┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ششم🔅•✾••┈
فردای آن روز، رسول خدا(ص) به من فرمودند: یاعلی، در میهمانی روز گذشته، آن مرد پیش افتاد و سخنانی را که شنیدی، بر زبان آورد و قبل از آنکه من بتوانم سخنی بگویم، جمعیت متفرق شدند. حال، بار دیگر غذایی همانند غذای روز قبل فراهم ساز و آنها را دعوت کن تا ماموریت خویش را به انجام رسانم.
من دستور را اجرا کردم و آنها را دوباره فرا خواندم. پیامبر(ص) مانند روز قبل، غذا را تقسیم کردند و میهمانان خوردند و سیر شدند. سپس فرمودند: باشیر از میهمانان پذیرایی کن.
من نیز از همهء آنان پذیرایی کردم و این نوبت، رسول خدا(ص) ابتکار سخن را در دست گرفتند و به آنها فرمودند:
"ای فرزندان عبدالمطلب، به خدا سوگند، تاکنون در میان عرب، فردی همچون من نیامده است که تا این اندازه، خیرخواه مردم خویش باشد! من بهترین و سعادتبخشترین پیامها را برای شما آوردهام که خوشبختی دنیا و آخرت شما را تضمین میکند.
خدایم فرمان داده است که شما را به سوی حق دعوت کنم. کدام یک از شما آمادگی دارد تا در این امر، یار مددکار من باشد و من او را به برادری و وصایت و جانشینی خویش برگزینم؟"
هیچ یک از آنان روی خوش نشان ندادند و همگی از دادن پاسخ مثبت خودداری کردند. من در میان آن جمع از همه کمسنتر بودم. در پاسخ به دعوت رسول خدا(ص) آمادگی خود را برای یاری وی اعلام کردم.
رسول خدا(ص) در حالی که دست خود را روی شانهء من گذاشته بودند، فرمودند: "این #برادر و #وصی و #جانشین من در میان شماست. سخنانش را گوش دهید و از فرمانش اطاعت کنید."
میهمانان مسخرهکنان برخاستند و به ابوطالب گفتند: تو را فرمان دهد که از پسرت علی اطاعت کنی و به سخنانش گوش دهی!
☀️محافظت از جان رسول خدا(ص) در شعبابیطالب
پدرجان، با این کار بالاخره مرا به کشتن خواهی داد!
🔹پدرم ابوطالب در پاسخ من، این اشعار را بر لب جاری کرد:
ای پسر من، شکیبا باش که شکیبایی خردمندانهتر است.
هر زندهای به سوی مرگ گام بر میدارد.
به عنوان آزمونی بزرگ، تو را به قربانگاه فرستادهایم
تا فدایی کسی باشی که نجیب و نجیبزاده است.
تو قربانی کسی میشوی که گذشتهء روشن
و شرافت و کرامت و بخشندگی دارد.
اگر تیرهای مرگ از هر سو به سویت رها میشوند،
برخی به هدف میخورند و برخی به هدف نخواهند خورد.
و هر شخص زندهای سرانجام نصیب خود را از تیر مرگ دریافت خواهد کرد.
هر چند عمرش به درازا بکشد.
🔹و من در پاسخ پدرم، این اشعار را خواندم:
آیا مرا فرمان میدهی که در یاری احمد بردبار و صبور باشم؟
به خدا سوگند، که سخن من به سبب ترس و نگرانی از مردن نبود.
من با آن سخن میخواستم بدانی که آگاهانه در بستر خطر میخوابم
و نیز بدانی که همواره در طاعت و فرمانبرداری از تو حاضرم.
من چه در خردسالی و چه در بزرگ سالی در راه خدا،
برای یاری پیامبر هدایت و آن انسان شایسته همواره جان برکف بودهام و خواهم بود.
جانم را فدای بهترین کسی میکنم که بر زمین مکه گام نهاده است.
او بهترین کسی است که کعبه و حجرالاسود را طواف کرده است.
پیامآور حق و حقیقت است که مردم نقشهء قتل او را کشیدهاند.
ولی خداوند توانای کریم نقشهء آنان را نقش بر آب کرده است و او را نجات خواهد داد.
در وضعیتی که آنان ما را محاصره کردهاند، در بستر پیامبر به جای او آرمیدهام.
