eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
بر سر کوی تو عمری به تماشا ماندیم در کویر دل سودا زده تنها ماندیم تا نجویند رقیبان ز دلـم بوی تو را سر بازار تو پیوسته به حاشا ماندیم دل شیدایی ما شیفته ی روی تو بود سالیانیست که با این دل شیدا ماندیم آنچنانم دل ما سوخته ی عشق تو بود که در این مرحله از سینه ی خود جا ماندیم تشت رسوایی ما عاقبت از بام افتاد نرسیدیم به گرد تو و رسوا ماندیم رهرو عشق تو بودیم وبه سودای وصال از همه بود و نبود دل خود وا ماندیم همه شب سوخته دل از غم هجران تو باز به امید سحری در ره فردا ماندیم رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم : ❤️ روز عید است همه دیدن سادات روند ای بزرگ همه سادات کجا خیمه زدی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، 🌺 . @Quranahlebayt
به سینه هر که تمنای کربلا دارد همیشه در دل خود روضه ای به پا دارد کسی که عشق تو دارد دگر چه کم دارد بدون عشق تو عالم کجا بها دارد به غیر تو که کَرَم میچکد ز انگشتت کجا پادشهی این همه گدا دارد تو همچو من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد بزن به تیغ و بسوزان دست بادم ده بیا که این دل عاشق سر بلا دارد اگرچه پا نزدم صحن کربلای تو را دلش خوش است حضوری به روضه ها دارد به عرض یار رسانید ای سبک روحان میان قافله جایی برای ما دارد؟ چو میرسد دلم از گردش زمانه به تنگ دعا و عرض سلامی به دارد همه ز لطف است آبرو داریم گ‍ـدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد : 💔 خوب بنگر در میان نوکرانت یا حسین دستهای خالی این بینوا بالاتر است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف میزند هوی کشان سر به بیابان نجف عزت آن است شوی خاک کف پای پدر کربلا رفته در این حال به قربان نجف ابرو باد و مه و خورشید و فلک در کارند بارک الله بگیرند ز سلطان نجف دستمان شکر خدا پیش کسی نیست دراز رزقمان می‌رسد از گوشه‌ی ایوان نجف سعدیا! مرد نکونام نمیرد هرگز شرطش آن است که باشد ز غلامان نجف : خون من بر تو حلال و نفسم باد حرام گر به جز آل تو دم از کَسِ دیگر بزنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آنکه دارد به دلش غصه‌ی بسیار، منم ساکن غمکده‌ی ماتم دلدار، منم همه‌ی شهر، سر سفره‌ی من نان خوردند ولی انگار به یک شهر بدهکار، منم آنکه یک عمر، شبش سر شده با کابوسی که در آن مادرِ او می‌شود آزار، منم وسط کوچه‌ی غم، خانه خرابم کردند آنکه دنیا شده روی سرش آوار، منم مقتل اصلی من در وسط آتش بود آنکه جان داده میان در و دیوار، منم اشک هم داغ دلِ خون مرا سرد نکرد سینه‌ی سوخته از سرخی مسمار، منم دست سنگین کسی خورد به روی مادر ولی آنکه شده نیلی رخش انگار، منم : 💔 تو کریم اهل بیتی، من تهیدست و فقیر ای عصای دست مادر دست مارا هم بگیر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
خشکیده است در گذرِ روزگارها شور هزار رود در این شوره‏ زار‏ها بیدار مانده ‏ای و تو را خواب دیده ‏اند در بامدادهای مه‏ آلود، دارها وقت بهار بود ولی باز هم زمین چرخید بر خلاف قرار و مدارها بختش سیاه بود، سپیدار و دار شد تا سهم ما چه باشد از این گیر و دارها جنگی نمانده‏ است مگر جنگ زرگران خو کرده دست تیغ به نقش و نگارها ما مانده‏ ایم و چشم و دلِ رو به قبله‏ ای ای قبله ی قبیله ی چشم انتظارها : ظهور کن، گل نرگس! ظهور کن! که دگر نَفَس کشیدنِ در آخرُالزّمان سخت است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
باز، امشب دل مقیم سامراست مرغ روحم در حریم سامراست شد گدایی کارم از درماندگی دست من سوی کریم سامراست می رسد بویی خدایی بر مشام آری ای دل این شمیم سامراست حضرت هادی عطایش بی قرین لطف او خیرُ العظیم سامراست کی ز پیشش می رود کس ناامید درگـهش بابُ الرّحیم سامراست علم و ایمان را بیا از او بگیر نوکر او خود حکیم سامراست دیگر از جنت مگوئیدم سخن عطر جنت از نسیم سامراست باز برگـو منتظر این نیمه شب دست من سوی کریم سامراست : 🌸🍃 وقتی که امامی و علی هم شده نامت پیداست که در سامره شاه است گدایت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ولادت حضرت (ع)مبارک باد🌹
هر لحظه در مصیبت تو گریه میکنم بارانم و به غربت تو گریه میکنم گاهی مرید گریه ی یعقوب میشوم از شدت مصیبت تو گریه میکنم یک شب بدون گریه نخوابیده چشم من در حسرت زیارت تو گریه میکنم شبها ز سوز مقتل تو آه میکشم تا صبح سر به تربت تو گریه میکنم ای تکه تکه لب خشکیده ات، دلـم بر قصه ی شهادت تو گریه میکنم حتی عدو به لطف عمیمت امید داشت از این همه محبت تو گریه میکنم فردا که چشم امت جدت به سمت توست بر جلوه ی قیامت تو گریه میکنم خواندی به روی منبر نی، کهف و الرَّقیم یک عمر بر تلاوت تو گریه میکنم : دنیا، به گریه کردن من خُرده ای نگیر بعد از خنده به این لب حرام شد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
وقتی که غافل از شبِ قبرُ لحد شدم اقرار میکنم که از آن بعد، بَد شدم آنقَدر که گناه ضرر زد به روحِ من چه زنده بودنی، که تماماً جسد شدم چشمم قدیم اینهمه که بی حیا  نبود انگار بی حیا شدنم را بلد شدم از دست رفت، دستِ تمیزی که داشتم هرکس که دوست داشت رفیقم  شود_ شدم من شیعه ی امامِ زمانم  ولی  چراااا از کوچه ای که یار نمیخواست رد شدم دور از شما شدن که بِغیر از ضرر نداشت امّا میانِ دل و شما، بنده سَد شدم شُکرِخدا که باز چنان گریه ام گرفت با گریه ی امام زمان گریه ام گرفت : شهر من پر شده از جنگ هواها و هوس دل خودرابه که خوش کرده ای ای صاحب عصر سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها آخر سپید شد به رهِ تـو، چه دیده ها روزیِ اشک ما همه در چشمهای توست ای ناله دارِ تنگِ غـروب و سپیده ها تو ناز کن لیلیِ خیمه نشینِ عشق نازِ تو می کشند گریبان دریده ها می گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها ای کاش امشبی که رَوی سویِ کربلا ما را دعـا کنی وسط برگـزیـده ها تا می شویم لحظه ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها : با گریه مگر آتش دل را بنشانیم ما را که نصیب از تو به جز چشم تری نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
فرماندهی از تو، همیشه کار از من سرمایه از تو، گرمیِ بازار از من خوبی همیشه از کریمان است آقا بخشیدن از تو، توبه و اِقرار از من در به دری سرمنشأ عاشق شدن بود باید بسازی میثم تمار از من نذر تو بودم از ازل ای کشته ی اشک تو امر کن رفتن به روی دار از من چون حُر به درگاهت پناه آوردم آقا حالا بیا و درگذر این بار از من شش گوشه ات خواب مرا پُر کرده هرشب تعبیرش از تو، حال و روزِ زار از من کرب و بلایت را که دیدم مادرم گفت دارالشفایت ساخت یک بیمار از من داغ حرم این روزها بیچاره ام کرد برخواسته آه و فغان بسیار از من در روضه هایت خِیر دیدم، بعد از این هم هم روضه، هم یک چشمِ گوهربار از من از ناقه که افتاد، با لکنت زبان گفت ای زجر لاکردار، دست بردار از من... : 💔 ‏خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ای که در پایت، غزل از جنس باران ریخته در زلال خطبه‌‌ات، امواج طوفان ریخته طرح انگور ضریحت بس که مستی آور است در حریمت عاشق و مجنون، فراوان ریخته از کرامات کنیز خانه‌ات این بس که حق در کلامش شهدی از آیات قرآن ریخته کاش می‌دانستم از خُم، حضرت پروردگار در سبوی حضرت ساقی چه میزان ریخته هر کجا دُرّ نجف دیدم یقین کردم خدا لابه لای خاک هم ماه درخشان ریخته هم اسیران، هم فقیران را پناهی تا ابد روی دامان شما اشک یتیمان ریخته : شوق حرم ز چشم پر آبم ربوده خواب شاهنشه مددی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
نشستم خانه‌ی یاد تو را در دل بنا کردم خیالم را در آغوش حریم تو رها کردم: رسیدم بر در باب الجوادت غرق حاجاتم برای هرکسی که خاطرم آمد دعا کردم گذشتم از تمام صحن‌ها در صحن آزادی نشستم روبه روی گنبدت سجاده وا کردم نگاهم مست باران شد میان آفتاب صحن میان سجده‌ها نام تو را تنها صدا کردم شبیه قطره‌ای دنبال دریا رفتم و رفتم خودم را بین آغوش پر از مهر تو جا کردم نشستم مثل عاشق‌ها، تمامی دقایق را هرآنچه داشتم قربان آن صحن و سرا کردم صدایی آشنا آمد، دلم را دست او دادم وجودم را پر از عطر خوش نقاره‌ها کردم دلم از لحظه‌ی دیدار همراه کبوتر‌هاست دلی را که خودم با لطف‌ و مهرت آشنا کردم خیالاتم برای رفع دلتنگیم کافی نیست برای دیدنت رفتم بلیطی دست و پا کردم : فیضِ دستان شما دانه برایم پاشید تا کبوتر شدم و داد مرا پَر، حرمت‌‌...♥️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،