گلبرگِ سپیده عطرِ شبنم دارد
خورشید، سلام و بوسه باهم دارد
نان هست، پنیر و غزل و چایی هست
صبحانه ی من فقط شما را کم دارد
🤚 سلام، صبحتون شهـدایی💐
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌾 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🪴 نشر مطالب،صدقه جاریه است🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆ا 28 مرداد ماه #سال_1367
🎥 فیلم | قرائت بخشی از زيارت عاشورا توسط آیتالله خامنهای
🌸 🍀 در جمع رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
⚪️ کانال دفاع مقدس
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
در دنیایی که همه چیز
خیلی زود فراموش میشود
این عکاسان هستند
که با ثبت یک لحظه
راوی تاریخ می شوند ...
⌛️ ۲۸ مرداد، برابر با:
19 August
World Photography Day
#روز_جهانی_عکاسی
بر راویان حماسه دفاعمقدس مبارک
دفاع مقدس
#بخوانید 👇
📸 عکاسی در جنگ
▫️به مناسبت ۲۸ مرداد #روز_عکاس
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و تحهیزات عکاسی، تصویربرداری از اتفاقات و حوادث پیرامون، هیچ کاری ندارد. یک بچه هم می تواند دستش را بگذارد روی دکمه، رگباری صدتا عکس بگیرد و یکی از آنها را در پیجش قرار دهد و پز عکاسی بدهد!
زمان جنگ، نه امکانات بود نه پول!
بله پول.
هر حلقه فیلم 36 تایی 90 ریال بود و هر بار که می خواستم بروم جبهه، مجبور بودم از جیب خودم، چندتایی فیلم عکاسی بخرم و با خود ببرم.
نه عکاس بودم نه ماموریتم این بود. عشق داشتم از بچه ها عکس بگیرم. بعدا که می آمدم تهران، عکسها را برایشان چاپ می کردم. هر قطعه عکس 9 در 12 سانتی متر هم 40 ریال هزینه چاپش بود.
یعنی هزینه چاپ یک حلقه 36 تایی می شد:
90 ریال فیلم
90 ریال هزینه ظهور
1440 ریال هزینه چاپ
در مجموع 1620 ریال
کل حقوقی که بابت 3 ماه حضور در جبهه می دادند، ماهی 24000 ریال یعنی 72000 ریال بود.
حالا حساب کنید مثلا در یک عملیات 10 حلقه فیلم خریدم و چاپ کردم، شد حدود 16200 ریال. حدود یک چهارم حقوق 3 ماه.
در هر عملیات، یک کیسه مخصوص مواد ضد گاز شیمیایی را خالی می کردم، دوربین کوچکم را توی کیسه مشمایی می پیچیدم و داخل آن، به کمرم می بستم تا همه جا همراهم باشد.
همان که توی عکس ها به کمر دارم.
اینها را گفتم تا بدانید ماها که خودمان دوربین داشتیم و می خواستیم از جبهه عکس بگیریم، چه داستانی داشتیم.
از یک طرف عشق داشتیم صحنه ها و تصویر دوستان را از دست ندهیم؛ از طرف دیگر پول نداشتیم!
حالا بینید هر عکس آن زمان که دوربین دیجیتالی وجود نداشت، چقدر ارزش داشت و مهم بود.
این عکس ها، نتیجه حس هنر و کنجکاوی بنده است.
تابستان 1365 در اردوگاه کرخه، وقتی شهید "علی اصغر صفرخانی" گردان شهادت را برای میدان تیر و شلیک آر.پی.جی برده بود، از او خواهش کردم بگذارد من و "محمود صادقی" گلوله های مان را جدا از بقیه شلیک کنیم تا عکس بگیریم.
کنار آر.پی.جی زن ایستادن، خود را محکم نگه داشتن، نترسیدن و مقابل شدت انفجار و صدای وحشتناک شلیک، می شود این عکسها. آن هم بدون پایه دوربین و فقط روی دست با یک دوربین ساده معمولی.
یک عکس من از محمود گرفتم یک عکس هم او از من.
انفجار صورت گرفته، ولی هنوز گلوله از دهانه قبضه خارج نشده است.
این روزها وقتی تلویزیون مستندهای خارجی را نشان می دهد که با پیشرفته ترین و گران ترین دوربین ها از شلیک اسلحه و خروج گلوله فیلم می گیرند، یاد این عکس خودم می افتم.
ما هم برای خودمان عجوبه ای بودیم ها!
فقط کشف نشدیم!
( داودآبادی)
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
اگر صراطمستقیممےجویۍبیا . .
از این مستقیمتر راهے وجود ندارد . . !
♥️ حُبُالحُسین 🚩🚩 🚩
🌷 #شهیدآوینۍ
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🪴 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
دفاع مقدس
#بخوانید 👇 📸 عکاسی در جنگ ▫️به مناسبت ۲۸ مرداد #روز_عکاس امروزه با پیشرفت تکنولوژی و تحهیزات عکاس
🔸ثبت لحظات ماندگار دفاع مقدس در قاب دوربین عکاس جنگ
🔹«سلیمان خزایی» که از سنین جوانی عکاسی را آغاز کرده بود با شروع جنگ تحمیلی فعالیت خود را در این حوزه در تبلیغات لشکر 5 نصر ادامه داد و لحظات نابی را از حضور رزمندگان خراسانی در قاب دوربین ثبت و ماندگار کرد.
#تاریخ_دفاع_مقدس
📷👆عکسی که چند لحظه قبل از شهادت از او گرفته شد!
📆ا تیر ماه #سال_1365
🔹 #عملیات_کربلای_1
🌸 آزادسازی #مهران
ا🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴
📸 یک عکس هم از ما بگیر!😊
🌸 تیرماه #سال_1365 برای گرفتن عکس از#عملیات_کربلای_1 که منجر به آزادسازی مهران شد، عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم.
🌻 در آن منطقه صدایی نظرم را جلب کرد. برگشتم، رزمندهای با خنده گفت: برادر، یک عکس هم از ما بگیر.
🌱 گفتم: شرمنده، تعداد کمی فیلم برایم مانده، دنبال سوژهام.
🌾 گفت: حتماً باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی؟
🌿 با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: نه برادر، این چه حرفیست؛ من در خدمتم.
🌼 نشست، چفیهاش را به سر بست و با زدن عطر «تی رز» به خودش، صدای خنده بچهها بلند شد.
🌱 عکس را که گرفتم کلّی تشکر کرد.
🌷 هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپارهای کنارمان به زمین خورد. با عجله برگشتم که او را ببینم، دیدم شهید شده!!💦💦
─ (راوی: عکاس جنگ)
ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