eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
10.1هزار ویدیو
837 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 حاج در سفر حج
اهنگران حضرت مسلم (2).mp3
6.29M
روضه شهادت حضرت مسلم حسینیه شهدا اهواز سال ۱۳۹۵ بانوای حاج صادق آهنگران شعر :استاد غلامرضا سازگار ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ کانال "دفاع مقدس" 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است 🤲
حاج صادق آهنگران در جمع رزمندگان گردان بلالی اهواز
کاروان_حج_زائرم_من_زائر_بیت_الحرام (2).mp3
6.94M
📢 | نغمه و نوحه حاج صادق آهنگران در ایام حج - دوران دفاع مقدس ⏳ دهه شصت ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ کانال "دفاع مقدس" 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است 🤲
📸 تصویر قدیمی از شهید حاج قاسم سلیمانی با لباس احرام در سرزمین منا ا🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 💠 تعجیل حاج قاسم برای خواندن نماز شب در روضه مسجدالنبی(ص) 🔺محمود خالقی، هم‌ر‌زم سردار شهید سلیمانی در برنامه "مسافر بهشت" رادیو معارف: 🔸در سال ۷۱ به حج مشرف شدیم، من و سردار مسئولیتی در بعثه مقام رهبری داشتیم البته کاروان‌های ما مستقل بود؛ کاروان حاج قاسم به مسجدالنبی(ص) نزدیک‌تر بود و من شب‌ها به محل استقرار کاروان ایشان می‌رفتم. 🔸آن زمان درب‌های مسجدالنبی(ص) از ۱۱ شب تا یک ساعت قبل از اذان صبح بسته می‌شد، زائران از دو ساعت قبل از اذان پشت درهای بسته می‌ایستادند تا به محض بازگشایی به سرعت وارد شوند؛ من و حاج قاسم جزء اولین نفرها بودیم که می‌ایستادیم و به محض آنکه درها باز می‌شد به سرعت داخل می‌شدیم و هدفمان این بود که به بخش روضه مسجد برویم و نماز شب را بخوانیم. 🔸روزها هم مشغول کار می‌شدیم، در مکه هم مشغول امور بودیم حاج قاسم معمولاً روز عرفه را با نذر قصد روزه می‌کرد و آن زمان که عرفه در فصل گرمای عربستان بود، روزه‌دار بود یکی دو باری که غار حرا مشرف شدیم از سکوت و خلوتی آنجا بسیار خوشش آمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: جنگ ما یک گنج بود که بیت الله الحرام و طواف حجاج در مقابل آن کم است. عرفات بود! به این دلیل امام در پیام حج‌شان فرمودند، ای نشستگان در مقابل خانه ی خدا به ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید! ببین چقدر عظمت دارد! ای نشستگان در مقابل خانه ی خدا به ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید. ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
✍️✍️✍️ راوی: 31 تیرماه سال 67 بود که دشمن بعثی به جهت اشغال اهواز و خرمشهر با ستونی از ادوات رزهی به سمت جاده اهواز و خرمشهر یورش برد. لشگر سیدالشهداء(ع) ماموریت پیدا کرد که با تیپ حضرت زهرا (س) دشمن را در سه راهی کوشک سرکوب کند و گردان امام حسین (ع) اولین گردانی بود که ساعت 5 صبح روز اول مرداد 67 خود را به محل درگیری رساند و طی درگیری سختی توانست ستون زرهی دشمن را متفرق کند و با تعقیب دشمن از سه راهی کوشک به طرف خرمشهر به نبرد با دشمن پرداخت. طرح دشمن این بود که بخش اعظم توان رزهی، برای تصرف اهواز به کار گرفته شود و از مسیر جاده اهواز خرمشهر به پیشروی به سوی اهواز ادامه داد و گردان امام حسن (ع) مامور شد جلوی دشمن را سد کند و رزمندگان این گردان بعد از پادگان حمید و بر روی جاده اهواز خرمشهر در حوالی ظهر با دشمن درگیر شدند. آفتاب در وسط آسمان بود و گرمای بیش از ینجاه درجه. درگیری بر روی زمین داغ و تعقیب و گریز. فاصله بچهها با دشمن چند متری بیشتر نبود به طوری که منافقین همراه دشمن بعثی با بلندگو از بچههای گردان امام حسن(ع) میخواستند که تسلیم شوند. آنقدر درگیری نزدیک بود که کار به پرتاب نارنجک کشید. تا اینکه سعید تراب با قبضه آربی چی از