و خودم را برای کشته شدن یا اسارت آماده کردهام
تا رسول خدا با امنیت در شعب بیارامد.
#نشر_باذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۳۴ 🔅•✾••┈
☀️امتناع از بیعت
بعد از بیعت مردم با #ابوبکر، مرا نزد وی بردند و خواستند که با او بیعت کنم. در پاسخ آنان گفتم :
«من از او به این مقام شایستهترم و برا ی شما بهتر است که #با_من بیعت کنید. شما در مقابل انصار، به نزدیک بودن خود به رسول خدا استدلال کرده و از این راه، اولویت خود را بر انصار ثابت کردید و آنها نیز دلیل شما را نپذیرفتند و در مقابل شما تسلیم شدند و زمام حکومت را به شما سپردند. ولی نوبت که به ما رسید، با آنکه میدانید #نزدیکتر از #اهلبیت به رسول خدا(ص) کسی نیست، میخواهید جانشینی آن حضرت را از ما دریغ کنید.
من نیز با همان منطق و برهانی که شما با انصار سخن گفتید، با شما سخن میگویم و احتجاج میکنم : #من به رسول خدا(ص)، چه در حال حیات آن حضرت و چه بعد از ارتحالش، از همه شما نزدیکترم. من #وصی و #وزیر_اویم. #اسرار و #علوم او نزد من به #ودیعت گذاشته شده است. من #صدیق_اکبر و #فاروق_اعظمم. من #نخستین_مومن به رسول خدا و #تصدیق کننده اویم.
در میدان جهاد، من بیش از همه با مشرکان مبارزه کرده و سپر بلا شدهام. من بیشتر از همه به کتاب خدا و سنت رسولش #آگاهم. من به دین خدا و عواقب امور #داناترم. زبان من #گویاتر و دلم #ثابتتر و قلبم #آرامتر است .
پس دیگر برای چه در مسئله خلافت با من منازعه میکنید؟! اگر در دل خود از مخالفت با خدا بیم دارید، خودتان انصاف داشته باشید و با همان دلایل که انصار شما را سزاوارتر دیدند، شما نیز حق و اولویت مرا در نظر بگیرید؛ وگرنه دیری نمیپاید که به ستمکاریتان اعتراف میکنید.
بعد از این سخنان، #عمر گفت: اکنون زمان این حرفها گذشته است، مردم با ابوبکر بیعت کردهاند و تو نیز تا بیعت نکنی، رهایی نخواهی داشت. به او گفتم:
شیر خلافت را بدوش؛ زیرا از آن، سهمی نیز به تو خواهد رسید. پا فشاری امروز تو بر این کار برای بهره برداری است که فردا نصیب خواهد شد و به خدا سوگند، سخنت را نمیپذیرم و دوست ندارم با تو همنشین باشم و بیعت نیز نخواهم کرد.
ابوبکر که سخن مرا شنید، گفت: اگر بیعت نکنی، تو را به آن مجبور نخواهم کرد. #ابوعبیده_بن_جراح از جای برخاست و گفت: ای پسر عمو، ما هرگز انکار #فضیلتهای تو را نداریم. #قرابت تو با رسول خدا #سابقهی_درخشانت در اسلام، #دانش_سرشارت در دین و #یاری_رسانیات به مسلمانان در مواقع حساس جای انکار ندارد؛ اما نکته مهم این است که تو هنوز #جوانی و در مقابل، ابوبکر مردی جاافتاده و پرتجربه از میان قوم توست. او برای تحمل سنگینی مسئولیت خلافت تواناتر است. به علاوه اینکه مردم با وی بیعت کردهاند و کار تمام شده است؛ پس بهتر است تو نیز در برابر او تسلیم شوی. البته اگر در آینده عمری برای تو باقی باشد، خلافت را به تو واگذار میکنند و در آن روز هیچ کس با تو مخالفت نخواهد کرد؛ چرا که تو شایسته آنی. این تذکر را هم به تو بدهم که در اوضاع حساس فعلی نباید آتش فتنه را تو شعله ور کنی؛ زیرا خود میدانی که دل اکثر عرب با تو همراه نیست و از تو کینهها در دلها وجود دارد.
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist