eitaa logo
دانلود
🔴 افزوده‌شدن بر علم امام در هر شب جمعه 🔹يكى از مجارى علوم ائمه علیهم‌السلام علمى است که هر به ايشان افاضه مى‌گردد: 🔺 عَنِ المُفَضَّل قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبدِ اللَّه ذَاتَ يَوْمٍ وَ كَانَ لَا يُكَنِّينِي قَبلَ ذَلِك يَا أَبَا عَبد اللّه قَالَ قُلْتُ لَبَّيْك قَالَ إِنَّ لَنَا فِي كُلِّ لَيْلَة جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلتُ زَادكَ اللَّهُ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة وَافَى رَسُولُ اللّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَأَنْفَدْنَا. 🔹مفضل مى‌گويد: يك روز امام صادق عليه السلام به من فرمود: «به راستى براى ما در هر شب جمعه سُرورى است، گفتم: خدايت بر آن بيفزايد، بفرمائيد آن سُرور چيست‌؟ 🔹فرمود: چون شب شود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به عرش برآيد و ائمه هم با او برآيند و ما هم با آن‌ها برآئيم و روح ما به بدن ما برنگردد جز با علمى كه استفاده كرديم و اگر اين استمداد علمى نبود علم ما تمام مى‌شد.» 📚 الکافي، ج ۱، ص ۲۵۴
🔴 افزوده‌شدن بر علم امام در هر شب جمعه 🔹يكى از مجارى علوم ائمه علیهم‌السلام علمى است که هر به ايشان افاضه مى‌گردد: 🔺 عَنِ المُفَضَّل قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبدِ اللَّه ذَاتَ يَوْمٍ وَ كَانَ لَا يُكَنِّينِي قَبلَ ذَلِك يَا أَبَا عَبد اللّه قَالَ قُلْتُ لَبَّيْك قَالَ إِنَّ لَنَا فِي كُلِّ لَيْلَة جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلتُ زَادكَ اللَّهُ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة وَافَى رَسُولُ اللّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَأَنْفَدْنَا. 🔹مفضل مى‌گويد: يك روز امام صادق عليه السلام به من فرمود: «به راستى براى ما در هر شب جمعه سُرورى است، گفتم: خدايت بر آن بيفزايد، بفرمائيد آن سُرور چيست‌؟ 🔹فرمود: چون شب شود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به عرش برآيد و ائمه هم با او برآيند و ما هم با آن‌ها برآئيم و روح ما به بدن ما برنگردد جز با علمى كه استفاده كرديم و اگر اين استمداد علمى نبود علم ما تمام مى‌شد.» 📚 الکافي، ج ۱، ص ۲۵۴
🔴 افزوده‌شدن بر علم امام در هر شب جمعه 🔹يكى از مجارى علوم ائمه علیهم‌السلام علمى است که هر به ايشان افاضه مى‌گردد: 🔺 عَنِ المُفَضَّل قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبدِ اللَّه ذَاتَ يَوْمٍ وَ كَانَ لَا يُكَنِّينِي قَبلَ ذَلِك يَا أَبَا عَبد اللّه قَالَ قُلْتُ لَبَّيْك قَالَ إِنَّ لَنَا فِي كُلِّ لَيْلَة جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلتُ زَادكَ اللَّهُ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَة وَافَى رَسُولُ اللّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَأَنْفَدْنَا. 🔹مفضل مى‌گويد: يك روز امام صادق عليه السلام به من فرمود: «به راستى براى ما در هر شب جمعه سُرورى است، گفتم: خدايت بر آن بيفزايد، بفرمائيد آن سُرور چيست‌؟ 🔹فرمود: چون شب شود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به عرش برآيد و ائمه هم با او برآيند و ما هم با آن‌ها برآئيم و روح ما به بدن ما برنگردد جز با علمى كه استفاده كرديم و اگر اين استمداد علمى نبود علم ما تمام مى‌شد.» 📚 الکافي، ج ۱، ص ۲۵۴
🟢اثر محبت اهل بیت علیهم السلام در لحظه مرگ 🔸یکی از چیزهایی که انسان را در «قبر» از عذاب و ناراحتی نجات می دهد و از همه اعمال کارسازتر است، محبت اهل بیت عصمت و طهارت است. حضرت امام رضا، علیه السلام، فرمود: «از مواردی که به زیارت زائرم می آیم شب اول قبر اوست». 🔸مرحوم «محدث قمی» در مفاتیح نقل می کند که: ظالمی پس از مرگ به خواب یکی از علما آمد. مرد عالم از او پرسید چگونه در راحتی بسر می بری حال آنکه باید دچار درد و شکنجه باشی؟ ظالم در پاسخ گفت: تا دیشب در عذاب می سوختم و قبرم مملو از آتش بود، ولی از دیشب تاکنون عذاب بطور موقت از قبرستان برداشته شده. زیرا، حضرت سید الشهداء، علیه السلام، دیشب سه بار به دیدن یک بانوی محترم آمد! مرد عالم به جستجو و تحقیق درباره این یانو پرداخت، تا همسر او را پیدا کرد. از او پرسید: «همسر شما چه اعمال نیکی انجام می داد که امام حسین، علیه السلام، به دیدنش آمده است؟!» مرد مقداری از اعمال صالح همسرش را برشمرد که از جمله آنها این بود که او بر خواندن مداومت داشت. یک عمر زیارت عاشورا می خواند. با این سخن مرد عالم پی برد که چرا امام حسین علیه السلام در شب اول قبر به دیدن آن زن آمده بود. 📚معاد در قرآن؛ ؛ ص140؛ آیت الله مظاهری
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠نـقــل مـکـاشــفه ای جـالـب از آیــت الله بهجت در رابطه با رسیدن خیرات به اموات از زبان آیت الله منفردازشاگردان شاخـص آیت الله بهجت (ره)
@Aminikhaah1_1728514177.mp3
زمان: حجم: 6.48M
برای امام زمانم چه کنم؟ 🔶 روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام 🔷به همراه داستانی زیبا از کرامت اباعبدالله الحسین ✨استاد امینی خواه✨ واسطه فیض باشید برای عزیزانتون هم ارسال کنید🌹 هدیه
حکایت زنی که هرشب جمعه درقبرستان می خوابید... حکایت زنی که هر درقبرستان می خوابید... ما در يكى از شهداى جنگ تحميلى پس از دفن شهيد خود هر شب جمعه را تابه صبح بر مزار شهيدش در قبرستان شهداء بيتوته مى كرد و پس از طلوع آفتاب روز جمعه به خانه بر مى گشت .اين روش مدتى ادامه داشت تا اينكه اين كاربصورت يك عادت براى اين مادر شهيد شده بود و بسيارى از منسوبين نيز مى دانستند، تا اينكه آن زن خود بخود دست از اين كار برداشته بود.از او پرسيدند: خوابيدن در قبرستان را رها كردى ؟ گفت : شبى از شبها وقتى به خواب رفتم ، ديدم تمامى شهداى آن قبرستان ساكهاى مسافرتى خود را بسته و آماده مسافرت هستند، از فرزندم پرسيدم : آنها عازم كجا هستند؟ گفت : هر روز عصر به نجف اشرف و زيارت حضرت امير المومنين (ع ) مى رويم و صبح بر مى گرديم و اينها عازم نجف اشرف هستند. گفتم : مگر شما همراه آنها نمى روى ؟ گفت : خير. گفتم : چرا؟ گفت : مهمان دارم ، بايد براى احترام او در حضورش باشم . گفتم : مهمانت كيست ؟ گفت : شما گفتم : من ؟! گفت : بلى و از خواب بيدار شدم ، قدرى با خود فكر كردم و گفتم هرگز سزاوار نيست من در قبرستان بمانم و فرزندم از فيض زيارت حضرت امير المومنين محروم بماند.از اين رو تصميم گرفتم هر شب جمعه پس از زيارت اهل قبور تا روز باقى است قبرستان را ترك كنم . منبع:انسان و عالم برزخ نویسنده: محمد مظاهرى
داستان‌های قرآنی و مذهبی
سلیمان أعمش گوید که: در کوفه منزل داشتم و مرا در آنجا همسایه ای بود که طریق اهل بیت نداشت؛ من بعضی از اوقات با او می نشستم و مذاکره می نمودم. در شب جمعه ای به او گفتم: تو چه می گوئی در زیارت حسین علیه السّلام؟ گفت: بدعت است و هر بدعت ضلالت است. و هر ضلالت در آتش است من با نهایت خشم از نزد او برخاستم و به منزل آمدم، و با خود گفتم: چون سحر شود به نزد او می روم و از فضایل مولا أمیرالمؤمنین آنقدر برای او نقل می کنم که از شدّت حزن و غصّه چشمانش گرم شود. سحر به منزل او رفتم و در زدم، صدا از پشت در آمد که در منزل نیست و به زیارت حسین به کربلا رفته است. تعجّب نمودم و به شتاب به سمت کربلا حرکت کردم. آن شیخ را دیدم که سر به سجده گذارده، و از رکوع و سجود خستگی نداشت. بدو گفتم: تو می گفتی که زیارت حسین بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر ضلالت در آتش است! چه شد که خود به زیارت آمدی؟! گفت: ای مرد! مرا ملامت مکن که من از حقّانیت اهل بیت خبری نداشتم. دوش که به خواب رفتم مردی را در خواب دیدم که نه بلند بود نه کوتاه، و از نهایت حسن و بهاء نمی توانم توصیف کنم. او راه می رفت و اطراف او را هاله وار جماعتی احاطه کرده بودند. و جلوی این جماعت مردی بر اسبی سوار بود که دم اسب او چند بافت داشت، و این مرد تاجی بر سرش بود که چهار گوشه داشت، و بر هر گوشه جواهری رخشان بود که در ظلمات شب هر کدام مسافت سه روز راه را روشن می کرد. پرسیدم: آن مرد که دور او را گرفته اند کیست؟ گفتند: محمّد بن عبدالله خاتم النبیین است. پرسیدم که: این سوار که در جلو می رود کیست؟ گفتند: أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب است. آنگاه بر آسمان نظر افکندم دیدم ناقه ای از نور، و بر آن هودجی است و در هوا حرکت می کند. گفتم: این از آنِ کیست؟ گفتند: از آنِ خَدیجَه بنت خُوَیلِد و فاطمه زهراء. گفتم: آن جوان کیست؟ گفتند: حضرت حسن مجتبی. گفتم: این جماعت و این هودج همگی به کجا می روند؟ گفتند که: شب جمعه است و همگی به زیارت کشته شده به تیغ ستم، سید الشّهداء حسین بن علی به کربلا می روند. آنگاه متوجّه هودج شدم، دیدم رقعه هائی از آن به زمین می ریزد و بر روی هر یک از آنها نوشته است: أمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الحُسَینِ علیه السّلام فی لَیلَة الجُمُعَة؛ [1] آن وقت هاتفی ندا کرد ما را که: آگاه باشید که ما و شیعیان ما در درجه عالیه‌ای در بهشت قرار خواهیم داشت! ای سلیمان! من از این مکان مفارقت نمی کنم تا روح از بدنم مفارقت کند. [2] رقعه‌هائی که از آسمان به زمین می آید برای امان زائر أباعبدالله علیه السّلام مرحوم شیخ نوری گوید که: مرحوم طُرَیحی آخرِ این خبر را چنین نقل کرده است که: آن شیخ گفت: ناگاه دیدم رقعه هائی از بالا به زمین می ریزد. سؤال کردم که: چیست؟ گفتند که: این رقعه های امان است برای زوّار حسین علیه السّلام در شب جمعه. من یکی از آنها برای خود طلب کردم. گفتند: این رقعه ها حقّ تو نیست! تو می گوئی: زیارت حسین بدعت است! هرگز از این رقعه ها نخواهی یافت تا آنکه زیارت کنی حسین علیه السّلام را و اعتقاد کنی به فضل و شرافت او! پس من از خواب بیدار شدم و هراسان بودم، و در همان ساعت قصد زیارت سید خودم حسین علیه السّلام را نمودم.  [امان از جانب پروردگار است برای زائرین حسین علیه السّلام در از آتش دوزخ]  بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۴۰۱.