eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشته‌اند دلم را برای خون جگری بدون گریه زمانه نمی‌شود سپری نیازمند تکامل به گریه محتاج است درخت آب ندیده نمی‌دهد ثمری دو فیض، توشه ی راه سلوک عاشق هست و هزار نافله خواندن چه فایده دارد اگر نداشته باشد به عاشقان نظری به هر دری که زدم باز پشت در ماندم بس است در زدن من، بس است در به دری برای بنده خریدن بیا سر بازار چه خوب می‌شود این مرتبه مرا بخری بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری همیشه خیر قنوت تو می‌رسد به همه اگر چه نام مرا در نوافلت نبری خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد دعای من به خودم هم نمی‌کند اثری : شده نزدیک که هجران تو مارا بکشد اشتیاق تو مرا سوخت کجایی آقا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
رسیدنش نفسی تازه داده دنیا را همان مسیح که احیا کند مسیحا را همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش شده‌ست مشتریِ پا به قرص بازارش همان که چهره‌ی او نور فاطمی دارد کنار گونه‌ی خود، خال هاشمی دارد خدا کند بپذیرد مرا به خادمی‌اش سپیدبخت شوم مثل خال هاشمی‌اش سلام یوسف زهرا! خوش آمدی آقا امید آخر دنیا! خوش آمدی آقا سلام یوسف زهرا! تورا صدا کردم برای آمدنت آمدم دعا کردم نگو که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است ببین که مادر پیرم چقدر دلتنگ است عزیز فاطمه عمریست بی تو دربدریم هزار جمعه گذشت و هنوز بی خبریم عزیز فاطمه آقا! کجاست خانه‌ی تو؟ گرفته است دل تنگ ما بهانه‌ی تو تو آخرین پسر خانواده‌ی ماهی تو آبروی زمینی، : ز شوق دیدن تو ای ستاره ی سحری فضای سامره غرق سرور و شیدایی ست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، ولادت با سعادت بقیة الله الأعظم، صاحب العصر و الزمان بر همگان مبارک🌸
آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم باور کن آخرش به خدا خوب می‌شوم حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم این روزها ز دست دل خویش شاکی ام قدری تحملم بنما خوب می‌شوم من ننگ و عار حضرتتان تا به کِی شوم کِی از دعای اهل بکا خوب می‌شوم جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند من هم شبیه آن شهدا خوب می‌شوم گرچه دلم ز دوریتان پر جراحت است در چشمه سار ذکر و دعا خوب می‌شوم من بدترین غلام حقیر ولایتم ای بهترین امام، بیا، خوب می‌شوم با این همه بدی به ظهور شما قسم با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم : چه شود که نازنینا رخِ خود به ما نمایی به تبسمی، نگاهی، گره‌ای ز دل گشایی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست تو نیستی! من بی خیال بودن تو بی عارم و از ننگ داغی بر جبین نیست من را همیشه در بدی می‌بینی اما دیگر شرار قهرت آقا در کمین نیست حق می‌دهم از من، تو برداری نظر را میدانم از لطف تو سهمم بیش از این نیست انقدر  که غیر از تو را با چشم دیدم چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست دیگر ندارم انتظار دیدنت را تقدیر این آلوده‌دامن اینچنین نیست تنها مسیری که نجات من در آن است جز کربلای روزهای اربعین نیست روضه بخوانم! مادری جانسوز می‌گفت بعد از حسین ام البنین، ام البنین نیست : ترسم رَوَم از دست اگر روی تو بینم زین سان که شَوَم مست ز نام تو شنیدن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
چه بگویم به تو ای ماهِ شب پنهانی تو در آینه ی من یکسره نور افشانی من که در خلوتِ خود شکوه ی دل وا نکنم چون که بهتر ز خودم دردِ مرا میدانی غیر تو هیچ دلی محرم اسرار نشد تو فقط دفتر اسرار مرا می خوانی خواهم ای دوست که روزی به وصالت برسم غم بشکسته دلان را تو فقط درمانی تا پُر از شور تماشای تو گردد چشمم لحظه ای رخ بنما آینیه ی عرفانی خسته ام در شب تردید، تو آبادم کن که نصیبِ دل من بی تو بوَد ویرانی من به دیدار تو از پنجره ها سرشارم در شبِ سرد دلم آینه ی تابانی : تا به کی باشی و من پی به حضورت نبرم آرزوی منی، ای کاش به گورت نبرم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سلام، زائر این کوچه را بیا بپذیر به صد امید به تو رو زدم مرا بپذیر خدا حواله ی من را به جمکران داده مسافر آمده آقا تورو خدا بپذیر نیازمند تو هستم ردم نکن آقا نگاه کن به در خانه ات گدا بپذیر به ناله ی ارنی الطلعة الرشیده ی من که التماس مرا موقع دعا بپذیر ببخش هر غلطی کرده ام نفهمیدم ببین که نوکرت افتاده بی نوا بپذیر نشسته ام به امیدی که پاخور تو شوم دم عبور سرم را به زیر پا بپذیر اگر چه دور شدم از حرم، گدایت را برای خدمت زوار کربلا بپذیر تورا به سفره ی رنگین روضه های حسین فقیر اگر که رسیده به این سرا بپذیر : به‌وقت‌ صبح‌ قیامت، که‌ سر ز خاک برآرم به‌گفتگوی تو خیزم‌، به‌ جستجوی تو باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟ یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟ در پی" راه بلد" در دل صحرا ماندم حل این مشکل امروز به دست فرداست چند سالیست که در حسرت فردا ماندم در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود چقدر ماندم؟ من به دنبال تو، اما تو کنارم هستی آه...من با لب تشنه، لب دریا ماندم چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟ غلط است من آلوده در این غیبت کبری ماندم نوکـری رو سیه ام، جای تعجب دارد با تمام بدی ام باز هم  "آقا" ماندم یا بگویید: بیا یا که بگویید: برو خسته ام بس که در این شاید و اما ماندم پسر فاطمه، نگذار که ناکام شوم جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم ، پای پیاده، چه قدر می چسبد من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم : اولين جمعه ی ماه رمضان می خوانم من دعای فرجش را به لب عطشانم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنـوتهـای بـدون اجـابتم بسته‌ست چشمهای مرا غفلت گناه تو حاضری، منم که گرفتار غیبتم یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دلخوش کنم به چه، به گناهم، به طاعتم؟ من هرچه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولـی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگـذار با نگاه تـو مـانند حُـرّ شـوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ مـن بـی‌ قـرار لحظه ی ناب شهادتم : بازهم جمعه و معشوقه من درسفراست بازهم وسـوسه دارم نکندپشت دراست بازهــــم ویک بغـــض عجیب باز هـــم همــدم من چشـــم تـَر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
با غم هجران تو هر چند که راه آمدیم باز هم بی تو به استقبال این ماه آمدیم پای من را دعوت چشمت به مهمانی کشاند ما به شوق تو به مهمانی الله آمدیم آمدیم اما چگونه آمدیم اما چطور پر گناه و رو سیاه و باز گمراه آمدیم چند وقتی هست در ما رغبت دیدار نیست ما که حتی با هم اینجا هم به اکراه آمدیم خوب میدانی و خوب میدانیم خیلی بد شدیم خوب میدانی پشیمانیم و آگاه آمدیم اوج آمال و امید ما در اینجا نوکریست ما به این درگاه به امید نگاهی آمدیم شاه را انداخت نیزه از بلندی بر زمین روضه را وقتی که سنگین است کوتاه آمدیم : فراق تو همه درد است ای طبیب دلم چه می‌شود که تو دردم دوا کنی آقا سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
جز تو از درد من اینجا هیچکس آگاه نیست جز فراق تو که دردی آنقدر جانکاه نیست خاطرت را عفو کن خیلی مکدر کرده ام در بساط من به پیش آینه جز آه نیست سالها در وادیه دنبال تو گشتم ولی یوسف من ،یوسف افتاده ی در چاه نیست در مسیر آمدن من را ذبیح خویش کن در مرام عاشقان یک ذره هم اکراه نیست بیشتر از مادرم دلسوز حالم بوده ای شُکر للّه دستم از دامان تو کوتاه نیست انتظارت را برآورده نکردم هیچوقت نوکرت آنگونه که میخواستی دلخواه نیست دیده ظلمت زده دل بر چه باید خوش کند در دل شب روشنی بخش زمین جز ماه نیست بنده شاه نجف باشم خیالت راحت است زائرم کن زائر کوی علی گمراه نیست توبه ام با یاعلی مقبول درگاه خداست بخششم دست کسی غیر از ولی الله نیست قطره اشکی ریختم نذر شهید سر جدا کوه عصیان داشتم حالا به قدر کاه نیست پیرمردان با عصا راحت کنارت آمدند خواهرت هستم برای من چرا پس راه نیست آن دهاتی ها به پیش خویش میگفتند که بوریای کهنه ی ما در خور این شاه نیست : باز نوروز است و کهنه درد هجرانت، ببین از فراقت گشته محزون، بیتهای نغمه خوان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟ یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سروسامان شدن بس است تا کی گناه پشت گناه ؟ تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟ بس است خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت گفتی برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول میروم امّا دعای تو در حقّ من برای مسلمان شدن بس است دست مرا بگیر که عبدی فراری ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا دلمردگی و این همه ویران شدن بس است آقا بیا به حقّ شکاف سر علی از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است : مگـر این شام فـراق تو ندارد سحـری؟ خون شد از دوری رویت دل ما، سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟ چشمپوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم، که آمد از او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم، ضامن ما خواهد شد لطفها نوکـر از آقای خراسان دیده زیرورو کن دل آلوده ی ما را، به ذکر او را لب ما آیه ی دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ این گدا بندگی اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم، به ما رزق را بدهید نوکرش هرچه که دیده ست ز هجران دیده : 💔 آخرین جمعه‌ی رمضان چشم به راهیم هنوز تــا مگــر بــاد صبــا عطر تو آرد زِ حجاز سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام