eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10.1هزار ویدیو
837 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
💠 اینفوگرافیک/ عملیات پدافندی «قوچ‌سلطان» عملیات پدافندی «قوچ‌سلطان»، ۲۷ فروردین سال ۱۳۶۰ توسط رزمن
❂○° قوچ سلطان از تصرف تا آزادی °○❂ 💠 قله یکی از ارتفاعات استراتژیک بود در اوایل جنگ به تصرف نیروهای بعثی درآمد. در ادامه به روند تصرف و همچنین نحوه آزادی آن توسط سپاه، ارتش و مسلمان کرد و همچنین نقش فرماندهی با کمتر از 200 نیرو پرداخته می شود. 🔸کوه قوچ سلطان در غرب و همچنین در نزدیکی مرز عراق واقع شده و همچنین بلندترین قله آن هم دو لبه است که 2105 متر ارتفاع دارد. ارتش عراق با اشغال آن ارتفاع بر دشت مریوان و همچنین جاده مریوان مسلط شد و همچنین همه فعالیت های رزمندگان را در آن منطقه زیر نظر گرفت، ولی باید توجه داشت هنوز دشمن موقعیت خود را تثبیت نکرده بود که نیروهای خودی اراده و تصمیم راسخ گرفتند ارتفاع قوچ سلطان را آزاد کنند. رزمندگان در اولین عملیات خود موفقیتی کسب نکردند، ولی باید توجه داشت در عملیات بعدی آن ارتفاع را آزاد کردند. 🔹اولین عملیات در سپیده دم اول دی 1359 انجام شد که نیروهای سپاه مریوان و همچنین تیپ مریوان از لشکر 28 ارتش، به قوچ سلطان و همچنین حمله کردند. در پس نتیجه آن می شود که آن عملیات، 51 فرد یا شخص از نیروهای دشمن کشته و همچنین 60 فرد یا شخص مجروح شدند. همچنین، یک فرد یا شخص اسیر شد. نیروهای خودی نیز حداقل با 8 شهید به مواضع قبل از عملیات بازگشتند. 💠 در پی این اتفاق نیروهای تحت فرماندهی و شهید چند مرحله عملیات انجام دادند؛ که در اوایل سال 60 و طی یک عملیات متهورانه، منطقه از دشمن بعثی پس گرفته شد و سرگرد رسول عبادت فرمانده تیپ ارتش نیز در این عملیات به شهادت رسید. او اولین نفری بود که شجاعانه به سنگر آتشبار عراق هجوم برد و از اولین شهدای این عملیات بود. نیروهای اسلام الله اکبر گویان حمله اصلی را آغاز کردند. 🔸یکی از افسران عراقی اسیرشده گفته است: «آن الله اکبری که شما می گفتید با آن دویدنتان، گفتیم لابد نیروی انبوهی از ارتفاع به پایین می آید، به همین خاطر خود را باخته و تسلیم شدیم». 🔹در این عملیات نیروهایی کمتر از 200 نفر برای اولین بار در این منطقه به داخل خاک عراق نفوذ کردند. البته ناگفته نماند که فداکاری های خلبانان هوانیروز در ابتدای عملیات از مهم ترین دلایل پیروزی این عملیات بود. 🔺به دنبال عملیات موفق منطقه جنوب و کسب موفقیت های نسبی، برای تصرف ارتفاع مذکور و تأمین محور و ایجاد تحرک در نیروهای مستقر در منطقه شمالغرب و همچنین پاک سازی منطقه از وجود ضدانقلاب عملیات آفندی خیبر طرح ریزی شد و در تاریخ 5 خردادماه 1360 به اجرا درآمد. این عملیات به مدت 2 روز ادامه یافت و قرارگاه لشکر 28 پیاده کردستان از نیروی زمینی ارتش ایران آن را هدایت نمود. عملیات آفندی خیبر را می توان جزء موفق ترین عملیات ها تا این تاریخ محسوب کرد. نتایج به دست آمده به خوبی این مطلب را نشان می دهد. نتیجه: - حدود یک صد کیلومترمربع از خاک میهن اسلامی آزاد شد و ارتفاعات حساس «گود خزینه» و «قوچ سلطان» تصرف شد و محور مریوان باشماق تأمین شد. 1200 نفر از پرسنل دشمن کشته و زخمی شده و یک صد نفر نیز به اسارت درآمدند. یک گردان از تیپ 16 گارد مرزی و یک گروهان نیروی مخصوص تا 80 درصد منهدم شد. 2 فروند هواپیما به همراه 9 فروند بالگرد، 10 دستگاه تانک و نفربر منهدم و تعداد قابل توجهی خودرو و اسلحه و مهمات منهدم شد. مقادیر زیادی از تجهیزات و وسایل دشمن به غنیمت گرفته شد. گفتنی است که ارتفاعات قوچ سلطان مسیر عملیات های والفجر 4، والفجر 9 و بیت المقدس 5 بوده است. 📚 منابع: یاران رضا/راهیان نور/مشرق/صاحب الزمان/پیش مرگ روح الله ------------------------•○◈❂ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
خاطره ای از عملیات از زبان یکی از افراد پیشمرگ کُرد مسلمان:👇👇 🎤 ارتفاعات قوچ سلطان مریوان برای نیروهای ما یک نقطه ی بسیار استراتژیک بود و از نظر نظامی بسیار اهمیت داشت. در ابتدای شروع جنگ نیروهای ما توانستند آنجا را از عراقی ها پس بگیرند، اما به دستور بنی صدر ـ رئیس جمهور وقت ـ آنجا را تخلیه و به اصطلاح ایشان عقب نشینی تاکتیکی کردند. بنا به اهمیتی که این نقطه داشت، فرماندهان وقت معتقد بودند که به هر طریقی ما باید آنجا را تصرف کنیم. لازمه این کار شناسایی کامل منطقه و کسب اطلاع از عِده و عُده دشمن بود که این مأموریت را به گروه شناسایی ما محول کردند. ما نیز در ادامه عملیات های شناسایی قبلی از نقاط دیگری کارمان را شروع کردیم. , , در شب سوم مأموریت، عناصر گروهکی، (گروه های ضدانقلاب) ما را شناسایی کردند. ما در منطقه حساس (دوله بی) و (میرانه) بودیم. من و شهید ابراهیم مرادی در دامنه کوه بودیم و تیربارچی نیز در بالای کوه مستقر بود. می خواستیم نماز ظهر را به جای آوردیم، من به ابراهیم گفتم: ابتدا شما نمازتان را بخوانید، من نگهبانی می دهم، بعد من نمازم را می خوانم و شما نگهبانی بدهید. , , نماز را که تمام کردیم، باران گلوله آغاز شد. شهید مرادی گفت: چه کنیم؟ گفتم: تا جهت تیراندازی را تشخیص ندهیم، هیچ کاری از دست ما ساخته نیست. "کاک محمد" که از ما فاصله داشت گفت: چی شده؟ در این فاصله توانستیم مسیر تیرهای دشمن را تشخیص دهیم؛ از روبه رو به ما تیر اندازی می شد. به کاک محمد گفتیم: نقطه مورد نظر را هدف قرار دهد تا ما بتوانیم به طرف بالای تپه صعود کنیم. , , محمد نیز بلافاصله نقطه مقابل را هدف قرار داد و ما توانستیم از تیررس دشمن خارج شویم و به پایگاه برگردیم. وقتی به پایگاه رسیدیم، بلافاصله موضوع را به فرماندهی اطلاع دادیم و گفتیم که لو رفته ایم و دشمن از حضور ما در منطقه اطلاع پیدا کرده است. دستور رسید: اشکال ندارد، 5 نفر در پایگاه بمانند و باقی نیروها سریع به گردنه (کبوتر کش) اعزام شوند. , , ما با سرعت حرکت کردیم و وقتی به آنجا رسیدیم، دیدیم تعداد زیادی از نیروهای ارتش، سپاه و پیشمرگان مسلمان برای عملیات مهیا شده اند. ساعت 2 بامداد به کوه قوچ سلطان حمله کردیم و با رشادتی که رزمندگان از خود نشان دادند، توانستیم قبل از اذان صبح آنجا را به تصرف خود در آوریم. اما پایگاهی که بعثی ها در "چاله خزینه" داشتند، سقوط نکرده بود و برادران ارتش به شدت با دشمن درگیر بودند. حاج احمد متوسلیان به من گفت: به اتفاق تعدادی از پیشمرگان به کمک برادران ارتش بروید تا هرچه سریعتر پایگاه را تصرف کنیم. , , نیروهای بعثی در باشماق مستقر بودند. برادران ارتشی از یک جناح به سمت باشماق حمله ور شدند، ما نیز به اتفاق تعدادی دیگر از نیروهای ارتش از جناح دیگر حمله کردیم. یک گروهبان و سه سرباز به عنوان آر. پی. جی زن همراه ما بودند. از گردنه که پایین آمدیم، متوجه شدیم که یک دستگاه تانک دشمن به سرعت به طرف ما در حرکت است. به آر. پی. جی زن گفتم: تانک را بزن! با انهدام تانک دشمن، زمینه پیشروی ما آماده تر شد. تا نزدیکی پایگاه دشمن حرکت کردیم. تیربار مجال پیشروی را به نیروهای ما نمی داد. به محمد گفتم: مهمات ما رو به اتمام است، سعی کن صرف جویی کنی. اگر بتوانی ما را با آتش تیربار پشتیبانی کنی؛ ما جلو می رویم! ,, بالاخره توانستیم خدمه تیربار بعثی را به هلاکت برسانیم و بلافاصله بر نقطه ای که تیربار در آنجا قرار داشت مسلط شده و با تعداد بسیار کمی از نیروها از چند جناح حمله و پایگاه دشمن را تصرف کنیم. ,