eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
949 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌷 به یاد شهدای مظلوم که در آخرین روزهای اسفند۱۳۶۳ از میان آب های هور به آسمان پرکشیدند🕊🕊 🎥 فیلم | نوحه خوانی و حماسه سرایی 🌴 دوران ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
سنگ مزار شهید ۱۷ ساله ای که وصیت کرده بود، گمنام و بی نام و نشان خاک شود گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران قطعه ۲۴، ردیف ۵۴، شماره ۳۵ ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
🌷اگر « شهید » نباشد ☀️خورشید طلوع نمی‌کند ❄️ ... و زمستان سپری نمی‌شود ... ▫️ شهید‌ مرتضی آوینی 🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱ا 📷 👆سردار شهید صادق مکتبی فرمانده گردان‌ حمزه سیدالشهدا (ع) - لشکر ۲۵ ‌کربلا 🌱متولد: مهر 1342 در روستای محمدآباد گرگان 🌷 شهادت: آخرین روز زمستان 64 - عملیات والفجر 8 - جاده - ام القصر 🕊🕊🕊 ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
دفاع مقدس
🌷اگر « شهید » نباشد ☀️خورشید طلوع نمی‌کند ❄️ ... و زمستان سپری نمی‌شود
😊 خـاطـرات طـنــز جبهه ‼️حال‌گیری پدر ▫️ سال 62، توی خط پاسگاه زید مستقر بودیم، ماه‌ها گذشته بود و از عملیات خبری نبود، بچه‌ها هم مدت زیادی بود که به مرخصی نرفته بودند. زمزمه شروع عملیات دیگری هم بین واحدها پیچیده بود. خلاصه آنها بین دو راهی گیر کرده بودند؛ «آیا عملیاتی در راه هست یا نه؟ تکلیف مرخصی‌ها چه می‌شود؟». در همین اوضاع‌ احوال بود که بچه‌ها تصمیم گرفتند بروند پیش فرمانده گردان، صادق مکتبی و تکلیف‌شان را روشن کنند. در بین آنهایی که آن روز جمع شده و آمده بودند توی سنگر، پدر فرمانده گردان هم بود، نسبت فرزند و پدری این دو را خیلی از نیروها نمی‌دانستند جز چند نفر. بچه‌ها همه منتظر بودند، فرمانده گردان بیاید. چند دقیقه‌ای گذشت، صادق با همان ابهت همیشگی‌اش وارد سنگر شد، همه به احترام فرمانده از جایشان بلند شدند، پدر صادق هم مثل بقیه بلند شد. او با تواضع از بچه‌ها خواست که بنشینند، آنها سپس یکی‌یکی شروع کردند به بیان مشکلات‌شان. یکی می گفت: «من در روستا زمین کشاورزی دارم، باید بروم آنجا را آباد کنم». دیگری می‌گفت: «بچه‌ام مریض شده، زودتر باید برای دوا درمانش بروم شهرستان» و ... صادق هم خوب به حرف‌هاشان گوش کرده و جواب‌هایی که لازم می‌دانست به آنها می داد. نوبت به پیرمرد رسید، بدون اینکه از نسبت خودش با او چیزی بگوید، رو به فرمانده کرد و گفت: «حاج آقا! من دو تا از بچه‌هام تو جبهه هستند، زن پیری هم دارم که چند وقتی است، کسالت دارد و باید تا دیر نشده ببرمش گرگان پیش دکتر، اگر اجازه بدهید بروم مرخصی!!». شرایطی که تو منطقه بود و ملاحظات دیگری که هیچ‌ کدام از نیروها نمی‌دانستند و فقط فرمانده از آن اطلاع داشت، همه و همه باعث شد که با بیشتر درخواست‌ها موافقت نشود ... با خواست پیرمرد گردان هم مثل بقیه مخالفت شد. بعضی‌ها که از قبول نشدن خواسته‌شان پکر شده بودند، بعد از خداحافظی، از سنگر خارج شدند. پیرمرد منتظر ماند تا بچه ها همه آنجا را ترک کردند. در این هنگام، رفت سراغ فرمانده و گفت: «فلان‌فلان شده! حالا برای من فرمانده‌بازی در می‌آری؟ یعنی می‌خوای بگی، متوجه نشدی زنی که می‌گفتم مریض هست، مادرت هست؟ دو تا بچه‌هایی که گفتم، تو جبهه هستند، یکیش خود تو هستی؟ حالا کارت به جایی رسیده که خودت رو به اون راه میزنی و می‌گویی با توجه به شرایطی که تو جبهه هست، نمی‌شود به مرخصی رفت، یالله!! کاغذ در بیار و تا کتکت نزدم برگه من رو امضا کن!! . .. بعدش هم کلی لُغُز بار او کرد!! فرمانده هم که در این هنگام عصبانیت همراه با شوخی پدرش را دید، بلند زد زیر خنده 😂 — (راوی: رحیم کابلی - رزمنده گردان حمزه سیدالشهدا (ع) - لشکر ویژه 25 کربلا) ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
دفاع مقدس
😊 خـاطـرات طـنــز جبهه ‼️حال‌گیری پدر ▫️ سال 62، توی خط پاسگاه زید مستقر بودیم، ماه‌ها گذشته بود
خستہ ام بعد تـــــو از این همہ شبــــ بیداری ... دم بہ دم یادِ تــــــو و درد و غــــم و بیداری ... ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 👆 بوسه پدر بر چهره فرمانده و فرزند شهیدش💕 🌷 سردار سرفراز شهید صادق مکتبی 🌴 دوران دفاع مقدس ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
دفاع مقدس
خستہ ام بعد تـــــو از این همہ شبــــ بیداری ... دم بہ دم یادِ تــــــو و درد و غـ
🌷شهید سرفراز، صادق مکتبی در سال ۱۳۴۲ در روستای محمد آباد از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش شغل کشاورزی داشت و از وضع مالی و اقتصادی و مناسبی برخوردار نبود ،و به سختی زندگی را می گذراند. صادق در سال ۴۹ دوره ابتدایی را آغاز و در سال۵۴ به پایان برد. نبود‌مدرسه راهنمایی در محمد آباد موجب شد به شهرستان گرگان رفته و در منزل خواهرش ساکن شودو دوره راهنمایی را آنجا ادامه دهد. پس از آن وارد دبیرستان شد و تا سال سوم نظری ادامه تحصیل داد. در کنار تحصیل در مغازه آهن فروشی کار‌می کرد و مخارج تحصیل خود را تامین می کرد. از سیزده‌ سالگی تکالیف دینی خود را انجام می داد نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و بیشتر اوقات در مسجد حضور می‌یافت. علاقه زیادی به مداحی داشت و کتاب های مداحی مطالعه می کرد. با آغاز انقلاب اسلامی به حرکت مردمی پیوست. پس از پیروزی انقلاب به عضویت رسمی سپاه پاسداران در آمد. او در کنار اقدامات عملیاتی و‌ گسترش تشکیلات و فرماندهی نیرو‌ها، فعالیت فرهنگی، تبلیغی نیز انجام می داد. وی در دوران جنگ، راهی جبهه ها شد و در عملیات فتح المبین شرکت نمود. بعد از آن به موطن خود بازگشت و در سن هجده سالگی با راهنمایی خواهرش با دوشیزه ای اهل ورامین که از قبل با یکدیگر رفت و آمد خانوادگی داشتند‌ ازدواج کرد. بعد از زندگی مشترک نیز به جبهه می رفت. خواهرش نقل می کند: یک روز که برادرم از منطقه برگشته بود به او گفتم: همسر شما اینجا غریب است، خوب است بیشتر پیش او باشی! او در جواب گفت: دین و اسلام غریب تر است! این شهید عزیز در سال ۶۲ - ۶۱ بنا به نیاز سیستان و بلوچستان، به همراه خانواده، ترک دیار کرده، عازم آن استان محروم شد و در منطقه فقیرنشین خاش سکنی گزید. در این منطقه، گروهک‌های ضد انقلاب، اشرار و خوانین، امنیت و آرامش را از مردم سلب کرده بودند، از اینرو شهید مکتبی به همراه یارانش به مقابله با آنها می پرداخت. پس از این مقطع زمانی، به گرگان بازگشت. همزمان با آغاز مانور قدس، در قالب نیروهای طرح لبیک و با سمت فرماندهی گردان دیگربار عازم جبهه ها شد. صادق مکتبی سرانجام در آخرین روز سال ۶۴ در عملیت والفجر هشت در جاده - ام القصر به شهادت رسید🕊🕊🕊 پیکر مطهر این شهید به گرگان انتقال یافت و در گلزار شهدای امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد. از این شهید عزیز، دختری به نام فاطمه به یادگار ماند که هنگام شهادت پدر دو ساله بود. شهید همواره رزمندگان را به تقوی، خواندن قرآن و دعا و مسائل اخلاقی سفارش می کرد. او همچنین تأکید می کرد: زندگی نامه شهدا را مطالعه کنید و از سلوک و مرام آنها درس بگیرید. ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
دفاع مقدس
خستہ ام بعد تـــــو از این همہ شبــــ بیداری ... دم بہ دم یادِ تــــــو و درد و غـ
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 فایل صوتی | سخنان فرمانده شهید، صادق مکتبی در جمع نیروهای گردان ➕ تصاویر شهید در جبهه ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
دفاع مقدس
🌷 سردار و فرمانده مظلوم، حاج کاظم نجفی رستگار، فرمانده لشگر ۱۰ سیدالشهدا (ع) ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🔹خاطره ای
✍️راوی : حاج داوود فرخزاد ✅ بچه های تیپ10 دو تا تانک در داخل دهکده که نقطه درگیری تیپ بود غنیمت گرفتند. ما ماموریت داد که بریم و تانک ها رو عقب بیاریم وقتی به منطقه درگیری رسیدیم برادر احمد ساربان اونجا بود. احمد که از ماموریت ما با خبر شد گفت : نمیگذارم تانک ها رو عقب ببرید چون این تانک ها آرم ارتش عراق داره و در مسیر عقب بردن امکان داره رزمنده ها به حساب تانک دشمن شما رو با آرپی جی بزنند. هر کاری کردیم احمد راضی نشد که تانک ها رو ما ببریم و ما هم به عقب برگشتیم. ده دقیقه نشد که خبر دادند احمد ساربان با اصابت گلوله مستقیم تانک به سرش به شهادت رسیده. احمد آرزوش بود که مثل اربابش امام حسین علیه السلام بی سر بشه. که به آرزوش رسید. پیکر مطهر شهید احمد ساربان نژاد را جلوی قرارگاه تاکتیکی تیپ سیدالشهداء(ع) داخل جزیره آوردند. تا نگاه که به پیکر بی سر احمد ساربان نژاد افتاد زار زار گریه کرد.من تا آن موقع گریه حاج کاظم را بالای سر شهید ندیده بودم. ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
جمع فرماندهان فرمانده (ع) اولین نفرسمت راست او تا آخرین نفر جنگید و نشکست... کسی گریه اش را در صحنه نبرد ندید.. صدایش نلرزید و نترسید... ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
جلسه سپاه تهران-پائیز63 (2).mp3
42.44M
🎧صوت جلسه مخالفین فرماندهی سپاه با محسن رضایی (فرمانده سپاه در دوران جنگ) - آذر ۶۳ 🔹در مقطع سال ۶۳ برخی فرماندهان سپاه تهران از تیپ سیدالشهدا همچون شهید کاظم نجفی رستگار، شهید حسن بهمنی، شهید حسین اسکندرلو و شهید احمد غلامی بر سر چگونگی ادامه جنگ با فرمانده کل سپاه اختلاف نظر داشتند 🔹در کشاکش اختلاف نظر برخی فرماندهان سپاه تهران با فرماندهی ارشد سپاه بر سر مسائل نظامی، برخی افراد وابسته به بیت حسینعلی منتظری و جناح چپ سازمان مجاهدین انقلاب بر روی این اختلافات موج‌سواری کردند 🔹 اکبر گنجی از جمله این افراد بود که تلاش می‌کرد محسن رضایی و واحد اطلاعات سپاه را به سیاسی‌کاری متهم کند 🔹برخی افراد نزدیک به بیت آیت‌الله منتظری که با فرماندهی محسن رضایی نیز مخالف بودند در این اختلاف‌افکنی ورود داشتند 🔹 عمادالدین باقی از جمله افرادی بود که در این اختلافات از قم نقش داشت 🔹اکبر گنجی در جلسه مذکور تلاش می‌کند تا برخی اعضای -سابق- جناح راست (جناح فقاهتی) سازمان مجاهدین انقلاب مانند محسن رضایی، محمدباقر ذوالقدر و حسین نجات را به تلاش برای حذف آیت‌الله منتظری متهم کند ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