۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰
سالروز دیدار فاتحان #بازی_دراز با امام خمینیِ
کوچه های جماران پر بود از رزمندگانی که شوق دیدار امام در دلشان آتشی برافروخته بود
2ماه از عیدگذشته وحالا آنها آمده بودندآن عیدانه که به امام وعده کرده بودند،در طبق اخلاص نهاده،تقدیم کنند
#پیچک با اشاره ای #موحد را با آستین خالی و #محسن را با جراحت گردن صدا زد تا واردحیاط شده امام را دیدندکه پشت نرده های ایوان با آن قبای طوسی و عرقچین سیاه،درحالیکه شمد سفید تا شده ای روی پاهایش انداخته،مثل همیشه آرام روی صندلی کوچکی نشسته است
فاتحان بازی دراز از جلوی در خانه تا آن ایوان صف بسته،یکی یکی آرزومندانه خودشان را به دستبوسیِ امام میرساندند تا تفقدی نصیب شده،دست مرحمت امام را روی سرشان حس کنند
پیچک،علی طاهری،عباس شعف،موحد دانش و #محسن_وزوایی ،آه که آن چندثانیهای که برایش چندماه زحمت کشیده بودند وبه اندازه چندسال از زندگی شان میارزید چه زود گذشت.وبعد وزوایی بود که در کسوت یک سرباز درمحضر امام درجمع همرزمانش ایستاده گزارش عملیات را به تمامت وزیبایی قرائت کرد،گزارشی که درپایان پیشنهاد میکردبعد ازین میتوان نام قله های بازی دراز را بازوی ولایت فقیه نامید
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 1️⃣ #قسمت_اول °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 عملیات « #الی_بیت_المقدس» در ۹ اردیبه
💠 #خاطرات_ماندگار
2️⃣ #قسمت_دوم
°○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○°
🔖 در ساعتهای اوّلیهی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت محسن وزوایی و حسین تقویمنش؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربهی کاری به احمد متوسّلیان وارد میشود. آنچه در زیر میآید متن بیسیمهای این عملیات است:
📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازههای برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیهی] بچّهها زیاد خوب نیست که اینها همینجور روی زمین بمانند.
🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیشتان هست، از آنها [برای تخلیهی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمیتوانم محور شما را هم کنترل کنم.
🔰لحظاتی بعد #حسین_خالقی؛ سرپرست محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوهی آرایش گردانهای این محور را به اطلاع او میرساند.
🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی.
🔺متوسلیان: خالقی، احمد.
🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ #گردان_سلمان_فارسی به فرماندهی حسین] « #قجهای» را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار دادهایم بعد از او هم [ #گردان_حبیب_بن_مظاهر به فرماندهی علی رضا] « #موحد». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همینطور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟
🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید.
🔹خالقی: چشم، انشاءالله حالت پدافندی خودمان را حفظ میکنیم.
✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جادهی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس میگیرد:
🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد!
🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما!
🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا!
🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. اینها [بچّههای تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند.
🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️
🔸همت : الآن من مجتبی [ #صالحیپور] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] میفرستم تا آنها را بیاورد و به دست شما برساند.
⇦ #ادامه_دارد..
🔹 گروه واتساپ دفاع مقدس ۷
https://chat.whatsapp.com/FsFSIl2fA822R21bpnzjxD
▪️ پیج #اینستاگرام "دفاع مقدس"
https://www.instagram.com/defaemoqadas/
۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰
سالروز دیدار فاتحان #بازی_دراز با امام خمینیِ
کوچه های جماران پر بود از رزمندگانی که شوق دیدار امام در دلشان آتشی برافروخته بود
2ماه از عیدگذشته وحالا آنها آمده بودندآن عیدانه که به امام وعده کرده بودند،در طبق اخلاص نهاده،تقدیم کنند
#پیچک با اشاره ای #موحد را با آستین خالی و #محسن را با جراحت گردن صدا زد تا واردحیاط شده امام را دیدندکه پشت نرده های ایوان با آن قبای طوسی و عرقچین سیاه،درحالیکه شمد سفید تا شده ای روی پاهایش انداخته،مثل همیشه آرام روی صندلی کوچکی نشسته است
فاتحان بازی دراز از جلوی در خانه تا آن ایوان صف بسته،یکی یکی آرزومندانه خودشان را به دستبوسیِ امام میرساندند تا تفقدی نصیب شده،دست مرحمت امام را روی سرشان حس کنند
پیچک،علی طاهری،عباس شعف،موحد دانش و #محسن_وزوایی ،آه که آن چندثانیهای که برایش چندماه زحمت کشیده بودند وبه اندازه چندسال از زندگی شان میارزید چه زود گذشت.وبعد وزوایی بود که در کسوت یک سرباز درمحضر امام درجمع همرزمانش ایستاده گزارش عملیات را به تمامت وزیبایی قرائت کرد،گزارشی که درپایان پیشنهاد میکردبعد ازین میتوان نام قله های بازی دراز را بازوی ولایت فقیه نامید
🔹 گروه #واتساپ دفاع مقدس ۷
https://chat.whatsapp.com/FsFSIl2fA822R21bpnzjxD
🔺 کانال #تلگرام دفاع مقدس
https://t.me/Defa_Moqaddas
▪️ کانال #ایتا دفاع مقدس
https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📷 سمت راست: سردار دلها و حاجی زاده (ف هوافضای سپاه) در کنار حسین خالقی او که سالیان دراز از جراحته
💠 به سالروز عملیات پیروزمند بیت المقدس نزدیک می شویم.
به مناسبت پرواز آسمانی سردار حاج #حسین_خالقی به سوی یارانش، در زیر به خاطره ای از این عملیات اشاره می شود:👇👇
°○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○°
🔖 عملیات « #الی_بیت_المقدس» در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ جهت آزادی سازی خرّمشهر آغاز شد؛ و نیروهای عمل کننده تیپ ۲۷ در قالب دو محور عملیاتی با نامهای #محرم و #سلمان کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیهی گردانها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود #کارون، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جادهی آسفالت اهواز – خرّمشهر آغاز میشود. این نیروها میبایست مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جادهی آسفالت اهواز – خرّمشهر برسانند.
⚡️احمد متوسّلیان با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی #نصر۲ هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی (تیپ ۲، لشکر ۲۱ حمزه) تابع این قرارگاه را بر عهده میگیرد. او لحظه به لحظه با تماسهای مکرر بیسیمی و همچنین اعزام پیکهای خبررسان از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع میکند. وی همچنین در لحظات مقتضی، خود در صحنهی نبرد حضور پیدا میکند تا از نزدیک شاهد تحوّلات حین عملیات باشد. پس از تصرّف برقآسای جادهی اهواز –خرّمشهر توسط گردانهای محور سلمان، گردانهای محور محرّم نیز، به سمت این جاده به حرکت درآمدند.
💢 شرایط پیش آمده که ناشی از پاتکهای سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگانهای مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث میشود تا ادامهی نبرد برای نیروهای این تیپ سختتر شود. در چنین شرایطی #احمد_متوسلیان با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع دارد، امّا فشار دشمن زیاد است و امکان مقابله با آنها کم.
⏱در ساعتهای اوّلیهی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت #محسن_وزوایی و #حسین_تقویمنش؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربهی کاری به احمد متوسلیان وارد می شود.
بعد از شهادت این عزیزان، حسین_خالقی به جای آنها مسئولیت هدایت محور را به عهده می گیرد.
آنچه در زیر میآید متن مکالمه رد و بدل شده در بیسیمهاست:👇👇
📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازههای برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیهی] بچّهها زیاد خوب نیست که اینها همینجور روی زمین بمانند.
🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیشتان هست، از آنها [برای تخلیهی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمیتوانم محور شما را هم کنترل کنم.
🔰لحظاتی بعد #حسین_خالقی ؛ مسئول محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوهی آرایش گردانهای این محور را به اطلاع او میرساند.
🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی.
🔺متوسلیان: خالقی، احمد.
🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ #گردان_سلمان_فارسی به فرماندهی حسین] « #قجهای» را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار دادهایم بعد از او هم [ #گردان_حبیب_بن_مظاهر به فرماندهی علی رضا] « #موحد». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همینطور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟
🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید.
🔹خالقی: چشم، انشاءالله حالت پدافندی خودمان را حفظ میکنیم.
✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جادهی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس میگیرد:
🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد!
🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما!
🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا!
🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. اینها [بچّههای تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند.
🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️
🔸همت : الآن من مجتبی [ #صالحیپور] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] میفرستم تا آنها را بیاورد و به دست شما برساند.
⇦ #ادامه_دارد..
پ.ن: در این عملیات، تیپ 27 دارای دو محور بود: محور محرم با مسئولیت شهید وزوایی و محور سلمان با مسئولیت شهید محمود شهبازی
اولی در ابتدای عملیات بر روی جاده اهواز-خرمشهر به شهادت رسید و شهبازی در آستان ورود به خرمشهر و فتح نهایی
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 1️⃣ #قسمت_اول °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 عملیات « #الی_بیت_المقدس» در ۹ اردیبه
💠 #خاطرات_ماندگار
2️⃣ #قسمت_دوم
°○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○°
🔖 در ساعتهای اوّلیهی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت محسن وزوایی و حسین تقویمنش؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربهی کاری به احمد متوسّلیان وارد میشود. آنچه در زیر میآید متن بیسیمهای این عملیات است:
📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازههای برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیهی] بچّهها زیاد خوب نیست که اینها همینجور روی زمین بمانند.
🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیشتان هست، از آنها [برای تخلیهی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمیتوانم محور شما را هم کنترل کنم.
🔰لحظاتی بعد #حسین_خالقی؛ سرپرست محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوهی آرایش گردانهای این محور را به اطلاع او میرساند.
🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی.
🔺متوسلیان: خالقی، احمد.
🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ #گردان_سلمان_فارسی به فرماندهی حسین] « #قجهای» را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار دادهایم بعد از او هم [ #گردان_حبیب_بن_مظاهر به فرماندهی علی رضا] « #موحد». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همینطور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟
🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید.
🔹خالقی: چشم، انشاءالله حالت پدافندی خودمان را حفظ میکنیم.
✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جادهی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس میگیرد:
🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد!
🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما!
🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا!
🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. اینها [بچّههای تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند.
🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️
🔸همت : الآن من مجتبی [ #صالحیپور] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] میفرستم تا آنها را بیاورد و به دست شما برساند.
⇦ #ادامه_دارد..
دفاع مقدس
۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰ سالروز دیدار رزمنده های شرکت کننده در عملیات #بازی_دراز با امام خمینی فاتحان قله
🌷 شهید غلامعلی پیچک ، مسئول ارشد سپاه در جبهه غرب (میانی) و فرمانده عملیات بازی دراز
👆 دستخط رهبر انقلاب به یادبود شهید پیچک
🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹ا
۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰
سالروز دیدار فاتحان #بازی_دراز با امام خمینیِ
کوچه های جماران پر بود از رزمندگانی که شوق دیدار امام در دلشان آتشی برافروخته بود
2ماه از عیدگذشته وحالا آنها آمده بودندآن عیدانه که به امام وعده کرده بودند،در طبق اخلاص نهاده،تقدیم کنند
#پیچک با اشاره ای #موحد را با آستین خالی و #محسن را با جراحت گردن صدا زد تا واردحیاط شده امام را دیدندکه پشت نرده های ایوان با آن قبای طوسی و عرقچین سیاه،درحالیکه شمد سفید تا شده ای روی پاهایش انداخته،مثل همیشه آرام روی صندلی کوچکی نشسته است
فاتحان بازی دراز از جلوی در خانه تا آن ایوان صف بسته،یکی یکی آرزومندانه خودشان را به دستبوسیِ امام میرساندند تا تفقدی نصیب شده،دست مرحمت امام را روی سرشان حس کنند
پیچک،علی طاهری،عباس شعف،موحد دانش و #محسن_وزوایی ،آه که آن چندثانیهای که برایش چندماه زحمت کشیده بودند وبه اندازه چندسال از زندگی شان میارزید چه زود گذشت.وبعد وزوایی بود که در کسوت یک سرباز درمحضر امام درجمع همرزمانش ایستاده گزارش عملیات را به تمامت وزیبایی قرائت کرد،گزارشی که درپایان پیشنهاد میکردبعد ازین میتوان نام قله های بازی دراز را بازوی ولایت فقیه نامید
🌷 ۲۰ آذر ۱۳۶۰ (عملیات مطلع الفجر)-- سالروز شهادت غلامعلی پیچک ، مسئول ارشد سپاه در جبهه غرب (میانی) و فرمانده عملیات بازی دراز
▫️مجاهد پیشتاز مسلح در مبارزات مخفی در دوران شاه
▪️معلم و دانشجوی انرژی هسته ای در قبل از انقلاب
◽️مبارزه با گروهک های تجزیه طلب در مناطق کردنشین
◽️فرمانده عملیات درغرب کشور
✍👆دستخط رهبر انقلاب درباره شهید پیچک بر روی عکس یادگاری که در جماران گرفته شده
📷👆 #شرح_عکس دیدار فاتحان بازی دراز با امام امت (۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰)
کوچه های جماران پر بود از رزمندگانی که شوق دیدار امام در دلشان آتشی برافروخته بود
2ماه از عیدگذشته وحالا آنها آمده بودندآن عیدانه که به امام وعده کرده بودند،در طبق اخلاص نهاده،تقدیم کنند
#پیچک با اشاره ای #موحد را با آستین خالی و #محسن را با جراحت گردن صدا زد تا واردحیاط شده امام را دیدندکه پشت نرده های ایوان با آن قبای طوسی و عرقچین سیاه،درحالیکه شمد سفید تا شده ای روی پاهایش انداخته،مثل همیشه آرام روی صندلی کوچکی نشسته است
نیروها از جلوی در خانه تا آن ایوان صف بسته،یکی یکی آرزومندانه خودشان را به دستبوسیِ امام میرساندند تا تفقدی نصیب شده،دست مرحمت امام را روی سرشان حس کنند
پیچک،علی طاهری،عباس شعف،موحد دانش و #محسن_وزوایی ،آه که آن چندثانیهای که برایش چندماه زحمت کشیده بودند وبه اندازه چندسال از زندگیشان میارزید چه زود گذشت.وبعد وزوایی بود که در کسوت یک سرباز درمحضر امام درجمع همرزمانش ایستاده گزارش عملیات را به تمامت وزیبایی قرائت کرد،گزارشی که درپایان پیشنهاد میکردبعد ازین میتوان نام قله های بازی دراز را بازوی ولایت فقیه نامید
💠 #خاطرات_ماندگار
2️⃣ #قسمت_دوم
°○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○°
🔖 در ساعتهای اوّلیهی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت محسن وزوایی و حسین تقویمنش؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربهی کاری به احمد متوسّلیان وارد میشود. آنچه در زیر میآید متن بیسیمهای این عملیات است:
📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازههای برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیهی] بچّهها زیاد خوب نیست که اینها همینجور روی زمین بمانند.
🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیشتان هست، از آنها [برای تخلیهی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمیتوانم محور شما را هم کنترل کنم.
🔰لحظاتی بعد #حسین_خالقی؛ سرپرست محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوهی آرایش گردانهای این محور را به اطلاع او میرساند.
🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی.
🔺متوسلیان: خالقی، احمد.
🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ #گردان_سلمان_فارسی به فرماندهی حسین] « #قجهای» را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار دادهایم بعد از او هم [ #گردان_حبیب_بن_مظاهر به فرماندهی علی رضا] « #موحد». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همینطور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟
🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید.
🔹خالقی: چشم، انشاءالله حالت پدافندی خودمان را حفظ میکنیم.
✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جادهی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس میگیرد:
🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد!
🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما!
🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا!
🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. اینها [بچّههای تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند.
🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️
🔸همت : الآن من مجتبی [ #صالحیپور] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] میفرستم تا آنها را بیاورد و به دست شما برساند.
⇦ #ادامه_دارد..
۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰
سالروز دیدار فاتحان #بازی_دراز با امام خمینیِ
کوچه های جماران پر بود از رزمندگانی که شوق دیدار امام در دلشان آتشی برافروخته بود
2ماه از عیدگذشته وحالا آنها آمده بودندآن عیدانه که به امام وعده کرده بودند،در طبق اخلاص نهاده،تقدیم کنند
#پیچک با اشاره ای #موحد را با آستین خالی و #محسن را با جراحت گردن صدا زد تا واردحیاط شده امام را دیدندکه پشت نرده های ایوان با آن قبای طوسی و عرقچین سیاه،درحالیکه شمد سفید تا شده ای روی پاهایش انداخته،مثل همیشه آرام روی صندلی کوچکی نشسته است
فاتحان بازی دراز از جلوی در خانه تا آن ایوان صف بسته،یکی یکی آرزومندانه خودشان را به دستبوسیِ امام میرساندند تا تفقدی نصیب شده،دست مرحمت امام را روی سرشان حس کنند
پیچک،علی طاهری،عباس شعف،موحد دانش و #محسن_وزوایی ،آه که آن چندثانیهای که برایش چندماه زحمت کشیده بودند وبه اندازه چندسال از زندگی شان میارزید چه زود گذشت.وبعد وزوایی بود که در کسوت یک سرباز درمحضر امام درجمع همرزمانش ایستاده گزارش عملیات را به تمامت وزیبایی قرائت کرد،گزارشی که درپایان پیشنهاد میکردبعد ازین میتوان نام قله های بازی دراز را بازوی ولایت فقیه نامید
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2
✅ مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
🌷 شهید غلامعلی پیچک ، مسئول ارشد سپاه در جبهه غرب (میانی) و فرمانده عملیات بازی دراز
👆 دستخط رهبر انقلاب به یادبود شهید پیچک
🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹ا
۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰
سالروز دیدار فاتحان #بازی_دراز با امام خمینیِ
کوچه های جماران پر بود از رزمندگانی که شوق دیدار امام در دلشان آتشی برافروخته بود
2ماه از عیدگذشته وحالا آنها آمده بودندآن عیدانه که به امام وعده کرده بودند،در طبق اخلاص نهاده،تقدیم کنند
#پیچک با اشاره ای #موحد را با آستین خالی و #محسن را با جراحت گردن صدا زد تا واردحیاط شده امام را دیدندکه پشت نرده های ایوان با آن قبای طوسی و عرقچین سیاه،درحالیکه شمد سفید تا شده ای روی پاهایش انداخته،مثل همیشه آرام روی صندلی کوچکی نشسته است
فاتحان بازی دراز از جلوی در خانه تا آن ایوان صف بسته،یکی یکی آرزومندانه خودشان را به دستبوسیِ امام میرساندند تا تفقدی نصیب شده،دست مرحمت امام را روی سرشان حس کنند
پیچک،علی طاهری،عباس شعف،موحد دانش و #محسن_وزوایی ،آه که آن چندثانیهای که برایش چندماه زحمت کشیده بودند وبه اندازه چندسال از زندگی شان میارزید چه زود گذشت.وبعد وزوایی بود که در کسوت یک سرباز درمحضر امام درجمع همرزمانش ایستاده گزارش عملیات را به تمامت وزیبایی قرائت کرد،گزارشی که درپایان پیشنهاد میکردبعد ازین میتوان نام قله های بازی دراز را بازوی ولایت فقیه نامید
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2
✅ مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس