eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
949 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
#تخریبچی_عارف #شهید_حسن_جدی شهادت:#عملیات_بیت_المقدس2 1 بهمن ماه 1366 مزار: بهشت زهرا (س) -قطعه 40
💠 آخرین ورق زندگی 🌿 بخوانیم و بسوزیم. که ما ماندیم و آنها رفتند. و رفتن حقشان بود. نه حق ما......... ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱 📄 بخوانیم دلنوشته حسن را..... ✍️ اکنون آخرین فرصت های دنیاست، آخرین لحظات است. شاید که آخرین روز عمرمانیز باشد. وامشب باهمه شبهای دیگرفرق دارد. امشب آسمانها خون خواهندگریه کرد. ستارگان باهمه فروغ و روشنایی شان مرواریدهای خونین راخواهندبرچید. امشب شب حمله شب ازخودگذشتن ،شب هدیه دادن. خداوندا هدیه اینجانب رابپذیر. امشب شب معراج، شب پرواز، شب دیداربامهدی(عج)، شب ایمان شب فداکاری، شب ایثار، شبی که گل های محمدی برچیده خواهندشد. شب جویبارهای خون الله ،الله،الله. ⚪️همه وسایلشان را آماده کرده اند و آماده رزم می باشند و گروه گروه و دسته دسته به محل های ازپیش تعیین شده حرکت میکنند و هرگروه ماموریت خاص خود را آماده انجام دادن هستند. ماهم از ماموریت به مهندسی یافته ایم تامعبرمیان میدانهای مین بزنیم و یا احیانا معبر را گشادکنیم. آرامشی عجیب سراسرقلبها رافراگرفته است، گویی که آرامتر از این ممکن نیست. همانا یادخدا قلبها را آرام میکند. سبحان الله، الله اکبر، لااله الا الله. گهگاهی درمیان اینهمه هیاهو یادخانه می افتم، یادخانواده عزیزم،یاد مادر ،مادری که همیشه برایم زحمت می کشید و من هرگز جبران زحمت هایش رانتوانستم بکنم. وقتی که به یادرنج های زندگی اش می افتم ابرهای قلبم شروع به باریدن میکند.که همه دریاهای قلبم راپرمیکند.نه،نه،هرگز ازیادم نمی روی مادر. ای پدر،ای خواهر،ای برادرم حتی هحرت ازاین دنیای فانی هم نمیتواند فاصله بین من وشما عزیزان ایجادکند . اما با وجود این همه درد و رنج ها و این همه گرفتاری ها وقتی که به اسلام فکری می کنم می بینم که درد اسلام بالاتر از اینهاست. بنابراین بار دیگرعاجزانه از شماعزیزانم و همه فامیل های عزیزم میخواهم که در شهادت من گریه نکنید.وغمگین نشوید. گریه برای اسلام باشد.گریه برای گرفتاری مسلمین باشد.و می گویم که اگر برای من اشک بریزید. قلبم را شکسته خواهیدکرد. 🌷حسن جدی 1/11/66 🕊🕊 شهادت: عملیات بیت المقدس 2...شهادت 1/11/66 🌴 دوران
دفاع مقدس
🌺🍃🍃حسن مرد خدا بود شهادت 1 بهمن 1366 توی بالاتفاق بچه ها اهل معنویت بودند اما بعضی ها یه سر و گردن از بقیه بلند تر بودند. شهید یکی از اونها بود. بعضی ها به اشتباه اهل معنویت وآخرت بودن رو با گوشه گیری و دوری از اجتماعات اشتباهی میگیرند. شهید حسن جدی الگوی تمام وکمال یک رزمنده تخریبچی عارف بود. حسن بود یک آن از یاد خدا غافل نبود و این گره خوردن با خدا رو هرکس که کنارش بود احسای میکرد حسن بود. حسن همیشه عطر زده و خوش بود بود حسن همیشه منظم ومرتب بود حسن مبادی آداب بود حسن میان بچه ها بود حسن اهل نیمه شب بود حسن اهل تبسم بود و در یک کلام بود هروقت مراسمی توی گردان بود برای برپایی هرچه باشکوه تر مراسمات کمک میکرد اگر مسابقه ورزشی بود سعی میکرد زودتر از همه اعلام آمادگی کنه. اگر مسابقه حفظ سوره های قرآن بود اسم حسن هم توی لیست بود برای نظافت چادر و شستن ظروف به قول بچه های جبهه(شهردارچادر) اسم حسن همیشه اول لوح بود در آموزش های تخریب هم حسن از بهترین و سخت کوش ترین ها بود. و در عملیات هم حسن شیر بود. روز عملیات نصر4 از نزدیک نترسی و دلاوری حسن رو دیدم. دشمن با گلوله های کاتیوشا خط مقدم رو زیر آتش گرفته بود. از شدت انفجارهای پشت سر هم همه کلافه بودند و سینه ها به زمین چسبیده بود یکعده شهید شده بودند و مجروحان هم کمک میخواستند.کسی جرات از زمین کندن را نداشت منتظر یک نفر بودن که سینه از خاک بلند کند. حسن از جا کنده شد و تجهیزات خود را رها کرد و به سمت مجروحین دوید و دیگران هم پشت سر او جلو رفتند. حسن اهل شهادت بود و ما اهل ماندن... و حسن شهید شد و ما اسیر.. اسیر دنیا خدا به ما رحم کند. خدا از تقصیرات این حقیر بگذرد من با حسن خیلی شوخی میکردم و او هم به من محبت داشت من میخواستم با این کارها حسن رو از آسمون واز ملکوت روی زمین بکشم اما حسن اصلا اهل زمین نبود. اگر روی زمین بود توی آسمون سیر میکرد... یادش بخیر...خیلی عزیز بود. (راوی: جعفرطهماسبی) 🌴 دوران
📷 عکسی که در چنین روزی به ثبت رسید:. ۱ بهمن ۱۳۶۶ 🔰ماجرای این عکس چیست؟👆 زمستان سال شصت وشش عملیاتی به نام بیت المقدس دو در منطقه غرب کشور(کردستان) صورت می گیرد. در ساعات ابتدایی بامداد اول بهمن طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق و در جنگ روبرو توسط تیر بار عراقی در تاریکی شب این دو شهید بزرگوار به شهادت میرسند همرزمان این شهدا این عزیزان رو زیر برف پنهان میکنند وبه عقب برمیگردند اما آقا عطا و چند نفر دیگه میمونند تا حتما دوستانشونو برگردونن. روزها به خاطر داشتن دید توسط دشمن حرکتی نداشتن و در تاریکی شب و در اون برف وسرما و کوهستان، شهدا رو روی دوششون حمل میکردن. سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن. که اونجا این عکس و چندتا عکس دیگه بیادگار می مونه سمت راست: شهید حجت مقدم🌷 وسط: آقا عطا سمت چپ: شهید مالک اوزم چلویی🌷 شهادت: ۱۳۶۶/۱۱/۱ عملیات بیت المقدس۲ ⚪️ دوران جنگ تحمیلی هدیه بروح تمامی شهدای کربلای ۵ و بیت المقدس ۲ صلوات
هدایت شده از دفاع مقدس
"این خانواده در بهشت هستند" به یاد یک خانواده باصفای پایین شهری "خانواده شهیدان دستواره🌷🌹🌷
دفاع مقدس
"این خانواده در بهشت هستند" به یاد یک خانواده باصفای پایین شهری "خانواده شهیدان دستواره🌷🌹🌷
۱ بهمن ۱۳۳۸ -- سالروز تولد محمدرضا دستواره جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول‌ الله‌(ص) (لشگر پایتخت) ا🚩🌱🌷🌱🌷🌱🚩 👇👇 💠 همه چیز را از حاج_احمد یاد گرفتم! 🌷شهیددستواره، از ارادت و دلدادگی خود نسبت به احمد متوسلیان می‌گوید: 🌴سیدمحمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای، سال ۳۸ در محلۀ علی‌آباد تهران یا همان "گود" بدنیا آمدم.تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات_سیاسی شدم.روز چهارم آبان ۵۷ درحال توزیع اعلامیه های امام توسط مأمورین ساواک بازداشت شدم و بعد از چند ساعت بازداشت، آزادم کردند 🌻بعد از پیروزی انقلاب در 12 آبان 58 وارد سپاه شدم و از دی ماه همان سال به مناطق آشوب زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع،نقطه عطف زندگی من است. چون در این مأموریت با حاج احمد متوسلیان آشنا شدم 🌸 همانطور که بارها و در همه جا گفته ام، من از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه میشد.حتی وقتی توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود،چون امکان داشت آدمی بشوم که سپاهی‌گری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پُست بدهم و سر برج بروم و حقوق‌ام را بگیرم 🍀من نمی خواهم از حاج احمد بُت بسازم؛ اما آدمی به اسم حاج احمد بر سر راه من قرار گرفت و وسیله ای شد تا من این جوری که الآن هستم بشوم و نخواهم به سپاهی‌گری به چشم یک شغل نگاه کنم. حاج احمد استاد من است. او مرا بار آورده! همه چیز را او بمن آموخته. این حرف شعار نیست. والله حرف قلب من است، ولو این که پایبندی به این مطلب، به اخراج من از سپاه منجر شود ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🤲 آخرین نماز 🕊و عروج ملکوتی 🌷 شهید علی بهزادی از سنگر برادر جانباز علیرضا معینیان...! - سلام...! ▫️ سلام علیکم...! - ظاهرا خیلی خسته ای... خدا قوت...! ▫️ممنون...! - کی رسیدید...؟ ▫️همین الآن...! - چکار کردید...؟ ▫️الحمدلله همه بچه ها رو کشیدیم عقب... و تو سنگرهای خط خودمون مستقر شدند...! - خودت چکار می کنی...؟ ▫️منم میرم یه جائی استراحت کنم... خیلی خسته ام...! - خو بیا پیش خودمون استراحت کن...! ▫️ممنون... هنوز نماز نخوندم... آفتاب هم داره در میاد...! - باشه... بیا تو سنگر خودمون... نمازتم همینجا بخون...! ▫️توی این سنگر... که جای خودتون هم نیست...! می رم پیش بچه های گروهان نجف... یه جائی پیدا می کنم... - نه بابا... کجا میخوای بری... بیا... برات یه جا باز می کنیم...!... آقا حمید... عبدالرحمن... یکم جا بدید علی بیاد نمازش رو بخونه... پیش خودمون هم استراحت کنه...! ▫️باشه فرمانده... هر چه شما دستور بدید...چه جائی بهتر از سنگر شما... یا الله...! - بیا... یا علی... دستتو بده به من... بیا بالا...! 〰 علی آخرین نمازش را صبح روز یکم بهمن ۶۵ با تیمم خاک شلمچه، همراه با درد جراحات عمیق سر و پهلو... از کربلای ۴... و جسمی خسته از عملیات شب گذشته... خواند و به خواب رفت... و همزمان با صدای انفجار گلوله ای سنگین... در میان سنگر کوچکشان... برای همیشه به آسمان پرواز کرد🕊و شهیدان عبدالرحمن مرغیان...و حمید ضیائی را نیز با خود برد... تا به کاروان حاج اسماعیل فرجوانی(فرمانده گردان کربلا) و دوستان شهیدش رسید...و تا ۱۱ اردیبهشت ۹۹در انتظار دیدار مادر مهربانش در باغ های بهشت منتظر ماند راوی: همرزم شهید
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 📽 / فرازی زیبا از وصیتنامه غواص خط شکن ، سردار شهید : ✍... برادرانم سنگر به خون آغشته ام را پر کنید و اسلحه ی بر زمین افتاده ام را بر گیرید و به دشمنان اسلام ثابت کنید ما در راه خدا تا آخرین قطره خونمان و تا آخرین نفرمان خواهیم جنگید. بدانید بلاخره حق پیروز است و فتح نهائی با ماست... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، غواص شهید ، از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز شهرستان زنجان در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر(عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرین خود رسید و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز نمود🕊🕊 دوران جنگ تحمیلی
هدایت شده از دفاع مقدس
گفتم به عاشقی که گدایی چه سان کنم ؛ گفتا برو به طوس بگو یا أبا الجواد (ع)
49.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم // رزمندگان اسلام در محور 🌷 محل شهادت دکتر چمران قسمت اول دوران جنگ تحمیلی
50.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم // تحرک رزمندگان اسلام در محور قسمت دوم دوران جنگ تحمیلی
20.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم // حضور رزمندگان اسلام در محور 🌷 محل شهادت دکتر چمران قسمت سوم دوران جنگ تحمیلی