eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
941 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
1147289268111.mp3
7.61M
🎞 نماهنگ / سردار من (به یاد شهید خرازی، علمدار لشگر امام حسین -ع) خواننده و آهنگ ساز: حامد زمانی شاعر : قاسم صرافان
26.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی زیبای شهید حاج حسین خرازی در جمع رزمندگان ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشته‌ها اومدن روح من‌رو ببرن، من گفتم فعلا می‌خوام برای خدا بجنگم... مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیل‌الله به کجا رسیده که به ملک‌الموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟ راوی: حجت‌الاسلام مهدوی بیات
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | شهید حاج حسین خرازی 🔸اگر کار برای خداست گفتن پس برای چی؟!
دفاع مقدس
🎬 #استوری | شهید حاج حسین خرازی 🔸اگر کار برای خداست گفتن پس برای چی؟!
در جریان عملیات خیبر در اسفندماه سال ۱۳۶۲، یکی از اتفاقات ناگوار، ماجرای مجروحیت شدید شهید حسین خرازی؛ فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) و قطع یک دست او در جریان عملیات بود. اما بعد مسرت‌بخش این اتفاق، زنده ماندن شهید بزرگوار با تلاش تیم پزشکی حاضر در خط مقدم و در بیمارستان صحرایی خاتم‌الانبیا (ص) بود. روایت دکتر محمدرضا ظفر قندی رئیس گروه جراحی این بیمارستان از لحظات سخت و نفس‌گیر جراحی ایشان و نگرانی و اضطراب بچه‌های لشکر ۱۴ امام حسین (ع) برای سلامتی فرمانده محبوبشان و متقابلاً نگرانی شهید خرازی برای نیروهایش، حکایتی شنیدنی است. دکتر ظفر قندی لحظات سخت این عمل سنگین را این‌طور شرح داده است: همین‌طور که مشغول کار بودم، پنج شش جوان باحالت گریه و التماس آمدند سراغم و گفتند: فرماندهمان دارد شهید می‌شود! با این بچه‌ها رفتیم بالای سر فرمانده مجروح. او را بیرون سوله، روی برانکارد خوابانده بودند. بچه‌ها دورش حلقه زدند. فرمانده جوان بیست‌وهفت هشت‌ساله به نظر می‌رسید. دستش از بالای آرنج قطع‌شده و به پوست وصل بود. سر و بدنش آغشته به خاک و خون بود. در شوک عمیق رفته و هشیاری نداشت؛ آن‌هم فقط به دلیل قطع دست و خون‌ریزی شدید. آسیب عمده دیگری نداشت. احتمال دادم زمان زیادی برده او را به اورژانس برسانند. در چنین موقع حساسی که مجروح خاصی با شرایط و موقعیت خاص داشتیم، درست انجام دادن کار برایم در اولویت بود و سعی می‌کردم درگیر احساسات نشوم. سریع دو کار برایش انجام دادم: اول از دست دیگرش که سالم بود، رگ گرفتم و سرم زیاد با فشار وارد رگش کردم. بعد خواستم گروه خونش را تعیین کنند تا به او خون بدهیم و بعد شروع کردم به کنترل خونریزی. همه این کارها را همان‌جا بیرون اورژانس روی زمین انجام دادم. رگ‌هایی که از محل قطع‌شدگی خون‌ریزی می‌داد، با پنس و نخ بخیه گره زدم. بعد هم با یک پانسمان فشاری محکم روی آن را بستم. دست، قطع‌شده بود و فقط به پوست وصل بود و راهی نداشتم که آن را نگه‌دارم. در آن محیط خاک‌آلود و پر از گل، امکان پیوند رگ یا پیوند دست نبود. شاید عقب‌تر و در بیمارستان‌های شهر این امکان داشت؛ اما این مجروح از خون‌ریزی شهید می‌شد. با کنترل خونریزی در ناحیه قطع عضو، جلوی مرگ او را گرفتیم. حدود یک ساعت سرم و خون به ایشان دادیم تا کم‌کم حالش بهتر شد.
19.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 ۲۰ اسفند روز ملی راهیان نور و سالروز حضور رهبر معظم انقلاب در جمع زائراین یادمان هویزه گرامی باد. 🎙 روایتگری زیبای حاج حسین یکتا در یادمان فکه و از محل شهادت شهید آوینی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🔷 ۲۰ اسفند روز ملی راهیان نور و سالروز حضور رهبر معظم انقلاب در جمع زائراین یادمان هویزه گرامی باد.
...! 🌷آخرین جلسه‌ای که سردار گذاشت، جلسه‌ی فرهنگی بود؛ یک روز قبل از شهادتش. جلسه از ظهر شروع شد. من کنار سردار نشسته بودم. موضوع جلسه، نحوه‌ی پشتیبانی کاروان‌های راهیان نور بود. قبل از این که جلسه شروع بشود، یک کلیپ چند دقیقه‌ای از شهید خرازی گذاشتم. سردار، همین که چشمش به چهره‌ی نورانی و زیبای شهید خرازی افتاد، آهی از ته دل کشید. 🌷توی آن جلسه، سردار طرح‌هایی می‌داد و حرف‌هایی می‌زد که تا آن موقع برای حمایت از کاروان‌های راهیان نور، سابقه نداشت. همین نشان می‌داد که چه دیدگاه بالایی نسبت به کارهای فرهنگی دارد. جلسه تا غروب طول کشید. غروب سردار آستین‌هایش را زد بالا که برود وضو بگیرد. یادم افتاد فیلمی از اوایل جنگ برای او آورده‌ام. فیلم مربوط می‌شد به جبهه‌ی فیاضیه که حاج احمد به همراه چند نفر دیگر در آن بودند. 🌷....بیشترشان شهید شده بودند. سردار وقتی موضوع را فهمید، مشتاق شد فیلم را ببیند. دید هم. باز وقتی چشمش به چهره‌ی شهدا افتاد، از ته دل آه کشید. فردا وقتی خبر شهادت سردار را شنیدم، تازه فهمیدم آن آه، آه تمنا بوده است؛ تمنای شهادت! 🌹خاطره ای به یاد سردار سرلشکر پاسدار شهيد احمد کاظمی اگر آهِ تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز باز است
28.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🎞 نماهنگ "به وقت عاشقی" 💕 💠 با موضوع [ راهیان نور ] شاعر و آهنگساز: سید ایمان عباسی 🎤با صدای: حاج سجاد پورجعفری .
3279378.mp3
5.45M
🌴 فضا از عطر تو غوغاست می‌دانم که اینجایی 🎙 با نوای حاج صادق آهنگران ☀️ برای راهیان نور ✨ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس ⌛️ ۲۰ اسفند روز ملی راهیان نور
دلت آسمان می‌خواهد؟ اینجا جاذبه‌ی خاک به آسمان می‌کِشد تو را ... تصویر شهید مدافع‌حرم حجت اصغری بر روی رمل‌های فکه، راهیان نور ۱۳۹۳ که در کمتر از یکسال در تاسوعای ۱۳۹۴ در سوریه به فیض شهادت نائل شد🕊🕊
🌹 ۱۸ اسفند - سالروز شهادت خادم الشهدا شهید حجت اله رحیمی *خادم الشهدایی که به شهدا پیوست*🕊 متولد: باغملک خوزستان - ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۸ شهادت: ۱۸ / ۱۲ / ۱۳۹۰ - خرمشهر 🌹اتاقش همچون يک سنگر پر از عكس‌ رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس بود💫 *هر سال كه به راهيان نور ميرفت وصيتنامه‌ای مينوشت و در انتهای آن محل شهادت را خالی می‌گذاشت*🌷حجت چند سالی میشد كه *خادم الشهدا شده بود🍃او عاشق شهدا و از همه بيشتر عاشق شهيد همت بود💛دوستدارانش او را به شهيد همت نسل سوم لقب داده‌اند💫عاشق حضرت زهرا(س) بود*💚یک روز او مشغول هدایت اتوبوس کاروان راهیان نور بود🚎 *پاهاش گیر میکنه و جلوی یکی از اتوبوس ها به زمین میخوره*🥀راننده هم که تازه به حرکت افتاده بوده اونو نمیبینه🍂 *و لاستیکهای اتوبوس با اون همه وزن از روی پهلو و بدنش رد میشه*🥀با فریاد مَردم، راننده فکر میکنه روی کسی هست🍂 برای همین اشتباهاً دنده عقب میگیره🥀 *و دوباره به روی پیکر شهید حجت میاد*🥀 و همینطور ایست میکنه🚎 *راننده میاد پایین وقتی این صحنه رو میبینه شوکه میشه*🥀و به سرعت سوار اتوبوس میشه🚎 *و اتوبوس رو از روی پیکرش برمیداره🥀18 اسفند سال 90 بود 🕊 *مداح، کربلایی* *شهید حجت الله رحیمی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