رفتار ماموران
بنابر نقل ابن اعثم و خوارزمی، مأموران عبیدالله بن زیاد، اسیران کربلا را از کوفه تا شام، بر محملهای بیپرده و پوشش، شهر به شهر و منزل به منزل بردند، آنگونه که اسیران (کافر) ترک و دیلم را میبردهاند. شیخ مفید، روایتی را نقل کرده که بر اساس آن، امام سجاد(ع) با غل و زنجیر در میان اسرا دیده شده است.
در روایاتی منسوب به امام سجاد(ع)، شیوه رفتار مأموران ابن زیاد اینگونه نقل شده است: علی بن حسین(ع) را بر شتری لاغر و لَنگ که جهاز آن چوبی و بدون زیرانداز بوده، سوار کردهاند؛ در حالیکه سر امام حسین(ع) بر نیزه، زنان پشت سر و نیزهها گرداگرد آنها بودند. اگر اشکی از چشم یکی از آنها جاری میشد، با نیزه بر سرش میزدند تا زمانی که وارد شام شدند.
📚ویکی شیعه
#امام_حسین
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
حضور اسرا در شام
درباره رخدادهای ورود اسرا به شام، چگونگی برخورد با آنها، محل اقامت و خطبهخوانی برخی از اسیران، گزارشهایی در منابع تاریخی وجود دارد. بنا بر این گزارشها، ورود سرهای شهیدان به شام در روز اول صفر بوده است. در این روز اسیران را از دروازه «توما» یا «ساعات» وارد شهر کرده و بنا به نقل سهل بن سعد، شهر را به دستور یزید، آذینبندی بینظیری کرده بودند.( فصارت بحیث لم تر عین مثلها) و پانصد هزار نفر از مردم در حالی که جامه نو پوشیده و دف، طبل، بوق و دهل میزدند به تماشای اسیران آمده بودند. براساس گزارش برخی منابع سه روز اسیران را بیرون شهر و پشت دروازه نگاه داشتند تا شهر را آذین ببندند.
پس از ورود اسیران به شهر، آنها را در ورودی مسجد جامع اموی، بر سکویی جای دادند. امروزه در این مسجد، در مقابل محراب و منبر اصلی مسجد، محلی از سنگ و با نردههای چوبی وجود دارد که معروف به محل استقرار اسیران کربلا است.
حضور اهلبیت امام حسین(ع) در شام را برخی منابع دو روز، و در ویرانهای بیسقف، معروف به خرابه شام دانستهاند. شیخ مفید، محل استقرار اسیران را خانهای نزدیک قصر یزید معرفی کرده است. قول مشهور درباره مدت اقامت اسیران در شام، سه روز دانسته شده است، اما هفت روز و یک ماه نیز نقل شده است.
📚ویکی شیعه
#محرم
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
♨️راه کوتاه شدن غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🔸امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرمایند:
«خداوند ۱۷۰ سال ظهور منجی بنی اسرائیل رو به خاطر دعا و تضرع دسته جمعی آنها جلو انداخت و مابقی غیبت منجی آنها را که حضرت موسی و هارون بودند رو بر آنها بخشید.»
سپس فرمودند:
«شما شیعیان هم اگر مانند بنی اسرائیل با ضجه و گریه دعای همگانی کنید خداوند فرج ما را خواهد رساند. اما اگر چنین نکنید این سختی،به نهایت مدّتش خواهد رسید.»
📚بحارالانوار ج۵۲ ،ص۱۳۱
🔸حاج محمد علی فشندی میگوید:
در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند.
گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است.
ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم:
آقا شما دعا کنید و فرج #امام_زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد.
فرمود: « شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد ».
این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است.
📚 شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
📌حالا این ما و این راهکار امام صادق علیه السلام برای بخشیده شدن مابقی غیبت…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه بهشتی یک #شهید به مادرش...
#شهید_حاج_کاظم _رستگار...🌷🕊
داستانهای قرآنی و مذهبی
پایداری برای حفظ حجاب
حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی میگوید:
وقتی در مؤسسه اسلامی نیویورک مشغول فعالیت بودم، روزی دختر جوانی آمد که میخواست مسلمان شود. گفتم: برای پذیرش اسلام، ابتدا باید خوب تحقیق کنید و بعد اگر به این نتیجه رسیدید که دین اسلام دین حق است، میتوانید مسلمان شوید. او رفت و شروع به مطالعه کرد. در این بین، چندین بار دیگر به من مراجعه کرد و در نهایت، با ناراحتی گفت: «اگر مرا مسلمان نکنید، من میروم و در وسط سالن فریاد میزنم و میگویم: من مسلمانم!» گفتم: حالا که در پذیرفتن اسلام مصمم شدهاید، بیایید تا در طی مراسمی تشرف شما انجام شود.
روز بعد، در بین مراسم گفتم: این خانم میخواهد امروز به دین مبین اسلام مشرف شود. یکی از حضار گفت: «لابد این دختر عاشق یک پسر مسلمان شده و چون دین ما اجازه ازدواج او را نمیدهد، میخواهد به صورت صوری مسلمان شود.» گفتم: از صراحت لهجه شما متشکرم؛ ولی اینطورکه شما گفتید، نیست؛ زیرا او درمورد حقانیت اسلام مطالعه گستردهای داشته است و به عنوان مثال، در عقاید اسلامی چیزی به نام «بداء» هست که میدانم هیچکدام از شما چیزی از آن نمیدانید؛ ولی این دخترخانم میداند. بههرحال، او در آن مراسم، مشرف به اسلام شد.
خانواده وی، مسیحی بودند و با دیدن حجاب او، شروع به آزار و اذیتش کردند. این آزار واذیت روزبهروز بیشتر میشد؛ بهحدیکه مجبور شدم با آیتالله مظاهری تماس گرفته، جریان را با ایشان در میان گذارم. ایشان فرمود: «آیا احتمال خطر جانی وجود دارد؟» گفتم: بیخطر هم نیست. فرمود: «پس، شما به ایشان بگویید روسری خود را بردارد. ماجرا را به آن خانم ابلاغ کردم و گفتم: میتوانید روسری خود را بردارید. او پرسید: «آیا این حکم اوّلیه است یا حکم ثانویه و به جهت تقیه صادر شده است؟» گفتم: نه؛ حکم ثانویه است و به دلیل تقیه صادر شده است. گفت: «اگر روسری خود را برندارم و برای حفظ حجابم کشته شوم، آیا من شهید محسوب میشوم؟» گفتم: بله. گفت: «والله، روسری خود را برنمیدارم؛ هرچند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم!» البته بعد از این ماجرا، خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مؤدبانه دخترشان، از این خواسته صرفنظر کردند.[4]
[4]. پایگاه مؤسسه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان، تاریخ دسترسی: 4/11/1396، نشانی:
https://www.tebyan.net/newindex.aspx/Health/index.aspx?pid=934&articleID...
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فقط یک نگاه
درست یک هفته بعد از مراسم عروسی آمده بودند برای طلاق!
زن هاج و واج بود و با صدای بلند گریه می کرد اما مرد خونسردانه و بی توجه به اشک های جان سوز زن نشسته بود.
-<چرا می خوای طلاقش بدی؟>
وقتی این سوال را از مرد پرسیدم نیشخندی زد و گفتː
-<عاشق یکی دیگه شدم. شب عروسیم دیدمش…>
عروسی شان در یک باغ بود. زنانه و مردانه.می گفت معشوقه جدیدش دوست نزدیک همسرش است.
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
چادر نورانی
با صدای جیغ زن از خواب پرید.
_<نور! یک نور عجیب در اتاق است!!>
مرد یهودی از خواب پرید و با شتاب به سمت اتاق رفت.چادر را که دید,همه چیز به یادش آمد.
چادر فاطمه(س) را به جای قرض به علی(ع) امانت گرفته بود.حالا نور چادر اتاق را پر کرده بود. مرد یهودی و همسرش از تعجب و شگفت زدگی اقوامشان را خبر کردند و برای دیدن چادر نورانی به منزل آوردند. با دیدن نور چادرفاطمه(س) هشتاد نفراز یهودی های مدینه مسلمان شدند.
بحار ج ۴۳ ص ۴۰ و خلاصه ای از این روایت در مناقب شهرآشوب ج ۳ ص ۱۱۸۱۱۷ ,منتهی الآمال ص ۱۶۰
حجاب,رساندن زن به رتبه عالی معنویت است.
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
دزد
از دزد میترسید. می ترسید مبادا دزد به خانهاش بزند.میترسید همه سرمایه و داراییاش را یکشبه بهتاراجببرند.برای همین در خانه دزدگیر نصبکرده بودبا درهای آهنی و قفلهای ضد سرقت.هیچ دزدی جرات نداشت به خانه او قدم بگذارد… .
