eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
825 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ فرار از زندان (۳) تعداد مجروحان، زياد و حال بعضي از آنان، بعلت شدت و ، بسيار وخيم بود. ما كه هيچ‌گونه وسايل و كمكهاي اوليه و حتي يك تكه پارچه تميز اضافي هم در اختيار نداشتيم، مجبور شديم براي بستن زخمها و جلوگيري از خونريزي، با پاره كردن لباس زير خود، از آنها استفاده كنيم. با اين وجود، مداواي ما در مورد يكي از برادران به نام مؤثر نيفتاد و به شهادت رسيد. تير از يك طرف وارد و از سوي ديگر با ايجاد بيرون آمده بود! در نتيجه پس از ۱۲ساعت ناليدن و ، همان‌جا داخل زندان، در مقابل چشمهاي شگفت‌زده ما شد و به و از تحمل رنج و شكنجه بيشتر راحت شد. در مدت و نيمي كه ما در آنجا زنداني بوديم، همه را بوديم و با يك وعده غذايي كه به ما مي‌دادند، از اين غروب تا غروب ديگر مي‌كرديم. هرچه كه فشار شكنجه آنان بيشتر مي‌شد، به همان نسبت، بر تحمل و مقاومت ما افزوده مي‌شد. وضع و هم در طول اين مدت، در ميان آن طويله پر از كثافت، واقعاً بود. زيرا آب مورد استفاده ما، يك دبه - در هر بيست و چهار ساعت - بود كه مجبور بوديم كه نيازهاي خود را با آن برطرف كنيم. بعدها پي برديم كه اين طويله مربوط به ساختمان بزرگ و اربابي يك به نام بوده است. هفته‌اي يك بار در روزهاي جمعه، به اصطلاح براي هواخوري، ما را به داخل حياط بزرگ ساختمان مي‌آوردند. در اين چند ساعت هواخوري، تجمع بيش از دو نفر ممنوع بود؛ در صورتي كه داخل زندان تاريك طويله، همگي باهم بوديم. در دو ماه اول، كسي كاري به كارمان نداشت. پس از پايان دو ماه، و - به منظور زندان، «دولتو»‌ - آغاز شد. آنان ما را مجبور مي‌كردند از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب به و بپردازيم. و ناهموار و سنگين‌ را از آن سوي دره و ، تا اين سو، يا استخواني خود حمل كنيم. بدتر از همه، دوري محل كار، از زندان بود و همه روزه، صبح اول وقت، مجبور بوديم با و پشت سر هم در محاصره شديد مأموران بي‌رحم و مسلح زندان كه از دو طرف اسلحه به دست، مواظب‌مان بودند، اين راه را طي كنيم. اگر كسي در زمان كار، به دليل ، قادر به حمل سنگهاي سنگين نمي‌شد، او را پر از سنگ، و به پايين مي‌غلتاندند يا چند وعده، از آب و غذا محروم مي‌كردند. بالاخره پس از دو ماه كار سنگين و طاقت‌فرسا، بناي زندان دولتو كامل شد و ما را از داخل طويله به آنجا منتقل كردند. ، در محلي بين سردشت و بانه، نقطه‌اي كوهستاني - دور از ديد و در محلي مخفي شده در ميان - قرار داشت كه فاصله آن با جاده اصلي، بسيار زياد بود. وسعت ساختمان اين زندان، حدود يكصدمتر بود كه با ارتفاع كمش، به مختلف تقسيم مي‌شد. و بود؛ آنچنان كه هر چهار نفرمان مجبور بوديم در كنار هم بنشينيم و ، در كنار هم دراز بكشيم. تنها منفذ و نورگير اين سلولها، يك نيم پنجره كوچك و باريك به اندازه يك هواكش بود. درب سنگين و آهني هر يك از سلولها، به داخل هال اصلي باز مي‌شد. پس از انتقال به زندان جديد، دوباره و بدون پايه و مدرك ما آغاز شد. با گذشت پنج ماه و نيم از دستگيري و زنداني شدن ما، هوا كاملاً سرد و در آن نقطه كوهستاني، شده بود. هر يك از برادران زنداني و دربند كه در مقابل خواست و نظر بازجو، از خود شدت عمل يا مقاومتي نشان مي‌داد، به دستور بازجو او را به داخل ميان محوطه - كه سطح آن را پوشانيده بود - مي‌انداختند. اين كار بوسيله چند نفر از دژخيمان قلدر دموكرات‌ انجام مي‌شد. آنان چهار دست و پاي زنداني را مي‌گرفتند و با يك تكان او را با سر به داخل اين حوض يخ‌زده پرتاب مي‌كردند. طولي نمي‌كشيد