✅ فرار از زندان #دولتو (۴)
در اين زمان، بلافاصله ديگر هم سلوليهاي او به سرعت دست به كار ميشدند و به منظور جلوگيري از #سينهپهلو و #سرماخوردگي_شديد، ابتدا به سرعت لباسهاي خودشان را به تن او ميپوشاندند و پتو، لباس، گوني و هرچه كه در داخل سلول داشتند، روي مصدوم ميانداختند و دستهجمعي شروع به مشت و مال و ماساژ دادن #بدن_يخزده او ميكردند. طولي نميكشيد كه مصدوم بيچاره، رفته رفته حال خود را بازمييافت، رنگ چهرهاش تا حدودي طبيعي ميشد و به هر حال، از مرگ حتمي نجات مييافت. خود من دوبار دچار اين #شكنجه_مرگبار شدم كه به وسيله #برادران_فداكارم نجات يافتم. علاوه بر اعمال اين شكنجههاي جسماني، آنان دست به انجام انواع شكنجههاي روحي مختلف هم ميزدند، مثلاً يك بار، يك نفر از پاسداران دستگير شده را كه قبلاً شناسايي كرده بودند، به داخل يك سالن مخصوص و نسبتاً بزرگي كه گنجايش همه را داشت، آوردند. ابتدا ما را دور تا دور سالن زير نظر افراد مسلح سرپا نگه داشتند؛ به طوري كه هيچكس جرأت تكان خوردن و هيچگونه عكسالعمل مخالفي را نداشت. در اين هنگام، پاسدار بيچاره را در حالي كه مرتب با ته قنداق تفنگ و لگد و مشت ميزدند، #افتان و #خيزان به وسط سالن كشيدند. سپس سه يا چهار نفر مرد قويهيكل از دموكراتهاي مزدور، از هر طرف به او هجوم آوردند و با لگد، مشت، شلاق، چوب، ته قنداق، سرلوله تفنگ و هرچه كه در دسترسشان بود، به جان او افتادند.
پاسدار مقاوم و مؤمن، ضمن تحمل همه اين ضربهها، شجاعانه با صداي بلند، شروع به #تلاوت آياتي از #قرآن مجيد كرد و با خداي خودش - پيش از اين كه كاملاً از پا درآيد - به راز و نياز مشغول شد.
دژخيمان آنچنان او را مضروب كردند كه #دست و #پايش شكست، #لبش_پاره، #بيني و #فكش به كلي خرد و سرو صورت #له_شدهاش، پر از جراحت و خون شد. گاهي چند نفر #انگشتهاي دست او را يكي يكي خم ميكردند و برخلاف مفصل ميپيچاندند و #چرق، چرق كاملاً #خرد ميكردند يا با انداختن انگشت از دو طرف، #دهان او را #جر ميدادند. در كليه اين احوال، همه ما دستهجمعي فرياد ياحسين... ياحسين... سر ميداديم، كه پاسخ اين ياحسين ياحسينهاي ما، جز شليك گلوله يا #ضربههاي ته قنداق و #لگد نبود. ولي همه ما، هيجانزده، بدون توجه به اين ضربههاي مرگبار، همچنان با فريادهاي خود ادامه ميداديم. گاهي كه وضع برادر پاسدار را #فوقالعاده_خطرناك و نزديك به شهادت ميديديم، چند نفري ناگهان با فرياد ياحسين، مردان مسلح را با خيز سريع كنار ميزديم و خود را روي #پيكرخونآلود و از پا درآمده قرباني بيگناه ميانداختيم. حتي خود من دوبار بياختيار، خود را روي پيكر خونآلود و در حال مرگ يكي از اين پاسداران انداختم كه نتيجه آن، چيزي جز وارد شدن ضربههاي محكم و خرد كننده قنداق و سرلوله تفنگ و #شكستن و از هم شكافتن سر و خرد شدن انگشت مياني دست راستم نبود. در اين موقع، كار كه به اين مرحله ميرسيد، همه برادران، بياعتنا به ضربههاي تفنگ، تيراندازي و ساير تهديدها، از جا كنده ميشدند و فريادكشان به وسط سالن ميريختند. دموكراتها