eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
میدهم آقا تو را آزار، هر هفته دو بار بیقرارت میکنم بسیار، هر هفته دو بار بر محاسن میکشی دست و تورّق میکنی اشکهایت میچکد ناچار هر هفته دو بار درگذر از من! بزرگی کن بیا اینبار هم بار از پرونده ام بردار، هر هفته دو بار عهد بستم با تو اما دم زدم از دیگران میشوم شرمنده از این کار، هر هفته دو بار کنج خیمه حال و روزت نامساعد میشود میشوم از حالِ خود بیزار، هر هفته دو بار معصیت هایم ظهورت را دوباره لغو کرد منتفی شد جمعه ی دیدار، هر هفته دو بار خوشبحال خوبهایی که بخوبی میشوند از دعاهای تو برخوردار، هر هفته دو بار زیر ایوان نجف، در روضه های کربلا کن به جایم چند استغفار، هر هفته دو بار : 💔 بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو جمعه ها راهمه از بس که شمردم بی تو بس که هرجمعه غروب آمدودلگیرم کرد دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
دلتنگم و حال دل من نیست مناسب در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد» با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب می خوانمش و معتقدم سوره ی یوسف از عشق تو دارد به خدا سجده ی واجب این سائلِ هر هفته رسیده ست گداتر پس «أوفِ لَناالکیلْ» به کوریِ اجانب می دیدمت ایکاش زمانی که گرفتم از دستِ پر از برکتِ تو جیره مواجب شرمنده ی سنگینیِ پرونده ی خویشم شرمنده ام از این همه عصیان و معایب هر بار به یادت گرهی کور گشودم شد بیشتر از پیش حضورت به مراتب ای آرزویِ بهجت و شیخ احمد کافی ای حسرتِ دیرینه ی ادیان و مذاهب برگرد که چشمانِ به راهم شده کم سو کمرنگ شده تابش ِ خورشید و کواکب شد هر ورق از دفتر من باطله ای محض تا گوشه ی چشمان تو شد لبّ مطالب : با چه رویی بنویسم که بیا آقاجان شرم دارم خجلم من ز شما آقاجان چه کریمانه به یاد همه ی ما هستی آه از غفلت روز و شب ما آقاجان سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
نظر به رویِ تو شد قبلگاهِ آمالم تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم نوشته رویِ جبینم فراق تا به ابد بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی به توبه نامه ی بی اعتبارِ هرسالَم نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم گناهکارم و توبه شکسته ی رمضان خودت بیا عرفه گریه کن به این حالم صدایِ پایِ مُحرَم به گوش می آید شبانه روز به یاد حسین می نالم قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما به گریه دل نگرانِ حسین و گودالم صدا زد از تَهِ گودال خواهرم برگرد مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم : 💔 ای امیر عرفه، حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
هر چند که ما را نوشتند از گداها اصلاً نمی آید گدا بودن به ماها ما روسیاهان ارزش خاصی نداریم ماها کجا و نوکـری دلـرباها؟ ما هرچه قدر اصرار کردیم او نیامد اصلاً چه شد «آقابیا آقابیا» ها؟ ماها که هیچ، این خوبها در انتظارند کی می رسد روز وصال آشناها؟ از دوریش بدجور حال ما خراب است رونق گرفته باز هم دارالشفاها من که بدم پس دیدنش روزی من نیست ای خوش به حال خوبها، حاجت رواها باشد درست، آقای ما خیلی کریم است امّا دگر تا کی گنه؟ تا کی خطاها؟ طبق احادیث رسیده، ناظر ماست بد نیست پیشش ذرّه ای شرم و حیاها از بس که بر اعمال بد اصرار داریم رنگی ندارد پیش او دیگر حناها یک راه حل باقیست آن هم نام زهراست نامی که باشد از تبار کیمیاها : طبیب‌ها‌ همه‌ ما‌ را‌ جوابمان ‌کردند فقط‌ ظهور‌ تو ‌آقا‌ علاج ‌بیماریست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
عاقلان دانند ما را لطفی از مولا بس است تا قیامت یک نظر از سوی تو مارا بس است برترین عقلانیت، دیوانگی در کوی توست یک سخن در گوشِ جان از کل این دنیا بس است عاشقان را عقل، از عشق تو فرمان می‎برد نکته‎ای از معرفت در عمق جان ما بس است گر دعای تو نباشد صید دشمن می‎شویم آری از خیل دعاگویان گل زهرا بس است روز و شب تو فکر مایی ما به فکرت نیستیم خود همین یک لطف تو در حق ما آقا بس است دست در دست تو بگذاریم گر در هر غدیر  تا به سال بعد شد عمری اگر بر ما بس است نقطه‎ی عطف همه دلها، دل پاک شماست در میان این همه، یک دل شود احیا بس است دشمن ما هست ناراضی چه بهتر تا ابد  قلب صاف تو شود راضی ز فعل ما بس است از تو این آرامش و این امنیت بر ما رسید  خوش به دنیا نیستیم آسایش عقبا بس است هر کسی بار سفر بندد به سویی می‎رود  با تو اما اربعینی کربلا جانا بس است حرف آخر را تو اول بار یادم داده‎ای  از تمام ماه و سال ایام عاشورا بس است می‎رود با قافله سالار زینب تا کجا؟ تا ته گودال خونم نذر آن آقا بس است : 💔 درد این است که ما مدعی هجرانیم درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی 😔 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن نه مقبلم نه کمیتم نه محتشم اما به سوز شاعری محتشم حلالم کن همه امید من این چشم های دریایی است میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش تورا به حق دو دست قلم حلالم کن : 💔 عمری برای دیدن رویت دلم خوش است تنها به یک نگاه ز سویت دلم خوش است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دلمرده نوعاً از دَم عیسی چه می‌خواهد؟ پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من جز دلخوشی، یعقوب نابینا چه می‌خواهد تا کیسه ی ما پر شود احسان تو کافیست مسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست اینکه ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه غیر از ظهور تو مگر مادر چه می‌خواهد : خودت بخواه که این انتظار سر برسد دعای اینهمه چشم انتظار کافی نیست؟ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
محرمی که نباشی در آن محرم نیست بدون تو ضربان زمین منظم نیست چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را هزار سال بدون تو زندگی، کم نیست؟ خودت بخواه که دست از گناه بردارم که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست هزار بار خودت را به ما نشان دادی ولی چه فایده، چشمان ما که مَحرَم نیست خودم به چشم خودم دیده ام که در روضه حلاوتیست که در هیچ جای عالم نیست حوائجم همه در بین روضه یادم رفت غمت چه کرده، غم روزگار یادم نیست بیا و روضه ی گودال را بخوان آقا محرمی که نباشی در آن محرم نیست : به اشکهای آن پدر که بی پسر شده بیا به گریه‌ های دختری که بی پدر شده بیا به آن شهید پاره‌تن که بی‌کفن رها شده به نـالـه هـای مادرانِ خونجگـر شده بیا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
جمعه با خود غالبا چشمان تر می آورد با خودش دلتنگی و خون جگر می آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه هاست جمعه ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد بوی یاس انگار می آید میان ندبه ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را میکنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می آورد العجل هایم چه بی تأثیر شد، رویم سیاه قلب آلـوده دعـای بی اثر می‌آورد تشنه ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله ور می آورد تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر تشنگی دارد مـرا از پای در می آورد : 💔 هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه می‌کنند می‌آید او که منتقم و دادخواهِ ماست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم باید وبال گفت به دستی که بی دعاست پایی که نیست در پی تو لنگ میزند دنبال تو دویدن ما آبروی ماست از دیگران دوا برسد درد مطلق است دردی اگر زتو برسد مرهم و دواست هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم آقا بگو که خیمه ی زهراییت کجاست حق می دهیم دل به دل ما نمیدهی ما سالهاست عادتمان لاف و ادعاست سجده بغیر تربت اعلی نمی کنیم مُهر قبول سجده ی ما مُهر کربلاست : گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
عمری دل از زمانه بریدیم، بس نبود؟ چون شمع سوختیم و چکیدیم، بس نبود؟ آقا تو را قسم به در سوخته به عشق برگرد، هرچه بی‌تو کشیدیم، بس نبود؟ آرام از مقابلمان رد شدی، دریغ روی چو ماهتان که ندیدیم، بس نبود؟ در غفلت و هوا و هوس عمرمان گذشت تا اوج پرتگاه رسیدیم، بس نبود؟ گفتند کو نشانی اربابتان که نیست زخم زبان و طعنه شنیدیم، بس نبود؟ آنقدر دیر کردی و ما، در نبودنت زهر فراق یار چشیدیم، بس نبود؟ یک عمر راه گم شد و در حسرت وصال بیراه رفته و نرسیدیم، بس نبود؟ امسال هم گذشت در اندوه انتظار رنج و بلا و ظلم که دیدیم، بس نبود؟ : خودکار و دفترم بخدا خسته شد ز بس این جمعه ها نوشته ام، آقـا نیامدی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
اگرچه غرق گناهیم، بیقرار توییم هنوز هم که هنوز است در کنار توییم همیشه باورمان بوده یارتان هستیم بجای یار ببخشای اگر که بار توییم جهان ما چو خزان است در نبود امام در انتظار بهاریم و غمگسار توییم حریص جرعه ی آبیم و ندبه خوان شده ایم و در قنوت سحرها در انتظار توییم میان روز و شب و هفته گم شدیم آقا خزان شده دل و در حسرت بهار توییم تویی همان گل خوشبوی عالم خلقت ز سرفرازیمان بس همین که خار توییم گرفته ظلم و سیاهی تمام عالـم را بیا که منتظر رقص ذوالفقار توییم همیشه دست نهان تو هست بر سر ما و ما دلیل غریبیِ آشکار توییم بیا و تازه کن آقا هوای دلها را بیا که منتظر لطف بی شمار توییم همیشه جمعه غروبی به رنگ خون دارد کدام جمعه میایی؟ که بی قرار توییم همیشه در غم دوری چو شمع سوخته ایم بیا که لحظه به لحظه در انتظار توییم : چشـمها آلـوده و لایق به دیـدار تو نیست از چه راهی می شود روی تو دید مولای من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام