ذکر (آیه از قرآن مجید) پناه نمى برد؛ نخست: تعجّب مى کنم از کسى که از دشمن مى ترسد چرا به این ذکر پناه نمى برد: «حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ؛ خدا ما را کفایت مى کند و او بهترین حامى ماست».(۱) زیرا خداوند در پى آن مى فرماید: «به خاطر این دعا آن گروه از مؤمنان، با نعمت و فضل پروردگار (از میدان نبرد، سالم) بازگشتند در حالى که هیچ ناراحتى به آنان نرسید».(۲) دیگر این که در شگفتم از کسى که غم و اندوهى به او رسیده چگونه به این ذکر پناه نمى برد: «لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ؛ خداوندا جز تو مع بودى نیست منزّهى، من از ستمکاران بودم (مرا ببخش و از این اندوه رهایى ده)»(۳) زیرا خداوند در پى آن مى فرماید: «ما او را (اشاره به یونس(علیه السلام) است) از آن اندوه نجات بخشیدیم و همین گونه مؤمنان را نجات مى دهیم».(۴) و نیز در شگفتم از کسى که در برابر توطئه خطرناکى قرار گرفته چگونه به این ذکر پناه نمى برد: «اُفَوِّضُ اَمْرِی اِلَى اللهِ اِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ؛ من کار خود را به خدا واگذار مى کنم زیرا خداوند نسبت به بندگانش بیناست».(۵) خداوند در پى آن مى فرماید: «خداوند او را (اشاره به مؤمن آل فرعون) از نقشه هاى شوم آنها (فرعونیان) رهایى بخشید».(۶) و نیز در شگفتم از کسى که مواهب دنیوى از خدا مى خواهد چرا از این ذکر استفاده نمى کند: «ماشاءَ اللهُ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ؛ آنچه خدا بخواهد انجام مى گیرد هیچ قوّت و قدرتى جز از ناحیه خدا نیست»(۷) زیرا خداوند در پى آن مى فرماید: «… امید دارم پروردگارم بهتر از باغ تو به من دهد».(۸) (اشاره به دو دوستى که یکى با ایمان بود و فقیر و دیگرى ثروتمند و ضعیف الایمان).(۹) سوره آل عمران، آیه ۱۷۳. ۲. سوره آل عمران، آیه ۱۷۴. ۳. سوره انبیاء، آیه ۸۷. ۴. سوره انبیاء، آیه ۸۸. ۵. سوره غافر، آیه ۴۴. ۶. سوره غافر، آیه ۴۵. ۷. سوره کهف، آیه ۳۹. ۸. سوره کهف، آیه ۴۰. ۹. امالى صدوق، صفحه ۶، حدیث ۲ و بحارالانوار، جلد ۹۰، صفحه ۱۸۴، حدیث ۱ . @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍎تفسیر کودکانه از سوره‌ی توحید: ✔️یکی بود یکی نبود , غیر از خدای خوب و مهربون هیچ‌کس نبود در روزگاران قدیم زمان پیامبر ما مسلمانان , مردی بود که سیاه‌پوست بود و اسمش بود بلال نوکر یه آدم خیلی بدجنسی بود که این آدم بت‌پرست بود ولی بلال بیچاره مجبور بود براش کار کنه اون بلال رو کتک می‌زدو اذیت می‌کرد یه روزی از روز ها بلال فهمید که مردی به اسم محمد (ص) کنار اون ها زندگی می‌کنه که خیلی مهربونه و بین سیاه و سفید فرقی نمی‌ذاره و بین پول‌دار و بی‌پول فرقی نمی‌ذاره و بین نوکر و رییس فرقی نمی‌ذاره بلال یک‌روز که کاراش تموم شده‌بود و اربابشم خوابیده‌بود یواشکی خواست بره خونه پیامبر خدا وقتی رفت و دید پیامبر داره درباره خدا صحبت میکنه نشست پای حرفای پیامبر 🔴 پیامبر میگفت خدا احد است , یعنی خدا یه دونه است و دوتا نیست بلال از پیامبر می‌پرسه خدا گرسنه‌میشه؟ تشنه میشه؟ خوابش میگیره؟ 🔴 پیامبر می‌فرمایند : نه خدا صمد است , این ما آدم‌ها هستیم که به خواب و غذا و آب نیاز‌داریم خدا به اینها بی‌نیازه و به هیچی احتیاج نداره پس الله و صمد , یعنی خدا بی نیاز است بلال می‌پرسه خدای احد بچه داره؟ مامان و بابا داره؟ 🔴 پیامبر می‌فرمایند : خدا بچه نداره , مامان و بابا هم نداره : لم یلد ولم یولد بلال خیلی خوشحال میشه چه خدای خوبی , چقدر قویه و چقدر مهربونه دوست داره خدای احد رو بپرسته و دلش نمیخواد بت‌پرست باشه بلال می‌پرسه خدا شبیه کیه؟ 🔴 پیامبر می‌فرمایند : خدا شبیه کسی نیست , کسی هم شبیه خدا نیست ( ولم یکن له کفوا احد) بلال خوشحال میشه و برمی‌گرده خونه بچه ها چشمتون روز بد نبینه ارباب بلال دم در وایساده بود و عصبانی بود , آخه فهمیده‌بود که بلال رفته پیش پیامبر خدا ارباب بلال بت‌پرست بود و ارباب بلال رو میبره روی ماسه‌های داغ توی بیابون اون‌قد بلال رو کتک می‌زنه تا بگه بت‌پرسته بلال میگه : قل هو الله احد ( یعنی خدا یه دونه است) اون می‌خواست فقط خدا رو بپرسته پیامبر که فهمید ارباب بلال این کار رو بااون کرده و کتکش‌زده یک نفر رو می‌فرسته تا بلال رو نجات‌بده اون مرد می‌آد بلال رو از اربابش می‌خره و بلال از یاران خوب پیامبر میشه 📚شهر داستان @pocterhayeqoran @koodakAliAsghar @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم از کانالهای ما دیدن فرمایید: پوسترهای قرآنی @pocterhayeqoran داستان‌های قرآنی و مذهبی @Dastanqm نهج‌البلاغه بخوانیم @nahgolbalagh کانال کودکان علی اصغر @koodakAliAsghar بشارت_مناسبت‌های مذهبی @besharat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان‌هایی از 👇 🏠خانه وسیع امیر مؤ منان على علیه السلام به عیادت یكى از دوستانش به نام كه در بصره زندگى مى‌كرد رفت ، وقتى چشمش به خانه وسیع او افتاد فرمود: (این خانه با این همه وسعت را در این دنیا براى چه مى‌خواهى ؟ با اینكه در آخرت به آن نیازمندتر هستى ؟) آرى مگر اینكه بخواهى به این وسیله به آخرت برسى مانند آنكه : 1- در این خانه از مهمان ، پذیرائى كنى 2 - صله رحم نمائى و حقوق (واجب ) خود را از این خانه خارج كرده و به اهلش برسانى ، فاذا انت قد بلغت بها الاخره : (كه در این صورت با این گونه خانه به آخرت نائل شده اى ) علاء عرض كرد: اى امیر مؤ منان ! از برادرم ، پیش تو شكایت مى‌كنم ، امام فرمود: براى چه ؟ مگر چه كرده ؟ علاء عرض كرد: عبائى (ناچیز) پوشیده و از دنیا كناره‌گرفته‌است . على علیه‌السلام فرمود: او را نزد من بیاور، وقتى كه عاصم به حضور على علیه السلام آمد، حضرت به او فرمود: (اى دشمنك جان خود، شیطان در تو راه یافته و تو صید او شده اى آیا به خانواده ات رحم نمى‌كنى ؟ تو خیال مى‌كنى خداوند خداوند كه طیبات (زندگى خوب ) رابر تو حلال‌كرده ، دوست‌ندارد كه از آنها بهره‌مندشوى ؟! انت اهون على الله من ذلك : (تو بى‌ارزش‌تر از آنى كه خداوند با تو چنین‌كند). عاصم عرض‌كرد: (اى امیرمؤ منان ! ولى تو با این لباس خشن و غذاى ناگوار به‌سر مى‌برى ) (و من از تو پیروى مى‌كنم ) امام فرمود: عزیزم ! من مثل تو نیستم ان‌الله تعالى فرض على ائمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس ، كیلا یتبیغ بالفقیر فقره ، (خداوند متعال بر پیشوایان عدل و حق ، واجب‌شمرده‌است كه بر خود سخت‌گیرند، و شیوه زندگیشان را هم‌آهنگ با وضع زندگى طبقه ضعیف مردم قراردهند، تا نادارى فقیر موجب نافرمانى او از جدانشود یا (- تانادارى فقیرى ، موجب آن نشود كه به او سخت‌بگذرد)(1) به این ترتیب على علیه‌السلام یك درس مهم اقتصاد اسلامى را تعلیم‌داد و از افراط و تفریط شدیدا نهى‌كرد و وظیفه رهبران حق را مشخص‌نمود. 1- نهج‌البلاغه صبحى صالح خطبه 210. منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام / مصطفی زمانی وجدانی؛ داستانها و پندها جلد 6 📚📚تبیان @Dastanqm
بسم الله الرحمن الرحیم از کانالهای ما دیدن فرمایید: پوسترهای قرآنی @pocterhayeqoran داستان‌های قرآنی و مذهبی @Dastanqm نهج‌البلاغه بخوانیم @nahgolbalagh کانال کودکان علی اصغر @koodakAliAsghar بشارت_مناسبت‌های مذهبی @besharat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان‌هایی از 👇 😩ناله عقیل از آهن گداخته 😩 ✔️ فاطمه بنت اَسَد مادر حضرت علی (علیه السلام) چهار پسر داشت، که بین هر یک با دیگری، ده سال فاصله بود، به این ترتیب: طالب، عقیل، جعفر و علی (علیه السلام) . عقیل دومین پسر ابوطالب، مردی خوش‌فکر و حاضرجواب و شجاع بود و در از رزمندگان سپاه علی (علیه‌السلام) به شمار می‌آمد، فرزندان و نوادگان عقیل، و در میان آنها به‌خصوص حضرت مسلم فرزند عقیل، همه از حامیان دین بودند و گروهی از آنها در کربلا در رکاب حسین بن علی (علیه السلام) به شهادت رسیدند.[1] امام علی (علیه‌السلام) در خطبه‌ای می‌فرماید: «سوگند به خدا برادرم عقیل را دیدم که در زیر چنگال فقر و تهی‌دستی، دست‌وپا می‌زد تا آن‌جا که از من خواست از گندمی که از حقوق شما است به او ببخشم، در حالی که فرزندان او از شدت فقر، پریشان و غبارآلود دیدم، گویا صورت‌شان با نیل، سیاه شده‌بود، عقیل چند بار رفت‌و آمد کرد و مکرر در هر بار با حالت جان‌سوزی، خواسته‌اش را بازگو کرد من حرف‌های او را گوش می‌دادم، او گمان کرد که من دینم را می‌فروشم و از خواسته او اطاعت می‌کنم و از شیوه خود دست برمی‌دارم، در این موقع آهنی را 🔴داغ‌کردم و آن را به بدن عقیل نزدیک‌نمودم تا از آن درسی‌بگیرد😔، او پس از آن‌که حرارت آتش را احساس کرد، ناله‌ای همانند ناله‌بیماران کشید😩 و نزدیک‌بود از حرارت آهن تفتیده بسوزد، به او گفتم: زنان در سوگ تو بنشینند ای عقیل! آیا از آتشی که انسان برای بازی خود، آن را گداخته‌است ناله می‌کنی، ولی مرا به سوی آتش می‌کشی که خداوند جبّار، آن را از خشم خود افروخته‌است، اتئنّ من الاذی ولا ائنّ من لظی؛ آیا تو از آزاری که مدت کوتاه است ناله می‌کنی و من از آتش افروخته و جاودانه دوزخ ناله نکشم؟.[2] [1]. سیره ابن هشام، ج1، ص263؛ قاموس الرجال، ج6، ص311 به بعد. [2]. نگاه کنید به خطبه 224 نهج البلاغه. منبع :محمد محمدي اشتهاردي ؛داستان هاي نهج البلاغه مرکز اطلاع‌رسانی آل‌البیت @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ، وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى، وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً، كَلَمْحِ الْبَصَرِ، أَوْ هُوَ أَقْرَبُ، يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ، وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ، يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. @Dastanqm
💪 قاطعیت، برای اجرای عدالت 💪 ✔️ پس از عثمان، مردم مسلمان اجتماع‌كردند و با علی (علیه السلام) به عنوان خلیفه و رهبر مسلمین، بیعت‌نمودند، و آن حضرت به خاطر برپائی حق و عدل و نابودی باطل و ظلم، زمام امور رهبری را به‌دست گرفت. چندان نگذشته بود كه گروهی دنیاپرست كه رد بیعت خود با علی (علیه السلام) نیز هدفشان دنیا و امور مادی بود، وقتی دیدند، با برپائی حكومت علی (علیه السلام) به هدف نامشروع خود نمی‌رسند، بیعت خود را شكستند، و در هر فرصتی نغمه مخالفت با علی (علیه السلام) سردادند، مانند: طلحه، زبیر، عبدالله بن عمر، سعد بن ابی وقاص، محمد بن مسلمه و... . پر واضح است كه علی (علیه السلام) بیعت آن‌ها را بر این اساس كه حامی دین و عدالت باشند پذیرفته‌بود، ولی آنها هدف مادی داشتند، و هدفشان با هدف علی (علیه السلام) متفاوت بود، بنابر این پیوند آنها با علی (علیه السلام) در كانال دیگری بود، و طبیعی است كه چنین پیوندی، ناپایدار است، از این رو خواه‌ناخواه به‌زودی آنها از علی (علیه السلام) جدامی‌شدند و با مرام او مخالفت می‌كردند. امام علی (علیه السلام) آنها را مورد سرزنش و خطاب قرار داد و فرمود: «لم تكن بیعتكم ایای فلته، ولیس امری و امركم واحدا انی اریدكم لله و انتم تریدوننی لانفسكم» «بیعت شما با من، بدون‌مطالعه و ناگهانی نبود، و اكنون هدف من و شما یك‌سان نیست، من شما را برای خدا و در خط خدا، می‌خواهم، ولی شما مرا برای اهداف(شوم) خود می‌خواهید». 💬 بنابر این، با این دوگانگی نمی‌توانم، با شما باشم، سپس فرمود:« مردم مرا در راه اصلاح و سامان‌یافتن جامعه خودتان كمك‌كنید، و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته، حتی اورده منهل الحق وان كان كارها؛ سوگند به خدا داد مظلوم را از ستم‌گر می‌گیرم، و افسار ستم‌گر را می‌كشم، تا او را به آبشخور حق، واردسازم، هرچند ناخوش‌آیند او باشد».[1] [1] . نگاه كنید به خطبه 136 #. منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام / محمد محمدی اشتهاردی ؛داستان های @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) با هم ازدواج کردند،صاحب پنج فرزند به نام های حسن، حسین، زینب، ام كلثوم و محسن شدند. (س)،سومین فرزند آنها بود.زینب،به معنی است و این نام از طرف خداوند برای او انتخاب شد.زینب پنج سال بیشتر نداشت که پدر بزرگ اش،حضرت محمد(ص) را از دست داد.حضرت فاطمه(س) بعد از پدر گرامی‌اش چند ماهی بیشتر در این دنیا نماند بنابراین زینب از محبتهای مادری هم زیاد بهره‌ای نبرد.بعد از مادر،پدرش علی(ع) و برادرانش حسن(ع) و حسین(ع) تربیت او را به‌عهده‌گرفتند. (س) به برادرانش علاقه زیادی داشت و موقعی که می‌خواست ازدواج کند،با خواستگارش، عبدالله بن جعفر شرط کرد که او را از برادرش،امام حسین جدا نکند. بانوی بزرگ اسلام زینب كبری(س)حدود سی و پنج سال داشت كه پدرش علی(ع) به شهادت رسید. شهادت امیرالمؤمنین و جدایی زینب از پدر بسیار سخت بود. او بعد از وفات پدر بزرگش رسول خدا و شهادت مادرش فاطمه زهرا (س) دل به پدر بسته بود.پس از آن،در سال‌های بعد،شهادت مظلومانه برادران عزیزش را به چشم خود دید و اشك‌ غم از دیدگانش جاری شد و روحش آزرده شد اما این مصیبت‌ها،دردها،رنج‌ها و غم‌های عظیم اراده او را ضعیف نکرد.او با صبرش،موجب افتخار و سرافرازی خاندان نبوت و ولایت شد.در روز عاشورا به خاطر فداكاری‌ها و پرستاری های زیبایش از امام سجاد(ع) که در آن زمان بیمار بودند،و مجروحین دشت کربلا،نامش در تاریخ جاودان گشت و روز ولادت او را به نام نامگذاری کردند. فرآوری:رحیمه زرگر بخش کودک و نوجوان تبیان منبع:پایگاه یاران امین،راسخون @Dastanqm