✍ کاش #مسئولان کشورمان #هیئتی بودند
☀️ 10 ویژگی مدیریت هیاتی
حتما شما هم شنیدید؛ کار #بینظم و #بدون_برنامه را میگویند هیاتی عمل کردن!
❌❌❌ #این_اتهام_بزرگی_است
پیشنهاد میکنم این محرم، #مسئولین_محترم یکبار با نگاه #سبک_مدیریت تراز و الگو، هیات را ارزیابی کنند؛ #خاصه هیاتهای #قدیمی و #اصیل
☀️اما ویژگی مدیریت هیاتی چیست؟
🔷یکم: #مردمی_بودن
مهمترین ویژگی مدیریت در هیات این است که کاملا مردمی است. #کمترین_اتکا را به #حکومت دارد و #تمام سرمایهاش را از #همراهی مردم میگیرد. از #بانی هیات تا #مشارکت مردم تا #اداره مراسم و غیره.
🔶دوم: #نظم
هیات در #همه بخشها نظم دارد. از نوع #نشستن و #نقش_خدام تا نوع #عزاداری و #نقش_میاندارها تا #توزیع_غذا و #زمانبندی مراسم و غیره.
با این حال بلوغ نظم در #نظم_خودجوش است که اتفاقا در هیات در #بالاترین_سطح وجود دارد و هیات #بدون_ناظم هم #منظم است.
🔷سوم: #توجه_به_جزئیات
یکی از مهمترین شاخصهای مدیریت، #عبور از #کلیات و #توجه کردن به #جزئیات است.
مدیریت هیات، الگوی توجه به جزئیات است. از نحوه #چایی_ریختن تا #اسپند دودکردن و #استکان خاص چایی تا نحوه جفت کردن #کفشها تا سبک #چیدمان هیات تا سبک #نصب_کتیبهها تا نوع #نشستن زمان عزاداری تا #اشعاری که خوانده میشود و... #به_همه_جای_هیات_فکرمیکنند . حتی برای #موتور هیاتیها هم "موتور بپا" قرار میدهند.
🔶چهارم: #ادب_و_احترام
یکی از ویژگیهای بارز مدیریت در هیات ادب است. #بانی_هیات در نهایت تکریم با شرکتکنندگان #برخورد میکند. معمولا #دست_به_سینه کنار درب میایستد و #عزداران را #احترام میکند. #کفشها را جفت میکنند. اگر فردی #رفتار_غیرمنطقی هم کند، #صبوری بخرج میدهند. #بزرگترها را تعظیم میکنند.
🔷پنجم: #مدیریت_پرمحتوا
یکی از ویژگیهای اصلی مدیریت در هیات، #محتوا_بخشیدن به کارهاست. هیچ کاری در هیات بدون روح نیست. #تمیزکردن_فرشها و #خیابانها و حتی #دستشوییها هم با #انگیزه و #علاقه انجام میشود چون روح دارد و پرمحتواست.
کاری که محتوا داشتهباشد #هیچوقت_ناقص_و_ضعیف اجرا نمیشود. برای همین هرکس در هیات هر کاری بر #عهدهاش است احساس میکند #مهمترین کار عالم را انجام میدهد.
🔶ششم: #مدیریت_مشارکتجویانه
یکی از ویژگیهای مدیریت هیات این است که کاملا مشارکتجویانه است. #همه را #درگیر میکند. از #برپایی هیات تا #اداره هیات، #همه_سهیم_هستند
🔷هفتم: #مدیریت_همدلانه
#خادمان هیات در نهایت همدلی با # کار میکنند. از #مواضع شخصیشان به احترام هیات #کوتاه میآیند و در #تعامل با هم #سعهصدر دارند. #نظرات مخالف را #تحمل میکنند تا هیات به #بهترین_شکل برگزار شود.
🔶هشتم: #میداندادن_به_جوانان
در هیات، #پیر_و_جوان در بهترین شکل #کنارهم کار میکنند. هیات محل #حرمت به #قدیمیترها و #ریشسفیدها و البته #میداندادن به #جوانترهاست
هم #انتقال_تجربه_پیرغلامان است و هم #شوروانگیزه_جوانترها
🔷نهم: #رعایت_آداب
یکی از نکات مهم در هیاتداری رعایت آداب و سنن است. هرکاری #آدابی دارد و #مناسکی ؛ هیاتدار مراقب است تا ادب هر کاری را رعایت کند. اینکه #چطور از مردم #پذیرایی کند. چطور #چایی و شربت #تعارف کند. چطور #غذا توزیع کند. به چه #سبکی با #همسایهها تعامل کند. چطور و به چه سبکی #عزاداری کند و غیره
🔶دهم: #مدیریت_غیرطبقاتی
#بانی و #خادم و #ناظمان_هیات با همه #یکسان برخورد میکنند. فرقی نمیکند پامنبریها #دارا باشند یا #ندار ، #والی باشند یا #رعیت ، #باحجاب باشند یا #بیحجاب و غیره...
🔺کاش همهجا و همه روز، 🔺هیاتی مدیریت میکردیم.
#محسن_مهدیان
دفاع همچنان باقیست
Eitaa.ir/Defa_baghist
⭕️""شاید فردا دیر باشد!""
روزی "معلمی" از "دانش آموزانش" خواست که #اسامی همکلاسیهایشان را بر روی دو "ورق کاغذ" بنویسند و پس از نوشتن هر اسم #یک_خط_فاصله قرار دهند.
سپس از آنها خواست که درباره #قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد #هرکدام از #همکلاسیهایشان بگویند، فکر کنند و در آن خطهای خالی بنویسند.
بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانشآموزان پس از اتمام، "برگههای" خود را به معلم "تحویل داده" کلاس را ترک کردند.
روز شنبه، معلم "نام" هر کدام از دانشآموزان را در برگهای جداگانه نوشت و سپس تمام #نظرات بچههای دیگر در مورد هر دانشآموز را در زیر اسم آنها نوشت.
روز دوشنبه، معلم برگه مربوط به هر دانشآموز را تحویل داد.
⭕️ "شادی خاصی کلاس را فرا گرفت."
معلم این زمزمهها را از کلاس شنید ” #واقعا؟ “
“من هرگز نمیدانستم که دیگران به وجود من #اهمیت میدهند! “
“من نمیدانستم که دیگران اینقدر مرا دوست دارند. “
دیگر صحبتی از آن برگهها نشد.!
معلم نیز ندانست که آیا آنها بعد از کلاس با "والدینشان" در مورد موضوع کلاس به بحث و صحبت پرداختند یا نه، به هر حال برایش "مهم" نبود، آن تکلیف "هدف معلم" را برآورده کرده بود.
دانش آموزان از #خود و تک تک #همکلاسیهایشان "راضی" بودند.
با گذشت سالها، بچههای کلاس از یکدیگر دورافتادند، چند سال بعد، یکی از دانشآموزان درجنگ ویتنام کشته شد و معلمش در "مراسم خاکسپاری" او شرکت کرد.
او تابحال، یک "سرباز ارتشی" را در تابوت ندیده بود.
پسر کشته شده، "جوان خوش قیافه و برازندهای" به نظر میرسید.
"کلیسا مملو از دوستان سرباز بود."
دوستانش با عبور از کنار تابوت وی، "مراسم وداع" را بجا آوردند.
"معلم آخرین نفر در این مراسم تودیع بود."
به محض اینکه معلم در کنار تابوت قرار گرفت، یکی از سربازانی که مسئول حمل تابوت بود، به سوی او آمد و پرسید:
” آیا شما #معلم_ریاضی مارک نبودید؟ “
معلم با تکان دادن سر پاسخ داد: "چرا!"
سرباز ادامه داد: "مارک همیشه در صحبتهایش از شما یاد می کرد."
پس از مراسم تدفین، اکثر همکلاسیهایش برای "صرف ناهار" گرد هم آمدند. پدر و مادر مارک نیز که در آنجا بودند، آشکارا معلوم بود که #منتظر_ملاقات با معلم مارک هستند.
پدر مارک در حالیکه "کیف پولش" را از جیبش بیرون میکشید، به معلم گفت:
"ما میخواهیم چیزی را به شما نشان دهیم که فکر میکنیم برایتان #آشنا باشد.!"
او با دقت دو برگه #کاغذ_فرسوده دفتر یادداشت که از ظاهرشان پیدا بود بارها و بارها تا خورده و با نواری به هم بسته شده بودند را از کیفش در آورد.
"معلم با یک نگاه آنها را شناخت."
آن #کاغذها، همانی بودند که #تمام_خوبیهای_مارک از دیدگاه دوستانش درونشان نوشته شده بود.
همکلاسیهای سابق مارک دور هم جمع شدند، چارلی با کمرویی لبخند زد و گفت: "من هنوز لیست خودم را دارم، اون رو در کشوی بالای میزم گذاشتم."
همسر چاک گفت: "چاک از من خواست که آن را در آلبوم عروسیمان بگذارم."
سپس، ویکی، کیفش را از ساک بیرون کشید و #لیست_فرسودهاش را به بچهها نشان داد و گفت: این "همیشه" با منه!
من فکر نمیکنم که کسی لیستش را نگه نداشته باشد...
⭕️ سرنوشت انسانها در این جامعه بقدری پیچیده است که ما فراموش میکنیم این زندگی روزی به پایان خواهد رسید و هیچ یک از ما نمیداند که آن روز کی اتفاق خواهد افتاد...
* بنابر این به کسانی که #دوستشان دارید و به آنها توجه دارید بگویید که "برایتان مهم و با ارزشند،" قبل از آنکه برای گفتن دیر شده باشد...! *
" بیاد داشته باشید چیزی را درو خواهید کرد که پیش از این کاشتهاید.!!"
.دفاع همچنان باقیست
Eitaa.ir/Defa_baghist