eitaa logo
دفاع مقدس
3.6هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
9.8هزار ویدیو
809 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
😂 هواپیما سولاخه ... ظهر روز یکشنبه 25 اسفند 1364، در جاده فاو – ام القصر عراق، خمپاره 80 میلیمتری جلوی پایم منفجر شد و هفت هشت تا ترکش بدنم را آبکش کرد. هرطوری که بود، بچه ها کمک کردند و با آمبولانس به اهواز منتقل و در بیمارستان شهید بقایی بستری شدم. صبح روز سه‌شنبه 27 اسفند با آمبولانس به فرودگاه اهواز رفتم و همراه بقیۀ مجروحین، با برانکارد تا نزدیک هواپیما منتقل شدیم. یکی از خلبانان جلو آمد و کنارم نشست. دستی بر سرم کشید، صورتم را بوسید و با لحنی محبت‌‌آمیز گفت: - ما از روی شما خجالت می‌کشیم که نمی‌تونیم مثل شما خدمت کنیم. با وجودی که بنابر گفتۀ خودش چهار روز تمام پشت هواپیما بود و چشمانش حسرت یک لحظه خواب را می‌کشید، ولی حرف‌هایش به‌شدت در روحیه‌ام اثر گذاشت. هواپیما تونل درازی بود که در دوطرف آن، برانکاردهای پارچه ای قرمز رنگ در چهار طبقه روی هم تا انتها قرار داشتند. دقایقی بعد آمادۀ پرواز شد و روی باند شروع به حرکت کرد. چیزی تا پرواز نمانده بود که ناگهان ایستاد. معلوم شد هواپیماهای عراقی به اهواز حمله کرده‌اند و وضعیت قرمز است. هواپیمای «سی 130» با تمام مسافرانش که جز مجروح‌ها نبودند، وسط باند از حرکت بازماند. شکر خدا دقایقی بعد خطر رفع شد و هواپیما به حرکت افتاد. صدای ناله مجروحین در هواپیما به گوش می رسید و کادر پزشکی و کادر پروازی به آنها کمک می کردند. ناگهان یکی از مجروحین که در برانکارد پایینی جلوی من قرار داشت، فریاد زد: - هواپیما سولاخه ... این فریاد، آنهایی را که به زور خوابیده بودند، پراند. همه وحشت کردند. هواپیما سوراخه؟ یعنی چی؟ ... کمک خلبانها به طرفش دویدند که ببینند قضیه از چه قرار است. صدای خنده آنها که بلند شد، جویا شدم ببینم ماجرا چی بوده. وقتی فهمیدم یکی از مجروحین که در طبقات بالا قرار داشته، خودش را راحت کرده است، از خنده اشکم درآمد. قطراتی که از بالا روی پایینی ها جاری شده بود، آنها را ترسانده و فکر کرده بودند هواپیما سوراخ شده و آب باران به داخل جاری شده است! وقتی فهمیدند قضیه از چه قرار است، ناراحت و عصبانی شروع کردند به غُر زدن. ساعتی بعد هواپیما در فرودگاه تهران بر زمین نشست و ما را پیاده کردند. مجروحین را بین آمبولانس‌ها تقسیم کردند و من را هم به بیمارستان «آیت‌الله طالقانی» اعزام کردند در منطقۀ ولنجک در شمال تهران. ( داودآبادی) !! حمل_مجروحین 64 ▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۶" https://chat.whatsapp.com/F5PPqpygmNoFu9nKsTnopk ▫️تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌈 عید ، لبخند توست .... 😊 ▫️ گروه واتساپ دفاع مقدس ۴ https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS ▫️ دفاع مقدس https://www.instagram.com/p/CbzFVLcIw2-/?utm_source=ig_web_copy_link ▫️تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ▫️ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📆 فروردین ماه ۱۳۶۰ 📷 عکس‌مربوط به شهید حبیب‌الله ‌دانه‌گردی ‌است. او دوره ‌آموزشی ‌را در پادگان ‌غدیر اصفهان ‌می‌گذراند امروز سیزده ‌بدر است ‌مادرش ‌به ‌ملاقات ‌او آمده ‌تا در محوطه ‌بیرون از ‌پادگان، ساعت ‌خوشی را با فرزند خود ‌بگذراند 🌷 او در اسفند۶۴ و در عملیات والفجر۸ شهید شد دوران ▫️ گروه واتساپ دفاع مقدس ۷ https://chat.whatsapp.com/FsFSIl2fA822R21bpnzjxD ▫️تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ▫️ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ برای حمایت از فعالیت گروه ، پیج زیر را دنبال کنید👇👇👇 https://www.instagram.com/p/Cb1smkOIYop/?utm_source=ig_web_copy_link
۱۵ فروردین ۱۳۴۱ -ولادت رزمنده، داود حق وردیان -منجیل گیلان 🌷شهادت ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ -آزادسازی خرمشهر اَلا مــــــادر بہ قـــربــــونِ جمــــالِت رخ چون بدر و ابرویِ ڪمانِت برو میــدان ڪہ تو نذرِ حسینی سـَروِ رعنای من، شیرم حلالت 💕 وداع با مادر ❤️ شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق او به گوش میرسه وقتی در رو آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش رو کنار زده و روی خاک نشسته و گریه می‌کنه می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میری مدرسه و میای، آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید و به همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد." ۱۰روز قبل از شهادتش تماس گرفت بعد از شنیدن مژده فرزند دار شدن گفت: اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که ۱۰روز دیگر موعدش فرا می‌رسه ▫️ گروه واتساپ دفاع مقدس ۴ https://chat.whatsapp.com/Dv6URUBpYxkE01sJInW6hS
گمنام اهل زمین و معروف آسمان ها ، مادرت چشم انتظار توست ... 💐شادی روح شهید گمنام ۲۶ ساله ، عملیات بیت المقدس ۵ ، که توسط نیروی زمینی ارتش ج ا ا انجام گردید، صلوات... 🌿 ۱۳۶۷ ۵ گروه دفاع مقدس https://chat.whatsapp.com/FsFSIl2fA822R21bpnzjxD ✅ پیج "دفاع مقدس"👇👇 https://www.instagram.com/defaemoqadas/
🌴 رمضان ، بهار قرآن 🌈 🌿 دوران گروه دفاع مقدس https://chat.whatsapp.com/FsFSIl2fA822R21bpnzjxD ✅ پیج "دفاع مقدس"👇👇 https://www.instagram.com/defaemoqadas/
🌷۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - شهادت رزمنده دفاع مقدس، داود حق وردیان 🌴عملیات آزادسازی خرمشهر ولادت: ۱۵ فروردین ۴۱ -منجیل گیلان اَلا مــــــادر بہ قـــربــــونِ جمــــالِت رخ چون بدر و ابرویِ ڪمانِت برو میــدان ڪہ تو نذرِ حسینی سـَروِ رعنای من، شیرم حلالت 💕وداع با مادر❤️ شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق او به گوش میرسه وقتی در رو آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش رو کنار زده و روی خاک نشسته و گریه می‌کنه می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میری مدرسه و میای، آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید و به همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد." ۱۰روز قبل از شهادتش تماس گرفت بعد از شنیدن مژده فرزند دار شدن گفت: اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که ۱۰روز دیگر موعدش فرا می‌رسه 🔹 گروه واتساپ دفاع مقدس ۷ https://chat.whatsapp.com/FsFSIl2fA822R21bpnzjxD
هر که در عشق سر از قله برآرد هنر است همه تا دامنه‌ی کوه تحمل دارند ... ▪️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
صبح یعنی لب هر پنجره‌ی رو به زمـان تو بتابی و به من خنده تعارف بکنی ... 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
بفرمایید بریم ناهار ...
مشک‌ رنج‌هایِ انقلاب‌ را به دندان‌ کشیده‌ایم‌ دست‌ و پا‌ داده‌ایم‌ ؛ اما آن‌ را رها‌ نکرده‌‌ایم..! 🌷 "شهید آوینی‌" بهمن‌ماه ۱۳۶۶ ارتفاعات دلبشک منطقه عملیات بیت‌المقدس۲ محمد رستمی 🌴 دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
🌴 رمضان ، بهار قرآن 🌿 دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
حال یک جامانده را جامانده می‌فهمد فقط ..! دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
گمنام اهل زمین و معروف آسمان ها ، مادرت چشم انتظار توست ... 💐شادی روح شهید گمنام ۲۶ ساله ، عملیات بیت المقدس ۵ ، که توسط نیروی زمینی ارتش ج ا ا انجام گردید، صلوات... 🌿 ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
عشق آن باشد که حیرانت کند .... تن خسته‌ و گل‌آلود و آغشته به زخم و خونِ رزمنده‌ای در عملیات خیبر /اسفند ۱۳۶۲
🌷۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - شهادت رزمنده دفاع مقدس، داود حق وردیان 🌴عملیات آزادسازی خرمشهر ولادت: ۱۵ فروردین ۴۱ -منجیل گیلان اَلا مــــــادر بہ قـــربــــونِ جمــــالِت رخ چون بدر و ابرویِ ڪمانِت برو میــدان ڪہ تو نذرِ حسینی سـَروِ رعنای من، شیرم حلالت 💕وداع با مادر❤️ شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق او به گوش میرسه وقتی در رو آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش رو کنار زده و روی خاک نشسته و گریه می‌کنه می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میری مدرسه و میای، آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید و به همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد." ۱۰روز قبل از شهادتش تماس گرفت بعد از شنیدن مژده فرزند دار شدن گفت: اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که ۱۰روز دیگر موعدش فرا می‌رسه ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ ۱ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
شکارچیان تانک . . . از شجـاع‌ترین رزمندگان بودند
صبحگاه چشمانت را باز کن تا صبح ما نیز ابتدا شود ...
خواب ؛ در بستر چشمان تو دیدن دارد ... ۱۰ سیدالشهداء (ع) دوران 🌓 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
این آرامشت نصیبِ دل ما....
🔅خاکی که باشی ؛ سرت را روی زمین هم که بگذاری خوابت می بَرد ! نیاز به پَر قو نداری ...
۱۵ فروردین ۱۳۴۱ -ولادت رزمنده، داود حق وردیان -منجیل گیلان 🌷شهادت ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ -آزادسازی خرمشهر اَلا مــــــادر بہ قـــربــــونِ جمــــالِت رخ چون بدر و ابرویِ ڪمانِت برو میــدان ڪہ تو نذرِ حسینی سـَروِ رعنای من، شیرم حلالت 💕 وداع با مادر ❤️ شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق او به گوش میرسه وقتی در رو آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش رو کنار زده و روی خاک نشسته و گریه می‌کنه می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میری مدرسه و میای، آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید و به همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد." ۱۰روز قبل از شهادتش تماس گرفت بعد از شنیدن مژده فرزند دار شدن گفت: اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که ۱۰روز دیگر موعدش فرا می‌رسه ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅
گمنام اهل زمین و معروف آسمان ها ، مادرت چشم انتظار توست ... 💐شادی روح شهید گمنام ۲۶ ساله ، عملیات بیت المقدس ۵ ، که توسط نیروی زمینی ارتش ج ا ا انجام گردید، صلوات... 🌿 ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌷۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - شهادت رزمنده دفاع مقدس، داود حق وردیان 🌴عملیات آزادسازی خرمشهر ولادت: ۱۵ فروردین ۴۱ -منجیل گیلان اَلا مــــــادر بہ قـــربــــونِ جمــــالِت رخ چون بدر و ابرویِ ڪمانِت برو میــدان ڪہ تو نذرِ حسینی سـَروِ رعنای من، شیرم حلالت 💕وداع با مادر❤️ شب‌ها هر از گاهی که بیدار می شدم می‌دیدم زمزمه‌ای از داخل اتاق او به گوش میرسه وقتی در رو آهسته باز می‌کردم می‌دیدم فرش رو کنار زده و روی خاک نشسته و گریه می‌کنه می‌گفتم داوود جان تو این راه رو میری مدرسه و میای، آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می‌کنی؟ می‌گفت: مادر جان برای شما دعا می‌کنم داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید و به همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد." ۱۰روز قبل از شهادتش تماس گرفت بعد از شنیدن مژده فرزند دار شدن گفت: اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که ۱۰روز دیگر موعدش فرا می‌رسه ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
صبحگاه چشمانت را باز کن تا صبح ما نیز ابتدا شود ... دوران جنگ تحمیلی