eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
825 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم باید وبال گفت به دستی که بی دعاست پایی که نیست در پی تو لنگ میزند دنبال تو دویدن ما آبروی ماست از دیگران دوا برسد درد مطلق است دردی اگر زتو برسد مرهم و دواست هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم آقا بگو که خیمه ی زهراییت کجاست حق می دهیم دل به دل ما نمیدهی ما سالهاست عادتمان لاف و ادعاست سجده بغیر تربت اعلی نمی کنیم مُهر قبول سجده ی ما مُهر کربلاست : گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
عاقبت یک شب میان صحن تو گم می‌شوم بیخیالِ طعنه‌ها و حرف مَردم می‌شوم غرق در ظلمت به سمت نور، عازم می‌شوم خاکبوس مرقدِ خورشیدِ هشتم می‌شوم یا غباری که دخیلِ جاروی صحنت شده یا که زیر پای کفترهات، گندم می‌شوم دست بر سینه سلامی می‌دهم سمت ضریح من سراپا گوش، مشتاق می‌شوم دوستم داری؟ نداری؟ نوکرم؟ یا نیستم؟ بارها درگیرِ این سوءتفاهم می‌شوم رو به من آغوش، وا کردی و می‌گویی بیا با دو چشمِ بسته سرگرمِ تجسم می‌شوم می نشینم گوشه ای و تا سحر کز می کنم کودکی که هست، محتاج ترحم؛ می‌شوم میروم دنبال شخصی که وساطت کار اوست از درِ باب‌الجوادت راهیِ قم می‌شوم : هرکه آرَد تحفه‌ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده‌ام سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
هرکجا نام تو را بردیم “کوه ِطور” شد آفت و شَرّ و بلا فوراً از آنجا دور شد جای ِلبهای ِتو دیشب اشک ِهجران خوردم و کام ِمن شیرین با این قطره های ِشور شد در فراق ِیوسفش افتاد بر جان ِخودش آنقَدَر گریه زلیخا کرد آخر کور شد روضه های ِخانگی برکت به خانه میدهند خانه یِ تاریک ِما با روضه غرق ِنور شد جفت و جور اصلاً نمیشد کارهایم تا شبی کفش ِروضه جفت کردم کارهایم جور شد صبح ِمحشر که شَوَد ، مأمور ِقَصرَت میشود آنکه در روضه دم ِدر خادم و مأمور شد وای بر آن روضه خوان و شاعری که پاکتی ست یا که با سواستفاده نامی و مشهور شد شاه ِما خیلی سفارش کرده: “فَابْکِ لِلْحُسَیْن” نزد ِما ایرانیان این جمله اش دستور شد قبل از آنکه شمر در گودال مَذْبوحَش کند بر گلویش نیزه ای بوسه زد و مَنْحور شد آنقَدَر خنجر زدند و آنقَدَر نیزه زدند که بِلاتشبیه مثل ِلانه ی ِزنبور شد موقع ِدفن ِپدر وقتی پسر، انگشت را از زمین پیدا نمود اعضای بابا جور شد از دلش اصلاً نیامد بوریا پیچش کنند اولش نگذاشت اما آخرش مجبور شد : روی ِ قـبـرم بنویسـید به یک خط درشت دوری از شـارع بینِ الحرمین او را کـشت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام