#داستان
#شادیمان_مدیون_مادرمان
#قسمت_اوّل
🔹آخ آخ آخ من چه بگویم از اواخر اسفندماه!! خانه مان رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد. صدای نشاط و سرزندگی اش گوش هایمان را می نوازد؛ امّا همه چیز و همه کس به یک طرف و مادر خانه مان طرف دیگر.
🌺 دو سه هفته ای که به سال جدید مانده است، مادرمان دانه های گندم، جو، ماش، عدس و خاکشیر را می خیساند.
بعد از آن ظرف های رنگی خوشگل را می آورد با همان دستان ظریف و نوازشگرش پنبه ها را از هم باز می کند و داخل ظرف ها می گذارد. آن وقت است که دانه های خیس خورده را با ظرافت خاصی روی پنبه ها در یک ردیف منظم می چیند، سپس هر روز تنِ آن ها را با کمی آب می پوشاند.
🌸امّا بگویم از آن خمره کوزه ای خوشگل مان، مادرمان با لایه نازکی از همان پنبه تمام سطح خمره را می پوشاند انگار برف آمده و او را در آغوش گرفته است. دانه های خاکشیر را روی پنبه ها می پاشد. چه منظره زیبایی می شود ترکیب سفید پنبه ها با رنگ قهوه ای دانه های ریز خاکشیر. وقتی سبزه ها سبز می شوند دلِ همه مان سبز می شود.
☘️همان روزهاست که مادرمان گلدان هایِ شمعدانی و گل شب بو هایمان را رنگ تازه ای بر بدنشان می زند. حوضِ وسط حیاط را برق می اندازد. آب تمیز و زلالی داخل شکم حوضمان می ریزد. سپس گلدان ها را دور تا دور روی شانه های حوض مان می نشاند.
خاکِ باغچه کوچک و نُقلی حیاطمان را با بیلچه زیر و رو می کند. سپس دور تا دور باغچه را دانه های گل بنفشه، محمدی، یاس و سرخ می کارد. مادرمان چنان سلیقه ای را به کار می برد که هر کس به خانه مان می آید چشمانش بر زیبایی همان گوشه حیاطمان خیره می ماند. با اینکه مادرمان همیشه سرزنده و بانشاط است امّا نزدیکی های عید جور دیگری این تازگی و زیبایی را به تنِ خانه مان می پاشد.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#داستان
#شادیمان_مدیون_مادرمان
#خانه_تکانی
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#داستان
#شادیمان_مدیون_مادرمان
#قسمت_دوم
🍀بگذار از آن روزی بگویم که سبزه هایمان سبز شده و بالا آمده است. مادرمان رُمان قرمز رنگ را بر می دارد و شکم سبزه ها را دور تا دورشان را می پیچد و به شکل پاپیون می بندد. وای نمی دانی ترکیب رنگ قرمز و سبز چه زیبا می شود.
🌸چند روز به سال تحویل مانده مادرمان دست به کار می شود گندمهای جوانه زده را همراه با مقدار کمی آب گرم در مخلوط کن می ریزد تا خوب میکس شود گندمهای میکس شده را در صافی پارچهای می ریزد و خوب فشار می دهد تا شیرهاش خارج شود. شیره گندم را به تدریج روی آرد گندم می ریزد و مخلوط می کند. حالا مواد را به همراه ۵ لیوان آب در ظرف روحی یا مسی روی حرارت می گذارد و مدام هم می زند. وقتی به جوش آمد شعله را کم می کند و هر از گاهی هم می زند تا ته نگیرد و غلیظ شود
🌺دلم برای مادرمان می سوزد، صدای ناله دستش به گوشم می رسد که فریاد می زند از کت و کول افتادم. وقتی سمنوها خوش رنگ شده و قوام خوبی پیدا می کنند و به قول معروف حسابی که جا اُفتادن اجاق را خاموش می کند. سمنوهای مادرمان چیز دیگری است همین الان که دارم برایتان تعریف می کنم مزه اش را زیر زبانم حس می کنم.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#داستان
#شادیمان_مدیون_مادرمان
#خانه_تکانی
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#داستان
#شادیمان_مدیون_مادرمان
#قسمت_سوم
🌺 جاهای قشنگ ماجراهای قبلِ عیدمان هنوز مانده است. خودم این قسمتی که می خواهم بگویم بیشتر دوست دارم. یک هفته مانده به سال تحویل مادرمان ما را می برد به بازارچه محلی مان همان بازاچه ای که شاداب و سرزنده است همه در تلاش و حرکت هستند. یکی داد می زند خانه دار و بچه دار زنبیلت و بردار و بیا... یکی گل هایش را به شکل زیبایی چیده ... سبزه هایش هم چشمک می زنند؛ البته سبزه های مادرمان زیباترند . فروش سمنو و ماهی هم، بازارش داغِ داغ است ...
🍀صدایِ حراج فروشان دائماً در گوشم می پیچد که از خوبی و زیبایی جنسشان می گویند. مادرمان دوره گردهای دستفروش را همان هایی که با چرخ های دستی شان جنس های خود را جابه جا می کنند، خیلی دوست دارد. با عشق و ذوق صدایِ چرخ های چرخ دستی شان را گوش می دهد. بساطشان را که پهن می کنند از هر کدام چیزی می خرد و می گوید: خدا را خوش نمی آید شب عیدی، دست خالی به خانه بروند و جلوی زن و بچه هایشان خجالت بکشند.
🌸حالا نوبت خرید چیزی ست که ما بچه ها از ذوقش خوابمان نمی برد و اگر بخوابیم مرتب خوابش را می بینیم. طول سال به امید آن ساعت لحظه شماری می کنیم. بله بله درسته! منظورم همان ماهی قرمز است. نوبت انتخاب ماهی قرمز که می رسد من یکی را انتخاب می کنم، حسن آن یکی را و زینب هم یکی دیگر را، مادرمان می ماند کدام را بخرد آخر سر نگاه می کند به پسرفروشنده می گوید: آقا پسر هر سه را از آب بیرون بیاور آن ها را می خرم. ما بچه ها هم از خوشحالی و ذوق بالا و پایین می پریم.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#داستان
#شادیمان_مدیون_مادرمان
#خانه_تکانی
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#داستان
#شادیمان_مدیون_مادرمان
#قسمت_آخر
🍀مادرمان مثل بچه ها عاشق سفره هفت سین است. سفره سنتی یادگار مادربزرگ را از کمد چوبی مان برمی دارد روی میز دایره ای شکل گوشه بهارخوابمان سفره را پهن می کند. سفره سنتی قلمکاری شده هنرِ دستانِ هنرمندان اصفهانی به میزمان جلوه خاصی می دهد. آن وقت مادرمان هفت ظرف بلوری طرح دار و پایه دار که هم شکل هستند را باسلیقه و دایره ای شکل روی سفره می چیند. هفت سین هر ساله مان همان سرکه، سمنو، سیب، سماق، سنجد، سکه، سیب را داخل ظرف ها می ریزد.
🌺مادرمان قرآنِ پدرمان را روی رحلِ طلائی رنگ، وسط سفرۀ هفت سین می گذارد. پدرمان هم اسکناس های عیدی مان که نو و تانشده است و حسابی چشمک می زند را لای قرآن می گذارد. دوباره قرآن را روی رحل برمی گرداند.
گوشه دیگر سفرۀ هفت سین مان مادرمان ظرف های خوشگل میوه و شیرینی می گذارد. امّا اولین مهمان سفره هفت سین مان سه مهمان خوشگل، شاد و شنگول که دنبال هم می دوند انگار مسابقه گذاشته اند، آن هم داخل ظرف شیشه ایِ پر از آب. درست است منظورم همان سه ماهی قرمزمان هست.
🌼نزدیک سال تحویل همه مان دور سفره می نشینیم. ما بچه ها با ذوق ماهی هایمان را، با چشانمان تعقیب می کنیم و به خوراکی ها ناخنک می زنیم. پدرمان هم با ذکری که می خواند هاله ای از نور روی ما می پاشد. مادرمان با عشقی مثال زدنی به حاصل کارش نگاه می کند. سپس دست دراز می کند قرآن را از روی رَحل برمی دارد و فضای خانه مان را عطرآگین سخن نور می کند.
🍀صدای توپِ سال تحویل که شنیده می شود، دعای سال تحویل از گوشه گوشه خانه مان حتّی از جعبه جادویی خانه مان نوازشگر گوشمان می شود.
🔹«یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ»
بعد از آن، پدرمان رویِ تک تک مان را می بوسد ودست نوازشی بر سرمان می کشد قرآن را جلومان می گیرد تا هم بوسه زنیم و هم با دیدن خط نورانی اش دیده مان روشن شود. دستمان هم با برداشتن اسکناسی از لای قرآن، نورانی می شود.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
🆔https://ble.ir/Mahdiyar114
🆔sapp.ir/mahdiyar114
#داستان
#شادیمان_مدیون_مادرمان
#خانه_تکانی
#تولیدی
#ماهی_قرمز