eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.5هزار عکس
10هزار ویدیو
856 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ کاش کشورمان بودند ☀️ 10 ویژگی مدیریت هیاتی حتما شما هم شنیدید؛ کار و را می‌گویند هیاتی عمل کردن! ❌❌❌ پیشنهاد می‌کنم این محرم، یکبار با نگاه تراز و الگو، هیات را ارزیابی کنند؛ هیات‌های و ☀️اما ویژگی مدیریت هیاتی چیست؟ 🔷یکم: مهمترین ویژگی مدیریت در هیات این است که کاملا مردمی است. را به دارد و سرمایه‌اش را از مردم می‌گیرد. از هیات تا مردم تا مراسم و غیره. 🔶دوم: هیات در بخش‌ها نظم دارد. از نوع و تا نوع و تا و مراسم و غیره. با این حال بلوغ نظم در است که اتفاقا در هیات در وجود دارد و هیات هم است. 🔷سوم: یکی از مهمترین شاخص‌های مدیریت، از و کردن به است. مدیریت هیات، الگوی توجه به جزئیات است. از نحوه تا دودکردن و خاص چایی تا نحوه جفت کردن تا سبک هیات تا سبک تا نوع زمان عزاداری تا که خوانده می‌شود و... . حتی برای هیاتی‌ها هم "موتور بپا" قرار می‌دهند. 🔶چهارم: یکی از ویژگی‌های بارز مدیریت در هیات ادب است. در نهایت تکریم با شرکت‌کنندگان می‌کند. معمولا کنار درب می‌ایستد و را می‌کند. را جفت می‌کنند. اگر فردی هم کند، بخرج می‌دهند. را تعظیم می‌کنند. 🔷پنجم: یکی از ویژگی‌های اصلی مدیریت در هیات، به کارهاست. هیچ کاری در هیات بدون روح نیست. و و حتی هم با و انجام می‌شود چون روح دارد و پرمحتواست. کاری که محتوا داشته‌باشد اجرا نمی‌شود. برای همین هرکس در هیات هر کاری بر است احساس می‌کند کار عالم را انجام می‌دهد. 🔶ششم: یکی از ویژگی‌های مدیریت هیات این است که کاملا مشارکت‌جویانه است. را می‌کند. از هیات تا هیات، 🔷هفتم: هیات در نهایت همدلی با # کار می‌کنند. از شخصی‌شان به احترام هیات می‌آیند و در با هم دارند. مخالف را می‌کنند تا هیات به برگزار شود. 🔶هشتم: در هیات، در بهترین شکل کار می‌کنند. هیات محل به و و البته به هم است و هم 🔷نهم: یکی از نکات مهم در هیات‌داری رعایت آداب و سنن است. هرکاری دارد و ؛ هیات‌دار مراقب است تا ادب هر کاری را رعایت کند. اینکه از مردم کند. چطور و شربت کند. چطور توزیع کند. به چه با تعامل کند. چطور و به چه سبکی کند و غیره 🔶دهم: و و با همه برخورد می‌کنند. فرقی نمی‌کند پامنبری‌ها باشند یا ، باشند یا ، باشند یا و غیره... 🔺کاش همه‌جا و همه روز، 🔺هیاتی مدیریت می‌کردیم. دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
⭕️""شاید فردا دیر باشد!"" روزی "معلمی" از "دانش آموزانش" خواست که همکلاسی‌هایشان را بر روی دو "ورق کاغذ" بنویسند و پس از نوشتن هر اسم قرار دهند. سپس از آنها خواست که درباره چیزی که می‌توانند در مورد از بگویند، فکر کنند و در آن خط‌های خالی بنویسند. بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانش‌آموزان پس از اتمام، "برگه‌های" خود را به معلم "تحویل داده" کلاس را ترک کردند. روز شنبه، معلم "نام" هر کدام از دانش‌آموزان را در برگه‌ای جداگانه نوشت و سپس تمام بچه‌های دیگر در مورد هر دانش‌آموز را در زیر اسم آنها نوشت. روز دوشنبه، معلم برگه مربوط به هر دانش‌آموز را تحویل داد. ⭕️ "شادی خاصی کلاس را فرا گرفت." معلم این زمزمه‌ها را از کلاس شنید ” ؟ “ “من هرگز نمی‌دانستم که دیگران به وجود من می‌دهند! “ “من نمی‌دانستم که دیگران اینقدر مرا دوست دارند. “ دیگر صحبتی از آن برگه‌ها نشد.! معلم نیز ندانست که آیا آنها بعد از کلاس با "والدینشان" در مورد موضوع کلاس به بحث و صحبت پرداختند یا نه، به هر حال برایش "مهم" نبود، آن تکلیف "هدف معلم" را برآورده کرده بود. دانش آموزان از و تک تک "راضی" بودند. با گذشت سالها، بچه‌های کلاس از یکدیگر دورافتادند، چند سال بعد، یکی از دانش‌آموزان درجنگ ویتنام کشته شد و معلمش در "مراسم خاکسپاری" او شرکت کرد. او تابحال، یک "سرباز ارتشی" را در تابوت ندیده بود. پسر کشته شده، "جوان خوش قیافه و برازنده‌ای" به نظر می‌رسید. "کلیسا مملو از دوستان سرباز بود." دوستانش با عبور از کنار تابوت وی، "مراسم وداع" را بجا آوردند. "معلم آخرین نفر در این مراسم تودیع بود." به محض اینکه معلم در کنار تابوت قرار گرفت، یکی از سربازانی که مسئول حمل تابوت بود، به سوی او آمد و پرسید: ” آیا شما مارک نبودید؟ “ معلم با تکان دادن سر پاسخ داد: "چرا!" سرباز ادامه داد: "مارک همیشه در صحبتهایش از شما یاد می کرد." پس از مراسم تدفین، اکثر همکلاسی‌هایش برای "صرف ناهار" گرد هم آمدند. پدر و مادر مارک نیز که در آنجا بودند، آشکارا معلوم بود که با معلم مارک هستند. پدر مارک در حالیکه "کیف پولش" را از جیبش بیرون می‌کشید، به معلم گفت: "ما می‌خواهیم چیزی را به شما نشان دهیم که فکر می‌کنیم برایتان باشد.!" او با دقت دو برگه دفتر یادداشت که از ظاهرشان پیدا بود بارها و بارها تا خورده و با نواری به هم بسته شده بودند را از کیفش در آورد. "معلم با یک نگاه آنها را شناخت." آن ، همانی بودند که از دیدگاه دوستانش درونشان نوشته شده بود. همکلاسی‌های سابق مارک دور هم جمع شدند، چارلی با کمرویی لبخند زد و گفت: "من هنوز لیست خودم را دارم، اون رو در کشوی بالای میزم گذاشتم." همسر چاک گفت: "چاک از من خواست که آن را در آلبوم عروسی‌مان بگذارم." سپس، ویکی، کیفش را از ساک بیرون کشید و را به بچه‌ها نشان داد و گفت: این "همیشه" با منه! من فکر نمی‌کنم که کسی لیستش را نگه نداشته باشد... ⭕️ سرنوشت انسانها در این جامعه بقدری پیچیده است که ما فراموش می‌کنیم این زندگی روزی به پایان خواهد رسید و هیچ یک از ما نمی‌داند که آن روز کی اتفاق خواهد افتاد... * بنابر این به کسانی که دارید و به آنها توجه دارید بگویید که "برایتان مهم و با ارزشند،" قبل از آنکه برای گفتن دیر شده باشد...! * " بیاد داشته باشید چیزی را درو خواهید کرد که پیش از این کاشته‌اید.!!" .دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist