eitaa logo
دفاع مقدس
4.8هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
16هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
از نوشخند گرم تو آفاق تازه گشت صبح زیبا، این لب خندان نداشته است ... •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷۱۹ تیر ۱۳۶۷ - شهادت کمیل (پرویز) ایمانی، فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۵ کربلا - شلمچه متولد: ۱۳۴۵ سوادکوه - متأهل، دارای دو فرزند دختر ▫️سال 62 به عنوان تك‌تيرانداز و آرپي‌‌جي‌زن راهی جبهه شد و در مهرماه در كامياران، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در آذرماه به عنوان مربی تخريب لشكر معرفی شد. از عمليات بدر، جانشين گردان تخريب بود و پس از شهادت محمدرحيم بردبار مسئولیت تخريب لشكر به او سپرده شد تا اینکه در در تابستان 67 در روزهای پایانی جنگ و پیش ازبرچیده شدن سفره جهاد و شهادت، آسمانی شد🕊🕊 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🌷۱۹ تیر ۱۳۶۷ - شهادت کمیل (پرویز) ایمانی، فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۵ کربلا - شلمچه متولد: ۱۳۴۵ سو
🌷شهید کمیل ایمانی در قسمتی از وصیت نامه خود اینگونه می نویسد: 📄 پـدرم و مـادرم ! ایـن شما بودید که با اشـکهایتان در مصائب اهلبیت (ع) مروارید عـشـق آنها را در حیاتم افکندید و خوشـا به حالتان که هـدیه خـدا را در مواقع لزوم ارزانی داشتید. شما بذر محبت به خدا و ائمه (س) را در دلم کاشتید. 📄 💠 از سردار شهید ایمانی متنی به عنوان توبه نامه باقی مانده است که این شهید بزرگوار با خدای خود اینگونه نجوا می کند:👇👇 خدایا توبه می کنم از اینکه: از اینکه حسد کردم از اینکه زیبائی قلم را به رخ دیگران کشیدم از اینکه مرگ را فراموش کردم از اینکه منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام کند از اینکه ایمانم به بنده‌ات، بیشتر از ایمان به تو بود از اینکه حق والدینم را ادا نکردم از اینکه در جائی که لازم بود امر به معروف ونهی از منکر نکردم از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم از اینکه تعهدهائی که با خدای خویش بستم، بشکستم از اینکه ایثار نکردم از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم از اینکه درسختی‌ها به جای تو به بنده‌ات رو آوردم از اینکه از سر کینه برای کسی، دعا یا نفرین کردم از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی وشهرت انجام دادم از اینکه درکارها تنها خود را محور قرار دادم نه خدا را از اینکه چشمانم را از نگاه‌های فساد انگیز نپوشاندم از اینکه سنجیده وحساب شده وبا فکر سخن نگفتم از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊 http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 👇👇👇
45.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔖 🌷 . ▪️حاج خانم میگفت: با اون سختی بچه بزرگ کردم‌ برف و آب میکردم تنش رو میشستم. همون تنی که ترکش داغ خورد بهش... 📌 #سوادکوه_ دیدار با مادر سردار کمیل ایمانی🇮🇷 .
دفاع مقدس
🌷۱۹ تیر ۱۳۶۷ - شهادت کمیل (پرویز) ایمانی، فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۵ کربلا - شلمچه متولد: ۱۳۴۵ سو
🏷مین ضد تانکی که قایق‌ها را منفجر کرد 🏷بیاد کمیل ایمانی 🏷 ( ویژه ۲۵ ) . ▫️زاده‌ی کوه و کوهستان سوادکوه بود. زمان شهادت ۲۲ ساله ش بود.۲۲ سالی که ۷ سال آن را در جبهه ها گذراند.شش مرحله هم مجروح شده بود.درایت و خلاقیت و تعامل فکری و اقدامات موثر عملی کمیل ایمانی را که از ماه‌های پایانی سال 62 نام خود را از پرویز به کمیل تغییر داده بود، به عنوان عضو شورای فرماندهی لشکر 2۵ کربلا یکی از بزرگ‌ترین و عمل کننده‌ترین لشکر ویژه پیاده جنگ شد.ابتکار عمل وی در استفاده از مین ضدتانک که فقط در خشکی عمل می‌کرد در دریا که موجب نابودی قایق‌های دشمن را فراهم آورد، از خلاقیت‌های وی محسوب می‌شود. . ▫️حضور در عملیات‌های؛ والفجر چهار، شش، هشت، 10 و قدس یک، دو، کربلای یک، دو، چهار، پنج و 10، بیت‌المقدس هفت و عملیات‌های تخریب و تک‌های ضربتی، پاتک‌ها و چندین عملیات بزرگ و کوچک در کارنامه شهید سردار کمیل ایمانی خودنمایی می‌کند.از این شهید ۲ دختر بیادگار ماند ، که یکی بعد از شهادتش بدنیا آمد
پر کردن قمقمه‌ها از یخ ... ❄️ ☀️ تابستان داغ مهران / اردوگاه عشق حسین قبل از عملیات کربلای یک // سال ۶۵ (ع)
📷 رزمنده‌های بسیجی در عملیات کربلای۱ چهره‌هاشان در پس غبار هم سرشار از نور بود، هم از اینرو بود که با لشگر سیاه شب درآویختند و خط نور آفریدند 🗓 ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - آخرین روز عملیات پیروزمند کربلای یک // آزادسازی مهران
34.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عملیات کربلای یک ، آزادسازی مهران ا🌴▫️🌴▫️🌴▫️🌴▫️🌴 📽 با دلیر مردان لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) و گزیده ای از تصاویر مربوط به عملیات کربلای ۱ ❇️ قسمت اول "چگونه بخوابد چشمی که مظالم استکبار را بر زمین میبیند" شهید آوینی سنگر فرماندهی لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) به یاد سردار جانباز حاج علی فضلی حاج رضا صفر زاده ... ❇️ قسمت دوم "امام این بازو ها رو میبوسه ها" رزمنده ای با روحیه، که مورد اصابت ترکش خمپاره ۶۰ قرار گرفته: "خب دیگه بالاخره حالا یا ما خوردیم یا خمپاره، خوردیم به هم ."! ❇️ قسمت سوم برادر حسینی ،آر.پی.جی‌. زن مجروح که مقاومت میکرد به عقب بر نگردد: "کی آورد منو عقب؟! بزارید برم جلو ...."! 🌴 "جبهه های ما میعادگاه عشاق ولایت است و بسیج قبله آمال همه کسا نی ست که حقیقت انتظار موعود را در یافته اند." شهید آوینی 🌴 دوران 🇮🇷یاد شهدا کمتر از شهادت‌ نیست... 📡 به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید 🕊🕊 💚 اینجا بیت الشهداست..👆👆 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 موشن گرافیک | فاتح قلاویزان (۱) 🔺نگاهی به نقش سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در آزادسازی مهران 🔸به‌مناسبت سالروز آزادسازی مهران 🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک
13.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 موشن گرافیک | فاتح قلاویزان (۲) 🔺نگاهی به نقش سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در آزادسازی مهران 🔸به‌مناسبت سالروز آزادسازی مهران 🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک
☀️ حوالی ظهر بود، گرما بیداد می کرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در باز پس گیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آنها بود ، رزمنده ها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات کمی خسته به نظر می آمدند.تدارکات نرسیده بود و بچه ها تشنه بودند. در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود ، خسته وتشنه کیسه های شن را پر می کردند تا از گزند ترکشهای توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود ، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود. دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم.صدای سوت توپ و خمپاره باعث می شد دائم که خیز بروم ، بچه های رزمنده دیگربه خوبی با این صداها آشنا هستند . گوشها عادت می‌کند و می‌توانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودی‌هاست یا دشمن تا بیجا خیز نروی! نمی دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقیها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین می شدم . کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم . در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم ،گوش هایم تقریبا چیزی نمی‌شنید، به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده ، از موج انفجارها کمی گیج بودم. دیدم بچه های زیادی به روی زمین افتاد ه اند ، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیش سیاه شده بود و ترکش‌های آن تمامی صورتش را گرفته بود . بی اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبه های سنگرهای شنی کمک می‌گرفت. جلو رفتم ، صدای زمزمه اش را می شنیدم ، به آرامی می گفت: 🕌 🌴 وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم ،همچنان نجوا می کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم :عزیزم ، فدات بشم ، چیزی نیست و نا امیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم. حالا اشک هایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمی کرد و به آسمان چشم دوخته بود . امدادگر آمد ، اما..،.لحظه ای بعد گفت :"کاری از دستم بر نمی یاد ، شهید شده ، برادر زحمت می کشی ببریش معراج شهدا...!(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه ها شهید می شدند ، آنها را کنار هم می گذاشتند تا بچه های گردان تعاون آنها را به عقب منتقل کنند.) در حالیکه تمام بدنم می لرزید او را بغل کردم ، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد .قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم‌ و بوسیدم ، به خدا بوی عطر گل یاس می‌داد... ✍🏻 راوی : عکاس دفاع مقدس سید مسعود شجاعی طباطبایی 📷 🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک — آزادسازی مهران ا🇮🇷 یاد شهدا، کمتر از شهادت‌ نیست...🌷 ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▫️▪️▫️▪️ 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - آخرین روز عملیات کربلای یک 🎞 آزادی مهران 🌷 با روایت شهید مرتضی آوینی 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