خاکریز بالا رفت و تانک دشمن را مورد هدف قرار داد و فریاد میزد دشمن را به کناره جاده بکشانید و خودش هم با بخشی از بچه های گردانش به سمت راست جاده حرکت کردند. تعدادی تانک و نفربر دشمن هم به دنبال آنها تغیر مسیر دادند. سعید و یارانش توانستند دشمن را قبل از سه راه جفیر معطل کنند تا نیروی کمکی برسد. ساعت یک بعد از ظهر روز عرفه بود که تانکها و نفربرهای زرهی که تیربارهای سنگین بر روی آن نصب بود سعید و یارانش را به محاصره خود درآوردند و به آنها حمله کردند و عده ای از آنها به شهادت رسیده و تعدادی را نیز اسیر کردند. سعید نیز جزء شهدای این نبرد نابرابر بود. گردان امام حسن (ع)توانست دشمنی که قصد داشت قبل از ظهر به اهواز برسد تا ساعت 3 بعد از ظهر بین سه راه جفیر تا سه راهی صاحب الزمان در جاده اهواز-خرمشهر مشغول کند. تا اینکه سایر گردانهای لشگر ده و سایر یگانها و جوانان اهواز هم به کمک آمدند و ورق برگشت و دشمن پا به فرار گذاشت. کسی از سرنوشت بچه های گردان امام حسن و حاج سعید خبر نداشت تا اینکه آنها را در بین خاکریزهای قرارگاه مهندسی ارتش بعد از پادگان حمید پیدا کردند. پیکر بی جان علمدار بی دست گردان امام حسن(ع) در حالی پیدا شد که آثار شکنجه بر بدنش پیدا بود و دشمن کینه توز به تلافی مقاومت سعید و یارانش صورت این جانباز شهید را با ضربات لگد و شلیک گلوله خرد کرده بود و اینگونه حماسه عاشورایی رزمندگان گردان امام حسن (ع) در روز عرفه و شب عید قربان در تاریخ به ثبت رسید و پیکر مطهر سردار جانباز شهید حاج سعید تراب در قطعه 29 گلزارشهدای بهشت زهرا مهمان خاک شد و فرزندان خردسالش سلمان و سجاد را برای همیشه تنها گذاشت. ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
💠 خاطره ای از حاج صادق آهنگران در روز عرفه 🔹 سال۱۳۶۳ مکه مکرمه دوستان برای اجرای دعای عرفه،خیمه ی بسیار بزرگی درصحرای عرفات سرپا کردند زایرین آمدند و مرتب بر تعداد جمعیت افزوده می شد عصر شد وهنگام خواندن دعای با عظمت عرفه شخصیت ها ،علما وروحانیون، پزشکان، مدیران کاروان ها و مداحان محترمی که یا به عنوان میهمان و یا به عنوان خدمه ی کاروان به حج مشرف شدند همه رو به کعبه ومنتظر، تا به فیض استماع دعای پرفیض عرفه ی امام حسین علیه السلام برسند. برادرعزیز و رزمنده دفاع مقدس حاج صادق آهنگران که عراقی ها لقب بلبل خمینی بهش داده بودند آمد و نشست پشت میکروفون، شروع کرد به خواندن، دقایقی مداحی کرد وحال وهوای خوش اهل عرفه را عرفانی ترکرد وسپس دعای عرفه را آغازکرد همه حاجیان گوش بودند به معانی ومفاهیم دعا توجه می کردند هرکسی توی حال وهوای خوش خودش بودکه ناگهان اتفاقی افتاد ونگاه ها ازصفحه ی کتاب برداشته شد وبه جستجو دراطراف مشغول شد هیچ کس نمی دانست که چرا این اتفاق افتاده خوب بی جهت هم که چنین چیزی نمی شود که یکی از عمودهای بزرگ و چوبی خیمه دقیقا عمود پشت سر مداح طوری بیفتدکه دقیقا بیفتد روی سر حاج صادق آهنگران سرحاج صادق شکست وخون جاری شد دعا را یکی دیگراز برادران ادامه داد سرعت عمل پزشکان به قدری زیاد بودکه هنوزچند سطری ازدعا قرائت نشده بود حاج صادق را با سر باندپیچی شده (باهاش شوخی می کردیم می گفتیم حاج شیخ صادق) آ‌وردند.او بدون کوچک ترین تغییری دعا را تا آخرخواند.یاد آن روزها با صفا وآن دعا وآن مکان باعظمت به خیر و نیکی باد.برای همه دوستان آرزوی حج مقبول وسعی مشکور وحوائج برآورده شده وآمرزش گناهان را ازخداوند منان دارم (راوی: حاج شیخ محمد رضا طاهریان امام جماعت و مسئول عقیدتی لشکر ویژه شهدا) ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ کانال "دفاع مقدس"
سردار شهید سعید مهتدی فرمانده لشكر ۲۷ حضرت رسول ﷺ، در ۱۹ دی ۱۳۸۴ مصادف با روز عرفه در پی سانحه سقوط هواپيمای فالکون سپاه در اروميه ، همراه با یارانش به فيض شهادت نائل آمد.
تر نشد ، گر کام ما از دنیا باک نیست ما غلامان حسینیـم ، میراث ماست ... سومار ؛ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای شش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گریه و بی تابی حاج قاسم سلیمانی در فراق شهید احمد کاظمی... شهید عرفه 🌷 به یاد شهید احمد کاظمی که در روز عرفه سال ۸۴ به شهادت رسید. 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📸 تصویر کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی در ایام حج تمتع 🔸 به مناسبت عید قربان 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
doc_2020-01-09_23-07-54.mp3
612.4K
🛩 📢 فایل صوتی ‍ شهید محسن اسدي: ⏳حدود 1:30 ساعته رو آسمونیم،موتور نداریم و با سلام و صلوات انشالله داریم می‌شینیم ارومیه،انشالله که بخیر بگذره... صلوات بفرستید یاعلی بن ابیطالب... 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت روز عرفه؛ 🔴 باید عاشق خدا بشوید تا شما را پیش خودش بطلبد 🔰شهید چراغچی : باید که خدا را طلب بکنید باید که بروی خدا را بشناسی باید که خدا را دوست بداری باید که خدا را عاشق بشوی تا خدا هم عاشق تو بشود و تو را پیش خودش بطلبد. 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🛩 هواپیمای جت دو موتوره فالکن نیروی هوایی سپاه که در ایام عرفه سال ۱۳۸۴ در نزدیکی فرودگاه ارومیه سقوط می کند و هر یازده سرنشین هواپیما از جمله سرتیپ پاسدار احمد کاظمی، فرمانده نیروی زمینی سپاه به شهادت می ‌رسند ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🛩 حادثه سقوط هواپیما: 🛬 هواپیمای جت دو موتوره فالکن نیروی هوایی سپاه با خلبانی سرتیپ پاسدار کروندی که خود هم فرمانده پایگاه هوایی قدر تهران و هم استاد خلبان با بیش از دو هزار ساعت پرواز بود از تهران به مقصد ارومیه عازم می ‌شود و در نزدیکی فرودگاه ارومیه موقع باز کردن چرخ های هواپیما به برج اطلاع می ‌دهد چرخ های هواپیما باز نمی ‌شود و از فرودگاه برای بازگشت به تهران اجازه می ‌گیرد. هواپیما فاصله زیادی از باند فرودگاه نگرفته بوده که خلبان به برج اطلاع می‌ دهد که هر دو موتور هواپیما از کار افتاده است و بعد از آن صدای خلبان قطع شده و هواپیما سقوط می ‌کند و هر یازده سرنشین هواپیما به شهادت می ‌رسند. 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌹شهید علی آسایش جاوید خلاصه ای از مسیر عشق: علی که پسر تیز هوشی بود متوجه می شود که تا وقتی او در کنار خانواده است پدر قصد بازگشتن را نخواهد داشت و این یعنی وداع علی با جبهه . لذا علی به «علی عیدی» که عازم منطقه جنوب بود می سپارد که به پدرش بگوید اگر تا دو روز دیگر به خانه برنگردد، خانه و خانواده را به امان خدا گذاشته و به جبهه برخواهد گشت . پدر پیام علی را که می شنود می داند او در آنچه که پیغام فرستاده مصمم است . برای همین در اولین فرصت به تبریز بر می گردد . علی در عملیات نصر ۷ در منطقه سردشت ، ارتفاعات دُپازا چون شیر وارد میدان شد و در پاکسازی منطقه از وجود مین ها تلاش زیادی کرد. ۷۰ روز از آمدنش به جبهه می گذشت .عرفه ی سال ۶۶ بود. آن روز چهره علی روشن تر از همیشه بود . در حال عبور از میدان مین ناگهان با انفجار مین یکی از تخریب چی ها به زمین افتاد و به شهادت رسید . علی که از دور ناظر صحنه بود به سوی او رفت تا کمکش کند، اما سیم تله ای به پاهایش پیچیده و مین دیگری منفجر شد. پاهایش زخمی و خونی شد. مولایش امام حسین(ع) را صدا کرد و گفت: یا حسین (ع)! «رسول صارمی» علی را بر دوش گرفته و با او به پایین ارتفاعات حرکت کرد. آن روز پدر علی به عیادت مجروحین در بیمارستان رفته بود که می شنود گردان تخریب شهدای زیادی داده است . نگران می شود . یکی از مجروحین می گوید: نگران نباش حاجی، پسرت از ناحیه پا زخمی شده و با «هلیکوپتر»آوردندش عقب. حاج بیوک که خود مرد میدان بلا بود و عمری را در نوحه خوانی سپری کرده و خود نیز عاشق شهادت بود در پاسخ می گوید : من علی را در راه خدا به جبهه فرستاده ام هر چه او صلاح بداند به همان راضی ام. بعد از آن به واحد تعاون سپاه در پل قاری تبریز که محل کارش بوده بر می گردد و به «حاج صادق کمالی» می گوید: چه خبر از بچه ها؟ حاج صادق می گوید: تخریب ،شهدای زیادی داده . حاج بیوک دوباره می گوید: گفتم از لیست شهدا چه خبر؟ این بار حاج صادق جواب می دهد که خدا قربانی ات را قبول کند. علی تو هم در لیست شهداست. 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسره ۱۶ ساله تبریزی دفاع مقدس در روز عرفه آسمانی شد.... 📡 ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
اهنگران حضرت مسلم.mp3
6.29M
روضه شهادت حضرت مسلم حسینیه شهدا اهواز ایام عرفه ۱۳۹۵ بانوای حاج صادق آهنگران شعر :استاد غلامرضا سازگار ┄┅☫🇮🇷 دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
کاروان_حج_زائرم_من_زائر_بیت_الحرام.mp3
6.94M
📢 | نغمه و نوحه حاج صادق آهنگران در ایام حج - دوران دفاع مقدس ⏳ دهه شصت ┄┅☫🇮🇷 دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
💠 خاطره ای از حاج صادق آهنگران در روز عرفه 🔹 سال۱۳۶۳ مکه مکرمه دوستان برای اجرای دعای عرفه، خیمه بسیار بزرگی در صحرای عرفات سرپا کردند زایرین آمدند و مرتب بر تعداد جمعیت افزوده می شد عصر شد وهنگام خواندن دعای با عظمت عرفه شخصیت ها ، علما و روحانیون، پزشکان، مدیران کاروان ها و مداحان محترمی که یا به عنوان میهمان و یا به عنوان خدمه کاروان به حج مشرف شدند همه رو به کعبه و منتظر، تا به فیض استماع دعای پرفیض عرفه امام حسین علیه السلام برسند. برادر عزیز و رزمنده دفاع مقدس حاج صادق آهنگران که عراقی ها لقب بلبل خمینی به او داده بودند آمد و نشست پشت میکروفون، شروع کرد به خواندن، دقایقی مداحی کرد و حال و هوای خوش اهل عرفه را عرفانی تر کرد و سپس دعای عرفه را آغاز کرد. همه حاجیان گوش بودند به معانی و مفاهیم دعا توجه می کردند هر کسی توی حال و هوای خوش خودش بود که ناگهان اتفاقی افتاد و نگاه ها از صفحه کتاب برداشته شد و به جستجو در اطراف مشغول شد هیچ کس نمی دانست که چرا این اتفاق افتاده، خوب بی جهت هم که چنین چیزی نمی شود که یکی از عمودهای بزرگ و چوبی خیمه دقیقا عمود پشت سر مداح طوری بیفتد که دقیقا بیفتد روی سر حاج صادق آهنگران!! سر حاج صادق شکست و خون جاری شد! دعا را یکی دیگر از برادران ادامه داد. سرعت عمل پزشکان به قدری زیاد بود که هنوز چند سطری از دعا قرائت نشده بود حاج صادق را با سر باندپیچی شده (باهاش شوخی می کردیم می گفتیم حاج شیخ صادق) آ‌وردند و او بدون کوچک ترین تغییری دعا را تا آخر خواند. یاد آن روزها با صفا وآن دعا و آن مکان باعظمت به خیر و نیکی باد. برای همه دوستان آرزوی حج مقبول و سعی مشکور و حوائج برآورده شده و آمرزش گناهان را از خداوند طلب می کنیم (راوی: شیخ محمد رضا طاهریان امام جماعت و مسئول عقیدتی لشکر ویژه شهدا) در دوران جنگ تحمیلی
🌹 کاش مثل شهید باشیم :🌺 می‌خواهم بنویسم که درختها روزی پیر می شوند ؛ از ریشه می‌خشکند و تبرها تنه‌شان را خواهند برید . دیوارها سرانجام فرو خواهند ریخت و از خاطره‌ها محو خواهند شد . جاده‌ها تکه تکه خواهند شد و جویها و رودها خواهند خشکید . می‌خواهم بنویسم ابرها در آسمان ، درگذرند . در بیابان ، بادها در سفرند . باران که می‌آید خیلی زود از نفس خواهد افتاد . برف که می‌بارد ، به زودی آب می‌شود . سرما چند ماهی که می‌گذرد پَر می‌گیرد و تابستان ، بالاخره تمام شدنی است . می‌خواهم بنویسم من روزی فراموش می‌شوم ، تو روزی از یاد می‌روی ، و از ما سرانجام خاطره‌های حتی کوتاه ، باقی نخواهد ماند . آدمها می‌آیند و می‌روند . قرنها به دنبال هم متولد می‌شوند و می‌میرند . دهه‌ها و سالها ، به چاهِ تاریخ می‌افتند و ماهها و روزها به سرعت قطار ، از جلو چشمهای زندگی ، با بار خالی یا پُر ، دور خواهند شد . می‌خواهم بنویسم که بیایید بنشینیم و بنویسیم که از روز نخست تولد حضرت آدم (علیه السلام) ، چه قدر انسان آمده‌اند و رفته‌اند . از انبوه مردها و زنهای آمده و در گذشته ، چند تا اسم باقی است . راستی چند خاطره از آنها مانده ؟ اگر مانده ، از چه کسانی است ؟ می‌خواهم باز هم بنویسم و بعد نتیجه بگیرم که: «او فراموش ناشدنی است . اسم او ماندنی و ماندگار است . او از یاد نمی‌رود ، که به یاد می‌آید و در یاد می‌ماند.» او چه کسی است ؟؟ می‌خواهم بنویسم او «شهید» است . شهید ستاره است که تا آسمان هست ، بدرخشد و به ما بنگرد . می‌خواهم بنویسم «شهید» هیچ وقت فراموش نمی‌شود ، هیچ وقت از نام نمی‌افتد ، و هیچ گاه از خاطره‌ها گم نمی‌شود . شهید پرواز است ، پرنده نیست . پرنده از یاد می‌رود ؛ اما پرواز در ذهن می‌ماند ؛ پرواز در خاطره‌ها باقی است . می‌خواهم بنویسم جویبار روزی می‌خشکد . چشمه روزی تمام می‌شود . آبشار روزی به انتها می‌رسد ؛ اما شهید مثل یک زمزمه است ؛ زمزمه‌ای که در قُل قُل چشمه است ، در شرشر آبشار ، و در جوشش جویبار . این زمزمه ، مثل خاطره‌ای است دل انگیز که در دفتر دلِ هستی ، ماندگار خواهد بود . می‌خواهم بنویسم تقویم‌ها می‌آیند و برگ برگ می‌شوند و می‌گذرند ؛ اما اسمِ شهید مثل روز جمعه ، بر زبان‌ها هر هفته در تکرار است . مثل روز عرفه ، هر سال زنده می‌ماند ، و مثل روز عاشورا ، هر بار بزرگ‌تر و پربارتر می‌گردد . مثلِ نماز اول وقت ، هر روز به یاد می‌آید و ما را به خدا پرواز می‌دهد . می‌خواهم بنویسم که شهید یاد است ، یادمان است . اسمِ شهید را تنها بر دیوارها و تابلوهای خیابانها و محله‌ها و کوچه‌ها یا در کتابها نمی‌نویسند . عکس شهید تنها زینت قابها نیست . اسم شهید در آسمان نوشته شده ، عکس شهید در چشم دریاهاست ، و در نگاه محرم پرنده‌ها و پروانه‌ها . شهیدان ، پیامبرانند ، شهیدان امامانند . شهیدان عالمانند و عاشقان و بیدلان . من و تو کاش مثل شهید ، تمام نشویم ؛ کاش اگر شهید نیستیم ، راهِ شهید باشیم ! بوی شهید باشیم و خاطره و خوی شهید...
چه خالصانه دعا کردی... در قنوت شهادت را.. و چه زیبا اجابت کرد خدایت.. نماز پرواز از قفسِ روزمرگیهاست در فضای ملکوت.. 🌷