اما آن شب دزد به سراغش آمدو همه داراییاش را برد. تا صبح نشده همه اهل محل داستان فرار پسر غریبه با دخترش را میدانستند.
دخترم,ای همه هستی من… تو یکی گوهر تابنده بی مانندی, خویش را خوار مبین,
ای سراپا الماس… ازحرامی بهراس…
قیمت خود مشکن…قدر خود را بشناس…
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_مهدوی
🎙حجت الاسلام دهشت
🔸تأکید سهباره #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به چه دعا و نمازی بود؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت_سر
🎥داستان دوازدهم ؛ لباسِ معروفی که کفن شد!
💢دوست نداشت چیزی از بیت المال همراهش باشه !
📌 مجموعه کلیپهای «حکایت سر»
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی شهیدِ بی سر محسن حججی
نذر
خیلی دلش می خواست امام زمان(عج)را ملاقات کند.برای همین نذر کرد چهل صبح جمعه برود و در چهل مسجد زیارت عاشورا بخواند.در یکی از جمعه ها هنگامی که مشغول خواندن زیارت عاشورا بودکه ناگهان شعاع نوری را دید.نور از خانه ای در نزدیکی های مسجد بیرون می تابید.خوشحالی و شعف وجودش را فرا گرفت.
برخاست و به سمت نور حرکت کرد.مسیر نور تا درب خانه ی یک کلبه ی فقیرانه ادامه داشت.وارد خانه شدو با حیرت ولی عصر(عج) را درآن خانه دید.آقا در یکی از اتاق های خانه بر سر جنازه ای که پارچه سفیدی رئی آن کشیده شده بود ,حاضر شده بودند.
اشک ریزان وارد شد وبر حضرت سلام کرد.حضرت پاسخش را دادː<چرا اینگونه دنبال من می گردی و رنج ها متحمل می شوی!مثل این باشید تا من به دنبال شما بیایم.
این بانویی است که در دوره بی حجابی هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرمی او را ببیند!>تا مدت ها بعد از ملاقات با امام زمان(عج) صدای آقا در گوشش بود.شرح حالات(مرحوم آیت الله سید محمد باقرمجتهد سیستانی پدر آیت الله العظمی حاج سید سیستانی)
کتاب ملاقات,ملاقات بانوان با امام زمان(عج)
هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا (ص)مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.(حضرت زهرا(س),چهل حدیث از حجاب).
#امام_زمان
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهای قرآنی و مذهبی
حجاب محدودیت است؟؟
یكى از علماء اسلام مى نویسد: روزى یك زن مسیحى با شوهرش پیش من آمد و گفت : من از اسلام مسائلى را فهمیده ام و از دستورات و قوانین آن كه مترقى است در شگفت و حیرتم و به آن علاقه مندم ، ولى بخاطر یكى از دستورات آن ، من هنوز به اسلام گرایش پیدا نكرده ام ، و درباره آن با شوهرم و عدّه اى از مسلمانان بحث و گفتگو نموده ام كه متاسفانه پاسخ قانع كننده اى نشنیده ام. اگر شما بتوانید مرا قانع كنید من به دین اسلام مشرف شده و مسلمان خواهم شد.
من گفتم : آن دستور كدام است ؟!
زن مسیحى گفت : دستور حجاب است . چرا اسلام حجاب را براى زن لازم دانسته ؟ و چرا به او اجازه نمى دهد كه مثل مرد بدون حجاب از خانه بیرون بیاید؟ سپس بنا كرد به ایراد و انتقاد كردن ، كه حجاب مانع رشد و ترقى زنان ، و سبب عقب ماندگى در جامعه است .
من پس از شنیدن ایرادها و انتقادهاى آن زن ، چنین پاسخ دادم : آیا شما تا بحال به بازار جواهر فروشى رفته اید؟
گفت : آرى،
گفتم : چرا جواهر فروشان ، طلا و سائر جواهرات گرانبهاى خود را در ویترین شیشه اى قرار داده و درب آنرا قفل می كنند؟
گفت : بخاطر اینكه دست دزدان و خیانتكاران و سارقان به آنها نرسد.
در اینجا آن عالم دینى رو كرد به زن مسیحى و اظهار داشت فلسفه حجاب نزد ما مسلمانها همین است كه : زن گُلى خوشبو است ... زن گوهر و یاقوت گرانبهاست و چون جنس لطیف زن هم مانند طلا و جواهرات است ، و باید از دست خیانتكاران و دزدان عِفت و ناموس محافظت كرد، و از چشم تبهكاران و اهل فساد حفظ نمود، زیرا زن همانند مروارید است كه در صندوقچه صدف باید پنهان گردد تا طعمه آنان نشود و تنها ساتر و نگهدارنده زن حجاب است و حجاب براى زنان مانند محفظه اى بر جواهرات است و اگر زنان نیز در پوشش نباشند. همیشه در معرض خطرات و تجاوزات قرار مى گیرند و به خاطر نشان دادن زیبائى ها پیوسته مورد آزار و تعدى مفسدین مى شوند.
آرى دخترم... دستور حجاب در اسلام به این جهت است كه زن از دست خیانتكاران در امان باشد. زیرا بدنش پوشیده و زینت هایش مستور است و مردم از او چیزى نمى بینند و در او طمع نمى كنند و از او دورى مى جویند و نظرشان را جلب نمى كند، بلكه از او حساب مى برند و حیا مى كنند، همه اینها به خاطر حجاب است . و شما مطمئن باش كه اگر زن در پوشش حجاب نباشد، پیوسته در معرض آزار مفسدین است ، بنا بر این حجاب شرافت و بزرگوارى توست ، آرى دخترم این گوشه اى از فلفسه حجاب بوده كه تذكر دادم .
پس از شنیدن این مطلب ، آن خانم مسیحى فكرى كرد... و سپس با چهره اى درخشان گفت : من تا بحال این گونه نشنیده بودم ... شما بسیار جالب بیان كردى ، و اكنون اسلام را میپذیرم .
ایشان در همان جلسه ، شهادتین را بر زبان جارى كرد، و اسلام را پذیرفت
برچسبها: داستان های حجاب, قصه های حجاب, حجاب کده, حجابکده
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
ورود اسرا به کاخ یزید
پس از ورود اسیران کربلا به شام، زَحر بن قَیس و یا شمر بن ذیالجوشن جزئیات واقعه کربلا را به یزید گزارش کرد. یزید پس از شنیدن گزارش، دستور داد کاخ را تزیین کرده، بزرگان شام را دعوت و اسیران را به قصر وارد کنند. گزارشها حاکی از آن است که اسیران را در حالی وارد مجلس یزید کردند که با طناب به هم بسته بودند. در این هنگام فاطمه دختر امام حسین(ع) گفت: ای یزید! شایسته است دختران رسول خدا(ص) اسیر باشند؟ در این هنگام حاضران و اهل خانه یزید گریستند.
📚ویکی شیعه
#محرم
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت_سر
🎥داستان سیزدهم ؛ اردوی جهادی!
💢اصلا دوست نداشت توی چشم باشه !
📌 مجموعه کلیپهای «حکایت سر»
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی شهیدِ بی سر محسن حججی
#امام_حسین
🎤خبرنگاری که بنیانگذار اطلاعات سپاه شد!
▫️حسن باقری (غلامحسین افشردی) معروف به «سقای بسیجیان»، جوانترین فرمانده جنگ ایران در دوران جنگ عراق علیه ایران بود. فرماندهان جنگ حسن باقری را از فرماندهان نابغهی سپاه ایران میدانستند و از او به عنوان بنبست شکن در این عرصه نام میبردند.
▫️او در سال ۱۳۵۸ با ورود به روزنامه جمهوری اسلامی در سرویس فرهنگی و سیاسی فعالیت خود را به عنوان خبرنگار آغاز کرد.
▫️در سال ۱۳۵۹ با نام مستعار حسن باقری به جبهه رفت اما چند ماهی طول نکشید که نابغه جبهههای ایران شد. تا آنجا که او را بنیانگذار اطلاعات سپاه و یکی از استراتژیستهای مطرح جنگ مینامند.
#روز_خبرنگار
داستانهای قرآنی و مذهبی
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن که دوران نوجوانی را در زادگاهش، روستای «کبوده» گذرانده است، در ضمن خاطرات خود، حادثه دلخراش کشف حجاب یک زن روستایی را اینگونه نقل میکند:
هرگاه امنیه (مأمور انتظامی دولتی) وارد دِه میشد، [زنها]
میبایست مراقب باشند که از خانه بیرون نیایند. با بودن امنیه، حتی زنهای رعیتی هم از تعرض مصون نمیماندند؛ زیرا چارقد نیز جزو مصادیق حجاب محسوب میشد [و باشدت با آن برخورد میگردید]. صحنهای را که روزی خود ناظر بودم، برای نمونه بازگو میکنم. زنی که از مزرعه مجاور به طور گذرا به کبوده آمده بود، از کوچه میگذشت و مانند همه زنهای روستایی چادر و چارقد به سر داشت. آن زن، توی کوچه با امنیهای که از راه رسیده بود، روبهرو شد و امنیه او را دنبال نمود و چارقد و چادر از سرش کشید.
نزدیک به خانه کدخدای دِه بودند و امنیه به خانه او میرفت. زن شروع کرد به گریهکردن و سرش را با سفرهای که در دست داشت پوشاند. امنیه اصرار داشت که او را جریمه کند؛ به مبلغی که پرداختش فوق طاقت او بود. آن زن، چون از کشاورزان ما بود و او را میشناختم، خواستم کمکی به او بکنم. بنابراین، او را بردم به منزل کدخدا و از وی خواستم که وساطت بکند و قضیه راخاتمه دهد. کدخدا با امنیه وارد مذاکره شد و او پذیرفت که این دفعه از او در گذرد؛ منتها به شرط آنکه زن چون خواست از خانه کدخدا بیرون رود، با سرِ برهنه از جلوی اتاق که امنیه در آن حضور داشت، بگذرد. چارهای نبود، جز قبول. در آن لحظه، جز من و کدخدا و امنیه کسی توی اتاق نبود و پنجره باز بود. زن، بیچارقد و بیچادر آمد و باسرعت گذشت. رویش را به جانب دیگر برگردانده بود. موهای ژولیدهاش روی شانهاش ریخته بود. از جایی که در برابر چشم ما قرار گرفت، تا جایی که از نظر گم شد، بیش از چند قدم نبود؛ ولی همین چند قدم، گویی روی تیغه کارد راه میرفت. اینکه میگویند: «میخواست زمین دهان باز کند و او را فرو برد»، در حقّ او صدق میکرد.[5]
[5]. محمدعلی اسلامی ندوشن، روزها؛ خاطرات دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، ج 1، ص 205 و 206.
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
برخورد یزید با سر مقدس امام (ع) در حضور اسیران
یزید در حضور اسیران، سر امام حسین(ع) را در ظرف طلا گذاشته و با چوبدستی به آن میزد. به گزارش ابن اثیر وقتی سکینه و فاطمه، دختران امام حسین(ع)، این موضوع را دیدند، چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران معاویة بن ابوسفیان به گریه افتادند. بنابر روایتی از امام رضا(ع) که شیخ صدوق نقل کرده، یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد. سپس با یارانش سرگرم غذا خوردن شد و پس از آن، میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی شطرنج مشغول شد. گفتهاند او هنگامی که در بازی میبرد، جام آب جو را گرفته مینوشید و تهمانده آن را در کنار تشت که سر بریده امام در آن بود، بر زمین میریخت. سکینه(س) در باره یزید گفته است: به خدا سوگند! هرگز کسی را سختدلتر، کافرتر و جفاکارتر از یزید ندیدم که به سر پدرم در مجلسی که برپا کرده بود مینگریست و شعر میخواند.
اعتراض حاضران
عدهای از حاضران، به رفتار یزید در مجلس اعتراض کردند؛ از جمله یحیی بن حکم، برادر مروان بن حکم که یزید با مشت به سینه وی زد. اَبوبَرْزه اَسْلَمی نیز اعتراض کرد و به دستور یزید از مجلس اخراج شد.
📚ویکی شیعه
#محرم
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
خطبهخوانی اسرا
پس از ورود اسیران کربلا به کوفه، امام سجاد(ع)، و حضرت زینب(س) با مردم سخن گفته و بنابر نقل منابع تاریخی، کوفیان را به سبب کوتاهی در یاری امام حسین(ع) در ماجرای عاشورا سرزنش کردهاند.[۶۳] سید جعفر شهیدی، مورخ معاصر، با تکیه بر سختگیری مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرش اینچنین سخنان و خطبههایی را در کوفه دشوار دانسته است. خطبههایی نیز به فاطمه صغری دختر امام حسین(ع) و امکلثوم دختر امام علی(ع) نسبت داده شده است.
امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، در شام نیز به خطبهخوانی پرداختند. محتوای این خطبهها، سرزنش یزید درباره ستم بر اهل بیت امام حسین(ع) و گرداندن آنها در شهرها، و همچنین بیان فضائل اهل بیت پیامبر(ع) و علی(ع) گزارش شده است. این سخنان، به خطبه امام سجاد(ع) و خطبه حضرت زینب در شام معروف است.
📚ویکی شیعه
#امام_حسین
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm