eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10.1هزار ویدیو
837 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
عموحسن
پادگان دوکوهه در نزدیکی اندیمشک، به دلیل این که عقبه و مقر پشتیبانی رزمندگان تهرانی در هشت سال جنگ تحمیلی بود، بیشتر رزمندگان و شهدا در این پادگان خاطرات و داستان های زیادی از خود به جای گذاشته اند. قصه امروز ما، داستان پیرمردی است که تقریبا همه بچه های جبهه جنوب با او آشنایی داشتند. پیرمردی که برای هر یک از بچه های دوکوهه بیانگر خاطرات بسیاری است. حسن امیری نام شهید قصه ماست. در 8 سال جنگ، رزمنده های پیر، اما روشن ضمیرِ بسیاری همچون حاج بخشی و شهید حسن امینی فر گرمابخش محفل رزمنده ها بودند. حسن امینی فر در بین بچه های لشگر 27 معروف به عمو حسن بود. آنها همیشه می گفتند جبهه جایی است که عمو حسن آنجاست. نیروهای تازه وارد، پس از چند روز اسکان در این پادگان، عمو حسن را در قسمت های های مختلف مثل تدارکات، تبلیغات، پشتیبانی، آشپزخانه و ایستگاه صلواتی می دیدند. عشق به رزمندگان باعث شده بود این پیرمرد روشن ضمیر نتواند زیاد به مرخصی برود، بایست می ماند و به فرزندانش خدمت کند💕 مراسم صبحگاه دو کوهه برای دویدن بر روی سطح ناهموار آن کمی سخت است. اما عموحسن طوری در مراسم صبحگاه می دوید که جوانان هم به وجد می آمدند. او از همان روز های نخست در دوکوهه با مهربانی ای که نسبت به رزمنده ها داشت آنها را به خود جذب کرد، طوری که مخزن اسرار بسیاری از رزمنده ها شده بود. هوایبچه ها را داشت؛ وقتی که برای دریافت غذای گردان به آشپزخانه می رفت، آمار رزمنده ها را بیشتر از تعداد واقعی می داد تا غذای بیشتری برای آنها بگیرد. وقتی ازش سوال می کردند، می گفت: این ها رزمنده اند، باید بخورند تا تقویت شوند! نکته جالب این پیرمرد آنکه او عکسی را با حاج ابراهیم همت فرمانده لشکر گرفته بود، و این برگه عبور او بود، در هرجایی که نیاز به تأیید و برگه تردد داشت😊 او برای نوجوان ها و جوان ها احترام زیادی قائل بود. همیشه قبل از آنکه آنها سلام کنند، او به آنها سلام می کرد و با نام های «گلم» «شاخه نباتم» « پروانه من» خطاب شان می کرد. هرگاه تیروها زودتر به سلام می کردند، علاوه بر جواب سلام، دست آنها را هم می بوسید، و وقتی آنها نیز تلافی می کردند، این بار عموحسن به گریه می افتاد و می گفت: من باید دست شما را ببوسم، شما بسیجی هستید و پاک، ولی شما از گذشته من چه می دانید؟ عمو حسن همیشه در، دیوار و ساختمان های دوکوهه را دست می کشید و به صورت خود می مالید. وی می گفت: اینجا مکانی مقدس است، جایگاه شهداست. او همچنین لباسی را به یادگار از حاج ابراهیم همت گرفته بود که به همراه داشت و به آن افتخار می کرد. شهید حسن امینی فر برای رزمندگان حنا هم می گذاشت. وقتی به او می گفتند چرا برای خود حنا نمی گذاری، در جواب می گفت قرار است محاصن من به خون خضاب شود.🌷 یک خاطره: کربلای چهار بود. توی آبادان یک ساختمانی بود، حیاطش نیمچه سنگری داشت که چندان هم محکم نبود. با ایرانیت و یک تیرآهن برایش سقف زده بودند. با عمو حسن و چند نفر دیگر نشسته بودیم که بمباران شروع شد. یکی از بمب ها افتاد نزدیک ما. سقف سنگر ریخت، گرد و خاک بلند شد. بچه ها یکی یکی خودشان را از سنگر می کشیدند بیرون. نگران عمو حسن بودیم. دیدیم یک نفر زیر آوار تکان می خورد. عمو حسن داشت آوار را کنار می زد. سعی می کرد خودش را بیرون بکشد. می گفت «این دفعه هم نشد.»‼️ او سرانجام پس از سالها حضور در جبهه، در عملیات کربلای پنج، اجر خود را گفت و در کنار دهها هزار جوان که برای دفاع از شرف و کیان دین و میهن جان خویش را فدا کردند، در خون خود غلطید و به ملاقات پروردگارش رفت🕊🕊 (راوی: همرزم شهید)
بازهم هوای دلتنگی بر آن حوض قدیمی ... بر آن شور و نواهای شهیدان ... و آن غربت یاران صمیمی ... آه از منِ جامانده و تنها ... کاش یک روز، به زودی ... بیاید گل نرگس ... به همراه شهیدان ... 💦💦حوض کنار حسینیه پادگان دوکوهه 🌴 دوران ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
🌱 خدایا از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ، معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...!
دفاع مقدس
🌱 #مناجات خدایا از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم!
🌷چمران؛ مردی برای تمامی عصرها و نسل‌ها اول ) 🔸نام «مصطفي چمران» بيش از آنكه احترام آميز باشد افتخار برانگيز است. افتخار براي ملتي كه هيچگاه در برابر بيگانه سر خم نكرد و در برابر ترس و تسليم زمامدارانش همواره فرياد عصيان، سر داد. 🔸چمران مرد تصميم هاي بزرگ و تاريخ ساز بود. مردي كه آرمانش رستگاري انسان و آگاهي بشريت بود. 🔸چمران خوشي روزگار در امريكا را وا نهاد و به خطرناك ترين و سخت ترين منطقه رفت: لبنان و همه دريافتند كه دانشجوي برگزيده دانشگاه بركلي در رشته الكترونيك و فيزيك پلاسما درد انسان دارد و رنج انسانیت. 🔸چمران مظلوميتها را که ديد، سلاح به دست گرفت. مردي كه به زيبايي و لطافت طبع مشهور بود ناگهان محور يك مبارزه شد. مبارزه با متجاوزي كه به سرزمين هاي اسلامي طمع كرده بود و در رأس آنها بيت المقدس. و اينگونه «مصطفي» از ميان زندگي مرفه يك محقق در نيوجرسي و ماندن در كنار مبارزان مسلمان مصر و سپس لبنان يكي را برگزيد . راهي سخت با آينده اي مبهم. راهي كه خود آن را اينگونه توصيف مي كرد: آنچه كه مهم است اين حقيقت روشن است كه ما در هر قدم و عملي جز رضاي خدا و جهاد في سبيل ا... غرضي و هدفي نداشتيم و از هيچ احدي جز خداي بزرگ انتظار كمك و پاداشي نداريم. 🔸او پدر بچه هاي جنوب لبنان شد و سنگ صبور آنها. واژه واژه دردهايشان را مي شنيد و قطره قطره آب مي شد. در کنار کودکان یتیم لبنانی مانند پدری مهربان و در جبل‌عامل در میان دلاورمردان مقاومت مانند کوهی باشکوه ایستاده است. 🔸خود گفته بود :«من در آمریکا زندگی خوشی داشتم و از همه نوع امکانات برخوردار بودم، ولی از همه آنها گذشتم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومان زندگی کنم. می‌خواستم که اگر نمی‌توانم به این مظلومان کمکی بکنم، لااقل در میانشان باشم؛ مثل آنان زندگی کنم و درد و غم آنان را در قلب خود بپذیرم». 🔸مدرسه جبل عامل پايگاه مقاومت شد و سنگري براي دفاع از فلسطين و لبنان. او در لبنان ماند. درد كشيد اما صبوري كرد و رنجهايش را با برادرش امام موسي صدر در ميان مي گذاشت و آن دو سنگ صبور هم بودند تا شهريور 1357 و ربوده شدن «صدر». چمران، تنها شده بود و هيچكس نبود تا با او درد دل كند. از سوي ديگر انقلاب اسلامي 1357 به رهبري امام خميني (ره ) نيز به پيروزي رسيده و او پس از بيست سال به ايران بازگشت. بیست و هشتم بهمن 1357 🔸به خدمت امام خمینی (ره) رفت . امام از او خواست كه در ايران بماند. پس ماند. لبناني هايي كه با مصطفي آمده بودند اصرار داشتند به لبنان بازگردد اما او نپذيرفت. ادامه در پست بعد👇👇👇
دفاع مقدس
🌷چمران؛ مردی برای تمامی عصرها و نسل‌ها اول ) 🔸نام «مصطفي چمران» بيش از آنكه احترام آميز باشد افتخا
🌷چمران؛ مردی برای تمامی عصرها و نسل‌ها دوم ) 🔸مصطفی مال خودش نبود. مال خدا بود؛ مال همه بود؛ از یتیمان لبنان و محرومان کردستان گرفته تا جنگ زده‌های خوزستان. او خود را وقف مردم کرده بود. همسرش، خانم غاده چمران، تعریف می‌کرد: نخستین عید بعد از ازدواجمان ـ‌که لبنانی‌ها رسم دارند دور هم جمع می‌شوند، مصطفی در مؤسسه ماند و نیامد به خانه پدرم. آن شب از او پرسیدم: «دوست دارم بدانم چرا نیامدید؟» مصطفی گفت: «الان عید است. خیلی از بچه‌ها رفته‌اند پیش خانواده‌هایشان. اینها که رفته‌اند، وقتی برگردند، برای این دویست، سیصد نفر یتیمی که در مدرسه مانده‌اند تعریف می‌کنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچه‌ها ناهار بخورم، سرگرمشان کنم که اینها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند». گفتم: «چرا از به جای غذایی که مادر برایمان فرستاد، نان و پنیر و چای خوردید». گفت: «این غذای مدرسه نیست». گفتم: «شما دیر آمدید بچه‌ها نمی‌دیدند شما چی خورده‌اید». اشکش جاری شد، گفت: «خدا که می‌بیند». 🔸مهندس بازرگان چمران را به سمت معاون نخست‌وزير در امور انقلاب منصوب کرد. او که در اين سمت با آزاد سازي پاوه از اشغال فرصت طلبان و معاندان انقلاب، به موفقيت بزرگي دست يافته بود با توجه به استعداد و تجارب ارزنده‌اش در جنگ به سمت وزارت دفاع در دولت موقت انتخاب گرديد. 🔸شهيد چمران در انتخابات مجلس دوره اول از تهران داوطلب شد و با کسب اکثريت مطلق آراء به مجلس راه يافت و در ارديبهشت سال 1359 توسط امام خميني (ره) به عنوان نماينده و ناظر ايشان در شوراي عالي دفاع منصوب گرديد. 🔸او با شروع جنگ تحميلي به اهواز رفت و ستاد جنگهاي نامنظم را پايه‌گذاري کرد. «دکتر چمران با خودش عهد کرده بود تا نیروی دشمن در خاک ایران است، برنگردد تهران. نه مجلس می‌رفت، نه شورای عالی دفاع. یک روز از تهران زنگ زدند. حاج‌احمدآقا خمینی ود گفت: «به دکتر بگو بیاد تهران». گفتم: «عهد کرده با خودش نمی‌آد». گفت: «نه، بگو بیاد. 🔸حضرت امام دلش برای دکتر تنگ شده». بهش گفتم. گفت: «چشم همین فردا می‌ریم خدمت امام». 🔸مصطفی عاشق بود. عاشق خدا. عاشق رسیدن. او سعادت و خوشبختی را در مرگ سرخ می دید که در آخرین نوشته اش چند ساعت پیش از شهادت اینگونه واگویه اش کرد: 🔸خدایا! وجودم اشک شده، همه وجودم از اشک می جوشد. می لرزد. می سوزد و خاکستر می شود. اشک شده ام و دیگر هیچ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد. خدایا ! تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راه‌ها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است می توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدایی رسید. 🔸مصطفی اجر سالها جهاد و ایمان خویش را در روستای دهلاویه از خدا گرفت. ظهر روز 31 خرداد 1360 صفیر خمپاره ای بشارت بهشتش داد و ترکشی سرخ و آتشین او را به باغ سبز خدا رسانید. 🔸او پس از سالها رنج و درد و مجاهدت و اخلاص، آرام گرفت. 🔸 مصطفی با همه مهربانی و معرفت و تعهدش، با تمام ایمان و انساندوستی و آزاد اندیشی اش و با تمام اخلاص و تواضع و پرهیزگاری اش نیاز امروز ماست. 🔸🔸به راستی آیا از درس های چمران بزرگ آنگونه که باید بهره برده ایم ؟...
دفاع مقدس
🌷چمران؛ مردی برای تمامی عصرها و نسل‌ها دوم ) 🔸مصطفی مال خودش نبود. مال خدا بود؛ مال همه بود؛ از یت
🌷موسسه جبل عامل در لبنان مخصوص پسرها و مدينة الزهرا مخصوص دخترهای یتیم شیعه بود، از چند ساله تا ۱۶ – ۱۷ ساله. مجتمعی بود فرهنگی که هم مدرسه بود و هم خوابگاه. دکتر چمران محبوبیّت خاصی در بین آنها داشت. 🌷یک بار با بی سیم خبر دادند که دکتر دارد برای دیدنتان با ماشین به مدینه الزهرا می آید. به محض شنیدن این مطلب بچه ها و مسئولان مجتمع رفتند و با اسلحه اتوبانی را که از بیروت به سمت دریا می رفت رو بستند. 🌷دکتر که از دور آمد و دید راه بسته است، تعجب کرد و پرسید: مگه اتفاقی تو مدینه الزهرا افتاده ؟! چرا ماشین های مردم معطلند؟! او بلا فاصله خود را به افراد مسلح رساند و گفت: چرا اتوبان را بستین؟! کی قراره به این جا بیاد؟ وقتی جواب شنید به احترام شما اتوبان را بستیم، هر دو دستش را بلند کرد و بر سر خود زد و گفت: وای بر من وای بر من! اگر مردم حلالمون نکنن چی؟ 🌷بچه ها با تعجب پرسیدند: مگه اشتباهی از ما سر زده؟ دکتر گفت: برای همین چند دقیقه ای که به خاطر من از عمرشون تلف شده، فردا باید جوابگو باشیم و بعد دوباره گفت: وای بر تو مصطفی باید از تک تکشون حلالیّت بطلبیم. او به سراغ ماشین ها رفت. سرش را از شیشه ى تک تک ماشین ها داخل می کرد و مى گفت: آقا منو حلال کنید؛ این بچه های منو حلال کنید، نفهمیدن اشتباه کردن. راوى: سيده همام عطفى 📚 كتاب چمران مظلوم بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 ۲۷ خرداد سالروز تاسیس نهاد انقلابی 🎥 فیلم | در این ویدئو گوشه ای از ابتکارات رزمندگان جهاد سازندگی در جبهه ها به نمایش در آمده است. سنگرسازان بی سنگر و دلاورمردان بی ادعای جهاد بی هیچ امکاناتی از شرق و غرب، شاهکار های مهندسی دنیا را آفریند، نمونه آن در پل سازی، ماشین سازی و با سوخت جامد قبل از آن که سپاه رسما وارد ساخت موشک بشود... ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" اینجا بیت شهداست👆👆
✍️ دستخط رهبر انقلاب مبنی بر تجلیل از فداکاری های رزمندگان جهاد سازندگی 📃 ۲۷ خرداد - سالروز دستور تأسیس به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۵۸ گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ببینید| قسمتی از دست‌نوشته منتشر نشده شهید آوینی درباره خیانت های مسئولین به نهاد های انقلابی خصوصاً ... 📃 او در این نوشته از بی توجهی به ارگان های بر آمده از انقلاب گلایه دارد!! ⭕️ بعد از جنگ، اداره ها جهادی نشدند؛ ولی بالعکس جهاد (سازندگی) اداره شد‼️ - { اشاره ای است به ادغام "جهاد سازندگی" و "وزارت کشاورزی" که وزارت "جهاد کشاورزی" شکل گرفت، که در این تشکیلاتِ جدید، دیگر انگیزه های انقلابی و جهادیِ اوایل انقلاب و دوران رنگ باخت و در زمره سایر اداره جات دولتی درآمد!! } 😔 📆 ۲۷ خرداد سالروز تاسیس نهاد انقلابی ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
📃 قبض کمک های مردمی به جبهه - دوران جنگ تحمیلی ▫️ مبالغ اهدایی مردم «ازنا»توسط جهاد سازندگی شهرستان جمع آوری شده و صرف هزینه های جبهه می شد
💠 داستان مظلومیت جهاد -1 🔹در روز بیست و هفت خرداد سال پنجاه و هشت به فرمان امام خمینی (ره) نهادی به نام جهاد سازندگی شکل گرفت ، ماموریت اصلی این نهاد محرومیت زدایی از روستاها و خودکفا نمودن آنان بود چرا که یکی از اهداف و آرمانهای انقلاب و امام خودکفایی در همه ی زمینه های مخصوصا مسائل کشاورزی و دامداری و دیگر مسائل اقتصادی بود که در زمان شاه به علت وابستگی کامل به دیگر کشور ها از دست رفته بود. در کنار جهاد سازندگی نهاد کمیته امداد هم به رفع فقر و محرومیت تلاش می کرد . جهاد سازندگی با سازمان دادن نیروهای مردمی و بومی به مناطق محروم می رفت و در جهت رفع محرومیت برای روستائیان و شهر های کوچک تلاش می کردند نمونه هایی از آن را می توان به تلاش های جهاد سازندگی در روستای دوچاهی در مناطق دورافتاده از شهر سبزوارو همچنین روستای بشاگرد در مناطقی بسیار دورافتادها که در استان هرمزگان قرار دارد که با شناسایی نیرو های جهاد و تلاش های بی وقفه و شبانه روزی کمیته امداد امام خمینی در آن جا شکل گرفت ، اشاره کرد. با شروع جنگ ماموریت های جهاد بیشتر و گسترده تر شد ایجاد و اسکان مردمی که بر اثر جنگ به شهر های دیگر پناهده شده بودند پشتیبانی و ارسال کمک های مردمی به جبهه ایجاد امکانات و ابتکارات که باعث پیشرفت سریع عملیات ها در جنگ می شد از جمله اقدامات جهاد سازندگی در کنار محرومیت زدایی در روستاهای در افتاده بود. جهاد در ابتدای جنگ به علت کمبود امکانات و نبود نظم و هماهنگی بین نیرو ها با مشکلات زیادی در جبهه مخصوصا جبهه حنوب درگیر بود اما همین موانع باعث آغاز ابتکارات در جنگ شد که به ذکر چند نمونه از آن می پردازیم ⚪️ ابتکارات جهاد صرفا به پل سازی و مسائل دیگر خلاصه نمی شد. جهاد سازندگی یک از بازوهای جنگ به شمار می آمد و از جمله کارهایی که می کرد پشتیبانی جبهه و ارسال کمک های مردمی به جبهه های غرب و جنوب بود از جمله کارهای جهاد سازندگی احداث سنگر در قبل از عملیات و حین عملیات بوده است جهادگران در حین عملیات جلوتر از رزمندگان برای جلوگیری از پاتک دشمن بدون هیچ سنگری اقدام به ساخت سنگر می کردند و در این راه به شهادت می رسیدند به همین علت امام خمینی در یکی از دیدار های خود با جهادگران جهاد سازندگی این رزمندگان دفاع مقدس را سنگر سازان بی سنگر نامید چرا که خود هیچ سنگری نداشته و تیر دشمن مستقیم به آنها اصابت می کرد اما برای رزمندگان سنگر می ساختند جهاد سازندگی در جنگ شهدا و آزادگان بسیار زیادی را تقدیم اسلام نمود.
دفاع مقدس
💠 داستان مظلومیت جهاد -1 🔹در روز بیست و هفت خرداد سال پنجاه و هشت به فرمان امام خمینی (ره) نهادی به
💠 داستان مظلومیت جهاد - 2 🔹پس از پایان جنگ و آغاز سازندگی ها جهاد سازندگی ماموریت پیدا کرد تا خرابی های جنگ را ترمیم کند از جمله این ماموریت ها لایروبی رودخانه بهمنشیر و بازسازی قسمتی از شهر خرمشهر و آبادان و بازسازی شهر قصرشیرین بود (البته بازسازی قسمتی از شهر خرمشهر پس از آزادسازی آن هم شکل گرفت) علاوه بر آن پس از پایان جنگ، جهاد سازندگی که از یک نهاد به یک وزارت خانه تبدیل شده بود(در سال 65) کم کم دچار اقدامات بروکراتیک و اداری شد و کم کم آن حالت جهادی خود را از دست داد با آغاز دهه 70 در سپاه پاسداران قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا به وجود آمدکه امر سازندگی از جهاد سازندگی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که یک ارگان نظامی انقلاب بود محول شد. پس از رحلت امام خمینی(ره) زمزمه هایی مبنی بر ادغام نهاد های انقلابی در نهاد های اداری بازمانده از رژیم شاه به گوش می رسید و بعد از رحلت امام این اقدامات جامه عمل پوشانیده شد از جمله این اقدامات ادغام اولین نهاد انقلابی و مردمی (کمیته انقلاب اسلامی) بود که با سازمان شهربانی و ژاندارمری ادغام شد و از بین رفت بعد از آن بیشتر نهاد های انقلابی که به حالت سازمان درآمده بودند و حالت انقلابی و جهادی در آنها کاهش پیدا کرده بود کم کم توسط دولت ها مخصوصا دولت سازندگی و دولت اصلاحات منحل و ادغام شدند. از جمله این کارها این بود که در برنامه سوم که توسط دولت اصلاحات داده شده بود که برنامه ای کاملا لیبرالیستی و مطابق با ارزش های آمریکایی اقتصاد کاپیتالیستی و سرمایه سالاری در کشور بود. طبق این برنامه باید جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی به علت این که دو نهاد موازی در مسئله کشاورزی هستند با هم ادغام شوند و به همین علت اکثر پرسنل جهاد سازندگی پس از ادغام این نهاد پخش شدند و قسمت کوچکی از آنها در وزارت جهاد کشاورزی که تنها اسم جهاد را یدک می کشید رفتند متاسفانه بعد از این اقدام دیگر آن حالت جهادی در کشور از دست رفت و روستاهایی که هنوز داغ جنگ و یا داغ فقر و بدبختی داشتند به زوال خود ادامه دادند متاسفانه امر سازندگی بعد از این کار خیلی کمتر مورد توجه قرار گرفت و نادیده گرفته شد. ▪️جهاد سازندگی منشا خدمات بسیاری برای انقاب اسلامی و یک بازوی بسیار قوی برای رفع محرومیت در کشور و یک الگوی ماندگار از اجرایی شدن اقتصاد اسلامی در دوران بعد از انقلاب بود. متاسفانه با انحلال این نهاد آن الگوی موفق از یاد رفت. البته پس از انحلال جهاد سازندگی قسمت کوچکی از کار جهادی به بسیج محول شد و بسیج سازندگی به وجود آمد که هنوز در حال خدمت است اما آن الگوی جهادی که بسیار عظیم تر و موفق تر بود در کشور از بین رفت و باید دوباره احیا شود.
🌴 مردان بی‌ادعا بی هیاهو آمدند و بی‌صدا رفتند
🌴 جهادگران و نیروهای مهندسی رزمی در حال تسطیح جاده به منظور تردد خودروها و جابجایی امکانات و تجهیزات نظامی ⏳ دوم فروردین 1360 - عملیات غرور آفرین فتح المبین
💠احداث جاده سیدالشهدا(ع) در عملیات خیبر–زمستان 1362 توسط جهاد سازندگی –سنگرسازان بی‌سنگر که نقشی مهمی ایفا نمود و راه دسترسی زمینی را به جزایر ااستراتژیک مجنون را فراهم نمود
دفاع مقدس
💠احداث جاده سیدالشهدا(ع) در عملیات خیبر–زمستان 1362 توسط جهاد سازندگی –سنگرسازان بی‌سنگر که نقشی
💠جاده سيدالشهدا(ع)، از ابتکارات سنگرسازان بی‌سنگر ⏳ عملیات خیبر - زمستان 1362 عمليات خيبر، يكي از مهم‌ترين عمليات‌هايي بود كه در دوران دفاع مقدس انجام شد و اهميت آن در اين بود كه رزمندگان اسلام با استفاده از اصلِ غافلگيري، وارد خاک عراق شده، 20 کيلومتر از آب‌هاي هورالعظيم را پشت سر گذاشته و توانستند جادة بصره ـ بغداد را زير آتش قرار داده و رفت و آمد را در آن مختل نمايند. در اين عمليات، جزاير مجنونِ شمالي و جنوبي (بعدها خيبر نام گرفتند) که از مراکز مهم نفتي عراق بوده و داراي بيش از 8 ميليارد بشکه ذخاير نفتي و حدود 60 حلقه چاه نفت بودند، به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. به يُمن احداث «پل خيبر» كه يكي از شاهکارهای مهندسيِ سنگرسازان بي‌سنگرِ جهاد سازندگی بود، رزمندگان توانستند مواضع خود را در جزاير مجنون تثبيت نمايند. اين عمليات به آزادسازيِ حدود 1000 كيلومترمربع در هورالعظيم، 140 كيلومترمربع در جزاير مجنون و 40 كيلومترمربع در منطقة «طلائيه» انجاميد. بيش از 000/13 تَن از نيروهاي دشمن كشته و مجروح و 1140 تَن هم اسير شدند. هم‌چنين 150 دستگاه تانك و نفربر، 200 دستگاه خودرو، 6 فروند هواپيما و 9 فروند بالگرد دشمن منهدم شده و 10 دستگاه تانك و 60 دستگاه خودروي نظامي هم به غنيمت گرفته شد. قطع جادة ارتباطي بصره ـ بغداد از اهميّت خاصي برخوردار بود و حفظ اين موفقيّت، اهميتِ بيشتري داشت. پل خيبر، بيشتر براي رعايت اصلِ غافلگيري ساخته شده بود تا رزمندگان و تجهيزات سبك، بتوانند از آن عبور كنند كه موفق هم بود. اما براي حفظ مواضعِ به دست آمده، به انتقال تجهيزات سنگين به خطوط مقدم نياز بود كه اين كار از طريق پل خيبر، شدني نبود. از اين جهت فرماندهان جنگ، پيشنهاد احداث مسيري كه ظرفيت بالايي در جابه‌جايي داشته باشد را به مسئولين «پشتيباني و مهندسيِ جنگ جهاد» (پ.م.ج.ج) ارائـه دادند. درحقيقت اين مسير مي‌بايست از وسط آب‌هاي هورالعظيم عبور كرده و به جزاير مجنون برسد. تمام طرح‌ها و ايده‌ها به ساخت يك جاده ختم مي‌شد، اما سؤال اين بود كه چه زيرساختي مي‌توانست بسترِ جاده باشد؟ همان‌گونه كه مشخص است مهم‌ترين عاملِ موفقيت در جنگ، استفاده از زمان است و هر كاري مي‌بايست در كوتاه‌ترين زمان انجام شود. براي احداث جاده در هورالعظيم، طرح‌هاي مختلفي ارائه و حتي بعضي از آن‌ها هم آزمايش شد. به عنوان مثال، براي ايجاد زيرساخت در آبِ با عمق 3 تا 4 متر و كفِ باتلاقيِ هورالعظيم، ريختنِ ضايعات آهن به همراه ضايعات لاستيك، مورد آزمايش قرار گرفت كه جواب نداد. بعد از گذشت چهار روز از اقدام جهاد براي ساخت جاده، درنهايت تصميم بر اين شد كه جاده‌يي «خاكي» احداث شود. طول مسير، 14 كيلومتر بود كه بخش عمدة آن در مناطق نیزار قرار داشت. (نی های بلندي كه 3 تا 4 مترِ آن زير و 2 تا 3 مترِ آن هم روي سطح آب بود.) جنس خاك ساحلِ هور در سمتِ ايران، «رُس» بود و كمپرسي‌ها مي‌توانستند از همان نزديكيِ محل، براي احداث جاده خاك بياورند. خاك‌هاي برداشت‌شده، در محلي تخليه و جمع مي‌شد تا رطوبت آن گرفته شود و سپس براي استفاده در احداث جاده، با كمپرسي به آن‌جا حمل مي‌شد.
🌷شهید نوجوان، خدامراد توکلی، راننده لودر 🌴 ⏳ دوران
دفاع مقدس
🌷شهید نوجوان، خدامراد توکلی، راننده لودر 🌴 #سنگرسازان_بی_سنگر ⏳ دوران #دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| شهید نوجوان، خدامراد توکلی، راننده لودر 🌴 ⏳ دوران 📆 ۲۷ خرداد سالروز تاسیس نهاد انقلابی ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس" اینجا بیت شهداست👆👆
دفاع مقدس
🎥 فیلم| شهید نوجوان، خدامراد توکلی، راننده لودر 🌴 #سنگرسازان_بی_سنگر ⏳ دوران #دفاع_مقدس 📆
🌷شهید نوجوان، خدامراد توکلی متولد۱۳۴۸در گتوند،از توابع شهرستان شوشتر با شروع جنگ تحميلي بهمراه يكي از بستگانش در جهادسازندگي گتوند مشغول بكار شد . اوخيلي زود توانست كاركردن با دستگاههاي سنگين مثل لودر و بلدوزر را بياموزد . وقتي به جبهه ها اعزام شد ماموريت هاي سخت را بعهده مي گرفت و در زير آتش سنگين دشمن فعاليت مي كرد . وقتي پشت فرمان لودر يا بلدوزر مي نشست بخاطر كوچكي اندام ، انسان براي يك لحظه احساس مي كرد كه اين دستگاه سنگين بدون راننده است . او در عمليات هاي زيادي شركت نمود و بارها زخم هاي عميقي برداشت . در يكي از اين عمليات ها نام خدامراد را در ليست شهدا نوشته بودند . خدامراد وقتي اسم خود را در ليست مشاهده كرد ، قبل از اينكه اين خبر به خانواده اش برسد خود را به گتوند رساند و از انتشار خبر جلوگيري كرد . ▫️سرانجام این نیروی زبده و فعال جهاد سازندگی طی عملیات آزادسازی مهران بتاریخ ۱۲/تیر/۱۳۶۵ و در اثر اصابت ترکش ناشی از گلوله توپ در کنار لودر و در حین انجام ماموریت به شهادت رسید.. ا▫️🔹▫️🔹▫️ — فرازی از وصیت نامه شهید: آري دوست دارم در هنگام تشييع جنازه ام دستانم را از تابوت بيرون بياوريد تا اينكه دنيا پرستان و پول دوستان بدانندكه نه ماشيني را همراه خودبردم و نه پولي را. براستي دنياپرستان همانند عنكبوتي هستندكه دل به دنيابسته اند. خداوندا تو خود شاهد هستي كه چگونه با دلي آكنده ازمهر و محبت به تو وارد ميدان شدم. خداوندا، معبودا تو خود شاهد هستي كه مي روم تا با ريختن هر قطره اي از خون خود هزاران بنده دربند را آزاد سازم و با هر فرياد الله اكبر دشتي از صحراي كربلا را رنگين و آزاد سازم و حال كه مي روم تا با هربيلي از لودر و با احداث هرخاكريزي جان هزاران تن ازسربازان تو را نجات دهم و ازتوعاجزانه تقاضا مي كنم كه ابتدا مرا شهيدكن و بعد از مرگم مرا جزء شهداي صدر اسلام قرار بده . آري مي روم تا به نداي لبيك هل من ناصرينصرني حسين زمان لبيك بگويم و بگويم اگر در زمان امام حسين و عاشورا نبودم ولي الان در نبرد خميني با كفار در جبهه مهران هستم و مي توانم انتقام خون علي اصغر را بگيرم ومي توانم انتقام خون پسرعموي عزيزم خدامرادبختياري رابگيرم. ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🚨 انتشار برای ؛ تصاویری از احداث پل خیبر توسط جهاد سازندگی 🔰 پلی به طول ۱۳ کیلومتر و عرض ۵ متر که قطعات شناور آن می‌توانستند تا وزن ۸ تُن را تحمل کنند؛ پل خیبر در کمتر از ۲ ماه ساخته شد. 🔸 این پل باعث کاهش هزینه‌های نقل و انتقال و تسهیل در ارتباط هورالهویزه با جزیره راهبردی مجنون شده بود.🌴 عملیات خیبر - سال 1363 ا⚪️🌱⚪️🌱⚪️🌱⚪️🌱⚪️🌱⚪️ 📆 ۲۷ خرداد سالروز تاسیس نهاد انقلابی دوران ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ کانال "دفاع مقدس" اینجا بیت شهداست👆👆
جهاد سازندگی.pdf
11.31M
📄 فایل کامل شناسنامه و کارنامه دو سال فعالیت های جهاد سازندگی سال ۵٨ و ۵٩ می باشد 🌿 شاید برای نسل امروز باورش سخت باشد اما در عرض دو سال یک جهش فرهنگی ، عمرانی و سازندگی در روستاها ایجاد کرد و در جنگ هم خوش درخشید 📆 ۲۷ خرداد ۵٨ - سالروز تاسیس نهاد انقلابی ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ کانال "دفاع مقدس" اینجا بیت شهداست👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️ سرود جهاد سازندگی 🎤 خواننده: گروه کر 🎼 آهنگساز: مرحوم بیگلری پور ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌴 کانال "دفاع مقدس"