هم به محض اين كه وضع را خطرناك ميديدند، ضمن خاتمه دادن به برنامه شكنجه خونين خود، به فكر آرام كردن بچهها و انتقال فوري ما به داخل سلولها ميافتادند. ۱۵ روز از انجام آخرين برنامه خونين آنان گذشته بود كه همه ۳٠نفر ما را از داخل سلولها به داخل يك اتاق ۳ در ۴ منتقل كردند. در همان شب، برادر #محمدكريمی، سرداري از خاك قهرمانپرور خراسان، ما را به دور خود جمع كرد و اظهار داشت: «برادران! بايد تا فرصت باقيست، فكري به حال خودمان كنيم و راه چارهاي براي نجاتمان پيدا نماييم. در غير اينصورت، مطمئن باشيد هيچ كدام از ما زنده نميمانيم.» همه بهتزده به چهره هم نگاه ميكرديم. آثار هيجان، اضطراب، ترس و وحشت، در چشمهاي از هم باز شده بيشتر برادران مشاهده ميشد. هيچكس جرأت حرف زدن نداشت. آخر اين پيشنهاد از نظر اكثر بچهها، امري محال و باور نكردني به نظر ميرسيد. سرانجام باز هم خود او رشته سخن را بدست گرفت و گفت: «ما چارهاي نداريم جز اين كه طرح يك #فراردسته_جمعي را براي خودمان بريزيم؛ هرچند كه منجر به كشته شدن همه ما در اين راه بشود. در اين صورت هم با شهادت، به مقصود خود رسيدهايم و چنانچه زنده بمانيم و نجات يابيم، جهادي ديگر انجام داده و از چنگ اين دژخيمان و شكنجههاي روزافزون آنان نجات يافتهايم.» كمكم برادران هم كه تحت تأثير كلام قاطع و دلايل قانعكننده او قرار گرفته بودند و موضوع برايشان جالبتر شده بود، تكاني خوردند و چند نفر يكصدا با هم سؤال كردند: «آخر چطوري؟» لبخند بر لبهاي آن برادرمان نقش بست.
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
🔻فجیعترین جنایت اسرائیل علیه فلسطین چگونه رقم خورد؟ 👇👇👇 دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_
۱★🔻فجیعترین جنایت اسرائیل علیه فلسطین چگونه رقم خورد؟
#شکم_زنهای_باردار در این حملات #دریده شد و زنان زیادی مورد تجاوز فردی یا دسته جمعی مهاجمان قرار گرفتند، روی #بدن بسیاری از #شهدا با #چاقو علامت #صلیب حک شده بود. #پزشک و #پرستار و بیمار همه باهم کشته شدند.
📍در روز ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۸۲ آوارگان اردوگاههای #صبرا و #شتیلا در یکی از خونبارترین روزهای زندگی خود از خواب بیدار شدند. کشتاری که به ریاست #آریل_شارون نخست وزیر مقبور رژیم صهیونیستی و وزیر جنگ وقت این رژیم در این روز با همکاری #رافائل_ایتان رئیس ستاد جنگ ارتش اسرائیل در کابینه #مناحیم_بگین انجام شد، یکی از سیاهترین نقاط پرونده جنایتهای رژیم صهیونیستی ضد ملت فلسطین به شمار میرود که در روز ۱۶سپتامبر توسط مزدوران #فالانژ رژیم صهیونیستی در لبنان صورت گرفت. این در حالی بود که محاصره اردوگاههای صبرا و شتیلا به صورت مستقیم زیر نظر صهیونیستها صورت گرفته و فالانژها زیر چتر حمایتی که رژیم صهیونیستی گسترده بودند، اقدام به کشتار غیرنظامیان و شهروندان و بویژه زنان و کودکان کردند. شکم زنهای باردار در این حملات از هم دریده شد و زنان زیادی مورد تجاوز فردی یا دسته جمعی مهاجمان قرار گرفتند.