كه زنداني بيچاره، در حالي كه از شدت سرماه نفسش بند آمده بود، از ترس جان، هراسان و سراسيمه از سمت ديگر حوض خود را به بيرون مي‌انداخت به محض بيرون آمدن، يك عده از اين جانيان كثيف، هيجان زده و خوشحال از اين جنايت خويش، به طرف او هجوم مي‌بردند و دست و پايش را مي‌گرفتند و با و ، از همان بالا او را به داخل آب يخ زده پرتاب مي‌كردند. سرانجام در حال اغما و نيمه‌جان، پيكر يخ‌زده و بي‌حركتش را مثل يك تكه سنگ، به داخل سلولش مي‌انداختند، درب آهني سلول را محكم به هم مي‌كوبيدند و در حالي كه صداي خنده‌هاي چندش آور و ديوانه‌وارشان در زير سقف هال بزرگ زندان پيچيده بود، از آن جا دور مي‌شدند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨وإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)! 📜نکته تفسیری: برخى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌پرسيدند: خدا را چگونه بخوانيم، آيا خدا به ما نزديك است كه او را آهسته بخوانيم و يا دور است كه با بخوانيم؟! اين آيه در پاسخ آنان نازل شد. دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در اين آيه، هفت مرتبه خداوند تعبير خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسيدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزديك هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مى‌كنم، پس به خودم ايمان بياورند ودعوت خودم را اجابت كنند. اين ارتباط محبّت‌آميز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند. 🔸بقره ، ۱۸۶، تفسیر نور دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
🔸شاید توان با را‌ نداشته باشد ولی هنوز هم . حتی روی تخت آی سیو بیمارستان! دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
⭕️ اگر دوباره جنگی شروع شد و ما نبودیم از قول ما به بگوئید : در حین مبارزه با دشمنِ متجاوز، به هم بیاندیشید. مبادا ریالارزش‌ها را در خاکریزها جا بگذارید، اگر چنین کنید، ارزش‌ها، مثل امروز، می‌شوند و ارزشمند می‌شوند. می‌بینید که چگونه ما را می‌پندارند❗ آن روزها: می‌رفتیم.. برمی‌گشتیم. می‌رفتیم.. برمی‌گشتیم. می‌رفتیم. برمی‌گشتیم. بی‌هیچ استقبال و جشن و سروری. فقط &مادری چشم انتظارمان بود و دگر هیچ.. 🔸اَمّا مَردانه، ایستادیم... ♦️باور کنید که : ما هم دل داشتیم، فرزند و عیال و خانمان ‌داشتیم. اما با رفتیم... برگشتیم. با رفتیم... با برگشتیم. با رفتیم... با برگشتیم. با رفتیم... با برگشتیم. با رفتیم... با برگشتیم. ♦️ما اکنون هستیم. اَمّا نیستیم. ♦️ما همان کهنه پیاده‌ایم که نیاموخته‌ایم. ♦️ما همان‌هایی هستیم که به نرفته بودیم. ⁉️می‌دانید در هشت سال جنگ، چند نفر بود؟ ⭕️ ۳/۵ درصد از کل جمعیتِ ایران‼️ اَمّا را نگذاشتیم. ما را آموزش ندیده بودیم. رفتیم و را تجربه کردیم. اکنون نیز می‌زنیم که : این از ما نیستند... این که صدپیراهن یوسف را دریده‌اند، از ما نیستند. این وصله‌ی مَرام ما نیست. ♦️ما نه اسب امام زمان دیدیم، نه بی‌ذکرِ سالار شهیدان، جنگیدیم. اما و ، از *وضعیت امروزِ شرمنده‌ایم, ▪️شرمنده‌ایم، با صورتی سرخ. ▪️شرمنده‌ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعاتِ غرب جا مانده است ای همه‌ی آنانی که را می‌شناسید❗ ♦️ما، اگر به جبهه نمی‌رفتیم، با دشمنی که به تلافیِ قادسیه، برای هلاکِ مَردُم و میهن‌مان ایران، آمده بود، چه می‌کردیم؟ شما را به آن سالارِ شهیدان، ما را کنید. حساب اندکی از ما که شدند و خود را فروختند، را به پای ما ننویسید. سربازم و هرگز نکنم پُشت به میدان گر سَر برود من نروم از سَرِ پیمان ای خاک مُقَدّس که بود نام تو ایران فاسد بود آن خون که به پای تو نریزد؟! *شهدا شرمنده‌ایم* ✍: پیام از رزمندگان دیروز عرصه‌های نبرد و امروز جا ماندگان از شهدا ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
⁉️اگر دوباره جنگی شروع شد و ما نبودیم از قول ما به بگوئید: 🔸در حین مبارزه با دشمن متجاوز، به _از_جنگ هم بیاندیشید. 🔹مبادا را در خاکریزها جا بگذارید، اگر چنین کنید، ارزش‌ها، مثل امروز، می‌شود و ارزشمند می‌شوند. 🔸می‌بینید که چگونه ما را می‌پندارند!  آن روزها: ▫️قطار قطار می‌رفتیم.. ▪️واگن واگن برمی‌گشتیم. ▫️راست قامت می‌رفتیم... ▪️کمر خمیده برمی‌گشتیم. ▫️دسته دسته می‌رفتیم. ▪️تنها تنها برمی‌گشتیم. ‼️بی‌هیچ استقبال و جشن و سروری. فقط چشم انتظارمان بود و دگر هیچ..! 👊اما مردانه، ایستادیم... 🔸باور کنیدکه: ⬅️ما هم دل داشتیم، ⬅️فرزند و عیال و خانمان ‌داشتیم. 🔹اما با رفتیم... برگشتیم. 🔹با رفتیم... با برگشتیم. 🔹با رفتیم... با برگشتیم. 🔹با رفتیم... با برگشتیم. 🔹با رفتیم... با برگشتیم. 🔻مااکنون هستیم. 🔺اما نیستیم. همان کهنه پیاده‌ایم که نیاموخته‌ایم. همان‌هایی هستیم که به نرفته بودیم. می‌دانید در ۸ سال جنگ، چند نفر بود؟؟؟؟ ‼️۳/۵ درصد از کل جمعیت ایران!!! اما را نگذاشتیم. ما را آموزش ندیده بودیم. رفتیم و را تجربه کردیم. اکنون نیز می‌زنیم که: این «حرامیان یقه سفیدان قافله‌ی اختلاس» از ما نیستند... این که صد پیراهن یوسف را دریده‌اند از ما نیستند. این ‌‌_پسند وصله‌ی مرام ما نیست. ▫️ نه اسب امام زمان دیدیم، نه بی‌ذکر سالار شهیدان، جنگیدیم. ▪️اما گلو و ، از وضعیت امروز مردم خوبمان شرمنده‌ایم, 🔻شرمنده‌ایم، با صورتی سرخ. 🔻شرمنده‌ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعات غرب جا مانده‌اند. 🔺ای همه‌ی آنانی که را می‌شناسید! 🔺ما، اگر به جبهه نمی‌رفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاک مردم و میهن‌مان ایران، آمده بود، چه می‌کردیم؟ ✔️ شما را به آن سالار شهیدان، ما را کنید. ▪️حساب اندکی از ما که *آلوده شدند و *شرافت خود را فروختند، را به پای ما ننویسید. 💢 بگذارم و بگذرم سربازم و هرگز نکنم پشت به میدان گر سر برود من نروم از سر پیمان ای خاک مقدس که بود نام تو ایران فاسد بود آن خون که به پای تو نریزد!؟ تقدیم به خانواده های محترم شهدا و جانبازان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس که مرد و مردانه از وجب به وجب این خاک حراست نمودند. 💯هفته دفاع مقدس مبارک ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
هدایت شده از حق الناس
🔴 احادیث حق‌الناس 💢متن حدیث قالَ الاِمام عَلی(ع): رَأسُ الْنِّفاقِ الْخِیانَةُ، رَأسُ الْکُفْرِ الخِیانَةُ. غررالحکم ۵۲۲۷ - ۵۲۶۰. 💢ترجمه حدیث حضرت علی(ع) فرمودند: سرآمد نفاق و دورویی خیانت است و سرآمد کُفر نیز خیانت است!! ممکن است گاهی در و و یا باشد! گاهی و و و گاهی و . 💯در این روایت می‌فرماید که یعنی و ، است و و و نیز خیانت است. ▪️و می‌توان گفت که به بزرگ‌ترین جلوه و است! 🔻برکتی در آن نمی‌باشد: ، ، و . ✨آبادی و صفای هر خانه‌ای به و است. ▪️خانه‌ای که در آن خیانت باشد، یعنی اهل آن خانه به یکدیگر و یا در حق مردم و در حق خدا و دین خدا خیانت بکنند خراب می‌شود، یعنی آن لطف و رحمت‌ها قطع می‌شود و آسایش و آرامش از دست می‌رود. همچنین اگر در خانه‌ای باشد و یا و یا و &عفت باشد این خانه خراب خواهد شد. 🔻آسایش و راحتی، رشد و کمال، همه و همه می‌روند و به جای آن‌ها ، و ، و ، و ، و ، ٪فلاکت و همه و همه می‌آیند. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas