✔️✔️ دوره امامت #امام_هادی _علیه السلام_ معاصر بود با خلافت خلیفه عباسی
معتصم،
واثق،
متوکل،
منتصر،
مستعین و
معتز
که حضرت در ماه رجب سال 254 هـ.ق #مسموم شد و به شهادت رسید.
دوره زندگی این امام همام در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
1️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان پدر:
حضرت در خانه «اهل بیت که خداوند آنها را از هر آلودگی پاک کردهاست» بهدنیاآمد و در این خانه نورانی که معدن حکمت و فضیلت بود پرورش یافت. از همان کودکی به راهنمایی و ارشاد مردم پرداخت و در مکتب عالی دانش و فضیلت خود گروههایی از علاقهمندان و ارادتمندان خاندان نبوت را میپروراند.
امام_هادی ـ علیه السّلام ـ شش ساله بود که مأمون از دنیا رفت و معتصم جای او را گرفت. دو سال بعد معتصم #امام_جواد ـ علیه السّلام ـ پدر امام هادی ـ علیه السّلام ـ را مسموم کرد و به شهادت رساند و امام هادی ـ علیه السّلام ـ به امامت رسید.
📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@besharat_ir
@Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
✔️✔️ دوره امامت #امام_هادی _علیه السلام_ معاصر بود با خلافت خلیفه عباسی
معتصم،
واثق،
متوکل،
منتصر،
مستعین و
معتز
که حضرت در ماه رجب سال 254 هـ.ق #مسموم شد و به شهادت رسید.
دوره زندگی این امام همام در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
1️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان پدر:
حضرت در خانه «اهل بیت که خداوند آنها را از هر آلودگی پاک کردهاست» بهدنیاآمد و در این خانه نورانی که معدن حکمت و فضیلت بود پرورش یافت. از همان کودکی به راهنمایی و ارشاد مردم پرداخت و در مکتب عالی دانش و فضیلت خود گروههایی از علاقهمندان و ارادتمندان خاندان نبوت را میپروراند.
امام_هادی ـ علیه السّلام ـ شش ساله بود که مأمون از دنیا رفت و معتصم جای او را گرفت. دو سال بعد معتصم #امام_جواد ـ علیه السّلام ـ پدر امام هادی ـ علیه السّلام ـ را مسموم کرد و به شهادت رساند و امام هادی ـ علیه السّلام ـ به امامت رسید.
📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@besharat_ir
@Dastanqm
♨️#امام_زمان عجل الله در کلام #امام_جواد علیه السلام
▪️عبدالعظیم حسنی علیه السلام میگوید بر مولاى خود امام جواد علیهالسلام وارد شدم و مىخواستم از قائم پرسش کنم که آیا مهدى هم اوست یا غیر او. امام آغاز سخن کرد و فرمود: اى ابوالقاسم، قائم ما همان مهدى است کسى که باید در غیبتش او را انتظار کشند و در ظهورش او را فرمان برند و او سومین از فرزندان من است؛
▪️سوگند به کسى که محمد را به نبوّت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص کرد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى کند تا در آن قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد؛
▪️و خداى تعالى امر او را در یک شب اصلاح فرماید چنان که امر موسى کلیمالله را اصلاح فرمود، او رفت تا براى خانوادهاش شعلهاى آتش بیاورد اما زمانی که برگشت، او رسولِ نبی بود.
📚 (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص377)
♨️#امام_زمان عجل الله در کلام #امام_جواد علیه السلام
▪️عبدالعظیم حسنی علیه السلام میگوید بر مولاى خود امام جواد علیهالسلام وارد شدم و مىخواستم از قائم پرسش کنم که آیا مهدى هم اوست یا غیر او. امام آغاز سخن کرد و فرمود: اى ابوالقاسم، قائم ما همان مهدى است کسى که باید در غیبتش او را انتظار کشند و در ظهورش او را فرمان برند و او سومین از فرزندان من است؛
▪️سوگند به کسى که محمد را به نبوّت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص کرد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى کند تا در آن قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد؛
▪️و خداى تعالى امر او را در یک شب اصلاح فرماید چنان که امر موسى کلیمالله را اصلاح فرمود، او رفت تا براى خانوادهاش شعلهاى آتش بیاورد اما زمانی که برگشت، او رسولِ نبی بود.
📚 (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص377)
#امام_زمان
https://eitaa.com/Dastanqm
♨️#امام_زمان عجل الله در کلام #امام_جواد علیه السلام
▪️عبدالعظیم حسنی علیه السلام میگوید بر مولاى خود امام جواد علیهالسلام وارد شدم و مىخواستم از قائم پرسش کنم که آیا مهدى هم اوست یا غیر او. امام آغاز سخن کرد و فرمود: اى ابوالقاسم، قائم ما همان مهدى است کسى که باید در غیبتش او را انتظار کشند و در ظهورش او را فرمان برند و او سومین از فرزندان من است؛
▪️سوگند به کسى که محمد را به نبوّت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص کرد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى کند تا در آن قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد؛
▪️و خداى تعالى امر او را در یک شب اصلاح فرماید چنان که امر موسى کلیمالله را اصلاح فرمود، او رفت تا براى خانوادهاش شعلهاى آتش بیاورد اما زمانی که برگشت، او رسولِ نبی بود.
📚 (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص377)
داستان زندگی امام جواد علیه السلام - نهی از منکر
محمد بن ریان میگوید:
مأمون هر نیرنگى که داشت، براى دنیاطلبى امام جواد علیه السّلام به کار برد، ولى نتیجهاى نگرفت . زمانیکه درمانده شد و خواست که دخترش را براى زفاف نزد حضرت بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزان را خواست و به هر یک از آنان جامى که در آن گوهرى بود داد تا وقتی حضرت به کرسى دامادى نشست، به او تقدیم کنند، امّا امام علیه السلام به آنها توجّهى نکرد.
او مخارق را که مردى آوازه خوان و تار زن بود و ریش بسیار بلندی داشت خبر کرد و از او خواست تا کارى کند که امام جواد علیه السّلام به امور دنیوى سرگرم شود.
مخارق گفت : اگر آن حضرت مشغول کارى از امور دنیا باشد، من او را آنگونه که بخواهى به سوى دنیا مىکشانم . سپس در برابر امام علیه السّلام نشست و از خود صداى الاغ درآورد و بعد از آن ساز مىزد و آواز مىخواند و امام علیه السّلام به او توجّهى نداشت و به راست و چپ هم نگاه نمىکرد، امّا وقتى حضرت دید آن بىحیا، ادامه مىدهد، سرش را به طرف او بلند کرد و فریاد زد: «اتق اللّه یا ذا العثنون ؛ از خدا بترس اى ریش بلند»
مخارق از فریاد امام علیه السّلام آنچنان وحشتزده شد که ساز و ضرب از دستش افتاد و تا آخر عمر دست او بهبود پیدا نکرد.
وقتی مأمون از حال مخارق پرسید، او جواب داد، هنگامى که آن حضرت بر سرم فریاد کشید، آنچنان وحشتزده شدم که هیچگاه این حالت از وجودم بر طرف نمىشود.
منبع: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت به نقل از اصول کافى ، مولد ابى جعفر محمد ابن على الثانى علیه السّلام.
📚الگو ایرانی
#امام_جواد
داستان زندگی امام جواد علیه السلام - نهی از منکر
محمد بن ریان میگوید:
مأمون هر نیرنگى که داشت، براى دنیاطلبى امام جواد علیه السّلام به کار برد، ولى نتیجهاى نگرفت . زمانیکه درمانده شد و خواست که دخترش را براى زفاف نزد حضرت بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزان را خواست و به هر یک از آنان جامى که در آن گوهرى بود داد تا وقتی حضرت به کرسى دامادى نشست، به او تقدیم کنند، امّا امام علیه السلام به آنها توجّهى نکرد.
او مخارق را که مردى آوازه خوان و تار زن بود و ریش بسیار بلندی داشت خبر کرد و از او خواست تا کارى کند که امام جواد علیه السّلام به امور دنیوى سرگرم شود.
مخارق گفت : اگر آن حضرت مشغول کارى از امور دنیا باشد، من او را آنگونه که بخواهى به سوى دنیا مىکشانم . سپس در برابر امام علیه السّلام نشست و از خود صداى الاغ درآورد و بعد از آن ساز مىزد و آواز مىخواند و امام علیه السّلام به او توجّهى نداشت و به راست و چپ هم نگاه نمىکرد، امّا وقتى حضرت دید آن بىحیا، ادامه مىدهد، سرش را به طرف او بلند کرد و فریاد زد: «اتق اللّه یا ذا العثنون ؛ از خدا بترس اى ریش بلند»
مخارق از فریاد امام علیه السّلام آنچنان وحشتزده شد که ساز و ضرب از دستش افتاد و تا آخر عمر دست او بهبود پیدا نکرد.
وقتی مأمون از حال مخارق پرسید، او جواب داد، هنگامى که آن حضرت بر سرم فریاد کشید، آنچنان وحشتزده شدم که هیچگاه این حالت از وجودم بر طرف نمىشود.
منبع: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت به نقل از اصول کافى ، مولد ابى جعفر محمد ابن على الثانى علیه السّلام.
📚الگو ایرانی
#امام_جواد
داستان زندگی امام جواد علیه السلام - نهی از منکر
محمد بن ریان میگوید:
مأمون هر نیرنگى که داشت، براى دنیاطلبى امام جواد علیه السّلام به کار برد، ولى نتیجهاى نگرفت . زمانیکه درمانده شد و خواست که دخترش را براى زفاف نزد حضرت بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزان را خواست و به هر یک از آنان جامى که در آن گوهرى بود داد تا وقتی حضرت به کرسى دامادى نشست، به او تقدیم کنند، امّا امام علیه السلام به آنها توجّهى نکرد.
او مخارق را که مردى آوازه خوان و تار زن بود و ریش بسیار بلندی داشت خبر کرد و از او خواست تا کارى کند که امام جواد علیه السّلام به امور دنیوى سرگرم شود.
مخارق گفت : اگر آن حضرت مشغول کارى از امور دنیا باشد، من او را آنگونه که بخواهى به سوى دنیا مىکشانم . سپس در برابر امام علیه السّلام نشست و از خود صداى الاغ درآورد و بعد از آن ساز مىزد و آواز مىخواند و امام علیه السّلام به او توجّهى نداشت و به راست و چپ هم نگاه نمىکرد، امّا وقتى حضرت دید آن بىحیا، ادامه مىدهد، سرش را به طرف او بلند کرد و فریاد زد: «اتق اللّه یا ذا العثنون ؛ از خدا بترس اى ریش بلند»
مخارق از فریاد امام علیه السّلام آنچنان وحشتزده شد که ساز و ضرب از دستش افتاد و تا آخر عمر دست او بهبود پیدا نکرد.
وقتی مأمون از حال مخارق پرسید، او جواب داد، هنگامى که آن حضرت بر سرم فریاد کشید، آنچنان وحشتزده شدم که هیچگاه این حالت از وجودم بر طرف نمىشود.
منبع: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت به نقل از اصول کافى ، مولد ابى جعفر محمد ابن على الثانى علیه السّلام.
📚الگو ایرانی
#امام_جواد
داستان زندگی امام جواد علیه السلام - نهی از منکر
محمد بن ریان میگوید:
مأمون هر نیرنگى که داشت، براى دنیاطلبى امام جواد علیه السّلام به کار برد، ولى نتیجهاى نگرفت . زمانیکه درمانده شد و خواست که دخترش را براى زفاف نزد حضرت بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزان را خواست و به هر یک از آنان جامى که در آن گوهرى بود داد تا وقتی حضرت به کرسى دامادى نشست، به او تقدیم کنند، امّا امام علیه السلام به آنها توجّهى نکرد.
او مخارق را که مردى آوازه خوان و تار زن بود و ریش بسیار بلندی داشت خبر کرد و از او خواست تا کارى کند که امام جواد علیه السّلام به امور دنیوى سرگرم شود.
مخارق گفت : اگر آن حضرت مشغول کارى از امور دنیا باشد، من او را آنگونه که بخواهى به سوى دنیا مىکشانم . سپس در برابر امام علیه السّلام نشست و از خود صداى الاغ درآورد و بعد از آن ساز مىزد و آواز مىخواند و امام علیه السّلام به او توجّهى نداشت و به راست و چپ هم نگاه نمىکرد، امّا وقتى حضرت دید آن بىحیا، ادامه مىدهد، سرش را به طرف او بلند کرد و فریاد زد: «اتق اللّه یا ذا العثنون ؛ از خدا بترس اى ریش بلند»
مخارق از فریاد امام علیه السّلام آنچنان وحشتزده شد که ساز و ضرب از دستش افتاد و تا آخر عمر دست او بهبود پیدا نکرد.
وقتی مأمون از حال مخارق پرسید، او جواب داد، هنگامى که آن حضرت بر سرم فریاد کشید، آنچنان وحشتزده شدم که هیچگاه این حالت از وجودم بر طرف نمىشود.
منبع: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت به نقل از اصول کافى ، مولد ابى جعفر محمد ابن على الثانى علیه السّلام.
📚الگو ایرانی
#امام_جواد