eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
950 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
آسودہ خوابیدن ما مرهون سر روی بالشِ خاک نهادن آنهاست..... نه؟
هدایت شده از دفاع مقدس
13.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 گردان امام حسن علیه السلام 🌴 خط فاو ام القصر 🌿 رزمندگان اصفهانی دوران
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🌷 آوینی : 🌴 خدایا ! وقتی انسان این بچه‌های بسیجی را می‌بیند كه با چه اطمینانی از بهشت و دوزخ سخن می‌گویند ، از خودش شرمنده می‌شود. آن‌ وقت ما چطور خود را روشنفكر بدانیم و این واژه را با خود حمل كنیم ؟ به قول اماممان ، امروز این مردمند كه چراغ راه روشنفكرانند. ما تازه ادعا داریم كه می‌خواهیم مسائل مردم را حل كنیم. مسائل خودت را حل كن ، مسائل مردم پیشكشت ! پس چرا ما به خود مغروریم ؟ آخر چه داریم ؟ ذره‌ای از صفا و خلوص این مردم ، ای برادر ، برای من و تو كتابی است كه تا آخر عمر هم نخواهیم توانست كه بخوانیم. خدایا ! چه كنم ؟ چرا من نمی‌توانم مانند این مردم عاشق باشم ؟ عاشق تو . عشقی كه منتهای آمال من است...
🌷 شهید آوینی: «دوربین به هر کجا که رو می‌کند، بچه‌ها می‌گریزند. اگر کسی هم استقبال می‌کند، می‌خواهد پیام استقامت خویش را ابلاغ کند. 🔹آنها می‌دانند که نفس، حجاب آنهاست و برای رسیدن به مقام قرب، تنها از خود گذشتن کافی است. اگرچه تنها از خود گذشتن کافی باشد، اما این نه در توان هر تازه رسیده‌ای است. و عجبا، باید باور کرد که در سراسر جهان تنها این خیل وفادارانند که قدرت از خود گذشتگی دارند.» 🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
محمد0 حسن زاده. لنجان سفلی . 6 بهمن 61. ارتفاعات زلیجان. قبل از والفجر مقدماتی. نوار 9595 مرکز اسناد.mp3
13.2M
🎙 مصاحبه با شهید محمد حسن زاده از لنجان سفلی(اصفهان) فرمانده گردان امام حسین (ع) --لشگر ۸ نجف اشرف (همرزم شهید احمد کاظمی) 🎤 تاریخ مصاحبه: ۶ بهمن ۱۳۶۱ ⌛️ قبل از عملیات والفجر مقدماتی بلندی های رقابیه -- زلیجان ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
🌷شهید محمد حسن‌زاده (نفر پنجم از راست) از جمله فرماندهان گردان‌ در لشکر ۸ نجف‌ اشرف فرمانده جوان در تاریخ ۱۸ شهریور ۶۴ در سن بیست سالگی، طی عمليات قادر در اشنويه به شهادت رسيد مزار شهید: گلزار شهدای قهدریجان اصفهان
🌿 سه تن از فرماندهان لشکر ۸ نجف اشرف 📷 از راست: مصطفی نصر 🌷شهید محمد حسن زاده نعمت الله گردانی دوران جنگ تحمیلی
📷 تصویر مربوط به یکی از مجروحیت های «مصطفی نصر» در دوران دفاع مقدس ⌛️عکس احتمالا مربوط به زمستان ۶۴ و عملیات والفجر ۸ در شبه جزیره فاو است. دوران جنگ تحمیلی
حسین عرب عامری ، فرمانده گردان کربلا بود. یکی از بسیجی‌ها توی تب می‌سوخت. با هذیان‌هایش همه را بیدار کرد. چند نفری آمدیم بالای سرش. حسین وارد سنگر شد. بلافاصله چفیه را خیس کرد و گذاشت روی پیشانی‌اش. به ما گفت: برید بخوابید. من مواظبش هستم. موقع خوابیدن، نگاهم به رخت‌خواب حسین افتاد که هنوز دست نخورده بود. هر چه اصرار کردم، گفت: بیدار موندن برای من که هنوز نخوابیده‌ام، راحت‌تره. بسیجی تب‌دار، یک آن سر جایش نشست و پرسید: ساعت چنده؟ من باید الآن سر پست باشم. با پرس‌وجو معلوم شد درست می‌گوید. نوبت نگهبانی‌اش شروع شده بود. حسین، او را به من سپرد و به جای او رفت سر پست.
!! 🌷در عملیات مسلم‌بن‌عقیل(ع) در جبهه سومار، تعداد زیادی اسیر گرفته شد و آن‌هـا را به عقـب تخـلیه کردند. بچه‌های اطلاعات گفتند یکی از اسـرا، افسر توپخانه‌ی عراق است. او را تحویل گرفتیم و مستقیم به قرارگاه فرماندهی آوردیم. چند سؤال از وضعیت و سازمان توپخانه‌ی عراق از او کردیم، همه را کامل و مشروح جواب داد و اطلاعات ارزشمندی از او به‌دست آوردیم. در حین صحبت متوجه شدیم خیلی علاقه به همکاری با ما دارد. علت اسیر شدن او را جویا شدیم. 🌷گفت: «از زمانی که شایعه‌ی احتمال حمله شما در منطقه‌ی مندلی مطرح شده بود، ما منتظر حمله شما بودیم. وقتی حمله شما‌ آغاز شد، من در اولین ساعات حمله در محلی مخفی شدم و با رسیدن قوای ایران تسلیم شدم.» علت تسلیم شدن خود را نیز شیعه بودن و عدم تمایل به جنگ با ایرانیان و از همه جالب‌تر سفارش مادرش به هنگام اعزام اجباری او به جبهه، ذکر کرد و توضیح داد: «موقع آمدنم به جبهه، مادرم گفت.... 🌷گفت راضی نیستم با ایرانی‌ها بجنگی و آن‌ها را بکشی؛ آن‌ها شیعه هستند و این جنگ ظلم به ایرانیان است، اگر توانستی جنگ نکن و اگر مجبور بودی یا تسلیم ایرانی‌ها شو و یا فرار کن.» او اضافه کرد: «چون فرار از جنگ مقدور نبود، لذا من تسلیم شدن را ترجیح دادم.» سخنان این اسیر برای‌مان جالب بود. سپس او یک قرآن کوچک از جیب خود بیرون آورد و به ما نشان داد و گفت هر روز چند سوره آن را تلاوت می‌کند. در همین موقع وقت نماز مغرب رسید. 🌷همه وضو گرفتیم و او را به عنوان امام جماعت سنگرمان جلو فرستادیم، ابتدا امتناع می‌کرد ولی با اصرار ما پذیرفت و همه پشت سر او نماز خواندیم.... بعد از نماز، ما را در آغوش گرفت، گریه کرد و ‌گفت: «شما فرشته‌اید؛ من هرگز تصور نمی‌کردم، شما با یک اسیر این‌طور رفتار کنید. مادر من چه خوب ایرانی‌ها را می‌شناخت که گفت جنگ نکن.» و ادامه داد: «بیشتر مردم عراق و ارتش عراق می‌دانند این جنگ ناحق است و شما مورد تجاوز قرار گرفته‌اید، ولی مردم از صدام بسیار می‌ترسند....» راوی: سردار شهید غلامرضا یزدانی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 سالروز اعزام یکصد هزار نفری سپاهیان محمد رسول الله (ص) بسوی جبهه ها --- آذرماه ۱۳۶۵ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها