eitaa logo
دفاع مقدس
3.9هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
11.1هزار ویدیو
933 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 : تیتر روزنامه‌: ۱۸ تیر ۱۳۶۰
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🗓 ۱۸ تیر ۱۳۶۱ یادمان شهدای سیرانبند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | حاج قاسم شهید: شايد اين حرف را از منِ بی‌سواد، كمتر قبول كنند؛ اما من معتقد هستم، آن چيزی كه ديدم، صحنه‌هايی كه ديديم و شماها خيلی‌هایتان ديديد؛ امام زمان (عج) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد می‌كنند، قلّه‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد... مهرماه ۱۳۹۵ 👈 به کانال بپیوندید 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
🌴 تقیّد به اذکار و تعقیبات ▫️در موضوعات معنوی و سلوکی،فوق ‏العاده بود، ولی اصلاً اهل ریا و بروز دادن نبود.☆ تعقیبات نماز صبح را می‌خواند. حتّی وقتی ­که خسته بود، یک ‏مقدار تعقیبات می‌خواند و بقیه اذکار را در رخت‏خواب می‌گفت. او به ‏خصوص در هنگام طلوع آفتاب و غروب آفتاب، دائم ‏الذّکر بود. این‏ها اوقاتی هستند که در قرآن و روایات، تأکید شده‌اند. خیلی از اوقات دیگر هم مشغول ذکر بود، ولی با بچه‌ها بسیار با نشاط برخورد می‌کرد. شوخی‌های غلیظ با بچّه‌ها داشت و بسیار حاضرجواب بود. اگر کسی، اصطلاحاً تیکّه‌‏ای می‌انداخت، حتماً از طرف ایشان، بی‌جواب نمی‌ماند! 🌷طلبه بسیجی شهید حجت‌الاسلام و المسلمین سید محسن روحانی، مسئول آموزش عقیدتی سیاسی لشکر۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب "علیه‌السلام" 🌷ولادت: ۱۳۴۰، قم 🕊🕊 شهادت: ۱۳۶۵، جزایر مجنون 🌴مزار شهید: گلزار مطهر شهدای علی‌ بن‌ جعفر "علیه‌السلام" قم
دفاع مقدس
شهید سید محسن روحانی
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷طلبه بسیجی شهید سید محسن روحانی، مسئول آموزش عقیدتی سیاسی لشکر۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب "علیه‌السلام"
صبح اسٺ و دڪان زندگی آباد اسٺ گلخنـده فراوان شده، دلـها شاد اسٺ وقٺی ڪه خــدا ڪلید این قصه شود دنیـای قشنگ مـان ز غـم، آزاد اسٺ 📎صبحتون زیبا با لبخند شهدا🌷 ا🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊🌱 📷👆از راست: سردار غلامرضا محرابی شهید غلامرضا یزدانی شهید احمد سباف زاده
🕊🕊 18 تیرماه 1365 - سالروز شهادت ابوالفضل رمضانی، رزمنده تخریبچی لشگر ده سیدالشهدا (ع) 🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱ا 📷👆 مقر تخریب لشگر 10 - اردوگاه نماز جماعت ظهر و عصر تیرماه 1365 پای راستش آسیب دیده بود و نشسته نماز میخوند. اما این آسیب دیدگی مانعی برای حضورش در عملیات نشد و هر طوری بود خودش رو به قافله ی شهدا رساند و از پرکشید.
دفاع مقدس
🕊🕊 18 تیرماه 1365 - سالروز شهادت ابوالفضل رمضانی، رزمنده تخریبچی لشگر ده سیدالشهدا (ع) 🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱
شهادت 18 تیرماه 1365 محل شهادت : ✍️: روای: ☑️ به همراه برادران لطیفی ، و به (ع) مامور شدیم. ماموریت گردان قمربنی هاشم پاکسازی یکی از یالهای غربی قله 223 بود و دشمن برای اینکه رزمندگان ما نتوانند از طریق یالها به قله برسند موانع زیادی در مسیر عبور ایجاد کرده بود . چند لایه با مین های ضد نفرات و بشکه های 200 لیتری فوگاز و سیم خاردارهای عرضی به جای طولی و تله کردن مینهای ترکشی داخل آن و سنگرهای کمین فراوان همه این ها یالهای قله 223 را تسخیر نا پذیر میکرد.رزمنده های گردان قمربنی هاشم(ع) در سه گروهان سازمان دهی شذه بودند و طرح مانور اینگونه بود که یکی از گروهانها خط دشمن را تصرف کند وگروهانهای دیگر ادامه عملیات را انجام دهند. با گروهان خط شکن همراه شد و جلوی گروهان حرکت میکردیم تا اینکه به میدان مین رسیدیم.ستون نیرو های رزمنده چند متر به در یک جانپناه متوقف شد و بچه های تخریب و اطلاعات به همراه فرمانده گروهان به پشت میدان مین رفتیم. همه جا تاریک بود و چون اواخر ماه قمری بود خبری از ماه و نور آن در آسمان نبود. چند لحظه پشت میدان مین ، اطراف و محدوده میدان رو برانداز کردیم و با توکل به خدا و مدد گرفتن از نام علمدار کربلا کار معبر شروع شد. برادر لطیفی مین ها رو خنثی میکرد و جلو میرفت و برادر رمضانی هم پشت سرش با فاصله دو متر زمین رو چک میکرد که مبادا مین و موانعی جامانده باشد و منهم در آخر رو روی زمین پهن میکردم.تقریبا داشت شب به نیمه میرسید و ما با احتیاط کامل و با صبرو حوصله معبر میزدیم . دشمن باور نداشت که ما بتوانیم از موانع رد شویم ..وسط میدان مین بودیم که تیراندازی ایضایی دشمن شروع شد و تیرهای رسام که از دهانه دوشکا خارج میشد از بالای سر ما عبور میکرد وگاهی هم چند خمپاره بدون هدف داخل موانع به زمین میخورد که ما رو مجبور میکرد روی زمین دراز بکشیم.ما سه نفر بدون توجه به اتفاقات دور و برمون جلو میرفتیم و تمام تلاش ما این بود که به سیم خاردار آخر میدون برسیم ..اما یک اتفاق همه چیز رو به هم ریخت. در آن تاریکی و سکوت صدای و بعد هم روشن شدن در مقابل ما و بعد هم صدای انفجار .. توی اون سر و صدا، صدای (ع) بلندی شنیدم تمام سر وصورتم رو خون گرفته بود . ابتدا فکر کردم مجروح شدم، خون ها رو از صورتم پاک کردم و یه تکونی خوردم. چیری نشده بود سینه رو از خاک بلند کردم و یه نگاه به اطراف انداختم .. دیدم ابوالفضل رمضانی پاش به پوست آویزونه و افتاده. اومدم بالاسرش ، دیدم زنده است . خودم رو به برادر لطیفی که چند متر جلوتر بود رسوندم و با هم مشورتی کردیم.قرار شد برادر لطیفی معبر رو ادامه بده و من هم ابوالفضل رو از معبر بیرون ببرم. طناب معبر رو توی میدون محکم کردم وابوالفضل رمضانی هم خودش کمک کرد و در حالیکه خون زیادی از محل زخم هاش میومد به اول میدون اومدیم و بچه های امدادگر رو خبر کردم و مشغول بستن زخم ابوالفضل شدند و من برگشتم توی میدون مین. مسیر معبر و طناب معبر سفید زنگ با خون هایی که از ابوالفضل رفته بود کاملا قرمز شده بود ، دو نفری معبر رو تموم کردیم و سیم خاردارهای توپی آخر میدون مین رو هم قطع کردیم ، هنوز دشمن متوجه نشده بود. معبر کامل باز شده بود یکی دوبار عرض معبر رو رفتیم و اومدیم و وارسی کردیم که مین جانمونده باشه. فرمانده گردان رو هم آوردیم توی معبر و ایشون هم تا انتهای معبر رفت و خاطرش جمع شد که معبر باز است. اومدیم اول میدون وسروقت . خونریزی زیاد خیلی بیحالش کرده بود. ابوالفضل قد بلندی داشت وخیلی هم هیکلی بود. اما این زخم کاری همه توانش رو برده بود اما اون لبخند همبشگی روی لبانش بود. با برادر لطیفی کا رها رو تقسیم کردیم. من اول میدون نشستم ولطیفی هم رفت آخر میدون و بچه های گردان قمر بنی هاشم علیه السلام برای شکستن خط دشمن وشروع عملیات وارد معبر شدند. درگیری شروع شد دشمن مقاومت میکرد و آتش سنگینی رو منطقه اجرا میکرد . سمت چپ ما چند تا تیربار سنگین کار میکرد . نارنجک برداشتم و برای آخرین بار نگاهم به ابالفضل افتاد که دیگه رمقی به تن نداشت با او خدا حافظی کردم ورفتم سروقت سنگر دوشکا... با دشمن درگیر شدیم و خودم هم مجروح شدم و وقت عقب اومدن سراغ ابوالفضل رو گرفتم او رو عقب برده بودند. توی بیمارستان بودم که خبر دادند ابوالفضل رمضانی شهید شده. ⚪️ کانال 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
🌱 ۱۸ تیرماه ۱۳۰۹ — زادروز شهید شیخ فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی، نماینده امام در سپاه پاسداران (دوران دفاع مقدس)
دفاع مقدس
🌱 ۱۸ تیرماه ۱۳۰۹ — زادروز شهید شیخ فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی، نماینده امام در سپاه پاسداران (دوران
دهه شصت - حاشیه سفر زیارتی به سوریهمن به “قد قامت” یاران نرسیدم ای کاش لا اقل رکعتِ آخر به جماعت برسم ... ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱 📷👆 تصاویری از شهید محلاتی ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌹 خاکریز خاطرات امام برای دو شهید خیلی گریه کردند💦 🎤 فرزند شهید محلاتی در خاطره‌ای نقل می‌کند: 🌷 خانم امام که تشریف آورده بودند منزل ما، گفتند که من دیدم امام برای دو شهید زیاد گریه کردند. ♦️ یکی شهید مطهری بود که امام خیلی متأثر شدند. ♦️ دومین شهید، شهید محلاتی بود. 📚 منبع: کتاب "برداشتهایی از سیره‌ی امام(ره)"، ج۲، ص۲۲۵.