eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست تو نیستی! من بی خیال بودن تو بی عارم و از ننگ داغی بر جبین نیست من را همیشه در بدی می‌بینی اما دیگر شرار قهرت آقا در کمین نیست حق می‌دهم از من، تو برداری نظر را میدانم از لطف تو سهمم بیش از این نیست انقدر  که غیر از تو را با چشم دیدم چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست دیگر ندارم انتظار دیدنت را تقدیر این آلوده‌دامن اینچنین نیست تنها مسیری که نجات من در آن است جز کربلای روزهای اربعین نیست روضه بخوانم! مادری جانسوز می‌گفت بعد از حسین ام البنین، ام البنین نیست : ترسم رَوَم از دست اگر روی تو بینم زین سان که شَوَم مست ز نام تو شنیدن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
سلام، زائر این کوچه را بیا بپذیر به صد امید به تو رو زدم مرا بپذیر خدا حواله ی من را به جمکران داده مسافر آمده آقا تورو خدا بپذیر نیازمند تو هستم ردم نکن آقا نگاه کن به در خانه ات گدا بپذیر به ناله ی ارنی الطلعة الرشیده ی من که التماس مرا موقع دعا بپذیر ببخش هر غلطی کرده ام نفهمیدم ببین که نوکرت افتاده بی نوا بپذیر نشسته ام به امیدی که پاخور تو شوم دم عبور سرم را به زیر پا بپذیر اگر چه دور شدم از حرم، گدایت را برای خدمت زوار کربلا بپذیر تورا به سفره ی رنگین روضه های حسین فقیر اگر که رسیده به این سرا بپذیر : به‌وقت‌ صبح‌ قیامت، که‌ سر ز خاک برآرم به‌گفتگوی تو خیزم‌، به‌ جستجوی تو باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟ یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟ در پی" راه بلد" در دل صحرا ماندم حل این مشکل امروز به دست فرداست چند سالیست که در حسرت فردا ماندم در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود چقدر ماندم؟ من به دنبال تو، اما تو کنارم هستی آه...من با لب تشنه، لب دریا ماندم چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟ غلط است من آلوده در این غیبت کبری ماندم نوکـری رو سیه ام، جای تعجب دارد با تمام بدی ام باز هم  "آقا" ماندم یا بگویید: بیا یا که بگویید: برو خسته ام بس که در این شاید و اما ماندم پسر فاطمه، نگذار که ناکام شوم جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم ، پای پیاده، چه قدر می چسبد من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم : اولين جمعه ی ماه رمضان می خوانم من دعای فرجش را به لب عطشانم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنـوتهـای بـدون اجـابتم بسته‌ست چشمهای مرا غفلت گناه تو حاضری، منم که گرفتار غیبتم یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دلخوش کنم به چه، به گناهم، به طاعتم؟ من هرچه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولـی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگـذار با نگاه تـو مـانند حُـرّ شـوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ مـن بـی‌ قـرار لحظه ی ناب شهادتم : بازهم جمعه و معشوقه من درسفراست بازهم وسـوسه دارم نکندپشت دراست بازهــــم ویک بغـــض عجیب باز هـــم همــدم من چشـــم تـَر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
جز تو از درد من اینجا هیچکس آگاه نیست جز فراق تو که دردی آنقدر جانکاه نیست خاطرت را عفو کن خیلی مکدر کرده ام در بساط من به پیش آینه جز آه نیست سالها در وادیه دنبال تو گشتم ولی یوسف من ،یوسف افتاده ی در چاه نیست در مسیر آمدن من را ذبیح خویش کن در مرام عاشقان یک ذره هم اکراه نیست بیشتر از مادرم دلسوز حالم بوده ای شُکر للّه دستم از دامان تو کوتاه نیست انتظارت را برآورده نکردم هیچوقت نوکرت آنگونه که میخواستی دلخواه نیست دیده ظلمت زده دل بر چه باید خوش کند در دل شب روشنی بخش زمین جز ماه نیست بنده شاه نجف باشم خیالت راحت است زائرم کن زائر کوی علی گمراه نیست توبه ام با یاعلی مقبول درگاه خداست بخششم دست کسی غیر از ولی الله نیست قطره اشکی ریختم نذر شهید سر جدا کوه عصیان داشتم حالا به قدر کاه نیست پیرمردان با عصا راحت کنارت آمدند خواهرت هستم برای من چرا پس راه نیست آن دهاتی ها به پیش خویش میگفتند که بوریای کهنه ی ما در خور این شاه نیست : باز نوروز است و کهنه درد هجرانت، ببین از فراقت گشته محزون، بیتهای نغمه خوان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟ چشمپوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم، که آمد از او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم، ضامن ما خواهد شد لطفها نوکـر از آقای خراسان دیده زیرورو کن دل آلوده ی ما را، به ذکر او را لب ما آیه ی دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ این گدا بندگی اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم، به ما رزق را بدهید نوکرش هرچه که دیده ست ز هجران دیده : 💔 آخرین جمعه‌ی رمضان چشم به راهیم هنوز تــا مگــر بــاد صبــا عطر تو آرد زِ حجاز سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
باز بی خورشید مانده آسمان جمعه ها بر لب آمد از فراقت باز جان جمعه ها باز بی تو میرسند از راه و بی تو میروند ظاهرا پایان ندارد داستان جمعه ها قبل از آن امیدواریم و پس از آن ناامید عالمی داریم با ظهر و اذان جمعه ها منتظر با بال ندبه جمعه را طی می کند ما که جا خواهیم ماند از کاروان جمعه ها اصلا آقا با چه امیدی بیایی از سفر قلبهای ماست وقتی میزبان جمعه ها از غروب جمعه ها دلگیرتر چشمان توست می شود فهمید این را از زبان جمعه ها فاطمه شبهای جمعه روضه خوان کربلاست هست اما چشمهایت روضه خوان جمعه ها : جمعه‌ها شرحِ دلم یک غزل کوتاه است که ردیفـش همه «دل‌تنگ توأم» می‌آید سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
از حسین مظلوم تر میدانی که کیست؟ تنهاترین سردار نیست؟ تاکنون هل من معینش را چرا نشنیده اید مقتل آقایمان عباس را خوانده اید؟ یک طرف یکصد هزار و بیشمار انسان پست این طرف عباس و آب و عشق مولا بود و بس آب از لـبـهـای تشنه دلـربایی می کند در دل اما با حسینش عشقبازی می کند قطعه قطعه، تشنه، مشکی پر ز آب اینچنین هل من معین را میدهد آقا جواب آه اما، عباس مهدی پس کجاست؟ یار مولامان فقط آیا خداست؟ یکهزار و چارصد سال و تنها یک قنوت هر شب جمعه، خدا و مهدی و دنیا سکوت یوسف ما گمشده در چاه نیست عطر پیراهنش چیزی به غیر از آه نیست کوری ما درد دوری نیست، هست؟ عشق را جز صبوری نیز هست؟ بشنو از نی چون حکایت می‌کند غــربـــت دیــن را روایت می‌کند : اگر حجاب ظهورت وجود تار من است خـدا کند که ، چرا نمی آیی؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
اشک سحر دارم غمی سرشار دارم راهم بده که دردِ دل بسیار دارم بیچاره‎ام، بی سرپناهم، بی نوایم تنهای تنهایم، ولی غمخوار دارم اظهار کردم عاشقم اما نبودم آلوده‎ام، آلوده‎ام اقرار دارم از توبه‎ام، از ندبه‎ام خیری ندیدم تو قلب زار و من فقط آزار دارم حق داری آقاجان اگر من را نبخشی وقتی که با من کار داری، کار دارم خیلی محبت داشتی، داری هنوزم خیلی به دوری از شما اصرار دارم جان عزیزت آبرو داری کن آقا اصلا بگو یک نوکرِ سربار دارم امروز و فرداهای تو کِی سر می‎آید؟ دلـواپسم چون حالت مردار دارم : دلخوش نکن به ی جمعه،خودت بیا با این همه گناه نگیرد دعای شهر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
با اینکه هر دفعه تو می بینی گناهم را امـا نمیـاری به رویـم اشتبـاهـم را اینجا پر است از رو سفیدان تو یاالله پس من کجا مخفی کنم روی سیاهم را؟ مَـردُم سیاهیهـای رویم را نمی بینند از دور می بینند تنهـا روی مـاهـم را من بعد از این هم سر به راه تو نخواهم شد پس تو عوض کن سمت راه خویش راهم را محتاج جز تو بودن اصلا به صلاحم نیست از هـر کسی بهتر تو میدانـی صلاحم را دیدی اگر جایی به جز تو چشمم افتاده قـدرت بده تا اینکـه بردارم نگاهـم را بر حب حیدر تکیه دادم که نمیافتم می ترسم از اینکه بگیری تکیه گاهم را بگذار گرم روضه ها باشد نفسهـایم خرج حسین بن علی کن سوز و آهم را : شب جمعه است بیا حال مرا بهتر کن فکـر دلـواپسـیِ قلب من مضطـر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
باید برای درک حضورش دعا کنیم خود را از این جهان خیالی جدا کنیم هرگز برای پرزدن از پیله دیر نیست از جنس عشق، بال و پری دست و پا کنیم گم کرده‌ایم ما خودمان را و لازم است در ندبه‌ها شکایت از این ماجرا کنیم در حیرتم از این‌که غریبیم و باز هم هرگز نشد که یادی از آن آشنا کنیم شرط است در طریق محبت که جان خویش همواره از تعلّق عالم رها کنیم ما از هرآنچه غیر رخ دوست خسته‌ایم بی او چگونه با دل بی‌چاره تا کنیم؟ «خورشید را برای ظهور آفریده‌اند» فکری برای رفتن این ابرها کنیم... تنها حضورِ اوست که درمان دردِ ماست باید برای درک حضورش دعا کنیم : شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است ای شرح اضطراب دلـم، جمعه شد بیا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
خدا کند به سر این انتظارها برسد زمان مرگ، خزانِ بهارها برسد نشد اگر برسم من به پای‌بوسی تو خدا کند که از آن سو غبارها برسد توجهی، نظری، گوشه‌چشمی ای آقا یکی به داد دل بی‌قرارها برسد خدا کند خبر همسفر نداشتن تو به گوش پر ز هیاهوی یارها برسد غروب جمعه تو را خوانده‌ایم و فردا صبح دوباره هر که رود تا به کارها برسد بمان كه شايد اويسی كه وقت كم دارد برای دیدنت از این دیارها برسد سحر ندارم و باید دعا کنی که دلم به میهمانی شب‌زنده‌دارها برسد گنهکاری من را ببخش جان همیشه رحمت شه بر ندارها برسد اگر که عمر وفایم نکرد، پای تو کاش شبی چو رهگذری بر مزارها برسد : ظهور کن، گل نرگس! ظهور کن! که دگر نَفَس کشیدنِ در آخرُالزّمان سخت است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام