eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها آخر سپید شد به رهِ تـو، چه دیده ها روزیِ اشک ما همه در چشمهای توست ای ناله دارِ تنگِ غـروب و سپیده ها تو ناز کن لیلیِ خیمه نشینِ عشق نازِ تو می کشند گریبان دریده ها می گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها ای کاش امشبی که رَوی سویِ کربلا ما را دعـا کنی وسط برگـزیـده ها تا می شویم لحظه ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها : با گریه مگر آتش دل را بنشانیم ما را که نصیب از تو به جز چشم تری نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
بکش به روی سرم دست مهربانت را که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را عجیب نیست از این چشمِ هرچه را دیده ندیده است اگر جلوه‌ی عیانت را غریبه راه ندارد به خلوتت اما به روضه یافته‌ام بارها مکانت را رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست کرم نما و نگاهی کن آشیانت را به این امید که باشم اسیر دستانت کبوترانه رها بودم آسمانت را هزار جاده مرا می‌رسانَدَم تا عشق اگر که گم نکنم راه جمکرانت را به زیر سایه‌ی الطاف تو بزرگ شدم مگیر از منِ کوچک، تو سایه‌بانت را بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا که سیر گریه کنم چشم روضه‌خوانت را : تو بیا روضه بخوان گریه به پایش با ما جان ‌سپـردن ز غم کرب و بلایش با ما... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
شبِ فراق، به شبهای گور نزدیک است شبِ قبور، به یومُ‌النّشور نزدیک است سرم به سنگِ دلم خورد، درد دل گُل کرد لحد چقدر به سنگِ صبور نزدیک است به سمت آب دویدم سراب نوشیدم همیشه فاصله‌ی نار و نور نزدیک است ملاکِ وصل، به نزدیک و دور بودن نیست اگر چه راه رسیدن؛ به دور نزدیک است برای کوچکی من مسیر طولانی‌ست وگرنه راهِ سلیمان به مور نزدیک است وصال یار، در از خود گذشتن است فقط مرورِ فاصله‌ها با عبور نزدیک است به مُردگانِ زمستان بهار را بدمید مسیحِ رفته؛ به اهلِ قبور نزدیک است به کعبه نیز بگویید وقتِ احرام است لباس عید بپوشد، سرور نزدیک است پرید؛ ساعتم از خواب و گفت برخیزید به جانِ ثانیه‌هایم نزدیک است : 💔 میدمد صبحی که باشد صبح آغاز ظهور می‌رسد روزی به پایان انتظار اهل‌بیت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
بدجور دلشکسته ای و گریه می‌کنی از اشک چهره شسته ای و گریه می‌کنی بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم بر خاکها نشسته ای و گریه می‌کنی امشب به صبح امر بفرما طلوع مکن امشب عجیب خسته‌ای و گریه می‌کنی خونِ جگر برای شما قوت شب شده با ناله عهد بسته‌ای و گریه می‌کنی زنجیرها که پشتِ تو را زخم کرده‌اند هر روز بینِ دسته‌ای و گریه می‌کنی هیات تمام شد همه رفتند و تو هنوز یک گوشه نشسته‌ای و گریه می‌کنی آبی بزن به صورتِ مادر، زِ دست رفت چون مادرت شکسته‌ای و گریه می‌کنی : تو بیا بخوان گریه به پایش با ما جان ‌سپـردن ز غــم کـرب و بلایش با ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم بس که از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم تو فقط دست مرا بگذار در دست راهی ام کن در دلواپسم : من فقط یک آرزودارم که آن هم اربعین سجده ی شکری کنم پایِ ستون آخرین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
شبيهِ چشمِ شما چـشمـهایِ تـر دارد کَسی كه خاکِ حسينيه را به سر دارد تو گريه كردی و شد سُرخ چهره فهميدم كه وقتِ روضه‌ی تـو اشک هم جگر دارد خدا به رویِ من و تـو حساب وا كـرده كه گريـه‌ای بكنيم و حـساب بـردارد هـوای امشبمان فـرق می‌كند انـگار نشسته مـادری و دست بـر كمـر دارد حسين روز و شبـم را گرفته می‌دانم بـرایِ عاشقی‌ام عـقـل دردسـر دارد فقط به تـربتِ اربـاب سجده می‌چسبد هميشه سجـده‌ی مـا مـزّه‌یِ دگر دارد مـرا حوالـه نمودند خاکِ پـا ببـرم هـزار شُكر كه ايـن خيمه رُفتگر دارد ميـانِ روضه نشستيم و عـاشقی می‌گفت بـخوان را دعـا اثر دارد كسی كه داغِ بـرادر كشيـده می‌دانـد كــه رویِ قـوَّتِ زانویِ او اثـر دارد چـقـدر روضه‌ی نـا گفته در گلو داريم بيا بـه مجلسمان روضه‌یِ عمـو داريـم : در حیرتم که از آثار دیدن است ما کـورها ندیده چرا عـاشقت شدیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
این جمعه آمد و دعاها اثر نکرد ما را کسی ز آمدنت با خبر نکرد این جمعه هم شکست دل انتظارها دل را کسی به قافله ات همسفر نکرد شاید که آمدی و به این روسیاه شهر چشم دقیق بین شما هم نظر نکرد شاید که آمدی و دلِ شوره زار ما ما را برای دیدنتان مفتخر نکرد شاید که آمدی و ندیدی و رفته ای برهان ماندنی به خیالت گذر نکرد هرچه نماز خواند تن بی قرار ما پیش نگاه حضرتتان معتبر نکرد صد روضه و هزار دعا باز سربلند ما را به دیدگاه شما مختصر نکرد این هفته هم بدون‌شماطی شدوکسی شام ظهور و دیدنتان را سحر نکرد : 💔 عهد بَستَم نفَسَم باشی و من باشم و تُو... ای که بی تو نفَسَم تَنگ و دلَم تَنگ‌تر اَست بیا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
با محبت آمدی، صید کمندم کرده ای با همین ترفند ساده، پایبندم کرده ای بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای بار سنگین گناهانم ذلیلم کرده بود با نگاه رحمت خود سربلندم کرده ای در پناه گرم آغوشت مرا جا داده ای در پناه خود مصون از هر گزندم کرده ای بیشتر از دیگران دارم صدایت می زنم بیشتر از دیگران چون دردمندم کرده ای راستش این است آقاجان اگر می خواهی ام چون محب مادرت بودم، پسندم کرده ای تا قیامت روزی ام از خوان زهرا می رسد شاکرت هستم که بر او مستمندم کرده ای : در دست امام ما زمام عصر است از حضرت او به پا قوام عصر است تبريك به شيعيـان عـالـم گــوئيد آغــاز امــامت امــام عصر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير .
به هر بهانه دلم میل یار دارد و بس هوای دیدن روی نگار دارد و بس جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت به وصل روی تو عاشق بهار دارد و بس مزن به رویم اگر دست من شده خالی مکن گله که، غلامم شعار دارد و بس اگر زمانه به طعنه ردم کند غم نیست که نوکرت دو جهان با تو کار دارد و بس کرم نما و قدم رنجه کن در این دل ما که باغ ما دو روان چشمه سار دارد و بس تمام هستی من مایه سوز عشق تو شد ولی دوباره هوای قمار دارد و بس دگر به آینه ی دل تو را نمیبینم که صحن آینه گردوغبار دارد و بس خدا بدون رضایت مرا نمیخواهد گدا به نام کریم اعتبار دارد و بس زمین کرببلا وعده گاه نوکـر‌هاست که درحریم حسین دل، قرار دارد و بس : 💔 هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه می‌کنند: می‌آید او که منتقم و دادخواهِ ماست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
بدان که جای خدا را گرفته دکانها و پر شده است زمین از فریب شیطانها چه ناله ها که از نفاق یاران زد سوار کشتیِ دین اند نامسلمانها ادای امر به معروف، منکر است دگر بیا که خاک گرفته است جمله قرآنها طواف روی شما آروزی مردم نیست مزین است به نامت اگر چه میدانها سلاحمان به زمین است، خشکمان زده است چقدر دور شدیم از دعایِ بارانها خوشا به آنکه تو را دید و آسمانی شد دریغ، ساخته بر ما گناه، زندانها به خشکسالیِ این سفره ها نگاهی کن بریز برکت خود را بر این نمکدانها بیا به عشق، قداست ببخش ای یوسف قلم به دست نشستند جمله رمانها اگر چه بهر غمِ انتظار، مردودیم ببخش غیبت خود را به ما پشیمانها : نشسته بر سر راهت، اگرچه دیر آیی نهاده دیده به هرجا، که زان مسیر آیی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
و این بهانه ی خوبیست: من گرفتارم بهانه ای که بگویم فقط تو را دارم مرا همیشه گرفتار کن، دلا مگذار که لحظه ای سرازاین آستانه بردارم خودت بگو،تو اگر ردکنی گدایت را بساط دل به در خانه ی که بگذارم شبیه تکه ی ابری پر از کثیفی ها به وقت بارش چشمم،اسید می بارم برای آخر عمـرم بـیا مقـدر کن که جان به خنده ی مستانه ی توبسپارم چه می شود که نفسهای آخرینم را به زیر مقدم شاهانه ی تو بشمارم : 💔 دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟ روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
سینه تنگ آمده اینبار تورا می خواهد خسته از معرکه ای یار تورا می خواهد هوس روی تورا کرده چه فرقی دارد خانه یا کوچه و بازار تورا می خواهد عاشق ان است که در میکده یا در محراب در خفا یا که در انظار تورا می خواهد دعوی عشق زیاد است ولی عاشق اوست او که حتی به سر دار تورا می خواهد بس که دوریم ز تو آینه زنگار زده دل آیینه زنگار تورا می خواهد غم تو یک غم جاریست که تکراری نیست جمعه با این همه تکرار تورا می خواهد این همه فاصله دیوار شده اما باز دل من از پس دیوار تورا می خواهد : 💔 ظلم و ستم، در آخرِ عـالـم شکار توست یک بگو که جهان بیقرار توست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام