eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
11.4هزار ویدیو
941 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
30.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حماسه آفرینی لشگر قدس گیلان در عملیات نصر چهار این عملیات که تا 15 تیرماه ادامه یافت در سه محور اجرا شد. در این عملیات رزمندگان اسلام در طی دو شبانه روز موفق شدند به بیشتر اهداف مورد نظر دست یابند
دفاع مقدس
مصاحبه با شهید املاکی
سردار رشید، حسین املاکی، فرمانده اطلاعات و قائم مقام لشکر ۱۶ قدس گیلان ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ وحشت بعثی‌ها از شهید املاکی !! 🔹خاطره جانباز و آزاده سرافراز اسماعیل یکتایی لنگرودی👇 ▫️ بعد از ۵ روز تشنگی با تنی مجروح درحالی‌که پای چپم قطع بود به اسارت در آمدم. به شهرک نظامی رسیدم چقدر برایم آشنا بود! شب قبل از عملیات، شهید جمشید کلانتری به نقل از شهید حسین املاکی از این شهرک صحبت کرده بود. چقدر تانک!! چقدر تسلیحات!! .... به اندازه هر ایرانی، سلاح سنگین بود!! ▪️افسر بعثی به سمتم آمد به ریش‌هایم دستی کشید و آب دهان به صورتم انداخت! به عربی چیزهایی گفت که نفهمیدم. مترجم کنارش ترجمه کرد: املاکی کجاست؟ حسین املاکی؟؟ جواب دادم: شهید شده!! افسر با عصبانیت گفت: ماکو شهید! شهید نیست کشته شده و خنده مستانه‌ای کرد. ⚪️ آنها دنبال املاکی بودند. از کشته شدن او مطمئن نبودند؛ می‌گفتند شاید زنده باشد...!! ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
دفاع مقدس
سردار رشید، حسین املاکی، فرمانده اطلاعات و قائم مقام لشکر ۱۶ قدس گیلان ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ وحشت بعثی‌ها
در عملیات والفجر۱۰ در منطقه عمومی حلبچه- سیدصادق، دشمن بعثی که از رزمندگان اسلام شکست خورده بودند، از سر زبونی و خباثت، تلافی ناکامی های خود را در میدان نبرد، با بمباران وحشیانه جبران کرد!! آن روز، عراقی ها ارتفاعات "بانی بنوک" (محل استقرار نیروهای لشگر قدس) را شیمیایی زدند. در لحظه بمباران، شهید املاکی، قائم مقام لشگر در کنار برادر بسیجی بود که ماسک بر چهره نداشت. حسین املاکی با دیدن این صحنه، فوراً ماسک خود را از بر روی صورت او قرار داد تا وی را نجات دهد ... اما اینگونه نشد و هر دو در کنار یکدیگر به شهادت رسیدند💦🌷 ➖رهبر انقلاب در جایی این گذشت و ایثار فرمانده را ستوده و فرمودند: ❤️❤️" قهرمان، یعنی این "❤️❤️ 💠این است فرماندهان، حاکمان و مدیران انقلابی💠
🌱 یکم تیر ماه ۱۳۴۴ — سالروز تولد سردار شهید داریوش مرادی ▫️عضویت و فرمانده گروهان در گروه فداییان اسلام (ستاد جنگ های نامنظم شهید دکتر چمران و شهید سید مجتبی هاشمی) در اوایل جنگ ▪️فرمانده و جانشین اطلاعات عملیات لشگر ۵۷ ▫️فرمانده و جانشین اطلاعات عملیات در قرارگاه حمزه سید الشهدا(ع) ▪️ فرمانده اطلاعات عملیات قرارگاه حنین ▫️ معاون اطلاعات عملیات در قرارگاه ثارالله(ع) ▪️ فرمانده واحد تخریب لشگر ۵۷ ابالفضل(ع) ▫️مامور و رابط بین لشگر ۵۷ ابالفضل(ع) و قرارگاه های حمزه، ثارالله, حنین در امور اطلاعات عملیات و تخریب ▪️ از موٌسسین تیپ ۱۵ امام حسن(ع) و تیپ مستقل ۵۷ بهمراه تعدادی از دلاوران همرزمش از شهرهای خرم آباد- کوهدشت و الیگودرز (پس از پیوستن رزمندگانی از دیگر شهرهای استان لرستان و گسترش و تشکیل گردان های بیشتر و نیز رشادت های رزمندگان در عملیاتهای مختلف، این تیپ به لشگر ۵۷ ابالفضل (ع) تبدیل شد) ▫️راهنمای اکثر گردان های لشگر ۵۷ ابالفضل در عملیات های رزمندگان اسلام
🌷 سردار شهید داریوش مرادی ▫️عضویت و فرمانده گروهان در گروه فداییان اسلام (ستاد جنگ های نامنظم شهید دکتر چمران و شهید سید مجتبی هاشمی) در اوایل جنگ ▪️فرمانده و جانشین اطلاعات عملیات لشگر ۵۷ ▫️فرمانده و جانشین اطلاعات عملیات در قرارگاه حمزه سید الشهدا(ع) ▪️ فرمانده اطلاعات عملیات قرارگاه حنین ▫️ معاون اطلاعات عملیات در قرارگاه ثارالله(ع) ▪️ فرمانده واحد تخریب لشگر ۵۷ ابالفضل(ع) ▫️مامور و رابط بین لشگر ۵۷ ابالفضل(ع) و قرارگاه های حمزه، ثارالله, حنین در امور اطلاعات عملیات و تخریب ▪️ از موٌسسین تیپ ۱۵ امام حسن(ع) و تیپ مستقل ۵۷ بهمراه تعدادی از دلاوران همرزمش از شهرهای خرم آباد- کوهدشت و الیگودرز (پس از پیوستن رزمندگانی از دیگر شهرهای استان لرستان و گسترش و تشکیل گردان های بیشتر و نیز رشادت های رزمندگان در عملیاتهای مختلف، این تیپ به لشگر ۵۷ ابالفضل (ع) تبدیل شد) ▫️راهنمای اکثر گردان های لشگر ۵۷ ابالفضل در عملیات های رزمندگان اسلام
🌱 یکم تیر ماه ۱۳۶۶ — سالروز شهادت رزمنده بسیجی، "جمال رضایی" 📷 👆تصویر بالا، شهید "جمال رضایی" را در مراسم محرم سال 1361 نشان می دهد که قاب عکسی از "شهید مصطفی کاظم زاده" در دست گرفته و وسط دسته عزاداران حرکت می کند. "جمال رضایی" متولد 1350 — در روز 1 تیر 1366 در سردشت به شهادت رسید. مزار: بهشت زهرا (س) قطعه 29 ردیف 136 شماره 16 مجتبی رضایی برادر جمال نیز در تاریخ ۱/۱۱/۶۶ در ماؤت عراق به شهادت رسید مزار او نیز در بهشت زهرای تهران است-، قطعه ۲۹ ، در جوار برادر شهیدش جمال رضایی
دفاع مقدس
شهیدان جمال و مجتبی رضائی
⚪️ نقل خاطره ای از شهید بزرگوار مجتبی رضایی👇👇 توسط: حمید داود آبادی بعد از ظهر یکی از پنج‌شنبه‌ها، همراه (شهید) مجتبی رضایی و چند تای دیگر از بچه‌های محل، سوار بر موتور رفتیم بهشت زهرا (س) تا بلکه صفایی با شهیدان داشته باشیم. چند وقتی می‌شد که یکی دو تانک غنیمتی زپرتی عراقی آورده بودند و در محوطه‌ی بهشت زهرا گذاشته بودند. یکی از آنها درست در ورودی شرقی قرار داشت. همین که با مجتبی وارد شدیم و چشم‌مان به تانک عراقی افتاد که حالا در تهران جا خوش کرده بود، همان ترک موتور که نشسته بود، زد به شانه‌ام و با تمسخر گفت: - داش حمید ... می‌دونی این تانک رو واسه چی این همه راه آورده‌اند و گذاشتنش این وسط؟ - خب ... شاید می‌خوان بگن که بعله، این تانکا رو ما غنیمت گرفتیم و پدر عراق رو درآوردیم و ... که گفت: نه بابا، تند نرو. موضوع اینا نیست. - پس چیه؟ جناب عالی بفرمایید فلسفه‌اش چیه؟ آهی از ته دل کشید و همان‌‌‌‌طور که دست‌هایش بر شانه‌ام بود، گفت: - داش حمید ... یه روزی جنگ تموم می‌شه، خیلیا که از جنگ فراری بوده‌ان ولی ادعای حزب‌اللهی هم دارن، اون‌موقع کم می‌آرن و می‌آن کنار همین تانکا عکس می‌گیرن که بگن ما هم جبهه بوده‌ایم. درست کنار تانک عراق که مثل لش وسط میدان لم داده بود، ایستادم. برگشتم و نگاهی به مجتبی انداختم. حرف عجیبی می‌زد. خندید و گفت: نکنه حرف بدی زدم؟ 10 سال بعد از آن خاطره، یکی از به اصطلاح دوستانم که سه سال از من بزرگ‌تر است و الحمدلله هیکل درشت و توپری هم دارد و شکر خدا هیچ مرض و مریضی‌ای هم ندارد، ولی فقط در قم به کسب علم مشغول بوده و حتی لحظه‌ای پایش به جبهه نرسیده بود، تعریف می‌کرد که روزی از طرف بسیج اداره‌ به بهشت زهرا رفته بودند که یکی مثل خود او، می‌گوید: - سید ... می‌گم بیا بغل این تانکه چند تا عکس بگیریم که هر وقت کسی گیرداد که چقدر جبهه بودید؟ این عکسا رو نشونش بدیم! 🌷 شهید مجتبی رضایی ، تاریخ شهادت ۱/۱۱/۶۶ ، محل شهادت ماؤت عراق بهشت زهراء (س) ، قطعه ۲۹ در جوار برادر شهیدش جمال رضایی
🌱 یکم تیر ماه ۱۳۴۶ - سالروز ولادت رزمنده جهادگر جواد افشردی دیبازر از شهدای منطقه مارالان تبریز ⚪️ خاطره ای از شهید:👇 وسط زمستان بود. صبح زود درب خانه را زدند. باز کردم، جواد بود. رنگ به چهره نداشت!! پرسیدم: چه شده؟؟ . . . داشت از حالم می رفت، جواب داد: از جبهه یک سوغاتی آورده ام! . . . دستش را جلوی سینه اش گرفته بودو تکان نمی داد. فهمیدم دستش آسیب دیده، به او گفتم: چرا اینجا نیامدی ببریمت بیمارستان؟؟ (معل.م بود درد می کشته ولی به روی خود نمی آورد ..... و با لبخند گفت: نمی خواستم مثل دفعه قبل پدر را به زحمت بیاندازم. گلوله ای در آرنجش گیر کرده بود —- خیلی طول کشید تا حالش بهبود یافت. می گفت می خواهد دوباره برود جبهه، اما نمی توانست اسلحه دست بگیرد . . . . از اینرو رفت از طریق جهاد سازندگی رفت به واحد مهندسی قرارگاه کربلا. — آرام و قرار نداشت، تا اینکه در بر اثر بمباران جنگنده های عراقی پر کشید
دفاع مقدس
🌱 یکم تیر ماه ۱۳۴۶ - سالروز ولادت رزمنده جهادگر جواد افشردی دیبازر از شهدای منطقه مارالان تبریز
فرازی ازوصیت نامه جهادگر شهید جواد افشردی دیبازر از شهدای منطقه مارالان تبریز این ما هستیم که باید ادای مسؤولیت کرده و خود و جامعه را به سوی هدایت پیش بریم، در درون خویش جستجو کنیم و اعمالی را که مورد قبول الله نیست، ترک نماییم و سعی مان جلب رضایت پروردگار باشد. وقتی خویشتن خویش را درک کردیم، به خودسازی مشغول شویم و جامعه را نیز اصلاح نماییم. حتی اگر در محیط های کوچکی هم چون مدرسه و کلاس باشیم، باید بدانیم در مقابل همه مسؤولیت داریم. پس در مقابل شهدا نیز مسؤولیم و آن ها حفظ اسلام را از ما می خواهند..... تکلیف ما بسیار زیاد است؛ باید ذره ذره ی اعمالمان اسلامی و نمونه باشد. بنابراین اولین مرحله با خودسازی است و آن چه در راه تبليغ اسلام مؤثر است، اعمال ما می باشد. برادران من! دقت کنید که کوچک ترین اعمال ما مورد نظر خداست و او از همه ی اعمال ما مطلع می باشد، همان طور که می فرماید: «فمن یعمل مثقال ذره خیر یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره»، پس وظیفه ی ماست که خودسازی پیشه کنیم و از شوخی های بی مورد و سخنان لغو بپرهیزیم و سعی کنیم الگوی راستین در جامعه و برای دیگران باشیم و همراه با آن جامعه را نیز اصلاح نماییم؛ به راستی که مسؤولیتی بس دشوار بر دوش داریم. الهی! من برای پیروزی یا شکست به جبهه نیامده ام که با کوچک ترین شکست عقب نشینی کنم. الهی! پیروزی از آن توست. ما چه داریم؟ هر چه داریم از توست و تنها تویی که لشکرت را پیروز می کنی و با شکست به آن ها درس عبرت می دهی. الهی! این عشق توست که لباس رزم بر تن مان کرد و سلاح به دست مان داد. پس توفیق بده که سرباز واقعی و پاسدار امنیت باشیم. خدایا! چه می شود اگر لطف کنی و مرا در سلک سالکانت قرار دهی که اگر لحظه ای سالک واقعی راهت شوم تا ابد به همین منوال خواهم ماند یا در آن لحظه به دیدارت خواهم شتافت. خدایا! شکرت می گویم و سر تعظیم در مقابل ذات احدیتت بر خاک می نهم که به من توفیق دادی در میان انصارت حضور یابم. خدایا! می دانی که این احساس مسؤولیت در قبال اسلام و خون شهدا بوده که وادارم کرد رو به جبهه آورم و در این اثنا هدفی جز رضای تو نداشتم. مولا جان! دوست دارم هم چون ابوالفضل(ع) دست هایم قطع شود یا پاهایم را هدیه ی راهت سازم، لیک رضای تو را جلب کنم. پدر عزیزم! می خواهم یادآوری کنم لحظه ای را که امام حسین(ع) بر سر جنازه ی پسر شهیدش حاضر شد؛ دست ها را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک.» ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"