🔻جزئیات جنایات صهیونیستها و فالانژها در صبرا و شتیلا
۴۸ساعت کشتار مستمر و خونریزی وحشیانه در این منطقه ادامه پیدا کرد، هر کس به دنبال فرار بود، راهی جز #مرگ پیش روی خود نداشت و ماندن در این اردوگاه نیز چیزی جز مرگ برای آنها رقم نمیزد. صهیونیستها هنگامی اجازه ورود خبرنگاران و خبرگزاریهای مختلف به نوار غزه را صادر کردند که کشتار فالانژ ها در روز ۱۸ سپتامبر به پایان رسیده بود و #بلدوزرهای رژیم صهیونیستی با قراردادن #کشتهها در #گورهای_دستهجمعی و #پاکسازی مناطق، بسیاری از آثار جرم را پاک کرده بود.
به همین علت است که هیچ آمار دقیقی از میزان تلفات و کشته شدگان این حملات وجود ندارد. این رقم اما تا بیش از ۳هزار جنازه نیز برآورد شده است.
#بدنهای_بیسر
#مثله_شده_زنان_و_کودکان_و_مردان
به وفور در این منطقه یافت میشد.
تا قبل از حمله و تهاجم سربازان اسرائیلی به لبنان، دو کمپ مذکور در حدود ۹۰۰۰۰نفر سکنه داشت که ۲۵درصد از آن، #فقرای_لبنانی بودند. این آوارگان و درماندگان در آغاز در چادرهایی که از طرف آژانس امداد و رفاه آوارگان سازمان ملل برپا شده بود، زندگی میکردند. لکن کمکم در همان جا برای حفاظت از سرما و گرما، خانههای یک طبقه و دو طبقه ساخته شد و آوارگان در آن ساختمانها جا داده شدند. خانههای اردوگاه نزدیک به هم بودند و کوچههای باریکی آنها را از هم جدا میکرد. در همین قسمتها مدرسه، مراکز بهداشتی و مرکز صلیب سرخ «ساف» بنا و تقریبآ همه احتیاجات آوارگان تأمین شده بود.
کمیتههای متعدد «مسئول امور شهرداری» به کارهای روزمره آنان رسیدگی میکرد.
#میکائیل_جانسن در کتاب «جنگ بیروت» نوشته است: «از تاریخ ۱۶ تا ۱۸سپتامبر ۱۹۸۱ به مدت #چهل_ساعت کشتار ادامه داشت. درباره اتفاقات وحشتناک و دلهرهآور آن، خیلی نوشته شده است و لازم نیست که در اینجا بازگو شود. عکسها خود گویا هستند. چیزی که نباید فراموش شود، این است که محکومین [بیگناه]، مردان، زنان، کودکان از هر سنی، از خیلی پیر تا خیلی جوان و حتی کودکانی که در آغوش مادران خود بودند، همه به طرق مختلف کشته شدند. #خوشبختترین آنها کسانی بودند که #تیرباران شده بودند، #انفرادی یا #دستهجمعی.
#عدهای نیز #خفه شده بودند و یا #گلوی آنان با #چاقو بریده شده بود.
#بسیاری از مقتولین #ناقصالعضو شده بودند؛ معلوم نیست که قبلا و یا بعد از کشتار این طور شده بود. بر روی بدن بسیاری از کشتهشدگان #علامت_صلیب که نشانه فالانژها است، با چاقو حک شده بود.
پزشک، پرستار و بیمار همه با هم کشته شده بودند. بعضی #زیرچرخهای_بولدوزر مانده و #خرد شده بودند و تعدادی هم همراه با اجساد، #زنده_زنده در #گورهای_دستهجمعی به #زیرخاک رفته و زنده به گور شده بودند.
همه نویسندگانی که از جنایات اسرائیلیان پرده برداشتهاند، از #بولدوزر به عنوان #آلت_قتاله و صمیمیترین همکار صهیونیستها در خراب و مخفی کردن آثار جنایات آنان، نام بردهاند.
مک براید در کتاب "اسرائیل در بیروت" وقتی که از کشتار بیگناهان در اردوگاههای فلسطینیان سخن میگوید، مینویسد: گورهای دستهجمعی به سرعت توسط همان ماشینهای لعنتی [بولدوزر] حفر و اجساد بیگناهان در آن ریخته شد.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist