eitaa logo
دانلود
مردی خدمت امام حسن علیه السلام آمد تا درباره ازدواج دخترش با ایشان مشورت کند؛ حضرت فرمود : دخترت را به ازدواج مردی با تقوا درآور؛ زیرا اگر دخترت را دوست داشته باشد ، گرامی اش می دارد و اگر دوستش نداشته باشد به او ظلم نمی کند. (مکارم الأخلاق ، ص : 204.) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
امام حسن (علیه السلام) در کنار پل ساباط برای آن‌که میزان وفاداری همراهانش را آزمایش کند، سخنانی بیان فرمود. پس از این سخنان بود که مردم به یکدیگر گفتند: به خدا سوگند، گویا ایشان تصمیم به صلح با معاویه را دارد و می‌خواهد حکومت را به او واگذار کند! برخی نیز گفتند: به خدا این مرد کافر شد! و سپس به خیمه‌ی حضرتشان حمله برده و هرچه در آن بود را به یغما بردند، تا جایی که جانماز آن‌حضرت را از زیر پایش کشیدند. عبدالرحمن بن عبداللَّه ازدی با خشونت به سمت امام (علیه السلام) آمد و ردای آن‌حضرت (علیه السلام) را از دوشش کشید. گروهی از نزدیکان و شیعیان آن‌حضرت برای نگهبانی دور ایشان را گرفتند. به درخواست امام (علیه السلام) دو قبیله‌ی ربیعه و همدان برای حفاظت از ایشان آمدند؛ امّا جراح بن سنان از قبیله‌ی بنی‌اسد دهانه‌ی اسب آن‌حضرت را گرفت و گفت: ای حسن! مشرک شدی چنانچه پدرت قبل از این مشرک شد! و سپس با شمشیری که در دست داشت چنان به ران آن‌حضرت زد که گوشت را شکافته و به استخوان رسید و امام (علیه السلام) از شدت آن زخم دست به گردن آن مرد انداخت و هر دو با هم به زمین افتادند. منبع: شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۱۱ – ۱۲، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. نویسنده: ریحانه 📚الگو ایرانی داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
🔰 گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
4_5769269589774963089.mp3
5.5M
🔘چرا به او می‌گویند کریم اهلبیت؟ ▪️حکایتی بهت‌آور از مهربانی امام_مجتبی علیه‌السلام بسیار شنیدنی👌 ع ع
🔰 گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
امام حسن (علیه السلام) در کنار پل ساباط برای آن‌که میزان وفاداری همراهانش را آزمایش کند، سخنانی بیان فرمود. پس از این سخنان بود که مردم به یکدیگر گفتند: به خدا سوگند، گویا ایشان تصمیم به صلح با معاویه را دارد و می‌خواهد حکومت را به او واگذار کند! برخی نیز گفتند: به خدا این مرد کافر شد! و سپس به خیمه‌ی حضرتشان حمله برده و هرچه در آن بود را به یغما بردند، تا جایی که جانماز آن‌حضرت را از زیر پایش کشیدند. عبدالرحمن بن عبداللَّه ازدی با خشونت به سمت امام (علیه السلام) آمد و ردای آن‌حضرت (علیه السلام) را از دوشش کشید. گروهی از نزدیکان و شیعیان آن‌حضرت برای نگهبانی دور ایشان را گرفتند. به درخواست امام (علیه السلام) دو قبیله‌ی ربیعه و همدان برای حفاظت از ایشان آمدند؛ امّا جراح بن سنان از قبیله‌ی بنی‌اسد دهانه‌ی اسب آن‌حضرت را گرفت و گفت: ای حسن! مشرک شدی چنانچه پدرت قبل از این مشرک شد! و سپس با شمشیری که در دست داشت چنان به ران آن‌حضرت زد که گوشت را شکافته و به استخوان رسید و امام (علیه السلام) از شدت آن زخم دست به گردن آن مرد انداخت و هر دو با هم به زمین افتادند. منبع: شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۱۱ – ۱۲، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. نویسنده: ریحانه 📚الگو ایرانی داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
🔰 گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
4_5769269589774963089.mp3
5.5M
🔘چرا به او می‌گویند کریم اهلبیت؟ ▪️حکایتی بهت‌آور از مهربانی امام_مجتبی علیه‌السلام بسیار شنیدنی👌 ع ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا 💚 ✨شنیدم "سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَم" امام حسن ✨شما رو رها کنم، کجا برم امام حسن؟ 👌پیشنهاد دانلود
4_5769269589774963089.mp3
5.5M
🔘چرا به او می‌گویند کریم اهلبیت؟ ▪️حکایتی بهت‌آور از مهربانی امام_مجتبی علیه‌السلام بسیار شنیدنی👌 ع ع ع