eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
785 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد آب میدید به یادِ قمرش می افتاد بی سبب نیست که از جمله یِ "بَکّائون" است اشک از گوشه یِ چشمانِ ترش می افتاد شیرخواره بغل تازه عروسی میدید یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد با دلی خون شده میگفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می افتاد جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد میشکست آینه یِ صبر و غرورش را زجر تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴
شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد رفت دلتنگِ پدر، تازه نشد دیدارش داشت عادت به اذانِ علي اکبر امّا... بی برادر شده بود و غم دل شد یارش تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و شد رمقِ هر نفس ِ تبدارش او علی بود و همین داغ برایش بس بود اینکه عمّه سرِ بازار رسیده کارش یک نفر خنده زنان هسته ی خرما زد و رفت گفت با خنده که از روی سرت بردارش لرزه افتاد به پایش، چه چراغان شده بود دورِ دروازه ی ساعات و در و دیوارش مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانه ی شام چشم ِ گریان شده ی تا به سحر بیدارش : 💔 ابر آمد و گریه کرد با باد گریست باران شد و قطره قطره افتاد، گریست تا کرببلا زنده بماند، هر روز در سوگ پدر حضرت سجاد گریست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴
دارم برای شام بلا گریه می کنم بر ماجرای کرب و بلا گریه می کنم بعد از غروب روز دهم، هر غروب من بر جسم های مانده رها گریه می کنم هر جا که حرف زینت و خلال و معجر است بر اهل بیت خون خدا گریه می کنم هرجا که آب باشد و هر جا که تشنه ام بر خشکی لب شهدا گریه می کنم هرجا که طفل شیرخواره به دامان مادر است بر طفل سیدالشهدا گریه می کنم هرجا به هر زنی که ظلم شود گریه می کنم بر طعنه های بر اُسرا گریه می کنم هرجا که خیزران به کسی خورده است، من بر رأس بین طشت طلا گریه می کنم یعقوب کربلایم و چِل سال آزگار دارم برای شام بلا گریه می کنم : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 😭😭😭
بین نماز، وقت دعا گریه می‌کنی با هر بهانه در همه جا گریه می‌کنی در التهاب آهِ خودت آب می‌شوی می‌سوزی و بدون صدا گریه می‌کنی هر چند زهر، قلب تو را پاره پاره کرد اما به یاد کرب و بلا گریه می‌کنی اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی وقتی برای خون خدا گریه می‌کنی آبِ خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود با ناله‌های واعطشا گریه می‌کنی با یاد روزهای اسارت چه می‌کشی؟ هر شب بدون چون و چرا گریه می‌کنی با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار هر صبح با نسیم صبا گریه می‌کنی هم پای نیزه‌ها همه جا گریه کرده‌ای هم با تمام مرثیه‌ها گریه می‌کنی دیگر بس است، چشم ترت درد می کند از بس که غرق اشک عزا گریه می‌کنی : 💔 دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین حسین گفتنت این روزها خودش روضه‌ست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 😭😭😭
هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی خانواده ای و وقت نافله بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است وقتی که میروی به سفر ضجه میزنی حق داری ای امام جوانم به دیدنِ شمشیر و تیغ وتیر و تبر ضجه میزنی بر پاره پاره پیکر پیغمبر بر گریه پای نعش پسر ضجه میزنی گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی با ضجه میزنی وقتی که میرسی به کنار شریعه ای بر سر عبا و دست به کمر ضجه میزنی با دیدن سواره نظامهای لشکری با دیدن عمود و سپر ضجه میزنی لالاییِ... امانت بریده است با یاد حلق و تیر سه پر ضجه میزنی وقت غروب... ...، "علیکن بالفرار..." با آتش و خیام و خطر ضجه میزنی در کربلا چه دیده ای آخر که روضه خوان تا میرسد به و ضجه میزنی اینطور که پیش میروی از دست میروی آقای من بس است چقدر ضجه میزنی؟ : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴
سی سال شهر مادریت را قدم زدی با هر قدم حسینیه ،بیرق ، علم زدی سی سال بزم روضه سراپانمودی و در هر گذر که مرثیه خواندی حرم زدی زخمت عمیق بود و دم از خود نمیزدی اما همیشه از غم بابات دم زدی طبخ غذای روضه فقط یک بهانه بود آشی برای آل امیه بهم زدی روزیِ اشک گریه کنان حسین را در سجده های نیمه شب خود رقم زدی اما همین که بغض تو را کربلا شکست الشام را تو با مژه ی تر قلم زدی داغی بزن به سینه ی این روضه خوان خود داغی که قبل از این به دل محتشم زدی این حس و حال قافیه را از غزل بگیر آن صید دست و پازده را در بغل بگیر : 💔 دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین حسین گفتنت این روزها خودش روضه‌ست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 😭