دفاع مقدس
حاج احمد متوسلیان در حال شستن ظرف های بچه ها
حاج احمد»؛ فرماندهای که عصاره فضائل انقلابی بود
یکی از همرزمان حاج احمد در خاطراتش از وی مینویسد: «شخصیت جالب فرمانده قصه ما همیشه کنار نیروهایش بود و دغدغه بعد فکری و عقیدتی آنها را داشت؛ چه در صحنه نبرد و چه در شستن ظرفها، نظافت و خواب و استراحت.»
احمد متوسلیان، جامع اضداد!
در کتاب خاطرات سردار مجتبی عسگری همرزم حاج احمد متوسلیان آمده است: «اگر بخواهی از حاج احمد متوسلیان بنویسی، گاهی مجبور میشوی دستهایت را از روی کاغذ برداری و ساعتها به یک فضای خلأ خیره شوی و ندانی از کجا شروع کنی و از چه بگویی.
بیش از هر چیز مدام این جمله شهید آوینی در خاطرت مرور میشود که میگوید: «دل مؤمن را که میشناسی؛ مجمع اضداد است، رحم و شدت را با هم دارد و رقت و صلابت را نیز با هم، زلزلهای که در شانههای ستبرشان افتاده از غلیان آتش درون است و چشمه اشک نیز از کنار این آتش میجوشد که اینهمه داغ است.»
شخصیت جالب فرمانده قصه ما همیشه کنار نیروهایش بود و دغدغه بعد فکری و عقیدتی آنها را داشت. چه در صحنه نبرد و چه در شستن ظرفها، نظافت و خواب و استراحت. بهطوریکه نظم و دقت در نظافت در برخی از روزهای ماه، مشخص میکرد که آن روز تمیز کردن آسایشگاه نوبت چه کسی بوده است.
البته نیروهایش در آسایشگاه کم اذیتش نکردند. شلوغ کردنها و سر و صداهایی که مانع مطالعات او در وقت استراحتش نمیشد. خندهها و شوخیهای پر هیاهوی رزمندگان یک پادگان نظامی که با اصول فلسفه و رئالیسم علامه طباطبایی و جهانبینی توحیدی شهید مطهری ادغام میشد، اما نه توبیخی در کار بود و نه تشری.
کار به جایی رسیده بود که حتی یکی از رزمندهها یک قطار اسباببازی خریده بود و صرفاً جهت اذیت کردن فرمانده جلوی او بازی میکرد و قطار را طوری کوک میکرد که موقع حرکت از روی کتابش عبور کند. احمد هم با آرامش میگفت: برادر محمد خجالت بکش. اما هرگز داد نزد که آدم حسابی، من فرمانده تو هستم چرا از این کارها انجام میدهی.
نیروهای حاج احمد فقط به چنین حرکتهایی اکتفا نمیکردند و گاهی کار به یکسری عملیات سری هم میکشید. شش، هفت نفر از نیروها با قول اینکه همدیگر را لو ندهند، موقع استراحت حاج احمد پتویی رویش میاندازند و او را بلند میکنند و میبرند پرت میکنند روی برف ۸۰ سانتی حیاط محوطه آسایشگاه. البته همگی اعضای فعال در این عملیات سری تا رسیدن حاج احمد به راهرو لو میروند و یکی از بچهها همه را معرفی میکند اما او روز بعد هیچ برخوردی نمیکند و خم به ابروی خود نمیآورد.
اگرچه شاید برای ما عجیب باشد اما اتفاقهای صمیمانه در آسایشگاه با شخصیت پر ابهت نظامی او در میدان برای نیروهایش یک موضوع قابل درکی بود. پیادهرویهای بعد از هر نماز صبح از قلهای در شرق پاوه با برودت هوای زیاد و مسیری پر از برف و یخ که پایین آمدنش را باید حتماً غلت میخوردی نه اینکه در طی چند دقیقه سُر بخوری و پایین بیایی. چون سریعاً داد و فریادش بلند میشد که غلت بخور، سُر نخور.
در انتهای مسیر احمد با جعبه خرمایی در دست به نیروها خسته نباشید میگفت و به پشت بچهها میزد و میگفت: خسته نباشی مؤمن، دلاور، پهلوان و...
اما چشمانت روز بد را نبیند که اگر موقع برداشتن خرما میگفتی: «مرسی.»
فقط یکبار گفتنش کافی است تا بفهمی ناغافل چه گفتهای. باید بیش از ۲۰ متر داخل گِل به صورتی که بدنت به زمین چسبیده شده، سینهخیز بروی و بعداً هم اگر از او بپرسی این چه کاری بود که با من به خاطر یک مرسی گفتن کردی، بگوید: «فلانی اگر من با تیر تو را میکشتم هم حقت بود.» او فقط یک شخصیت موفق نظامی نبود و در این زمینه نظرش این بود که: «ما شاه که ایرانی بود را بیرون نکردیم که فرهنگش باقی بماند، ما فرهنگ خارجی را بیرون انداختیم. اگر تو که پاسدار هستی از کلمه مرسی استفاده کنی، بُعد فرهنگیات کجا رفته است؟ مگر سپاه یک نهاد عقیدتی ـ سیاسی ـ نظامی نیست؟ پس عقیدهات ضعیف است که اینطور حرف میزنی.»
البته چنین شخصیتی به نظر میرسد آبش با هرکسی در یک جوی نرود. بهطوریکه مواضع شدیدی علیه رئیس جمهور زمان خود «بنی صدر» داشت؛ تا جایی که کار به حدی بالا گرفت که یک روز خبر رسید از دفتر حضرت امام (ره) او را خواستهاند. البته در دیدارش با امام، داستان ماجرایی دیگر داشت. امام فرمودند: «احمد، به شما میگویند منافق هستی؟» گفت: «بله، همین حرفها را میزنند.» پس از آن، امام فرمودند: «برگرد و همانجا که بودی، محکم بایست.»
حاج احمد دیگر غمی نداشت و اکنون هم ندارد. چون تأیید از حضرت امام گرفته بود و او همچنان محکم ایستاده است.»
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 دوی صبحگاهی نیروهای گردان رزمی در منطقه
🌴 دوران جنگ تحمیلی
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 لحظات وداع نیروهای غواص
🌴 قبل از عملیات کربلای چهار
🌴 دوران #دفاع_مقدس
5.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 رفتار وحشیانه نظامیان بعثی عراق با نیروهای اسیر ایرانی
🌴 دوران جنگ تحمیلی
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 سخنان سردار شهید غلامرضا کاووسی قبل از عملیات والفجر 10
🌴 دوران جنگ تحمیلی
📆۱۴ تیر ماه سال ۱۳۶۱ش
🗓اسارت حاجاحمدمتوسلیان
💠رهبرانقلاب
‼️کتاب همپای صاعقه منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن میتوان دهها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبت شده در سراسر این کتاب، همان ظرافتهای حیرت انگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتح المبین و بیت المقدس پدید آمده و برترینهای هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعهی نمایشگاه بینظیر هنرهای انقلاب اسلامی، نشان میدهد. این مردان بزرگی که نام آنها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما میگذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجائند که سید شهیدان سلام الله علیه آنها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود. سلام خدا و بندگان برگزیده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد. این کتاب در روز و شبهایی از آبان و آذر سال ۸۶ صفحه به صفحه و سطر به سطر مطالعه و نیوشیده شد!
ارتفاعات غرب کشور
فرماندهان مجاهد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
#لشکر_ویژه_شهدا
شهیدان آقا محمود کاوه و علی قمی و جمعی از یاران
دفاع مقدس
ارتفاعات غرب کشور فرماندهان مجاهد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی #لشکر_ویژه_شهدا شهیدان آقا محمود کا
شهید محمود کاوه
شیر ایران
و یل دوران
و فرمانده نامی جهان اسلام
در حال تیمار و مداوای یک نیروی مجروح
در منطقه حاج عمران و در انتظار بالگرد برای انتقال مجروحین و شهدا
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط #خدا میداند حکایت #شهدا را .......روضه منوره سیدالشهدا ع بر بالای ارتفاعات #حاج_عمران #عراق، عملیات #والفجر ۲، کربلای شهیدان #لشکر_ویژه_شهدا سید الشهدای حاج عمران #شهید_محمود_کاوه که دو بار این منطقه و قله را فتح کرد و تحویل پدافند داده و آنها هم دو دستی تحویل عراق دادند و در مرتبه سوم که عزم فتح ۲۵۱۹ را در عملیات کربلای دو کرد خودش هم بجمع #شهیدان پیوست.
فقط خدا میداند که #بچه های #ایران چقدر روی قله های حاج عمران و میشلان و ......جنگیده و خون های پاک شان ریخته ست، فقط خدا میداند.